زرشناس: بیکفایتی نظام درمانی نئولیبرال با کرونا آشکار شد
شهریار زرشناس در برنامه راز گفت: بسیاری از نشانههای افول آمریکا از سالها پیش آشکار شده است و کرونا او را از هژمونی قدرت خارج خواهد کرد؛ بنابراین شاهد دنیایی چندقطبی خواهیم بود.
به گزارش مشرق، برنامه تلویزیونی راز شب گذشته با حضور شهریار زرشناس روی آنتن رفت. در این برنامه از ابعاد مختلفی تاثیرات بیماری کرونا بر انسان و جوامع مورد بررسی قرار گرفت و آینده دنیا پسا کرونا واکاوی شد.
کرونا پدیده منحصربهفردی است که نتایج زیادی به همراه خواهد داشت
شهریار زرشناس در ابتدای برنامه با اشاره به آثار ویروس کرونا در جهان گفت: اگر بخواهیم از نظر آثار این بیماری را بررسی کنیم باید بگویم که با پدیده منحصر به فردی مواجهیم. در تاریخ سابقه چنین اپیدمیهایی وجود دارد؛ برای مثال در سال 534 میلادی بیماری طاعون به وجود آمد که نمیتوان گفت آثار تمدنی داشت اما آثار اجتماعی سیاسی زیادی به همراه داشت. مورد بعدی طاعون بزرگ قرن 14 میلادی بود که در اروپا بسیار فراگیر شد و خیلیها معتقدند یکی از علل فروپاشی سیستم فئودالیسم همین بیماری بوده است و زمینههای رنسانس نیز شده است. در مورد کرونا نیز نتایج اقتصادی، سیاسی و فلسفی زیادی میتوان گرفت. با این که تنها چندماهی از این بیماری گذشته است ذهن جهانیان درگیر این است که پس از کرونا چه خواهد شد.
*س_بیشتر بخوانید:_س* *س_فیلم / آیا اختیارات رئیس جمهور کافی نیست؟_س*کرونا باعث شد تا انسان مدرن خانهنشین شده و با مواجهه با خود بپردازد
وی ادامه داد: این بیماری اجبارا انسانها را خانهنشین کرده است و ریتم بسیار تند و سرگیجه آور زندگی مدرن را از بین برده است. این مساله زمینهساز مواجهه با خود و به تنهایی رفتن را به همراه دارد که حتما نتایج زیادی را به همراه دارد. البته نمیتوان گفت که تغییر کلی تمدنی است اما نوعی تغییر سبک در زندگی آدمی ایجاد میکند و باعث تغییر در درون او میشود.
ناکارآمدی و بیکفایتی نظام درمانی نئولیبرال آشکار شد
او تاکید کرد: باید بگویم که اثرات اجتماعی سیاسی این بیماری زیادتر است. وقتی کادر درمانی تمدنهای مدرن با این همه ادعا زمینگیر میشوند و کاری از دستشان برنمیآید خیلی از اتفاقات را به ما یادآور میشود. در اینجاست که ناکارآمدیها و بیکفایتیهای این سیستم درمانی نئولیبرال آشکار میشود. نتیجه دیگر شوک اقتصادی است و تاثیراتی است که بر دنیا میگذارد. مورد بعدی مسئله نقش دولتها و بطلان سبک نئولیبرالیسم در دولتهاست که بسیار مهم است. نکته چهارم آشکارشدن باطن دولتهاست و این سوال را برای همگان به وجود میآورد که آیا نظم جهانی در حال تغییر است؟ همچنین میتوان به چرخش تمدنی نیز اشاره کرد؛ این که علم مدرن در حال سقوط است. تاکنون در مورد علم مدرن ادعاهای زیادی سرداده میشد اما حالا همین علم مدرن در برابر یک ویروس کوچک کاری نمیتواند بکند و تنها میگوید «دستانتان را بشویید.» در حقیقت جهل ما نسبت به جهان بسیار بیشتر آشکار شد.
کرونا نشان داد آخرین پایگاه امن بشری مدد خواستن از پروردگار و نیایش است
این استاد دانشگاه بیان داشت: به عبارت بهتر میتوان گفت که بسیاری از اصول سبک زندگی مدرن، علم مدرن و... در حال زیر سوال رفتن است. علاوه بر این مسئله مهم دیگری که وجود دارد، اومانیسم است. این همه بر روی خودانگاری بودن بشر مانور داده شد اما آخرین پناهگاه حتی در کشورهای سکولار دعاکردن، نیایش و مدد خواستن از خالق هستی شناخته شد. این موارد چیزهایی بود که در ریتم عادی زندگی آشکار نمیشد و این ویروس آنها را هویدا کرد.
سیاستهای درمانی غرب با کرونا به چالش کشیده شد
زرشناس با اشاره به ارتباط بیماری کرونا و مشخص شدن ناکارآمدی غرب در نظام سلامت گفت: وقتی به دهههای گذشته تاریخ غرب نگاه میکنید میبینید وجه طبقاتی نظام درمان در آن بسیار بالا بود اما با ورود نئولیبرالها یکی از چیزهایی که مورد حمله قرار گرفته، خصوصی میشود و به اصطلاح طبقاتی میشود همین نظام بهداشت و درمان است.
وی ادامه داد: آنان نظام درمان را پولی میکنند و به آن به مثابه یک بنگاه اقتصادی نگاه میکنند. این همان چیزی است که طیف نئولیبرال در ایران نیز به دنبالش بود و اگر مقاومتهای رهبری و ایستادگی جبهه انقلاب نبود همین بلا بر سر ما نیز میآمد.
زرشناس افزود: این کاری بود که با آموزش و پرورش نیز رخ داد و به سمت خصوصی بودن رفت. با این کار در اروپا، طبقه متوسط و مرفه میتوانستند از سلامت برخوردار شوند و اکثریت جامعه محروم میشدند. در چنین شرایطی و زمانی که اپیدمیها به وجود بیاید این قشر آسیب بیشتری میبییند چرا که از خدماتی بهرهمند نیستند و در لحظات حساس جانشان را از دست میدهند.
او افزود: ویروس کرونا سیاستهای نئولیبرالی در این زمینه را افشا و خنثی کرد. اکنون به آمار فوتیها در ایتالیا و آمریکا نگاه کنید؛ به غیر از سالمندان اکثر کسانی که جانشان را از دست دادهاند یا سیاه پوست هستند و یا از طبقه تهیدستان هستند. در حقیقت از آن جا که سیستم نئولیبرال، بهداشت و درمان را پولی کرده است عدهای از خدمات برخوردار نیستند و به همین دلیل میمیرند.
آمریکا به جای حمایت از مردم بیمار، از کارخانهداران بزرگ حمایت میکند
او با اشاره به حمایت لیبرالیسم از ثروتمندان گفت: لیبرالها بسیار ادعا داشتند که دولت مسئولیت اجتماعی ندارد و تا میتوانستند این مسئولیتها را کم میکردند؛ حال در چنین وضعیتی دوباره به سراغ دولت میروند و اوست که به عنوان منجی شناخته میشود اما همین دولت باز هم لیبرال است و سویه حرکتی او به سمت ثروتمندان است.
زرشناس با ذکر کثالی ادامه داد: برای مثال دولت آمریکا میگوید به هر نفر 1200 دلار میدهم اما پولهای میلیاردی به سمت کارخانههای بزرگ و حمایت از کلان سرمایهدارها میرود. دولتهای سرمایهداری همیشه همین بودهاند. به بحران مالی سال 2008 نگاه کنید؛ دولت برای نجان بیخانمانها کاری نمیکند بلکه برای نجات شرکتهای بزرگ بیمهای وارد عمل میشود. کرونا بار دیگرخط مبطلانی بر ادعاهای نئولیبرالها مبنی بر مسئولیت نداشتن دولت در زمینههای اجتماعی کشید. ا
او اظهار کرد: معلوم نیست سرنوشت این ماجرا چه شود اما به هر حال تکرار این سیاستها میتواند به نارضایتی اجتماعی و جنبش ختم شود. به نظرم ابعاد شوک اقتصادی ناشی از کرونا حتی از شوک اقتصادی سال 2008 هم بالاتر است. خیلیها آن را با بحران سال 1929 مقایسه میکنند و حتی معتقدند که از آن هم بالاتر است.
تشدید فاصله طبقاتی، فقر مطلق و جنبش تبعات اجتماعی کرونا در آمریکاست
این پژوهشگر در مورد پیامدهای اجتماعی اقتصادی ناشی از این بیماری گفت: شوک اقتصادی که ناشی از این بیماری است بدون شک باعث ایجاد تغییرات اجتماعی نظیر ایجاد فاصله طبقاتی، تشدید بحران بدهیها در مناسبات جهانی، از بین رفتن کسب و کارهای کوچک، بیکاری گسترده و... میشود. در حقیقت بسیاری از کسب و کارهای کوچک از بین میروند و دولت هم به جای این که کمکی به آنان بکند سراغ سرمایهداران بزرگ میرود و به آنان کمک میکند. این مسئله سبب تشدید فاصله طبقاتی میشود. البته نمیتوان گفت که رسیدن به فقر مطلق باعث ایجاد انقلاب میشود بلکه فاکتورهای ذهنی و روانشناختی نیز نیاز است. قطعا نظام سرمایهداری به دلیل مشکلاتی که در درون خود دارد سرنگون خواهد شد اما این بیماری نمیتواند تقویت کننده آن باشد.
کرونا افول آمریکا را تسریع کرد / شاهد چندقطبی در دنیا خواهیم بود
او در پاسخ به سوالی مبنی بر این که این اپیدمی میتواند باعث تغییر در نظم جهانی شود یا خیر، گفت: اگر به نظام جهانی از رنسانس به بعد نگاه کنید میبینید که سرمایهداران آن را به گونهای چیدند که کشورهای ضعیف زیر بار ظلم آنان بیایند و ثروتهای آنان را غارت کنند. کشورهای مختلفی در این هژمونی وارد شدند و به افول رسیدند. در سالیان اخیر این روند نشان میداد که آمریکا در حال افول است و در حال خارج شدن از این هژمونی است. برای این ادعا فاکتورهای زیادی وجود دارد که از آن جمله میتوان به افت اقتصادی، تغییر ترکیب جمعیتی، کاهش قدرت نظامی و... اشاره کرد. برهمین اساس اگر به آمریکا از سال 2000 به بعد نگاه کنید میبینید که تا چه اندازه در خاورمیانه هزینه نظامی کرده است اما همیشه شکست خورده است، افت اقتصادی او نیز کاملا پیداست و تغییر ترکیب جمعیتی مشخص است.
این پژوهشگر ادامه داد: بنابراین میتوان گفت که بسیاری از علائم این مسئله در آمریکا وجود دارد. تحلیل من این است با توجه به این که کل نظام غرب در این بحران قرار گرفته است دیگر باید شاهد چند قطبی یا بی سر باشیم چرا که هیچ هژمونی وجود ندارد که بتواند جای خالی آن را پر کند. ممکن است این مسئله به معنای وقوع جنگهای بیشتر باشد یا حتی ممکن است به معنای فراهم شدن زمینه برای آزادسازی بعضی از کشورهای زنجیره باشد. به نظرم به سمتی میرویم که یک عنصر و هژمونی قدرتمند که بتواند این نظام را جمع کند وجود ندارد. آمریکا در حال افول است و هم عرض بقیه خواهد شد. چین میتواند به عنوان یک قدرت هم عرض قرار گیرد.
فروپاشی اتحادیه اروپا قبل از کرونا کلید خورده بود
او در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر این که آیا اتحادیه اروپا در حال فروپاشی است، گفت: دقت کنید که اروپا بسیار بیشتر درگیر با کرونا شده است؛ البته زمزمههای فروپاشی اتحادیه اروپا از پیش از این بیماری هم وجود داشت و شاید این بیماری آن را تقویت کند. به نظر میرسد که فرصت ویژهای برای رهایی کشورمان از دست نظام استکباری فراهم شده است.
پیام ویژه کرونا به انسان اومانیسم
شهریار زرشناس در پایان گفت: کرونا چیز دیگری را به انسانها یادآوری کرد و آن هم این بود که دخل و تصرف در طبیعت و خراب کردن آن می تواند چنین اثراتی داشته باشد. این که انسان بیاید و بگوید که من مالک همه چیز در این طبیعت هستم و هرگونه بخواهم در آن تصرف میکنم چنین اثراتی به همراه دارد و تا زمانی که این رفتار انسانی تغییر نکند باید شاهد این نارضایتی طبیعت باشیم. ما مالک طبیعت و هستی نیستم و انسان نباید تلقی خودبنیانانگارانه داشته باشد. انسان، خداوند نیست و باید مقام خود را بداند.