زمین انتقامش را میگیرد
عاطفه خسروی - مدیر مسئول
دشتها و بیابانهای خشک در تمام نقاط کره زمین در حال افزایش است و ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. تا آنجا که در 2 دهه اخیر بسیاری از کارشناسان و مسئولان منابعطبیعی کشور از افزایش زایش بیابان و سرعت تخریب منابعطبیعی در کشور خبر دادهاند. بنا بر تعریف سازمان ملل متحد، بیابانزایی بهمعنای تخریب سرزمین بر اثر شرایط اقلیمی و عاملهای انسانی است. 17 ژوئن برابر با 28 خرداد، روز جهانی بیابان زدایی است. یادآوری این روز شاید تلنگری باشد از جانب زمین به انسانهایی که روزبهروز به گسترش بیابانهایش دامن میزنند و رنگ سبز زمین را به رنگ خاک درمیآورند.
مانند دیگر بخشهای زیستمحیطی ایران، بیابانها، جنگلها و دشتها هم حال خوشی ندارند. جنگلها میروند بهسمت بیابان شدن، خشک شدن و خاکی شدن. فقط این نیست. جنگل و درخت که از بین برود، انسانها مهاجر میشوند، حیوانها میمیرند، خاک تنها میشود و شروع به فرسایش میکند. خودش را بهدست باد میسپارد و میشود ریزگرد و انتقام تخریب خانهاش را از تمام مسببان نابودی زمین میگیرد.
بسیاری از کارشناسان محیطزیست با تاکید بر تفاوت مفهوم بیابانزایی با بیابان معتقدند؛ بیابان یک اکوسیستم طبیعی است که طی تاریخ زمینشناسی تعادلی را در محیطزیست ایجاد کرده، این در حالی است که بیابانزایی نتیجه سوءمدیریت عوامل انسانی است که منجر به تخریب زیستبوم میشود و به سرزمین چهرهای شبیه بیابان میبخشد. با این تفکیک، نکته قابلتامل آنکه آمار تخریب سرزمین و بیابانزایی در کشور ما قابلتوجه است. کارشناسان محیطزیست علاوه بر این تفکیک، بر نقش بیابانزایی در سرنوشت و روزگار آدمیان نیز تاکید دارند. بهباور آنها جز پیامدهایی چون از بین رفتن پوشش گیاهی، گردوخاک زیاد در یک منطقه، کم شدن بارندگی، فرسایش خاک، عدمحاصلخیزی زمین، افت سطح آبهای زیرزمینی و از بین رفتن حیات وحش، باید منتظر معضلاتی همچون بیکاری، گرسنگی، فقر و مهاجرت ناشی از بیابانزایی نیز باشیم.
باوجود تمام موارد یادشده، ایران کشوری با 164 میلیون هکتار مساحت است که بیشتر مناطق آن دارای اقلیم خشک و فراخشک است و بیابان نیز 32 میلیون هکتار از مساحت کل آن را تشکیل میدهد. اهمیت این مسئله آنجا نمایان میشود که براساس آمار بیش از 7 میلیون هکتار از این محدوده بیابانی در کانونهای بحران قرار دارند.
سالانه یک درصد مراتع به بیابان تبدیل میشود و حدود 6 میلیون هکتار از مناطق ایران با این بحران روبهرو هستند. از این میزان، 1.2 میلیون هکتار که غالبا در خراسان، سیستانوبلوچستان، یزد، اصفهان، کرمان، هرمزگان و بوشهر قرار دارند، وضع ناگوارتری دارند. 19 میلیون هکتار از عرصههای بیابانی نیز در 14 استان تحتتاثیر فرسایش بادی قرار گرفته است. ما همه در برابر این کره خاکی مسئولیم و باید با جان و دل از آن مراقبت کنیم. بیابانزایی تنها یکی از بلاهایی است که ما بر سر زیستگاهمان میآوریم؛ اما همین یک مورد نیز میتواند منجر به اتفاقات بسیار تلخی شود.
شاید مهمترین و اساسیترین راهکار برای مقابله با پدیده بیابانزایی فرهنگسازی، کشاورزی درست با هدف تامین امنیت غذایی، کشت متناسب با منطقه، مدیریت منابع آبی، مشخص بودن سهم آب کویر، حفظ پوشش گیاهی و در نظر گرفتن مجازات برای تخریبگران محیطزیست مانند زمینخواران و قاچاقچیان چوب است. راهبردهایی که بدونشک نیازمند ضمانت اجرایی و توجه مسئولان مربوطه است. در بعد جهانی نیز طبق گزارش سازمان ملل متحد بیابانزایی 30 برابر سریعتر از گذشته در حال افزایش است و بهطورمیانگین سالانه بین 12 تا 14 میلیون هکتار به مساحت بیابانها افزوده میشود. همچنین براساس مطالعات جهانی، تخریب اراضی با بیابانی شدن روزانه حدود 3 میلیارد دلار برای بشر هزینه دارد. باتوجه به خسارتهای فراوان بیابانزایی، مقابله با بیابانی شدن اراضی زراعی و مرتعی از دیرباز جزو برنامههای دولتها در کل دنیا بوده و در دهه اخیر توجه به طرحهای بیابانزدایی با رویکرد ایجاد ارزش اقتصادی با همکاری و مشارکت مردم موردتوجه قرار گرفته است. پروژه دیوار بزرگ سبز افریقا و کمربند سبز چین برای توقف بیابانزایی، از جمله این طرحها هستند؛ بنابراین میتوان گفت دغدغه مقابله با بیابانزایی به دغدغه اصلی بشر امروز تبدیل شده و اگر قصد ادامه حیات در این کره خاکی را داریم و آن را برای نسلهای آینده قابلحیات میخواهیم، چارهای جز تعامل با زمین نداریم.
در حالی که تخریب زمین یک مشکل جهانی است، مهار آن نیازمند تدوین و اجرای راهکارهای محلی است. اجرای تعهدات و همکاری موثر در سطح محلی در حفظ تنوع زیستی گیاهی منطقه از ضرورتهایی است که میتواند مانع تخریب بیشتر زمین شود. باور کنیم حیات بشر وابسته به حیات زمین است. حیات حیوانات و سایر جانداران این کره خاکی نیز در گرو حفظ حال خوب «زمین» است.
اگر به زمین و داشتههایش احترام نگذاریم، حیات و داشتههایمان را بهخطر میاندازیم.