زنان؛ آسیب پذیرترین گروه در شرایط بحران
تهران - ایرنا - تجارب زلزلههای مختلف، ضرورت توجه به نیازهای زنان بازمانده از این حادثه، اعزام گروههای آموزش دیده به منطقه و تمرکز بیشتر بر مسایل آنها را به منظور یاری رسانی و ابراز همدلی با این گروه از آسیب دیدگان دوچندان میکند.
به گزارش خبرنگار گروه علم و آموزش ایرنا، از آنجایی که زنان از گروه های آسیب پذیر در حوادث به شمار می روند باید پس از وقوع بلایای طبیعی از کمک های ویژه ای برخوردار شوند.
شناخت توانایی ها و نیازهای آنان در شرایط بحرانی و امکان سنجی استفاده از آن توانمندی های آنها در زلزله های احتمالی آینده در کشور امری بسیار لازم و ضروری است.
لرزه خیزی کشور (وقوع زلزله های ویرانگر منجیل، بم، ورزقان، سرپل ذهاب در دو دهه اخیر و زلزله های هفته گذشته در استان هرمزگان)، توجه به روش های کاهش آثار ناشی از وقوع سوانح را ایجاب می کند.
بررسی ها و مطالعات انجام شده در بحران های گذشته در ایران مبین آن است که امدادرسانی و مدیریت بحران در منطقه آسیب دیده، بیشتر بدون توجه به فرهنگ، اعتقادات و نیازهای خاص هر گروه از آسیب دیدگان انجام شده و ارسال خدمات و امکانات بر اساس یک برنامه ریزی و الگوی کلی و در راستای اجرای بخشی از چرخه مدیریت بحران مانند نجات جان و تامین آب و غذا بوده است؛ این در حالی است که مدیریت بحران باید بر اساس شناخت و توجه کامل به تفاوت های اجتماعی و جنسیتی برنامه ریزی شود.
وجود تفاوت ها در بین گروه های مختلف جامعه ضرورت هایی را به همراه دارد که کم توجهی در رسیدگی به آنها به ویژه بعد از وقوع یک سانحه طبیعی مثل زلزله مسایل و مشکلاتی را برای بازماندگان ایجاد می کند که تا سال ها با آنها همراه است و زندگی فردی و اجتماعی آنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
در این میان زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار یا خودسرپرست به عنوان عضوی از جامعه با ویژگی ها و نیازهای خاص از گروه های آسیب پذیر جامعه هستند که با مسایل، مشکلات و موانع زیادی در زندگی مواجه هستند و وقوع یک سانحه طبیعی مانند زلزله می تواند بر تعداد این گروه از جامعه بیافزاید.
حمایت های روانی و اجتماعی مناسب از این گروه و آگاهی از شیوه های مناسب مقابله با بحران می تواند باعث کاهش آسیب های ناشی از وقوع بحران در میان این گروه حساس از جامعه شود.
بر این اساس شناخت نیازها، توانمندی ها و تفاوت های قشرهای مختلف جامعه باید در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری های مدیریت بحران مورد توجه خاص قرار گیرد.
زنان و بلایای طبیعی
مطالعات انجام شده در زمینه زنان و بلایای طبیعی نشان می دهد که تفاوت های فیزیکی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در آسیب پذیری زنان در بحران های طبیعی در کشورها نقش دارد، به طوری که احتمال سوء تغذیه در زنان در سوانح طبیعی بیشتر است، زیرا زنان با نیازهای خاص تغذیه ای در هنگام بارداری یا شیردهی مواجه هستند یا در برخی از فرهنگ ها سلسله مراتب توزیع غذا وجود دارد که در نتیجه آن در جنوب و جنوب شرقی آسیا، 45 تا 60 درصد از زنان در سن باروری در زیر وزن طبیعی قرار دارند و 80 درصد از زنان باردار با کمبود آهن مواجه می باشند.
در کشورهای جنوب صحرای آفریقا، زنان بارهای سنگین تر از مردان حمل می کنند؛ اما بنا بر قوانین فرهنگی، دریافت غذا ابتدا توسط مردان صورت می گیرد در حالی که میزان مصرف کالری مردان نسبت زنان در طول روز کمتر است.
در اغلب حوادث آب و هوایی شدید، شیوع بیماری های عفونی، بستری است برای پرورش حشرات و آلوده شدن منابع آب های تمیز و نظایر آن که در این میان زنان، به خصوص مادران باردار به شدت در معرض خطر بیماری هایی که از راه آب، حرارت و سایر رویدادهای شدید منتقل می شود، قرار می گیرند.
با استناد به آمارها و تحقیقات انجام شده، تجربه سیل 1992 بنگلادش نشان می دهد که به دلیل وجود سنت های حاکم محدودیتهای فرهنگی و ممنوعیت های اجتماعی، زنان در نجات خود با مشکلاتی روبرو شدند که در نتیجه آن، تعداد قربانیان زن به شدت افزایش یافت.
همچنین در سونامی دسامبر 2004 در کشورهای سریلانکا، اندونزی و هند یا در سیل جنوب آسیا در آگوست 2007 در کشورهای بنگلادش، هند و نپال، زنان بسیاری به دلیل ناآگاهی کافی جان خود را از دست دادند و افراد بازمانده با سختی به امرار معاش پرداختند و زندگی پس از سانحه را ادامه دادند.
نتایج مطالعه دیگری در این خصوص نشان می دهد که جنسیت به طور مستقیم، آسیب پذیری در حوادث و قرار گرفتن در معرض خطرات را تحت تاثیر قرار می دهد، به طوری که آسیب پذیری زنان به دلیل نقش اجتماعی آنان به عنوان مراقب (نگهداری از فرزندان و دیگر اعضا خانواده) بیشتر است.
به نظر می رسد تنها بررسی کمی آسیب پذیری در حوادث نباید به عنوان یک عامل تعیین کننده و قلمداد شدن زنان به عنوان قشر آسیب پذیر در حوادث مورد توجه قرار گیرد، در حالی که نوع سوانح، زمان و محل وقوع آن می توانند به عنوان عوامل تاثیرگذار بر نوع جنسیت در میزان مرگ و میر تلقی شود.
شاهد این مدعا، در سال 1994 مرگ و میر مردان در مخاطرات مرتبط با آب و هوا مانند سیل، طوفان زمستانی، رعد و برق دو برابر زنان بوده است. از طرفی تجربه سال 1993 نشان می دهد مردان با احتمال بیشتری در رعد و برق می میرند چرا که ممکن است آنها در کار و فعالیت های اوقات فراغت، بیشتر از زنان در خارج از منزل باشند.
در سونامی زلزله 1946 نانکای ژاپن زنان بیشتر از مردان فوت کردند. محققان معتقدند که علت اصلی فوت آنها ناشی از نگهداری از کودکان و افراد مسن بوده است. در 2 زمین لرزه روسیه نیز میزان مرگ و میر در زنان بیشتر بوده است.
بر اساس بررسی های امدادگران در زلزله 1984 عشق آباد، 33 هزار نفر فوت کردند که 47 درصد آنها زن، 18 درصد مرد و 35 درصد را کودکان تشکیل می دادند، همچنین در زلزله تاشکند زنان 20 درصد بیشتر از مردان کشته شدند.
نیروهای امدادرسان علت این امر را ناشی از مسوولیت نگهداری زنان از کودکان ذکر می کند، اگر چه در این تحقیق به صراحت بیان نشده است ولی به نظر میرسد علت افزایش میزان آسیب پذیری زنان ممکن است ناشی از حضور آنان در ساختمان و مراقبت از کودکان باشد.
بررسی نیروهای امدادی در سال 1993 نشان می دهد که بسیاری از زنان و فرزندانشان در طوفان جان خود را از دست دادند، در حالی که آنها منتظر بازگشت شوهران برای تصمیمگیری برای تخلیه محل بودند یا بسیاری از زنان به خاطر نوع پوشش (ساری) که توانایی آنان را برای حرکت (سرعت عمل) محدود می کرد، کشته شدند.
بررسی نجاتگران بیانگر آن است که در زلزله هند، میزان مرگ و میر در مردان به دلیل کار کردن در مزارع در زمان زلزله، (کار خارج از محوطه دهکده و یا حضور در مدرسه) کمتر بود. از طرفی با توجه به معنادارنبودن رابطه بین تعداد جنسیت کشته شدگان زلزله 5 دی 1382 بم با زمان وقوع زلزله به نظر می رسد ساختارها و نابرابری های موجود و سنت های حاکم در بعضی از جوامع را نباید به عنوان عوامل قابل قبول در پذیرش بیشترین صدمات از جامعه زنان در زمان وقوع حادثه تلقی کرد و تواناییهای زنان و ایفای نقش مؤثر آنها در جهت کاهش آسیبهای ناشی از زلزله را نادیده گرفت.
توانمندی های زنان در سوانح طبیعی
بررسی توانمندی زنان به خصوص در شرایط اضطرار نیاز به تغییر دیدگاه و توجه خاص به نقش پذیری آنان در برهه های مختلف زندگی رامی طلبد.
براین اساس نیروهای حمایت های روانی و اجتماعی سازمان های امدادرسان با توجه به این رویکرد به نتایج قابل قبولی دست یافته اند.
این اطلاعات ارزیابی شده میدانی بر روی جامعه زنان بعد از زلزله اسفند 1375 نشان می دهد زنان در اغلب موارد در نجات جان فرزندان و اطرافیانشان هنگام وقوع زلزله نقش فعالی داشتند، اما در بعضی موارد به دلیل ناآگاهی از اصول ایمنی باوجود تمایل شدید برای کمک به دیگران نتوانستند چندان مفید واقع شوند.
همچنین در تحقیق دیگر نیروهای امدادرسان که پس از زلزله 13 مارس 1992 ترکیه انجام گرفت، مشخص شد که استرس و اضطراب در زنان به مراتب بیش از مردان بوده است و با توجه به مطالعات انجام شده این حالت ناشی از احساس زنان بر عدم امکان کنترل محیط اطراف خود برای نجات جان دیگران بوده است.
نتایج حاصل از این تحقیق نیز بر لزوم مشارکت زنان در فعالیت های آمادگی در برابر حوادث تاکید دارد، که به نظر می رسد می توان با افزایش سطح آگاهی زنان در جامعه علاوه بر رضایت مندی آنان و کاهش استرس های ناشی از وقوع زلزله به مقدار قابل توجهی صدمات احتمالی را کاهش داد.
تحقیقات اجتماعی نشان می دهد که درک فرد از خطرات تحت تاثیر عوامل اجتماعی، تعصبات فرهنگی و روابط شبکه ای می باشد و درک زنان و مردان از خطر متفاوت است و زنان خطر بحران را جدی تر از مردان تلقی می کنند، به خصوص چنانچه این خطر متوجه اعضاء خانواده بوده باشد. شاید یکی از دلایل آن نقش کم رنگ آنان در کنترل مسائل جامعه باشد.
گروهی از امدادگران گروه های حمایت های روانی و اجتماعی اعزامی به مناطق حادثه دیده و متاثر از بلایای طبیعی به ویژه زلزله را با موضوع تاثیر عوامل مربوط به شخص گیرنده پیام در واکنش نسبت به هشدار وقوع یک خطر را مورد بررسی قرار دادند؛ یافته های آنان نشان می دهد که زنان بیشتر احتمال دارد تا هشدار را بشنوند، زیرا آنها بخشی از یک شبکه روابط اجتماعی فعالی هستند که خبر یا اطلاعیه هشدار را از طریق کانال های غیررسمی دریافت می کنندبه این ترتیب زنان می توانند هم گیرنده و هم انتقال دهنده خوبی برای پیامهای هشدار و ایمنی در برابر خطرات ناشی از زلزله تلقی شوند.
اینگونه ارتباطات که از آن در ایران به عنوان ارتباطات سنتی یاد می شود دارای سابقه دیرینه می باشد، در واقع ارتباط سنتی بهترین شیوهای است که می توان از آن برای اهداف توسعه استفاده کرد با توجه به مشاهدات جهانی تفاوت زنان و مردان، این است که زنان دارای درک متفاوتی از خطرات می باشند.
زنان در مورد خطرات دوسوگرا هستند، در حالی که مردان ریسک ها و مخاطرات خود را به عنوان بخشی از زندگی می دانند با توجه به این که زنان بیشتر نگران عوامل مخرب کننده جنگ هستند و مردان مستعد پذیرش رفتار پرخاشگرانه و مخاطره آمیز، از این رو می توان استنباط کرد که مردان خطرجو هستند در حالی که زنان از خطر اجتناب می کنند.
توجه به حضور موثر زنان و ایفای نقش های مختلف در زمان بعد از وقوع حادثه در زلزله های گذشته در ایران و جهان می تواند گویای حضور موثر زنان در کاهش آسیب های ناشی از حوادث باشد. بررسی زلزله های 31 خرداد 1369 منجیل - رودبار، 1998 ارمنستان، بیانگر این نکته است که زنان می توانند در ایجاد فرهنگ ایمنی در جامعه فعالیت های پیشگیرانه و ضروری پس از بحران های طبیعی به ویژه زلزله نقشهای مهمی را ایفا کنند.
نیازها و محدودیت ها زنان در بلایای طبیعی
در این بخش به بررسی نیازهای ویژه زنان پس از وقوع زلزله شامل نوع پوشش، نیازهای بهداشت عمومی، نیازهای آرایشی و بهداشتی، نیازهای مادران باردار و شیرده ومحدویت های ناشی از اثرات روحی - روانی، خشونت خانوادگی، اختلال استرس پس از ضربه و امنیت در زمان اسکان موقت خواهیم پرداخت.
پوشش زنان
در تدوین برنامه های مدیریت بحران و اجرایی کردن آن یکی از اولویت های ویژه در تامین نیازهای اولیه زنانی که از زیرآوار خارج می شوند، توجه به عوامل فرهنگی و هنجارهای اجتماعی حاکم در جامعه ای است که تحت تاثیر زلزله قرار گرفته است. از آنجا که پوشش زنان به عنوان یک هنجار اجتماعی درکشور محسوب می شود در برنامه های مدیریت بحران باید به این مهم توجه ویژه ای شود.
خبرنگاران اعزامی بحران در بسیاری موارد شاهد بوده که بسیاری از زنان در زلزله های مختلف در زمان نجات از زیر آوار درخواست پوششی مانند ملحفه از امدادگران را داشتند که به دلیل عدم پیش بینی این نیاز در مرحله امداد و نجات و قرار گرفتن اجباری عده ای از زنان در این شرایط یا مشاهده چنین صحنه هایی، ترس و اضطراب در آنها شرطی شده و بعد از گذشت سال ها از زمان وقوع این زلزله ها، این ترس و اضطراب در بسیاری از زنان باقی می ماند.
از این رو نه تنها توجه به چگونگی و نحوه تامین این نیاز در زمان بعد از وقوع سانحه باید مورد نظر مسوولان و برنامه ریزان قرار گیرد بلکه با ارایه آموزش های لازم به مردم در زمان امدادرسانی و اهدا اقلام مورد نیاز به زلزله زدگان شان و مرتبه انسانی آنان نیز مورد توجه قرار گیرد.
تفکیک و بسته بندی پوشش مورد نیاز زلزله زدگان بر اساس سایز و سن افراد نیز از دیگر موارد مورد تاکید آسیب دیدگان است. از طرفی بیمارستان ها علاوه بر ارایه خدمات امدادی به مجروحین باید پیش بینی های لازم را در این خصوص مد نظر قرار دهند به طوری که طبق نظرات مشترک زنان متاثر از زلزله، بعضی از بانوان که به دلیل صدمات وارده به بیمارستان ها منتقل می شوند و به دلیل استرس ناشی از وقوع زلزله دچار خونریزی شده و نیاز به تعویض لباس دارند که به دلیل سختی شرایط مراکز درمانی این اقدام سریع انجام نمی شود. این مهم مبین عدم آمادگی بیمارستان ها برای ارائیه چنین خدماتی به مصدومین در شرایط بحرانی است.
بنا بر نظرات مشترک زنان زلزله زده در زلزله های اخیر که به صورت گفت و گویی تلفنی از آنان در مناطق زلزله زده استان هرمزگان گرفته شده تمامی آنان به توجه و بازنگری در برنامه های مدیریت بحران باتوجه به فرهنگ منطقه و اعزام همزمان امدادگران زن برای نجات جان زنان از زیر آوار، پیش بینی پوشش ویژه زنان دربسته های امدادی، توجه به شان و مرتبه انسانی زنان در ارایه خدمات به بازماندگان (کهنگی بعضی از لباسهای اهدا شده)، توجه به اندازه و جثه افراد در ارایه پوشاک به آنها، توجه در برنامه های مدیریت بحران برای اهدای خدمات به زنان با توجه به نوع واکنش فیزیولوژیکی بدن آنان در زمان قرار گرفتن در شرایط بحران و استفاده از بانوان در برنامه های مدیریت بحران برای ارایه نیازهای خاص تاکید کردند.
نیازهای بهداشتی عمومی زنان در شرایط اضطراری عمومی و پیچیده بلایای طبیعی
وقوع یک بحران و ایجاد شرایط اضطرار در منطقه، مردم را مجبور به ترک محل زندگی و از دست دادن امکانات اولیه و زندگی در مکان های جمعی می کند که در این شرایط توجه به بهداشت به معنای به وجود آمدن یک سیستم اجتماعی که در آن هر فرد بتواند از وسایل و امکانات لازم برای سالم ماندن برخوردار شود باید در اولویت برنامه های مدیریت بحران قرار گیرد، به طوری که ارتقای سطح سلامت جامعه، به عنوان مهمترین هدف نظام سلامت باید مد نظر باشد که در این میان توجه به بهداشت زنان به دلیل تفاوت های فیزیولوژیکی آنان نسبت به مردان لازم و ضروری است.
وقوع بحران و در پی آن عدم دسترسی به سرویس های بهداشتی قبلی چون حمام، توالت و آب مصرفی، ضرورت ساخت و تامین آن را ایجاب می کند.
بر اساس گزارش گروه های امدادی، درمانی، حمایت های روانی و اجتماعی و بهداشت محیط ساخت سرویس های بهداشتی و تامین آب مصرفی در منطقه زلزله زده باید در 72 ساعت اول بعد از وقوع زلزله صورت پذیرد اما به علت وضعیت نامناسب توالت های صحرایی شهرهای زلزله زده بعد از وقوع زلزله و باوجود مشکلات موجود در توالت خانه های باقیمانده در زیر آوارها، عده ای از زنان غالبا استفاده از آنها را به توالت های صحرایی ترجیح می دادند.
بنا بر نظرات مشترک زنان زلزله زده در مناطق مختلف با خبرنگار ایرنا، بی توجهی به یکسری نکات در تامین سرویس های بهداشتی زمینه ایجاد اضطراب و عدم احساس امنیت در آنها را فراهم کرده که بخشی از آن در تامین سرویس های بهداشتی بدون توجه به متغیر جمعیت و جنسیت بوده است.
این زنان از وجود یک پنجره کوچک به عنوان هواکش در بالای سرویس ها و احساس ناامنی (با توجه به نبود حصار)، بی توجهی در برنامه مدیریت بحران به بهداشت سرویس های بهداشتی به طوری که نظافت آن قبل از هر استحمام، توسط زنان صورت می گرفت، تامین حوله حمام برای بازماندگان بعد از چند روز و نبود سطل های زباله داخل توالت برای رفع احتیاجات زنان گلایه داشتند.
اختلال فشار روانی پس آسیبی
اختلال فشار روانی پس آسیبی PTSD واکنش شایعی است که انسان ها در مقابل رویدادهای بسیار استرس زا یا آسیب زا از خود نشان می دهند. رویدادهای متفاوتی مانند حوادث اتومبیل، مورد تهاجم قرار گرفتن یا جان در بردن از یک مصیبت مانند سیل یا انفجار یا شاهد مرگ دیگری بودن می توانند منجر به این اختلال شوند.
بر اساس پژوهش انجام شده گروه های حمایت های روانی و اجتماعی حاضر در زلزله های اخیر در کشور مشخص شده است که حدود 6.61 درصد جامعه مورد بررسی دچار اختلالات PTSD شده اند که این درصد بسیار بالایی می باشد و بیانگر این نکته است که بعد از وقوع یک حادثه طبیعی، چنین اختلالی می تواند در جامعه ایجاد شود.
مسلما این اختلال به صورت مستقیم و غیر مستقیم در شرایط بحرانی، بر مشکلات می افزاید به عنوان مثال بازماندگان پس از حادثه بدلیل این اختلال نمی توانند عملکرد مناسبی در رفع مشکلات خود و دیگران داشته و چه بسا در شرایط حاد خود نیاز به مراقب داشته باشند که به صورت غیرمستقیم امدادرسانی را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
بر اساس این تجربه و تحقیق، می توان توصیه کرد که نیروهای امدادگر باید با این اختلال و راهکارهای لازم برای کنترل و کاهش بار آنها کاملا آشنا باشند. علاوه بر عوامل خطرساز روانی - اجتماعی، جنسیت نیز در بروز علائم اختلال روانی موثر بوده و زنان بیشتر علائم این اختلال را از خود نشان داده اند.
با توجه به این که بیان احساسات توسط زنان بهتر صورت می گیرد بنابراین نشانه های آشکار افسردگی در آنان بهتر از مردان قابل تشخیص می باشد. مردها کمتر علامت های ویژه دل افسردگی مانند گریه، اندوه باری و بی میلی به کارهای دلنشین قبلی را بیان می کنند، در عوض احساسات خود را پنهان داشته و ممکن است تحریک پذیرتر و پرخاشگرتر شوند. پریشان حالی اینان اغلب از انتظارات فرهنگی شان سرچشمه می گیرد.
در عین حال طبق نتایج به دست آمده آموزش مهارت های حل مساله در کاهش علائم اختلال روانی در گروه مورد مطالعه موثر بوده است و تحقیقات زیادی پیشنهاد می کنند که کسب مهارت های حل مساله نقش مهمی در بهداشت روانی و جسمانی ایفا می کنند، مخصوصا زمانی که افراد با رویدادهای ناگوار و تنیدگی های منفی زندگی مواجه می شوند.
در تحقیقی دیگر نشان داده شد که شدت PTSD در 13 زن بعد از مداخله به صورت معنی داری کاهش یافته بود ولی متغیر یادشده در مردان تغییری را نشان نداد. ثابت ماندن این متغیر در گروه مردان در مقایسه با زنان می تواند دلیلی بر تاثیر بیشتر آموزش در گروه زنان باشد.
طبق نتایج به دست آمده از لحاظ میزان استفاده از شیوه های مقابل های هیجان مدار بین زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد و این بدان معنی است که زنان در برخورد با مشکلات و استرس های زندگی روزمره بیشتر از روش مقابله ای و هیجان مدار و مردان کمتر از این روش استفاده می کنند.
امنیت در زمان اسکان موقت
وقوع یک زلزله بزرگ و از بین رفتن حصار بین خانه ها می تواند باعث احساس عدم امنیت در بازماندگان شود. در این میان زنان، با توجه به ساختارهای اجتماعی موجود و سپری کردن بیشترین زمان در حریم خانه، آسیب پذیری بیشتری در میان قشرهای مختلف جامعه بعد از وقوع یک سانحه طبیعی را دارند.
در واقع وجود خانه برای زنان، احساس امنیت و ثبات در زندگی را ایجاد می کند، پس از وقوع یک زلزله بزرگ، بسیاری از سازه ها و زیرساخت های شهری مانند آب، برق، گاز آسیب خواهند دید که این امر علاوه بر ایجاد تلفات جانی و خسارات مالی ادامه زندگی برای بازماندگان را مختل می کند.
در چنین شرایطی نیاز به اسکان موقت جزو نیازهای اولیه برای بازماندگان است که باید با توجه به خواست بازماندگان و در نظر گرفتن ابعاد اجتماعی، روانی و اقتصادی آن منطقه، سرپناه موقت ایجاد شود سپس با برنامه ریزی های مناسب ساخت خانه های دائمی آغاز شود.
اسکان موقت علاوه بر ایجاد سرپناه، ارایه خدماتی چون آب، برق، تامین انرژی گرمایشی - سرمایشی و سرویس های بهداشتی صحرایی برای بازماندگان باید مد نظر مسوولین قرار گیرد و مدیریت بحران با شناسایی دقیق منطقه و برنامه ریزی های صحیح آمادگی ارائه چنین خدماتی را در زمان وقوع بحران داشته باشد تا بتواند احساس آرامش و امنیت را در بازماندگان ایجاد کنند. در چنین شرایطی، مسوولین برای جلوگیری از پراکندگی در منطقه و ارایه خدمات بهتر به بازماندگان، اقدام به برپایی کمپ هایی برای سکونت موقت می کنند که این خود نیز با مشکلات خاصی همراه است.
اجتماع ایجاد شده در کمپ ها به دلیل سکونت افراد از مناطق و محله های مختلف شهر در یک مکان و یا ورود افراد غیربومی به داخل آن برای اسکان، ساختار اجتماعی متفاوتی را نسبت به محلات رقم زده که یکی از نشانه های آن عدم وابستگی و یکتایی میان ساکنین حاضر در آن به دلیل عدم اشتراکات محل های قبلی با یکدیگر بوده است که می توانست مشکلاتی را برای زنان و دختران ساکن در آن ایجاد کند.
بررسی اقدامات انجام یافته در برقراری امنیت در منطقه، نشان داد که اکثریت این اقدامات در راستای راه اندازی پاسگاه، استقرار کلانتری، محافظت از مکان های مهم چون بانک ها و سازمان ها بوده که بیشتر به منظور ایجاد نظم و امنیت عمومی تلقی می شود و در آن به نیازهای زنان به ویژه زنان بی سرپرست توجه نشده بود.
طبق هشدار کمیته اضطراری فجایع طبیعی (دی ای سی)، اکنون بیشترین نگرانی های سازمان های امدادرسان جهان در مورد وقوع زلزله در شهرهای بزرگ جهان از جمله تهران، استانبول در ترکیه و کاتماندو در نپال است.
*س_برچسبها_س*