زندگی بدون استاندارد / عباس عبدی
در مورد وزن هم که واقعاً نوبر است. اخیراً فیلمی دیدم که وزن پودر لباسشویی را که نیم کیلو باید باشد تا 25 درصد کمتر در قوطی ریختهاند و ظاهراً هیچ مرجعی نیست که چنین متقلبانی را نقرهداغ کند.
عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: آوار شدن یک قل از دو قل متروپلگرچه یک رویداد منفرد است ولی هنگامی که خوب نگاه کنیم، متوجه وجه ساختاری و سیستمی آن نیز میشویم. مهمترین علت بروز چنین حوادثی نادیده گرفتن استانداردهای جوامع جدید است. ویژگی متمایزکننده جامعه پیشرفته و مدرن از جامعه سنتی، وجود استانداردهای گوناگون و بهروز شونده است.
استاندارد از قدیم بوده، ولی عموما در زمینه سکههای رایج انجام میشد. در حقیقت حکومتها دقت میکردند که سکههای طلا و نقره تقلبی نباشند، همچنین استاندارد اوزان مهم بود، چون اگر استاندارد نبود، بساط روابط اقتصادی برچیده میشد. استاندارد دیگر قضاوت بود که باید براساس قانون یکسان و عادلانه صورت گیرد. ولی با گذشت زمان و پیشرفت و پیچیده شدن جوامع، تعداد استانداردهای اجباری نیز بیشتر و بیشتر شد. چرا؟ برای اینکه تشخیص کیفیت و کارایی کالا و خدمات از عهده مردم عادی خارج شده است.
من اگر بخواهم یک دارو بخرم از کجا بدانم که این واقعی است؟ از کجا بدانم رستورانها امور بهداشتی را رعایت میکنند؟ از کجا بدانم که فلان پزشک صلاحیت لازم برای درمان و تجویز دارو را دارد؟ از کجا بدانم که ترمز خودرو استاندارد است و کارایی دارد؟ از کجا بدانم کپسول گازی را که میخرم، خطرناک نیست و نشت نمیکند و منفجر نمیشود؟
همه اینها موجب شده که دستگاههای کارشناسی معتبر و معیار بر سطح استاندارد تولیدات روزانه کشور و واردات آنها نظارت کنند. سازمان غذا و دارو، سازمان استاندارد، سازمانهای نظام مهندسی و پزشکی و... همه و همه وظیفه این کار را برعهده دارند و همه آنها نیز باید در اجرای وظایف کارشناسانه خودشان مستقل باشند.
یکی از مهمترین آنها سازمان نظام مهندسی است. در قدیم که یک ساختمان یک طبقه و حداکثر دو طبقه برای استفاده شخصی میساختند موضوع استاندارد چندان جدی نبود ولی اکنون که ساختمانهای چند طبقه و برای فروش ساخته میشوند و نیز پلهای بزرگ، سدهای عظیم، برجهای سر به فلک کشیده میسازند...
طبیعی است که همه آنها باید از استانداردهای قانونی برخوردار باشند. هم پیمانکاران رعایت کنند و هم شهرداریها و نظام مهندسی و درنهایت دادگاهها بر اجرای آن نظارت کنند تا ما با خیال راحت ساختمان را بخریم و در آن ساکن شویم. جواز پایان کار به معنای رعایت این مقررات و تایید آن از طرف نهادهای دولتی و شهرداریها است و برای انجام این کارها از ما مالیات و عوارض میگیرند و به کارکنان خود حقوق میدهند. حتی پس از سکونت باید استانداردهای نگهداری آن نیز رعایت شود.
بنابر این یکی از مهمترین وظایف دولتها تعیین ضوابط و استانداردها و نیز تضمین اجرای آنها است. تفاوت میان سطح توسعهیافتگی کشورها را باید در سطح استانداردهای آنها و سطح رعایت این استانداردها جستوجو کرد. پس چرا این ضوابط را رعایت نمیکنیم؟
نکته اصلی همینجا است. فقر و فساد و کمبود بودجه و عدم پاسخگویی و فقدان نظارتهای رسانهای و مدنی، از مهمترین علتهای این تخلف است. شاید در ایران بیش از هر جای دیگری «نهادهای رسمی نظارتی» وجود دارند، ولی دریغ از کارایی آنها. چرا؟ چون همه حکومتی هستند و چاقو دسته خود را نمیبرد. همزمان با حضور این نهادهای رسمی؛ نهادهای مدنی از جمله رسانهها بسیار کمتر از اندازه لازم، آزادی عمل دارند.
یکی از علتهای بیتوجهی به رعایت استانداردها، کمبود بودجه و بیمسوولیتی دولتیها است. رعایت استاندارد، نیازمند تامین بودجه و بالا بودن هزینه تولید و نگهداری است. هنگامی که بودجه ندارند برای کاهش هزینهها به این نتیجه میرسند که سطح استانداردها را پایین آورند. روشن است که نادیده گرفتن محدود استانداردها، عوارض حادی ندارد و اثرات منفی خود را در کوتاهمدت نشان نمیدهد، ولی سود کوتاهمدت آن را مدیریت مربوط میبرد و مدعی میشود که با فلان اندازه بودجه که کمتر از مقدار مصوب یا مورد نیاز است طرح را تمام کرده ولی نمیگوید که چه تعداد از استانداردها را رعایت نکرده است.
اگر مقررات موجود ساختمانسازی تا حدی رعایت نشود، در ظاهر اتفاق خاصی رخ نمیدهد، ولی هنگامی که یک زلزله 6 ریشتری میآید مثل سرپلذهاب، میبینیم ساختمانهای مسکن مهر که برای زلزلههای بالای 7 ریشتر طراحی شدهاند، بعضا به نحوی تخریب میشوند که در عمل غیرقابل استفاده میشوند.
نکته این است که این کاهش استاندارد، محدود نمیماند و به مرور کمتر هم میشود مثل آنچه که در متروپل رخ داد و به گونهای بود که حتی نیازمند زلزله 6 ریشتری یا یک آتشسوزی (مثل پلاسکو) یا حادثه غیرمترقبه دیگری نبود. وضعیت آن از حیث رعایت مقررات ساختمان سازی چنان اسفبار است که پیش از بارگذاری کامل یا حتی پیش از اعلام خطرهای معمول در ریزش ساختمانها و مثل بمبگذاری به یکباره فرو ریخته است.
اگر فیلمهای ریزش را دیده باشیم متوجه میشویم که هیچ علامت حتی کوچکی که حساسیتها را جلب کند از پیش دیده نمیشود و به یکباره ساختمان فرو میریزد و از این حیث شاید در میان همه موارد دیگر منحصر به فرد باشد و این به معنای آن است که نه تنها استانداردهای معمول مطلقا رعایت نشده بلکه انحراف از استانداردها، چنان عمیق است که جز با ناکارآمدی همزمان نهادهای رسمی نظارتی و رسانهای و وجود فساد گسترده قابل تحلیل و درک نیست. چرا؟ برای اینکه هیچ فرد عاقلی که در این نهادهای نظارتی باشد، حتی اگر کاملا هم فاسد باشد، حاضر نمیشود به این اندازه تخلف از مقررات ساختمانسازی تن دهد.
به احتمال فراوان، ناظران و حتی سازندگان ساختمان کمابیش میدانستهاند که این سازه خطرناک است. پس چرا همه آنان چشمهای خود را بر ماجرا بستند و حتی سازنده و مالک نیز قربانی ساخته خود شد؟ (به مساله فوت یا زنده بودن وی دیروز پرداختم). به نظرم پاسخ را در عمق و گستره فساد و عادی شدن آن باید دانست.
به طور کلی برای فهم کیفیت رعایت استاندارد در کشور کافی است به چند مورد از قدیمیترین استانداردها و وضعیت آن در ایران کنونی اشاره کنیم. پول، اوزان و دادرسی همیشه باید استاندارد باشند.
اکنون پول ما فاقد استاندارد کافی است و هر روز ارزش آن در حال کمتر شدن است. بیارزش شدن پول مثل کم شدن عیار طلا و نقره سکههای رایج در دولتهای قدیم است. البته آن دولتها اجازه چنین تخلفی را نمیدادند. همچنین اکنون عیار طلا و نقره تبدیل به معضلی شده و فقط کارشناسان خبره از آن مطلع هستند و مردم عادی نمیتوانند به عیار طلاها یا حتی سکههای موجود در بازار اطمینان کافی کنند.
در مورد وزن هم که واقعاً نوبر است. اخیراً فیلمی دیدم که وزن پودر لباسشویی را که نیم کیلو باید باشد تا 25 درصد کمتر در قوطی ریختهاند و ظاهراً هیچ مرجعی نیست که چنین متقلبانی را نقرهداغ کند. فقدان استانداردهای حقوقی ودادرسی هم که بینیاز از توضیح است، همین آقای عبدالباقی نمونه روشن آن است.
اینها سه مورد از استانداردهایی است که از هزاران سال پیش باید رعایت میشدند و اکنون وضع ما در باره آنها چنین است لذا بهتره از استانداردهای جدید مثل ایربگ حرفی نزنیم که مسخره شده است.
علل سقوط سطح استانداردها فراوان است. ولی در اینجا به دو مورد آن یعنی نوع خاصی از فساد و نیز فقدان رسانه آزاد و مستقل اشاره میکنم. هنگامی که از فساد صحبت میشود، ذهن مردم متوجه رشوه میشود. البته این درست است. ولی فسادهای بدتر از رشوه هم داریم. کار خیر!!
حتماً تعجب میکنید، چگونه کارهای خیریه میتواند منشاء فساد باشد؟ در این باره باید گفت که امور خیریه در جامعهای که فاقد نظارت کافی و شفافیت است، بهترین زمینه برای انجام فسادهای بظاهر پاکیزه!! است.
آیا تا کنون از خود پرسیدهایم که چرا یک نفر سرمایهدار که با انواع و اقسام شیوهها از پرداخت مالیات فرار میکند، همزمان تعدادی از پاسگاههای کلانتری آبادان را ساخته یا نوسازی میکند؟ یا چرا باید به ساخت بناهای قوه قضاییه و زندان کمک کند؟ اصولاً مگر دولت بودجه ندارد که این کار را به واسطه افراد «خیر امنیتساز»! انجام میدهد؟ یا برای ساخت اضافه بنای غیرقانونی همین ساختمان متروپل، شهرداری آبادان را هم شریک خود میکند.
بگذریم از اینکه چه ارقامی از این امور بظاهر خیریه به جیب اشخاص و مسئولین میرود. ولی دادگاه و پاسگاه و فرمانداری و شهرداری که باید در برابر شهروندان مستقل باشند و مانع تخلفات آنان شوند، چگونه میتوانند در باره کسی که ولینعمت آنان بوده مستقل باشند؟
کدام ساختمان زندان حاضر است سازنده خَیِر خود را به عنوان زندانی در چاردیواری خود نگهدارد؟ در واقع نه فقط مسئولین بلکه نهادهای شهر و استان به نحوی رهین منتهای چنین فرد نیکوکاری! میشوند، و این وضعیت و وابستگی امری مستمر در همه دولتها خواهد شد.
در هر دو دولت قبل و فعلی از عبدالباقی تقدیر میشود یک بار به عنوان چهره ماندگار صنعت ساختمان، و یک بار هم به عنوان مدیر منتخب، که هر دو مورد هم با مُسَما بودند!!
به همین علت است که در این ماجرا سه شهردار بازداشت میشوند، که نشان میدهد، تغییرات مدیریتی و سیاسی در شهرداری، در رفتار نظارتی شهرداران در برابر این فرد تأثیری نداشته است، چون این نهاد شهرداری است که استقلالش را در برابر او از دست داده بود.
آن هم نهادی که آلونک یک پیرزن در حاشیه شهر را به علت تخلف از مقررات شهرداری تخریب میکنند، ولی اجازه میدهند که یک ساختمان بلند مرتبه در مرکز شهر و در خیابانی کم عرض و خلاف مقررات ساخته و در اجرا نیز 4 طبقه بر اصل جواز اضافه شود و نظارت بر اجرا نیز چنان ضعیف است که حتی جوشکاری اتصالات در مسخرهترین شکل انجام شده است. تازه در تبلیغات این مجتمع برای فروش هم میگویند ساختمان ضد زلزله است!! زمین آبادان با اندکی حفاری به آب میرسد، با این حال، این ساختمان در ساخت طبقات زیرزمین هم تخلف داشته است!!
اینها نشان میدهد که با وضعیتی فراتر از تخلفات موردی مواجهیم، نشان از یک فساد نظاممند عمیق و گسترده دارد که فهم و شعور و درک سازنده و مالک را نیز زایل میکند و دفتر خود را در ساختمانی قرار میدهد که بلای جانش میشود. فسادی که همه قربانی آن میشوند.
کانال عصر ایران در تلگرام