دوشنبه 5 آذر 1403

سقوط تهران در کیفیت زندگی

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
سقوط تهران در کیفیت زندگی

یکی از نکات قابل تامل در این گزارش مربوط به وضعیت کیفیت زندگی در لوکس ترین منطقه تهران است. برخلاف باور عموم، نمره منطقه یک تهران که شمالی ترین منطقه شهر و خوش آب و هواترین آن به واسطه قرارگیری در کوهپایه و البته واجد دسترسی تا حدودی بیشتر به سرانه های خدماتی و فضای سبز است، بدترین مقدار عددی فشار زیست محیطی به این منطقه اختصاص دارد.

تهران در ظاهر، طی دو دهه گذشته، توسعه پیدا کرده است؛ اما برآیند آنچه تحت عنوان «ابرسرمایهگذاری شهری» خرج فیزیک پایتخت شده، نه تنها به رضایت تهرانیها از «خدمات شهری - سکونتی» منجر نشده که مطابق یک پایش جدید و رسمی، اثر معکوس بر «کیفیت زندگی» پایتختنشینها گذاشته است. نتایج سنجش شاخص «فشار محیطزیستی» در مناطق 22گانه پایتخت نشان میدهد، به‌دلیل «سرریز جمعیت از ظرفیت سکونت» در 18منطقه تهران، سطح «کیفیت زندگی» در این مناطق در وضعیت بحران قرار دارد و به سمت «اوج بحران» در حرکت است. این شاخص که براساس پنج پارامتر کلیدی - از جمله «امکانات شهری در دسترس»، «هوای سالم» و «تاب‌آوری شهر در برابر یک تهدید یا حادثه طبیعی یا غیرطبیعی نه چندان حاد»- محاسبه شده است، چنانچه عدد 10 باشد به معنای «کیفیت زندگی مطلوب» و در سطح 200 به معنای «کیفیت متوسط تهران برای سکونت» است. اما در حال حاضر میانگین شاخص برای کل پایتخت، 323 است. یافته قابل تامل این پایش رسمی به «پایینترین سطح کیفیت زندگی در لوکسترین منطقه شهر» مربوط میشود. نهاد سنجش کننده شاخص «فشار محیطزیستی»، علت اصلی سقوط کیفیت زندگی در تهران را «بارگذاری (ساخت‌وساز) بیشاز حد ظرفیت شهر» طی سنوات گذشته معرفی کرده است. جمعیت تهران در حال حاضر بیش از 5/ 1برابر ظرفیت اولیه است. «تهران 1410» در صورت ادامه این وضعیت تصویر شده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، یک گزارش رسمی از وضعیت فشار زیست محیطی در 22 منطقه پایتخت نشان می‌دهد کیفیت زندگی در این کلان‌شهر سقوط کرده و با سرعت زیاد به سمت نقطه اوج بحران حرکت می‌کند. به گزارش «دنیای‌اقتصاد» بررسی وضعیت شاخص سرریز جمعیت از ظرفیت سکونت در مناطق بیست ودوگانه پایتخت که به تازگی سنجش شده است، نشان می‌دهد کیفیت زندگی به واسطه اضافه بارگذاری نسبت به ظرفیت اقلیمی و زیست محیطی مناطق مختلف تهران در 18 منطقه پایتخت که میزبان 82‌درصد از جمعیت شهروندان است، به شدت افت کرده است. این شاخص که از آن با عنوان «ظرفیت برد شهری» یاد شده و گویای فشار زیست محیطی بر نقاط مختلف شهر است، کیفیت زندگی را در سه سطح کلی ایده آل، متوسط و بحرانی تعریف کرده و به هر کدام یک مقدار عددی را نسبت داده است. سنجش صورت گرفته بر اساس پنج پارامتر کلیدی از جمله جمعیت، آلودگی هوا، وضعیت آب و منابع طبیعی قابل استفاده توسط شهروندان، وضعیت خدمات و امکانات شهری و میزان تاب آوری تهران در برابر هر نوع حوادث طبیعی و غیرطبیعی و 35 پارامتر جزئی نشان می‌دهد کیفیت زندگی در تهران در فاز بحران است و می‌رود که به نقطه اوج بحران برسد.

در این گزارش رسمی که توسط مرکز پژوهش های مجلس منتشر شده، سقوط کیفیت زندگی در تهران به شکل صعود عدد مربوط به شاخص فشار زیست محیطی منعکس شده است. مقدار 10 برای این شاخص به عنوان حد مطلوب تعریف شده و نقطه بحران نیز شاخص 500 است. در عین حال اعداد میانه این طیف در سه بازه فشار کم و متوسط (تا 200)، فشار زیاد (200 تا 300) و فشار خیلی زیاد (300 تا 500) دسته بندی شده است. اما بررسی فشار زیست‌محیطی به تفکیک 22 منطقه تهران نشان می‌دهد با وجود توسعه فیزیکی شهر تهران طی دهه های اخیر، وضعیت کیفیت زندگی بدتر شده است.

میانگین شاخص کیفیت زندگی به لحاظ فشار زیست محیطی وارد بر مناطق مختلف شهر تهران 323 واحد است که این موضوع نشان می‌دهد همین حالا وضعیت میانگین شهر بسیار بد و بحرانی است. در این گزارش تنها وضعیت چهار منطقه واقع در محدوده غربی تهران شامل مناطق 2، 5، 21 و 22 نسبت به میانگین شهر بهتر گزارش شده است، با این حال شاخص مربوط به فشار زیست محیطی در این چهار منطقه نیز بین 200 تا 300 بوده و این یعنی خبری از مطلوبیت زیست شهری در این مناطق نیست؛ بلکه تنها به شکل نسبی و به واسطه وضعیت شاخص هایی مثل تراکم جمعیت - که به دلیل شکل گیری کانون های جمعیتی در این محدوده از تهران با تاخر زمانی نسبت به سایر مناطق از تراکم کمتری برخوردار است - اوضاع آنها اندکی بهتر گزارش شده است. این گزارش نشان می‌دهد نه تنها به لحاظ ظرفیت برد شهری و فشار زیست محیطی هیچ منطقه ای از تهران وضعیت مطلوب ندارد، بلکه حتی هیچ منطقه ای وضعیت متوسط با شاخص تا 200 نداشته و این یعنی حال تهران هیچ خوب نیست و توسعه فیزیکی سال‌های اخیر نیز نه تنها به بهبود اوضاع کمک نکرده، بلکه از کیفیت زندگی شهروندان کاسته است.

بدترین نمره برای لوکس ترین منطقه

یکی از نکات قابل تامل در این گزارش مربوط به وضعیت کیفیت زندگی در لوکس ترین منطقه تهران است. برخلاف باور عموم، نمره منطقه یک تهران که شمالی ترین منطقه شهر و خوش آب و هواترین آن به واسطه قرارگیری در کوهپایه و البته واجد دسترسی تا حدودی بیشتر به سرانه های خدماتی و فضای سبز است، بدترین مقدار عددی فشار زیست محیطی به این منطقه اختصاص دارد. شاخص ظرفیت برد شهری در منطقه یک تهران 363 واحد محاسبه شده که بیشترین مقدار عددی در میان مناطق بوده است. این گزاره نشان می‌دهد تلاش ها برای ترمیم ظاهر چهره مناطق و الحاق عناصری از معماری نوین شهری به آنها نتوانسته کیفیت زندگی را در آنها بهبود ببخشد. تراکم جمعیت بالا در این منطقه سبب شده حتی دسترسی بیشتر به سرانه های سبز نیز پاسخگوی نیاز ساکنان نباشد و از طرفی بخش زیادی از ظرفیت های زیست محیطی این منطقه از جمله باغات تحت‌تاثیر حرکت تهاجمی ماشین ساخت‌وساز در این پهنه طی دو دهه اخیر از بین رفته است. یکی دیگر از مظاهر کیفیت پایین زندگی که برای ساکنان آن ملموس است، مساله ترافیک است که هم با نوع شهرسازی و میزان بارگذاری و هم با جمعیت این منطقه ارتباط دارد. در مجموع اکنون کمترین ظرفیت زیستی در تهران با توجه به تحمل فشار بالا متعلق به لوکس ترین منطقه تهران است.

بر اساس این گزارش همچنین در میان مناطق بیست ودوگانه بهترین رتبه کیفیت زندگی نیز به منطقه 22 اختصاص دارد که مقدار عددی آن 247 محاسبه شده است که نشان دهنده سطح پایین تر فشار بر این گزارش است.

این گزارش سومین آلارم رسمی درباره سیاست های شهری نادرست و عواقب جبران ناپذیر آن محسوب می‌شود که مدیریت شهری باید به آن توجه کند. یکی از این گزارش ها اخیرا توسط بازوی پژوهشی مجلس با عنوان «مالیات بر خانه های خالی؛ مروری بر مبانی، آثار، تجربه کشورها و الزامات اجرایی» منتشر شد که در آن به سوال مهمی درباره علت آمار بالای خانه خالی در تهران و کشور و در عین حال تورم بالای مسکن با وجود این حجم واحد مسکونی خالی پرداخته و آن را با سیاست های مسکن غلط در شهرها مرتبط دانسته و آن را فاقد عناصر لازم عنوان کرده بود؛ موضوعی که باید مورد توجه مدیران شهری فعلی که درصدد انبوه سازی مسکن در نقاط مختلف پایتخت هستند قرار بگیرد. بر اساس این گزارش سلب قدرت خرید مسکن از مردم به واسطه انتظارات تورمی عاملی برای جهش مسکن با وجود انبوه خانه های خالی بوده و این یعنی در چنین شرایطی خانه سازی نمی‌تواند به هدف مدیران شهری و دولتی در حوزه خانه دار شدن مردم اصابت کند.

آلارم رسمی دوم نیز اخیرا از سوی استاندار و شهردار تهران به صدا درآمد. این مقامات رسمی اعلام کردند که تعداد خانه های خالی شهر تهران در سه منطقه اول پایتخت به انضمام منطقه 22 در حال حاضر برابر با کل آمار خانه های خالی شهر تهران در سال 95 یعنی چیزی بین 350 تا 400‌هزار واحد مسکونی است.

در نهایت آلارم سوم نیز گزارش کنونی مرکز پژوهش ها از ظرفیت برد شهری و فشار زیست محیطی وارد بر مناطق شهر تهران است که نشان می‌دهد مسیری که برای توسعه در این شهر طی شده، عیار لازم را نداشته و کیفیت زندگی شهروندان را ارتقا نداده است. تهران امروز ظاهری مدرن دارد اما در باطن وضعیت به گونه ای دیگر است. برآوردهایی وجود دارد که نشان می‌دهد حتی وقوع یک زلزله پنج ریشتری در تهران می‌تواند حجم تخریب بسیار زیادی به دنبال داشته باشد. این گزاره ها در کنار هم بدترین تصویر ممکن از تهران به نمایش می گذارد که چاره ای به جز اصلاح سیاستگذاری باقی نمی گذارد. کما اینکه در صورت غفلت مدیران ارشد و سیاستگذاران، بحران روحی و جسمی در تهران قطعی است.

عامل بحران ساز در تهران

مهم‌ترین عامل وضعیت بحرانی محیط‌زیست تهران و فشاری که شهر و شهروندان متحمل می شوند در این گزارش بارگذاری یا همان ساخت‌وساز و توسعه فیزیک نامتناسب با ظرفیت شهر معرفی شده است. ظرفیت جمعیت پذیری تهران همین حالا از اسناد بالادستی فراتر رفته و بسیاری از کارشناسان معتقدند اقلیم تهران توان پوشش جمعیتی بیش از 6تا 7میلیون نفر را ندارد. با این حال اکنون جمعیت ساکن در تهران به حدود 10 میلیون نفر رسیده و با احتساب جمعیت پذیری بر اساس واحدهای مسکونی خالی آن هم بدون حساب ساخت سالانه 150‌هزار واحد مسکونی جدید که در این دوره مدیریت شهری هدف گذاری شده، تا 12 میلیون نفر نیز همین حالا می‌تواند در تهران ساکن شود.

به این ترتیب خانه سازی در تهران دو برابر حد طبیعی صورت گرفته و به فشار مضاعف بر وضعیت اقلیم پایتخت و در نتیجه کاهش کیفیت زندگی منجر شده است. این گزارش یک اخطار رسمی به مدیریت شهری تهران داده و این موضوع را گوشزد می‌کند که تهران امکان میزبانی از بارگذاری جدید را ندارد.

البته در بخشی از گزارش مذکور عنوان شده که اگر قرار است بارگذاری جمعیتی صورت گیرد، تنها چهار منطقه غربی شامل مناطق 2، 5، 21 و 22 برای آن ظرفیت دارد اما دیدگاه کارشناسان این است که همین حالا نمره مناطق مذکور نیز حتی در محدوده متوسط اعلام نشده و نامطلوب است.

بنابراین نسخه کارآمد و قطعی برای تهران باید توقف هر نوع بارگذاری جدید منجر به تغییرات جمعیت پذیری تهران باشد. این گزارش همچنین سیاستگذاران شهری را به ترمیم تهران فراخوانده و تاکید کرده که وضعیت امروز تهران زنگ خطری برای دیگر کلان‌شهرهای کشور که عموما در تنظیم اسناد و برنامه های شهری از تهران دنباله روی می‌کنند، محسوب می‌شود.

بازوی پژوهشی مجلس در این گزارش علاوه بر توصیه به تعریف سیاست واحد شهری برای عبور از این وضعیت بحرانی، تاکید کرده که ایجاد ظرفیت حمل‌ونقلی سریع و ارزان بین حومه و شهر مادر می‌تواند موجب تخلیه سرریز جمعیتی در برخی مناطق شود و به بهبود اوضاع پایتخت کمک کند.

عیارسنجی توسعه در پایتخت

یک صاحب‌نظر برجسته شهری معتقد است تهران به یک برنامه نجات فوری نیاز دارد. به گزارش «دنیای‌اقتصاد»، تصویری که گزارش مرکز پژوهش ها از افت کیفیت زندگی در تهران به واسطه سرریز جمعیت در مناطق مختلف ارائه داده است برای کارشناسان و صاحب‌نظران شهری دور از ذهن نبوده و آنها بارها نسبت به وقوع بحران در پایتخت به دنبال ساخت‌وساز بی رویه هشدار داده اند. این بار اما این موضوع در یک گزارش کاملا رسمی منعکس شده و به نظر می‌رسد هیچ جایی برای غفلت باقی نمانده است. حسین ایمانی‌جاجرمی صاحب‌نظر و جامعه شناس شهری معتقد است ظرفیت اقلیمی تهران پذیرای جمعیتی حدود 5 تا 5/ 5 میلیون نفر بوده که در افق طرح جامع اول تهران (تنظیم شده در سال 47) پیش بینی شده بود. با این حال آفتی که همواره در کشور وجود داشته و دارد، بی توجهی به نظرات کارشناسان و حتی تمسخر آنهاست. گویی تحلیل کارشناسان قرار نیست به هیچ کاری بیاید و مدیران حق دارند هر تصمیمی می خواهند بگیرند. این در حالی است که نتیجه این غفلت سالیان تبدیل تهران به یک شهر بحران زده و با رتبه های حداقلی از نظر زیست پذیری است. از نگاه جاجرمی این غفلت از دیدگاه های کارشناسی درباره شکل توسعه تهران و میزان بارگذاری ها در تمام دهه های گذشته، در نهایت پایتخت کشورمان را به نقطه ای رسانده که در رتبه بندی های رسمی جهانی که از سوی نشریاتی مثل اکونومیست انجام می‌شود، تهران عملا هیچ حرفی برای گفتن ندارد و جایی برای عرض اندام بین‌المللی برای این شهر باقی نمانده است.

وی در عین حال از نامشخص بودن منابع درآمدی برای اداره شهر یا به اصطلاح شهر‌داری به عنوان یکی از عوامل مهم دخیل در بروز وضعیت بحران زده امروز تهران یاد کرد و گفت: وقتی شهرها به گردشگری، فناوری اطلاعات، اقتصاد دانش بنیان و نظایر آن دسترسی ندارند، در دسترس ترین منبع درآمد برای آنها ساخت‌وساز خواهد بود و این چنین است که شهرفروشی رویه همیشگی مدیران شهری تهران در طول دهه های گذشته بوده است. جاجرمی معتقد است در کشور ما سیاست ملی شهری وجود ندارد که موضوعاتی مثل راه صحیح کسب درآمد برای شهر را مشخص کند و در نبود چنین سند و سیاستی، شهرداران که از قضا هر یک در دوره ای کوتاه مدت تصدی اداره امور شهر را به دست می گیرند، به راه های سهل الوصول حتی با وجود عواقب جبران ناپذیر آن روی می آورند. بنابراین مقدمه عبور از این بحران تعریف سیاست های اقتصاد شهری کارآمد خواهد بود.

این جامعه شناس شهری بر این باور است که در شرایط فعلی کسی جرات نوآوری و ابتکار برای حل بحران‌های شهری مثل تهران را ندارد و این خود یکی دیگر از مسائل بنیادی است که پایتخت را به این حال و روز رسانده است؛ حال و روزی که از نگاه او حاصل توسعه نامتوازن تهران در چند دهه اخیر بوده است. او با تاکید بر اینکه حال بد و بحرانی امروز شهر تهران نشان می‌دهد مسیری که برای توسعه این شهر طی شده فاقد عیار لازم بوده و صرفا بر ظاهر شهر متمرکز شده است، گفت: ادامه این روند فجایعی به بار خواهد آورد که می‌تواند اوضاع را به مراتب آشفته تر کند. او با یادآوری این واقعیت که تهران چه بخواهد و چه نخواهد الگوی نحوه شهر‌داری در سایر شهرهای کشور محسوب می‌شود و نقش پیشتاز را در عرصه های گوناگون دارد، گفت: دیگر نمی‌توانیم منتظر بمانیم یا شهر را به حال خود رها کنیم و با همان فرمان همیشگی آن را اداره کنیم. امروز تهران به یک برنامه نجات فوری نیاز دارد و حاکمیت و سیاستگذار باید بدون فوت وقت به آن ورود کنند.

تهران 1410 چه شکلی است؟

یک کارشناس محیط زیست و مدیر باسابقه شهری معتقد است اگر اداره شهر بدون تغییر بنیادی در سیاست های شهری ادامه پیدا کند، تهران 1410 دیگر مطلقا جای زندگی نیست. محمد حقانی در گفت وگو با «دنیای‌اقتصاد» نقطه سرآغاز بحران تهران امروز را «عبور مدیران ارشد شهری از طرح های جامع و تفصیلی» عنوان کرد و گفت: مدیران شهری بر اساس مقتضیات خود در دوران های مختلف با هدف کسب درآمد به روش هایی مثل تغییر کاربری و تراکم فروشی روی آوردند و این سرآغاز عبور از حدود و ظرفیت مجاز بارگذاری در تهران بود. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که امروز دیگر چیزی از ظرفیت های زیست‌محیطی شهر تهران باقی نمانده است. از نگاه او اعلام خودکفایی شهرداری ها در دهه 60 بدون اینکه نحوه خودکفایی درآمدی برای آنها مشخص شود، موجب شد شهرداری های شهرهای بزرگ به هر روشی برای کسب درآمد روی بیاورند؛ تا جایی که حتی برخی شهرداری ها در آن مقطع زمانی اقدام به فروش اقلام خوراکی به کشورهای حوزه شوروی سابق می کردند! در واقع ردپای فقدان سیاستگذاری برای کسب درآمد سالم شهری در وضعیت امروز تهران منعکس شده است.

رئیس اسبق کمیسیون محیط زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران در دوره چهارم که حدود نیم قرن تجربه حضور در مدیریت شهری را دارد از روزهایی سخن گفت که اداره آب منطقه ای ناگزیر بود با پمپ بخشی از آب زیرزمین تهران را تخلیه کند و سطح آن را پایین بیاورد تا به زیرزمین خانه ها نفوذ نکند اما اکنون دیگر به واسطه حجم بالای حفاری در تهران، حتی با نفوذ به عمق 70 تا 80 مترمربعی زیر زمین نیز اثری از آب نیست. او با تاکید بر خشک شدن عمده قنوات تهران و از بین رفتن آبخوان های زیرزمینی این شهر، وضعیت کنونی را نتیجه ساخت‌و‌ساز بی رویه توصیف کرد و گفت: زمانی در دهه 70 تهران هر زمین خالی و بلاصاحبی در اختیار مدیریت شهری قرار می گرفت، در آنجا درختکاری می شد. اما اکنون حتی در معدود زمین های خالی باقی‌مانده هم که حکم اراضی ذخیره برای تهران را دارد، فقط ساخت‌و‌ساز صورت می گیرد. بنابراین با این نحوه اداره شهر هیچ نقطه امیدی درباره آینده شهر نمی بینم؛ مگر اینکه سیاست های غلط به کلی کنار گذاشته شود و مدیران شهری در‌صدد ترمیم وضع نامطلوب فعلی بربیایند. وی با اشاره به نابودی باغات شهر تهران و سبز شدن ساختمان های بلند در آنها گفت: اکنون مدیریت شهری دوباره از برج - باغ ها سخن به میان می آورد و معتقدند باید فکری برای نارضایتی مالکان باغات کنند. این در حالی است که وظیفه اصلی مدیریت شهری ترجیح منافع جمعی به منافع خصوصی است و عجیب است که اراده بر باز شدن راه نادرست اما مسدود‌شده قبلی در حوزه ساخت‌و‌ساز در اراضی مشجر شهر باشد.

حقانی معتقد است با وجود این احوال ناخوش در پایتخت، پروژه های خانه سازی انبوه مثل ساخت سالانه 150 تا 180 هزار واحد مسکونی در تهران طی چهار سال و شهرک سازی های اخیری که مجوزهای آن صادر شده و کلید خورده است، تهران در سال 1410 قطعا دیگر جای زندگی نیست؛ کمااینکه همین حالا حتی یافتن یک توقفگاه حاشیه ای در بسیاری از خیابان ها ناممکن شده است و افزایش جمعیت پذیری تهران می تواند وضعیت اشباع شده تهران را به مراتب بدتر کند. او با اشاره به وجود دو تا سه میلیون نفر حاشیه نشین و بدمسکن در تهران گفت: خانه هایی که در قالب این پروژه ها ساخته می شود نسبتی با استطاعت پرداخت این اقشار ندارد و نمی تواند مساله مسکن را برای پایتخت نشین های بدمسکن حل کند. بنابراین مدیران شهری باید با علم به این موضوع در برنامه های خود در حوزه بارگذاری بازنگری کنند.

از میان اخبار

زلزله و بازی طالع‌بین هلندی با روح و روان ایرانی

روزهایی که «مرض سالک» نشانه تهرانی بودن، بود!