پنج‌شنبه 8 آذر 1403

«شراره‌های خورشید» به چاپ پنجم رسید

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
«شراره‌های خورشید» به چاپ پنجم رسید

کتاب «شراره های خورشید» نوشته مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد توسط نشر 27 بعثت به چاپ پنجم رسید.

کتاب «شراره های خورشید» نوشته مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد توسط نشر 27 بعثت به چاپ پنجم رسید.

به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «شراره های خورشید» نوشته مشترک گلعلی بابایی و حسین بهزاد، با محوریت شخصیت شهید همت و کارنامه عملیاتی لشگر 27 محمد رسول الله در عملیات خیبر به‌تازگی توسط نشر 27 بعثت به چاپ پنجم رسیده است.

شراره‌های خورشید ششمین اثر از گروه کتاب‌های حماسه 27 اثر گل‌علی بابایی و حسین بهزاد است. این کتاب رویدادهای متنوعی از کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) طی چهارماهه پایانی سال 1362 را دربرمی‌گیرد. در این اثر حوادث و ماجراهای شگفت‌انگیزی از تاریخچه لشکر 27 و واپسین ماه‌های حیات دنیوی فرمانده پرآوازه آن، شهید محمدابراهیم همت را خواهید خواند که عمده آن‌ها ازجمله مهم‌ترین ناگفته‌های دوران دفاع مقدس بوده که برای نخستین بار در قالب اثری مکتوب انتشار می‌یابد.

این یک اثر مستند تاریخی است و در 950 صفحه و 11 فصل روایت شده است‌، ده فصل محتوایی و یک فصل شامل اسناد و عکس‌هاست که بر اساس سیر تاریخی تنظیم شده‌اند. در انتها نیز فهرست منابع که به بیش از 150 رفرنس اشاره کرده، آورده شده است.

بازه زمانی وقایع مندرج در این کتاب، از فردای خاتمه عملیات والفجر4 در جبهه مریوان - پنجوین شروع می‌شود و در سی امین روز اسفند سال 1362 و آخرین روزهای عملیات آبی - خاکی خیبر پایان پیدا می‌کند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

محسن رفیقدوست؛ وزیر وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در این مورد گفته است:

«... وقتی که طی عملیات خیبر جزایر مجنون فتح شد و بعد با فشارهای سنگین دشمن نگهداشتن آن هم مشکل شد، دریافتیم که پشتیبانی از نیروهای مستقر در جزیره با اتکاء به ترابری قایق‌ها، سخت است. چون دشمن در آن طرف، پایش روی زمین و ما در این طرف، پایمان روی آب بود. بنابراین؛ طراحی پُل خیبر انجام گرفت. طرح این پله‌ای شناور، توسط بچه های ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد سازندگی به آقای هاشمی رفسنجانی داده شده بود تا در هیأت دولت مطرح شود. بعد از آنکه طرح در هیأت دولت به تصویب رسید، وزارت سپاه مسؤولیت اجرای آن را تقبل کرد.

ما آن طرح اولیه را در معاونت صنایع وزارت سپاه تغییر دادیم. یعنی طرح را سبک و سنگین و ابعادش را عوض کردیم.

این پل در قطعات شش متری به هم وصل می‌شد. هر چه قدر هم که از این قطعات وصل می‌شدند، باز هم روی آب شناور بود و می‌شد از روی آن عبور کرد. نکته‌ی مهمی که در ارتباط با این پل لازم است در تاریخ ثبت شود، آن است که این پل، به رغم آنکه به «پل جهاد» معروف است، اما هیچ ارتباطی با جهاد ندارد. البته همانطور که عرض کردم، ایده‌ی اولیه آن، از طرف برادران جهاد سازندگی داده شد، ولی طراحی، ساخت و حمل آن را، معاونت صنایع وزارت سپاه و نصب آن را هم، معاونت مهندسی وزارت سپاه انجام دادند.

یکی از خاطرات من از نصب پل خیبر این است که ما هر چه در آب‌های هور جلوتر می‌رفتیم، نیزارها هم انبوه‌تر می‌شدند. هر کاری می‌کردیم تا این نیزارها را با دست بِبُریم، موفق نمی‌شدیم. همان موقع؛ اطلاع پیدا کردیم که یک ماشین نیکوب آلمانی؛ متعلق به عراقی‌ها در جزیره جنوبی مجنون افتاده، که نیاز به تعمیر دارد. اندازه این دستگاه نیکوب، از بولدوزر هم بزرگ‌تر بود. ما فوراً آن را به کارخانه ماشین سازی اراک انتقال دادیم، تا از روی آن بسازند.

آنها هم خیلی ضربتی برای کپی سازی آن ماشین اقدام کردند و خود ماشین را هم به موقع به ما برگرداندند.

با هر مصیبتی که بود، با چنگ و دندان توانستیم راه را باز کنیم و نی‌ها را از سرِ راه برداریم.

پنج، شش کیلومتر از پل را نصب کرده بودیم، که یک روز حاج همت؛ فرمانده لشکر 27 به نزد من آمد و گفت:

«حاج محسن؛ شما هر یک ساعتی که زودتر این پُل را نصب کنید، ما یک شهید کمتر می‌دهیم و بهتر پشتیبانی می‌شویم.»

همت به محض اطمینان یافتن از استمرار روند نصب پل شناور، بار دیگر به خط مقدم نبرد در جزیره جنوبی مجنون بازگشت. فرمانده بسیجی لشکر 27 اندک نیروهای باقی‌مانده‌اش را پشت خاکریزی جمع کرد و در زیر بارش شدید آتش گلوله‌های دشمن، با جملاتی که از اعماق دل و جان او نشأت می‌گرفت، برای واپسین بار با آنان اتمام حجت کرد. او گفت:

«... امام عزیزمان فرمودند: جزایر باید حفظ شود.

ما باید به دستورات امام، که همان دستور ولایت است، عمل کنیم. برای این کار دو راه بیشتر نداریم؛ یا اینکه پرچم سرخ را به دست می‌گیریم و همگی می‌رویم و تا آخرین لحظه و تا آخرین قطره خونمان در مقابل دشمن مقاومت می‌کنیم و می‌ایستیم، یا اینکه پرچم سفید به دست می‌گیریم و ذلت و خواری و ننگ ابدی را، برای اسلام و مسلمین به ارمغان می‌آوریم.»

سخنان شورآفرین فرمانده لشکر 27، چنان بر دل‌های بسیجیان نشست، که آنان با روحیه‌ای مضاعف و در مظلومیتی مطلق، با او همراه شدند، تا خط دفاعی خود در جزیره را حفظ نمایند. همزمان؛ فرمانده لشکر 27، کماکان تلاش می‌کرد تا با درخواست اعزام نیروهای کمکی از دوکوهه و حتی قرض گرفتن نفرات از یگان‌های دیگر، کمبود نیروی انسانی خط دفاعی یگان متلاشی شده خود را جبران نماید.

چاپ پنجم این کتاب با قیمت 280 هزار تومان عرضه شده است.