شناسایی دو خطای راهبردی پکن و مسکو؛ پایان روزهای خوش اقتدارگرایان!
اقتصادنیوز: در شرایطی که در سال های اخیر اقتدارگرایان نظامهای دموکراتیک را متهم به کارآمدی پائین و کندی در تصمیم گیری متهم می کردند، در هفته های اخیر دو رویداد باعث شده که ادعای نظامهای غیردموکراتیک در برتری و کارآمدی نظام تصمیم گیری آنها با چالش جدی مواجه شود. عقب نشینی مشهود کرملین از نقشه اولیه اش در جنگ اوکراین و ناکامی در تحقق اهداف خود و چالشی که دولت چین در اجرای سیاست کووید...
به گزارش اقتصادنیوز توماس فریدمن، ستون نویس برجسته روزنامه نیویورک تایمز، با انتشار یادداشتی با عنوان «چین و روسیه اقتدارگرایی را بدنام میکنند» به بهانه این موضوع به مقایسه عملکرد این نظام ها در مقایسه با سیستم های دموکراتیک پرداخته است.
دههای به کام اقتدارگرایان
اکوایران در این باره نوشت: دهه گذشته برای رژیمهای اقتدارگرا، دههی پربار و برای رژیمهای دموکراتیک چالشبرانگیز به نظر رسید. اینگونه مینمود که ابزارهای سایبری، هواپیماهای بدون سرنشین، فنآوری تشخیص چهره و شبکههای اجتماعی، اقتدارگرایان کارا را حتی کارآمدتر کرده و دموکراسیها را به طور فزایندهای غیرقابل کنترل میکند.
در این شرایط غرب اعتماد به نفس خود را از دست داد - و رهبران روسیه و چین در این کار دست به یکی کرده و این جمله را به زبان آوردند که این نظام های دموکراتیک آشفته، سیستمهای بیخاصیتی هستند.
توماس فریدمن
وقتی اقتدارگراها پایشان را از گلیمشان فراتر میبرند
اما سپس یک اتفاق کاملاً غیرمنتظره رخ داد: روسیه و چین هر کدام پایشان را بیش از حد از گلیمشان دراز کردند.
ولادیمیر پوتین به اوکراین حمله کرد و در کمال تعجب، ناتو و غرب را به جنگی غیرمستقیم فراخواند. چین اصرار داشت که به اندازه کافی هوشمند است تا بتواند راهحل بومی خود را برای کنترل یک بیماری همهگیر داشته باشد، و میلیونها چینی را تحت محافظت قرار دهد و در واقع، اعلام جنگ به یکی از مسریترین ویروسهای مادر طبیعت بدهد. بدین ترتیب اکنون تمام شانگهای و بخشهایی از 44 شهر دیگر - با حدود 370 میلیون نفر جمعیت - قفل شده است.
به طور خلاصه، مسکو و پکن ناگهان خود را با نیروها و سیستمهای بسیار قدرتمندتر و بی امانتر از آنچه که قبلاً میپنداشتند، درگیر می شوند. و این نبردها - برای مردمشان و تمام جهان - ضعفهای این سیستمها را نشان میدهند. به حدی که جهان اکنون باید نگران بیثباتی در هر دو کشور باشد.
در این زمان باید ترسید. روسیه تامین کننده کلیدی گندم، کود، نفت و گاز طبیعی برای جهان است. و چین خاستگاه یا حلقه ای مهم در هزاران زنجیره تامین تولید جهانی است. اگر روسیه و چین برای مدت طولانی قفل باشند، هر گوشه از کرهزمین تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. و این دیگر یک امکان از دور از ذهن نیست.
سیستمی بر پایه نفت، دروغ و فساد
بیایید با پوتین شروع کنیم. او خود در این خیال بود که چون ارتش اش دستهای از شورشیان نظامی در سوریه، گرجستان، کریمه و چچن را شکست داده، میتواند به سرعت کشوری 44 میلیون نفری را ببلعد که طی دهه گذشته برای پیوستن به غرب در تقلا بود و به طور ضمنی توسط ناتو مسلح و آموزش دیده بود.
این مسئله تاکنون یک شکست نظامی و اقتصادی برای روسیه به شمار میرفته است. اما این هم به همان اندازه مهم است که نشان میدهد «سیستم» پوتین تا چه اندازه بر دو نوع دروغ و تباهی بنا شده است، یکی رو به بالا - هرکس به مافوقش هر آنچه میخواهد بشنود میگوید تا آخر به پوتین برسد - و رو به پایین، با بهرهبرداری از منابع طبیعی روسیه، و پر کردن جیب تعداد کمی از روسها، به جای آزاد کردن منابع انسانی کشور و توانمندسازی بسیاری از مردم. روسیه پوتین اساساً بر پایه نفت، دروغ و فساد ساخته شده و این یک سیستم پایدار نیست.
شما این را میتوانید درست در آستانه جنگ ببینید، زمانی که پوتین یک جلسه تلویزیونی ملی را با مشاوران ارشد امنیت ملی خود برگزار کرد و و هیچ کس به جز سرگئی ناریشکین گیج، رئیس سرویس اطلاعات خارجی روسیه، در این مورد سردرگم به نظر نمیرسید که پوتین دوست دارد چه دروغی بشنود.
پوتین در این جلسه گفت که باید استقلال استانهای دونتسک و لوهانسک در شرق اوکراین به عنوان کشورهای مستقل شناسایی شوند، و سپس از این مشاوران برای تأیید این مسئله نظرخواهی کرد. اما به نظر میرسید که ناریشکین فکر میکرد پوتین میخواهد به او گفته شود که این دو استان باید به روسیه ضمیمه شوند. در حالی که ناریشکین در مورد پاسخ دچار لکنت زبان شده بود، پوتین، به صراحت دو بار به او تشر زد تا «شفاف صحبت کند» - انگار این در روسیه پوتین امکان پذیر است. تنها پس از اینکه ناریشکین به پوتین دروغی را گفت که آشکارا میخواست به او گفته شود، پوتین زمزمه کرد: «حالا میتوانی بنشینی».
ارتش زوار در رفته کرملین
فر از افسران ارتش روسیه که این نمایش تحقیر را تماشا میکردند، آماده بودند تا با شروع افتضاح جنگ، حقیقت را در مورد اوکراین به پوتین بگویند؟ زمانی که ارتش روسیه در برابر دشمنان در گرجستان، سوریه، کریمه و چچن قرار گرفت، وقتی کار گره میخورد میتوانست بدون هیچ پروایی مشکلش را با بمباران بیمحابا حل کند. اما اکنون که ارتش پوتین خود را در جنگ با ارتش بسیار باانگیزه اوکراین با تسلیحات داخلی و پشتوانه برخی از بهترین آموزشها و سلاحهای دقیق ناتو مواجه شده، زوار دررفتگی واقعیاش نمایان شده است. تانکها و نیروهای لجستیکی روسیه به انبارهای زبالههای در حال سوختن در غرب اوکراین حمله کردند.
و نمیتوان اغراق کرد که نیروی دریایی روسیه چقدر ناتوان بود تا اجازه دهد کشتی جنگی فرماندهی ناوگان دریای سیاه روسیه - رزمناو موشکی موسکووا - به گونهای توسط دو موشک کروز ضدکشتی نپتون ساخت اوکراین آسیب ببیند که در دریای اوکراین غرق شود - این بزرگترین تلفات نیروی دریایی روسیه طی جنگ در طول 40 سال گذشته بوده است.
بنابراین متاسفم برای فرماندهی که مجبور شد به پوتین بگوید پرهیبتترین کشتی جنگی روسیه در دریای سیاه که شایعه شده مورد علاقه او بوده، با اولین حمله توسط یک موشک اوکراینی در جنگ غرق شده است.
رهبری آمرانه؛ فراموشی یادگیری از دیگران
چین کشوری بسیار سرسختتر از روسیه است: این کشور بر اساس نفت، دروغ و فساد ساخته نشده (اگرچه مورد دومی نمونههای زیادی دارد)، بلکه بر اساس کار سخت و استعدادهای مولد مردمش ساخته شده که توسط حزب کمونیست چین رهبری میشود که تصمیات از بالا به پایین و با البته با مشت آهنین هدایت میشود که البته مشتاق یادگیری از خارج از کشور است - دستکم در گذشته مشتاق یادگیری بودند، اما اخیراً کمتر.
به نظر می رسد موفقیت اقتصادی چین و احساس غرور و افتخاری که ایجاد کرده، رهبری آن را به این خیال واداشته که میتواند به تنهایی در برابر یک بیماری همهگیر مبارزه کند. چین با تولید واکسن، به جای واردات واکسنهای بهتر از غرب، و با استفاده از سیستم بسیار کارآمد نظارت و کنترل اقتدارگرایانه خود برای جلوگیری از سفر، انجام آزمایشهای انبوه و قرنطینه افراد یا محلههایی که کووید -19 در آن ظاهر شده است، روی روی سیاست «کووید صفر» خود قمار کرده است.
سیگنال بزرگ به دنیا
اگر این کشور بتواند با مرگومیر کمتر و اقتصاد بازتر از همهگیری عبور کند، سیگنال دیگری به جهان خواهد فرستاد - یک سیگنال بزرگ: کمونیسم چینی برتر از دموکراسی آمریکایی است.
اما پکن، در حالی که غرب را به سخره میگرفت، به طرز تکان دهندهای در مورد واکسیناسیون افراد مسن خود سهلانگاری کرد. زمانی که چین توانست با کنترلهای شدید جمعیتی از شیوع انواع قبلی ویروس کرونا جلوگیری کند، این موضوع چندان اهمیتی نداشت. اما اکنون مهم است، زیرا واکسنهای سینوفارم و سینوواک چین تقریباً به اندازه واکسنهای mRNA ساخت غرب در برابر اومیکرون مؤثر نیستند.
این امر باعث شده که پکن قرنطینه کامل شانگهای را در پیش گیرد، که به قدری ضعیف مدیریت شده که طبق گزارش ها، ساکنان مجبور به تقلا برای غذا هستند.
به عقیده دکتر دیوید ال. کاتز، کارشناس بهداشت عمومی و پزشکی پیشگیرانه ایالات متحده مشکل در داشتن نوع سیاست قفل کردن سختگیرانه است. چین معتقد است که میشود تضمین کرد که جمعیت در برابر ابتلا به ویروس و زنده ماندن از آن مصونیت بومی کمی دارند. بنابراین، اگر ویروس در سطح جهان جهش پیدا کند، همانطور که در مورد اومیکرون انجام شد، و شما یک واکسن کمتر موثر، تقریباً هیچ مصونیت طبیعی در جامعه، و میلیونها سالمند واکسینه نشده داشته باشید، در وضعیت بدی قرار گرفتهاید.
شما نمی توانید مادر طبیعت را فریب دهید یا سر او را با تبلیغات گرم کنید. او بی رحم است
سرسختی در برابر تغییر مسیر
سیستمهای استبدادی با اجبار بالا، سیستمهایی با اطلاعات پایین هستند - بنابراین اغلب بیش از آنچه تصور میکنند نسبت به واقعیتها کور هستند. حتی زمانی که حقیقت فیلتر میشود، واقعیت به شکل مادر طبیعت یا دشمن قدرتمندتر، آنقدر محکم به صورت میکوبد که نمیتوان آن را نادیده گرفت، رهبران آنها تغییر مسیر را دشوار می دانند، زیرا ادعای آنها در مورد حق مادام العمرِ رئیسجمهوری بر ادعای آنها مبنی بر نوعی عصمت استوار است. و به همین دلیل است که روسیه و چین هر دو اکنون در حال مبارزه هستند.
نگرانی اصلی پیرامون سیستم دموکراتیک است. اما تا زمانی که بتوان رهبران نالایق را کنار گذاشت و اکوسیستمهای اطلاعاتی را به گونهای تنظیم کنیم که دروغهای سیستماتیک را آشکار و سانسور را به چالش میکشد، می توان دموکراسیها را با عصر تغییرات سریع وفق دهیم - و این مهمترین مزیت رقابتی است که امروزه یک کشور میتواند داشته باشد.
همچنین بخوانید