شهر باید فرصتآفرین باشد
تهران - ایرنا - معمار، طراح و مولف، گفت: فرصت آفرینی؛ یعنی چگونه شهر میتواند برای همه گروههای اجتماعی، فرصت بیافریند. زن را، طبقه کمبرخوردار را فراموش نکند، همچنین طبقه پر برخوردار را. آرزوی من این است که شهر تهران برای زندگی فرصتآفرینی کند.
به گزارش گروه فرهنگی ایرنا، دومین نشست مجازی از مجموعه برنامه «خشت؛ جستارهایی در سپهر معماری و شهر» با موضوع «بررسی لایههای پنهان شهر» برگزار شد. در این برنامه وحید شالی امینی، مدرس دانشگاه به گفتوگو با دکتر شادی عزیزی معمار، طراح و مولف پرداخت. در ابتدای این نشست وحید شالی امینی گفت شهر یک ماهیت بسیار بزرگی است که بسیاری از ارکان جامعهشناختی، زیباشناختی، معمای، محیط زیستی و... در آن دخیل است.
دکتر شادی عزیزی عنوان کرد: شهرها، مزهها و بوهایی دارند و اینها از آنجایی حاصل میشود که شهر برهم کنش لایههای زیادی شکل گرفته است. وقتی شما وارد شهرهای مختلف در کشورهای مختلف میشوید، همه اینها با هم تفاوتهای بسیار زیادی دارند و جالب است که شهرهای اروپایی نزدیکیهای بیشتری دارند. یکجا شهر شلخته و کثیف است، در جای دیگر خیلی مرتب، یک جایی شهر پر از فضای سبز و فضای عمومی است، یک جایی اصلا فضای عمومی در شهر معنایی ندارد.
وی ادامه داد: اقتصاد یکی از لایههای پنهان شهر است و ما آن را به چشم نمیبینیم اما تمام تبعاتش را در شهر میبینیم. وقتی یک شهر یا کشوری بر پایه نظام سرمایهداری است، در آنجا زمین قیمت دارد و ملک خصوصی است و بازار مستغلات شهر را سامان میدهد. اینجا طراح شهری و هنرمند میتواند گوشههایی را نجات دهد، اینجا همه فضاهای عمومی هم به معرض فروش گذاشته میشود و ما نمیتوانیم فضای عمومی داشته باشیم و برایش هزینه کنیم، مگر فضاهای عمومی که از جنس تجاری باشند. برای همین است که در شهرهای ما پاساژها نقش مهمی را به خود میگیرند.
شالی به مساحت شهر به عنوان یکی از این لایههای عینی مساحت اشاره کرد و گفت: مثلا شهر تهران 700 کیلومتر مربع است و اداره کردن چنین مساحتی، خود به خود یک مدیریت بسیار توانا و یک ساز و کارهای تخصصی میطلبد که همیشه دیده نمیشود. این مساحت در شهرها چه نقشی میتواند داشته باشد؟
عزیزی در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: متروپولیتن (کلانشهر) یعنی شهرهایی که جمعیتشان بالای 1 میلیون نفر است و بالاتر از 10 میلیون هم مگالوپلیسها (ابرشهر) مطرح میشوند که اصلا مکانیزم مدیریتیشان کاملا متفاوت میشود. به دلیل اینکه تغییرات در آنها بسیار سریع و مداوم است، مهاجر پذیر هستند و گروههای اجتماعی بسیار متنوع با خواستها و تناقضها و تعارضهای بسیار بالا در آنها زندگی میکنند. وقتی شهر از یک مقیاس بزرگتر میشود به معنای این است که مدیریت یکپارچه راهبردی نیاز دارد. مدیریتی که بتواند تغییرات دائم و توأمان اتفاقات مختلف را رصد کند و برایش سریع برنامه داشته باشد. شهرداری در یک متروپلیس برای خودش به اندازه یک دولت است و عملا شهرداری تهران مانند یک دولت است اما برنامههایش، گسسته است و سازمانهای تکهتکهای است که از کار هم خبر ندارند.
شالی با اشاره به موقعیت جغرافیایی شهرها پرسید که چقدر حوزه جغرافیایی در قوام یافتن شهرها و شکل پیدا کردنشان تاثیر دارد؟
عزیزی پاسخ داد: خیلی زیاد تاثیر دارد. شهرها بر اساس موقعیت جغرافیایی درگیر مسائل کلان راهبردی هستند، مانند مسائل سیاسی، زیستمحیطی، ترانزیتها و مسائل مختلفی که تاثیر مستقیم روی شهر و شکلگیری شهرها میگذارد و حتی تاثیر مستقیم روی نوع طراحی شهری دارد.
این معمار با اشاره به اهمیت سرمایههای فرهنگی گفت: اینها به فرهنگ، سبک زندگی و آداب انسانها نیز خیلی مرتبط است. شهرهای مدرن با شکلگیری طبقه متوسط اجتماعی همراه هستند و این طبقه همان گروهی است که مدنیت شهر را با خود دارد و به شهر مدرن شکل، قوام و معنای مدنیت میدهند. در دو دهه اخیر قرن بیستم، ریچارد فلوریدا مسئلهای را درباره طبقه خلاق مطرح کرد؛ یعنی گروههایی که وابسته به صنعت نیستند، خودشان میتوانند فکر و تولید و عرضه کنند. طبقه خلاق امروز شهرها را میسازند و فرهنگ زیربنای شکلدادن شهرهای امروز است. در کشور ما، در زیر لایه شهر، بخش فرهنگی بسیار غنی و جامعه مدنی قوی داریم و این جامعه مدنی است که یک شهر را میتواند قوام دهد. حیف آن جایی است که مدیریت شهری برای این جامعه مدنی و این سرمایه فرهنگی، امکان بروز در شهر را کم ایجاد میکند.
عزیزی افزود: تاریخ یک شهر نهتنها خود را در مورفولوژی آن شهر نشان میدهد بلکه در آداب و رسوم و رفتار اجتماعی آن شهر نشان میدهد. در شهری که خیلی نو است، میتواند تحولات خاصی شکل بگیرد.
در بخش دیگری از این نشست وحید شالی امینی پرسید: چرا در کشورهای فقیر تولید فضا نمیشود و فضای باز، یک فضای از دست رفته است و حتما باید پاساژ تجاری ساخت؟
عزیزی در پاسخ به این پرسش عنوان کرد: وقتی که درباره شهرهای توسعه یافته صحبت میکنیم، آنجا وقتی صنایع به جهان در حال توسعه منتقل میشود و خودشان را از صنایع خالی کرده و اتاق فکرها را در خود نگه میدارند، اینها فرهنگ و کیفیت را محور توسعه شهری میکنند. یعنی به جای اینکه کمیت را در دستور توسعه شهری بگذارند که مثلا این قدر اتوبان و مسکن داشته باشیم، شروع به کیفیتزایی میکنند تا طبقه منتخب دنیا را به خاطر کیفیتی که ایجاد میکنند، به خودشان برای زندگی جلب کنند.
وی افزود: هر کدام از شهرهای دنیا دنبال این هستند که چهره خودشان را دوباره سازمان داده و مخابره کنند. اقتصادشان را بر پایه چهره که مخابره میکنند، رونق داده و سرمایه را به خودشان جذب کنند. مکانیسمهای امروز دنیا را فهمیدهاند که دنیا امروز دنبال مواد اولیه و جاده ترانزیتی نیست که جریان اطلاعات، پول، سرمایه و نیروی کار به آنها سرازیر شود. آنها این کار را با کیفیت میکنند.
این معمار در بخش دیگری از صحبتهایش درباره اهمیت و نقش قانون در انسجام شهر، یادآور شد: اگر قوانین در هر جای دنیا نباشد، شما شاهد نابسامانی هستید و اینطور هم نیست که یک سری از افراد از دیگران با فرهنگتر هستند. در اینجا زمانی که بحث کمربند ایمنی مطرح شد، مقاومت میکردند اما وقتی که سختگیری شد تقریبا مشاهده میکنیم که مردم غالبا رعایت میکنند و جا افتاده است. قوانین شهری در همه چیز اهمیت دارد.
شالی گفت: ما یک قانون شهری با عنوان طرح تفصیلی داریم که یکی از مخربترین قوانین شهری معاصر ماست. چون همه معابر را تعریض میدهد، همه سوارهها باید بتوانند وارد معابر شوند، حتی اگر بافت قدمت داشته و با ارزش باشد. ما هیچ وقت نتوانستیم بحث ترافیکی تهران را حل کنیم و همیشه درگیر لایه ترافیکی شهر تهران هستیم. شادی عزیزی برای حل مشکلات ترافیکی تهران گفت: اینجا اصطلاح رژیم خیابان است که میگویند هر چقدر که خیابان را عریض کنید، باز هم برایش تقاضا وجود دارد. استایل زندگی هر خانواده شهری الان در تهران و دیگر شهرها اینطوری شده که تک تک اعضای خانواده ماشین دارند. این از فرهنگ مردم هم ناشی می شود. نکته دیگر برای حل معضل ترافیکی این است که حمل و نقل عمومی نیز باید تقویت شود.
شالی اظهار کرد: بخشی هم به بحث آموزش مربوط است. ما در دانشگاهها شهر را از معماری جدا کردهایم در حالیکه این دو با هم نهادینه شدند. ما بحثهای میانرشتهای را خیلی دوست نداریم و باید همیشه همه چیز مجرد باشد و کار خودش را بکند.
عزیزی گفت: به این مسئله کوری تخصصی میگویند و اصطلاحی است که در دانش بشری وجود دارد. در قرن بیستم بحث شد که تخصصگرایی عصر صنعت، جامعه را به مشکل میرساند. مثلا فقر فقط مسئله اقتصاد نیست. خانه فقط مسئله معمار نیست و خانه مسئله اقتصاد نیز هست و به شهر، طراحی و محیط زیست و... هم ربط دارد. اگر کسانی به کوری تخصصی اصرار دارند، ناشی از این است که چشمشان را نسبت به مسائل واقعی جامعه بستهاند و اصلا انگار هدف از دانشگاه رفتن، یادگیری تکنیک ها و روشها برای حل مسئله جامعه نیست بلکه گذراندن یکسری درس و واحد و مدرک گرفتن و پول دادن و پول گرفتن است.
این معمار در بخش دیگری از این نشست مطرح کرد: لایههای شهر واقعیتهایی هستند که نمیتوانیم پنهانشان کنیم. یا باید سعی کنیم به شکل بطنی، آرام و ریشهای حلشان کنیم و یا باید تحملشان کنیم.
وی درباره چگونگی قرارگیری شهرها در ردهبندی جهانی گفت: دو منظر وجود دارد. یک منظر نوع استاندارد و معیار است که اصولا بر پایه کشورهای توسعه یافته نوشته میشود، هیچ وقت ویژگیهای بومی کشورهای در حال توسعه دیده نمیشود. مثلا یزد نمیتواند پارک زیاد داشته باشد و از این نگاه دسترسی به پارک برایش یک معیار باشد. وقتی شما شهرهای جهانی را مطالعه میکنیم، معیارهایی برای طبقهبندی وجود دارد که دست کشورهای در حال توسعه را خیلی میبندد، مثلا یکی از اینها دسترسی به Credit Card است و وقتی که شهروندان به آن دسترسی ندارند، یکی بزرگترین معیارهای شهر جهانی را از دست میدهید. یک بحث معیارهایی است که گذاشته میشود و بحث دیگر واقعیتها است.
شادی عزیزی درباره دغدغهاش در این حوزه بیان کرد: فرصت آفرینی. یعنی چگونه شهر میتواند برای همه گروههای اجتماعی، فرصتآفرینی کند، زن را فراموش نکند، طبقه کمبرخوردار را فراموش نکند، طبقه پر برخوردار را هم فراموش نکند، طبقهای که میتواند برای توسعه پول خرج کند. تنها آرزوی من این است که شهر تهران برای زندگی فرصتآفرینی کند.
*س_برچسبها_س*