شیخ احمد، جهادگری از جنس بچه های لب خط
شیخ احمد چشمانم گریان است نه به خاطر رفتنت چون می دانم راهت را درست رفته ای، چشمانم گریان این است که همان هایی که شب و روز می خواهند مشکلات مملکت را به گردن سربازان خط مقدم دفاع از مظلومین بیندازند، فداکاری های روحانیتی مثل تو را نمی خواهند ببینند و این ساعات خفه خون گرفته اند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از سبلانما، حافظ میرزانژاد اصل، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل خطاب به طلبه جهادگراحمدخسروی نوشت: این روزها خبرهایی که می شنویم خوشایند نیست ولی لابلای این خبرها از فداکاری های انسانهایی می شنویم که قوت قلبمان می شنود.
این روزها طوری شده است که اگر کسی کنارمان سرفه ای حتی به مزاح انجام دهد سعی می کنیم از او فاصله بگیریم ولی هستند مردانی که شب و روز کنارسرفه های کسانی که مبتلا شده اند ایستاده اند. خبر وفات شهادت گونه ی شیخ احمد خسروی آن طلبه جهادی را شنیدم دلم آتش گرفت. طلبه ای که یک عمر برای مردم مستضعف و بهبودی وضع آنان تلاش کرد. طلبه ای که از زلزله سرپل ذهاب تا سیل پلدختر و از سیل گلستان تا سیل سیستان شب روز دوندگی کرد و این روزها هم پرستار مبتلایان به کرونا شده بود در کنار تمامی فرماندهان خط مقدم درمان. ولی خودمانی می گویم چقدر از ما مردم، قدر چنین نعماتی رامی دانیم. چند بار شده است مقابل کسانی که به لباس روحانیت و طلبه ها و حتی کادرهای درمانی کشور اهانت کرده اند بایستیم؟! بگذریم... سوالم اینجااست محمدعلی، فرزند کوچک شیخ احمداقا امشب به کدامین سو نگاه می کند؟ کدام یک از ما حاضر بودیم جای شیخ احمد در بیمارستان ها به کمک پرستاران و بیماران کرونایی عزیزمان بشتابیم؟ چرا در این مواقع نگفتیم شیخ احمد تو بیمارستان به کمک پرستاران کرونایی ها نرو چون درحیطه کاری تو نیست؟ چرا وقتی مسئله ای زمانی که به ضرر ما است می خواهیم اظهار نظر کنیم؟ آیا وقت آن نشده است تلاش های امثال شیخ احمداقا را هم با چشمان حقیقتمان ببینیم و کسانی که کار می کنند و آنهایی که نشسته اند و با یک ترازو نسنجیم؟ فردا روزی چه جوابی به چشمان گریان محمد علی خسروی فرزند یتیم شیخ احمد خسروی خواهیم داد؟ شیخ احمد چشمانم گریان است نه به خاطر رفتنت چون می دانم راهت را درست رفته ای و شهادتت گوارای وجودت. چشمانم گریان این است، همان هایی که شب و روز می خواهند مشکلات مملکت را به گردن شما روحانیت و سربازان خط مقدم دفاع از مظلومین بیندازند ولی فداکاری های روحانیتی مثل تو را نمی خواهندببینند و این ساعات خفه خون گرفته اند...... چشمانم گریان است برای اینکه ما جای جلاد و شهید را عوض کرده ایم، سلبریتی هایی که یک پایشان ونکور کانادا و پای دیگرشان ویلاهای لواسان و شمال است، شده اند مرجع تقلید خیلی ها، ولی تو که جان خود را به خاطر ما و عشق به هموطنان عزیزمان دادی در این شهر غریب کسی صدایش هم در نیامد حتی برایت شاخه گلی هم نفرستادند. احمدجان سلام ما را به ارباب بی کفنمان برسان و بدان که راحت ادامه دارد.انتهای پیام / ج