شیمی مغز نسل جدید تغییر کرده و هنگام تجمعات از چیزی نمیترسد / مغز پر از دوپامین، باید و نبایدهای دینی را نخواهد پذیرفت
مبلغ نوشت: یک کارشناس کودک و نوجوان میگوید: ترشح دوپامین زیاد باعث افسردگی میشود و مغز نسل زد و آلفا به دلیل درگیری زیاد در فضای مجازی، دچار ترشح دوپامین بالا و افسردگی است. به گفته وی، فرد افسرده چیزی برای از دست دادن ندارد و هنگام تجمعات از چیزی نخواهد ترسید!
به گزارش مبلغ روز یکشنبه 16 مرداد ماه نشستی در مدرسه فکرت با حضور دکتر نصیر عابدینی متخصص و روانشناس عرصه کودک و نوجوان برگزار شد که در این نشست به ویژگیهای روانشناختی نسل زد و آلفا پرداخته شده است.
در این نشست دکتر عابدینی با معرفی نسل زد و آلفا به عنوان دو نسل آخر در تعریف جامعه شناسان گفت که دهه هشتادی های ما با نسل زد آمریکا از لحاظ زمانی همپوشی دارند و حرف زد در آمریکا برای این نسل به این دلیل انتخاب شده است که آخرین حرف انگلیسی محسوب میشود. به گفته ایشان حرف آلفا هم که برای دهه 90 ای ها استفاده میشود به این دلیل است که این حرف اولین حرف یونانی است و اولین نسل پس از نسل دهه 80 محسوب میشود. نسل زد نسل اینترنت است و به آنها دیجیتالی های مادرزاد گفته میشود که از زمان زاده شدن با وسایلی مانند گوشی و لپتاب ارتباط داشته اند و اینترنت از بدو تولد آنها به حالت توسعه یافته خود رسیده بوده است.
ایشان ادامه داد: وسایل دیجیتالی و اینترنت روی شیمی مغزی و ناقلهای عصبی که در مغز کودکان هست اثر ویژه دارد که علاوه بر تاثیرگذار بودن روی نسلها حتی روی کشورها و جامعه تاثیرگذار هستند. بازیهای رایانهای موبایل و اینترنت از جذابیت بالایی همچون صفحه نمایش برخوردار هستند که حتی بچههای بیشفعال را ساعتها درگیر خودش میکند و به شدت با مغز درگیری ایجاد میکند.
عابدینی در ادامه در مورد ویژگی های نسل زد گفت: نسل زد علاقه شدیدی به ارتباط مجازی دارند به طوری که علاقمندند همه کارها را به صورت مجازی انجام دهند. برای مثال خرید اینترنتی جای خرید حضوری را گرفته است. ویژگی بعدی نبود تنازع بقا است به طوری که مثلاً نسل گذشته پدرانشان برای رسیدن به یک پرتقال 7 نفر با هم نزاع و تلاش می کردند اما این نسل به راحتی و بدون تلاش آن را بدست می آورد. در واقع برای رسیدن به چیزی، حالت ناکامی بهینه وجود داشت که به شدت در پر کردن خویشتن کودکان تاثیرگذار است. این کارشناس مسائل کودک با بیان اینکه در گذشته بچهها با چالشهایی روبرو بودند که خودشان مسئله و مشکلات را حل میکردند اما نسل زد بدون اینکه مسئله را بفهمد والدین آن مسئله را حل میکنند. در واقع پدر و مادرها پیشمراقبت کننده هستند و نمیگذارند بچهها، ناکامی را درک کند چه برسد به حل مسئله آن. در بین این نسل بچهها به دنبال حل مسئله از بیرون هستند یعنی دولت یا پدر و مادر مشکل را حل کنند و قدرت حل مسئله به شدت پایین آمده است. به گفته این کارشناس، از ویژگیهای دیگر این نسل اعتماد به نفس بالا و عزت نفس پایین را می توان برشمرد.
آقای عابدینی ادامه داد برای این نسل، زمان معنای زیادی ندارد و اینکه الان روز یا شب است یا چه وقتی از شبانه روز است خیلی برایشان مهم نیست. به گفته ایشان این نسل به دلیل اینکه از اول با محرکهای زیادی مواجه بوده اند خلاقیتشان بالاست. همچنین آنها به شدت قائل به آزادی بیان هستند و برایشان از اولویت بالایی برخوردار است. ایشان افزود نسل گذشته هم خواسته خود را مطرح میکرد ولی معمولاً توسط دو یا سه نفر محکوم یا نقد میشد و از خواسته خود صرف نظر میکرد. اما امروزه به دلیل وجود فضای مجازی افراد با انسانهای هم عقیده خودشان بیشتر مواجه میشوند و این باعث میشود، بر نظر و عقیده خودشان محکمتر بمانند در حالی که فرد در گذشته در صورت کجروی با واکنشهای متفاوتی روبرو میشد و خودش را تنها میدید. در نتیجه یکی از جنبه های منفی این موضوع شدت گرفتن گرایشهای مختلف از جمله همجنسگرایی است. دکتر عابدینی از جمله ویژگی های نسل زد را واگرا بودن ذهن آنها عنوان کردند. این نسل معتقد هستند تفاوتها را باید پذیرفت و این دیدگاه میتواند جنبههای منفی زیادی نیز داشته باشد. از جمله ویژگیهای دیگر این نسل پست مدرن بودن، نسبیگرایی و فرقهگرایی است. این نسل به شدت فرقهگرا هستند. برای مثال BTS یک نوع فرقه مرتبط با موسیقی کره ای است که قواعد خاص خود را دارند و افراد زیادی به آن تعهد اخلاقی دارند و به صورت وسواس گونه به موضوعاتی مثل حقوق حیوانات التزام دارند و افراد زیادی از نوجوانان دنباله روی آنها هستند!
تمایل عجیب به ساختارشکنی
به گفته وی از جمله ویژگیهای دیگر این نسل میتوان به تمایل عجیب به ساختارشکنی اشاره کرد. از نظر آنها نگاه از بالا به پایین، رئیس و مرئوس بودن بیمعناست و تو به عنوان رئیس، نظر خودت را داری و قرار نیست هرچه بگویی من عمل کنم. در واقع آنها همه مدیران و دولت را به عنوان تسهیلگر میشناسند یعنی خادم او هستند و شرایط را برای بهتر شدن اوضاع من مهیا میکنند مانند نگاه به پدر و مادر به این معنا که وظیفه حل مشکلات او را دارند. ویژگی دیگر این نسل این هست که به همه چیز، جهانی نگاه میکنند یعنی اگر تصویر یک رودخانه زیبا را به ایشان نشان دهید خیلی برایشان مهم و هیجانانگیز نیست که در ایران یا خارج از کشور است بلکه مهم این است که چقدر زیباست و چه ویژگی هایی دارد؟
برانگیختگی بالا نسبت به هیجانات / میتوان به سرعت آنها را وارد عرصه های مختلف کرد
از جمله ویژگیهای دیگر نسل z، برانگیختگی بالا نسبت به هیجان است مانند هیجان شهوانی و پرخاشگری. به طوری که نسبت به اینها خیلی سریع عکسالعمل نشان میدهند و خیلی سریع میتوان آنها را وارد عرصه کرد. به بیان دیگر بسیار سریع و بدون تعارف، بفرمای شما را اجابت میکنند که این هم تحت تآثیر همان شیمی مغزی هست که عرض شد. بنابراین برای تسهیل این برانگیختگی و هیجانات باید بستری در اجتماع فراهم شود و به تعبیری جایی برای برونریزی هیجانها در نظر گرفته شود.
موفقیت های عراق و فلسطین توسط نسل زد است
ایشان در پاسخ به سوالی که چرا این نسل بیشتر تهدید هستند تا فرصت، گفت: بچهای که 8 تا 15ساعت در روز با گوشی فعالیت میکند و به آن اعتیاد دارد، فارغ از مسائل سیاسی یا اجتماعی در هر صورت به تهدید منجر میشود چون این سبک زندگی را میتوان به عنوان یک تهدید در نظر گرفت. با این حال از آن ها میتوان به عنوان یک نسل طلایی یاد کرد و در جهتهای مثبت از آنها استفاده کرد. مثلاً اتفاقاتی که در عراق و فلسطین رخ میدهد توسط همین نسل است. زیرا به شدت تحت تاثیر فضای مجازی هستند و مسئولین میتوانند از این روحیه برای تغییرات مثبت استفاده کنند.
ترشح بالای دوپامین در مغز نسل زد
وی در پاسخ به سوالی دیگر کفت: در مرکز مغز بخشی به نام مرکز لذت یا مغز کهنه وجود دارد که قرابت خاصی به مغز حیوانات دارد و با قشر خاکستری که قسمت بالای مغز هست و مختص به انسانهاس، متمایز است. یک ناقل عصبی به نام دوپامین که شادی آور است در فضای مجازی به دلیل پیکسلها و رنگهایی که در آن وجود دارد بیشتر تحریک میشود و مغز این نسل بیش از حد دوپامین ترشح میکند و این ترشح دوپامین بالا باعث اضطراب بالا در نسلهای z و آلفا و در نهایت ایجاد نوعی حالت بیقراری و تنش در بدن آنها میشود.
این برانگیختگی و اضطراب در کنار اینکه این نسل حل مسئله را یاد نگرفته است، باعث میشود وقتی مسائل محیطی به او فشار میآورد و کوچکترین ناکامی برایش ایجاد شود سریعا در حالت اعتراض به کسانی مثل صاحبان قدرت یا پدر و مادر قرار گیرند. اما نسل گذشته
حل مسئلهها را آموخته بود. برای مثال اگر غذا دیر میشد خودش غذا را آماده میکرد یا بالأخره چیزی میخورد اما نسل z و آلفا ممکن است ساعتها گشنه بمانند و کاری انجام ندهند.
برایشان مهم نیست در تجمعات چه بلایی سرشان بیاید!
ترشح دوپامین زیاد باعث افسردگی میشود و این نسل نوجوان به سمت افسردگی میرود. فرد افسرده چیزی برای از دست دادن ندارد و حالت نهیلیستی یا نیست انگارانه دارد. اگر هنگام تجمعات یا اغتشاشات به این افراد بگویند کشته میشوی یا میگیرنت، در جواب خواهد گفت مهم نیست و به آن گفته توجه نخواهد کرد. مثلاً اگر به دختران بگویید که اگر وارد فضای مجازی شوید ممکن است کار به جایی برسد که کسی به شما تجاوز کند، خواهد گفت چه اشکالی دارد؟ این «چه اشکالی دارد؟» یکی از نتایج این افسردگی است که به نگرش زیر سوال بردن اخلاقیات میرسد که به نوعی هر کاری دوست دارند میتوانند انجام دهند. برای مثال سن پورنوگرافی به شدت پایین آمده است که یکی از شدیدترین حالات ترشح دوپامین است.
همین برانگیختگی روی آوردن به مصرف گل و الکل را بیشتر کرده است یا روابط مثلثی و فرازناشویی از جمله این ها است. برونریزی مثبت آن که این چند سال اخیر خیلی رواج داشته است مانند بیرون رفتنهای شبانه یا شلوغی جادهها برای مسافرت، استفاده از سیگار، قلیون و هرزه گردی تحت تاثیر بیقراری و برانگیختگی است.
کسانی که کار فرهنگی انجام میدهند و به مسائل فرهنگی اجتماعی تاریخی و ادبیات و هر آنچه به تاریخ برمیگردد ملتزم هستند. به عنوان یک کارزار فرهنگی بهتر است از تعبیر بومی استفاده کنند. اما در هر حال استفاده از نسل z یا دهه هشتادی فرقی ندارد چون آنها مسیر خودشان را میروند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا آنچه در دهه 80 با آنچه در نسل زد میبینیم یکسان هست یا خیلی با هم فاصله و تفاوت دارند؟ ضمن پاسخ منفی گفت: اگر شما کار بالینی با نوجوانان ایرانی داشته باشید و مقالات آمریکایی مربوط به نسل z را مطالعه کنید متوجه این قرابت و نزدیکی خواهید شد. در واقع فرق زیادی بین دهه هشتاد و نسل زد نیست و خیلی شباهت ها بین آنها نمایان است. هرچه بیشتر غرق در فضای مجازی و بازی رایانهای شوید وسواس فکری بیشتری ایجاد میشود.
مغزی که پر از دوپامین است، بایسته های دینی را نمی پذیرد
به گفته این محقق، چیزی که در مقابل دوپامین باید به آن توجه داشت سلوتونین هست. سلوتونین ناقل عصبی است که با شادکامی و سعادت رابطه مستقیم دارد. برای مثال اگر شما 14 ساعت کار کرده باشید و یا بعد از 7 یا 8 ساعت که درگیر دکتر و داروی مادر خود بودهاید، یک شعف معنوی بعد از یک ناکامی در شما ایجاد میشود که منجر به ترشح سراتونین در اوست. در واقع درس خواندن، نماز، جمع کردن اتاق و... همه اینها ناکامی هستند. چیزی که با سعادت ارتباط دارد و سعادتی که در دین هست منجر به ترشح سلوتونین میشود و نسلی که مغزش مالا مال از ترشح دوپامین شده وابسته های دینی را قبول نمیکند و در مقابل آن موضع گیری میکند. نسل زد به شدت به دنبال ترشح دوپامین است و به همان میزان با سلوتونین در تضاد می باشد. یعنی به دنبال کاری هستند با کمترین هزینه و بیشترین فایده.
اهمیت ناکامی بهینه در پرورش نسل جدید
ایشان در مورد راهکاری که ساختار حکومتی و خانواده برای پیشگیری و کاهش تهدیدها باید به کار برند، گفت: هرچه جامعه مدرنتر باشد سطح اضطراب بالاتر است. مثلاً اگر در جایی قرار بگیریم که آنتن اینترنت نباشد اضطراب، افسردگی و وسواس فکری به شدت پایین میآید هرچه زندگی سادهتر و به دور از فضای مجازی باشد این سه مولفه کمتر دیده میشود. برای آسیب زدایی نباید به دنبال حذف بود، بلکه باید کاهش آسیب داشت. حذف آسیب بسیار خطرناک است. کاهش آسیب به این معناست که در فرزند پروری، عنصر محوری ناکامی بهینه باید مورد توجه باشد که در آن نسلی معتقد، کاری و ارزش مدار تربیت میشود و تهدید برای این نسل کمتر است.
اما امروزه فرزند پروری بر اساس ناکامی مطلق یا ناکامی غیر بهینه و تحت فضای مجازی است. یکی از چیزهایی که در کشور ما نسبت به آن کم کاری شده است سرطانی به نام کمالگرایی یا بینقص گرایی است. یکی از راه حلهایی که از آسیب نسل بعد جلوگیری میکند. کار کردن روی بحث کمال گرایی و غربالگریست. کودکانی که اضطراب بالایی دارند از همان دوران کودکی باید درمان شوند. اگر به پدر و مادر آموزش داده نشود بچه از اول با اضطراب بزرگ میشود و بعد کار فرهنگی روی او جواب نخواهد داد. اما راه حلی که برای برون ریزی مثبت و هدفمند برای این مشکل در نظر گرفته شده که دولت میتواند آن را مدیریت کند، بحث کار است.
فرهنگ کار در اروپا از 14 سالگی شروع میشود در ایران بعد از تحصیلات دانشگاهی
شاید هیچ دارویی به اندازه کار روی سلامت روان تاثیر نداشته باشد. در اروپا و آمریکا فرهنگ کار از هر چیز واجبتر است. به نوعی کار عنصر مقاوم شخصیت آدمی است که اگر فردی در اروپا کار خودش را از دست بدهد خودکشی میکند. اما در کشور ما چیزی که نسل را از گردونه خارج میکند. فرهنگ کار نکردن نوجوانان تا 18 سالگی است.
به طوری که در کشورهای اروپایی از 14 تا 16 سالگی به نحو جدی نوجوان وارد عرصه کار میشود و بیکاری را مشکلی برای خودش میداند. طبق آمار 90 درصد دانش آموزان کار پاره وقت دارند. و درصد قلیلی از آنها وارد تحصیلات آکادمیک میشوند. برعکس ایران که به صورت فزاینده وارد دانشگاه میشوند و این نقشه شفابخش کار برای این نسل در نظر گرفته نشده و نسلی تربیت میشود که بدون هزینه به دنبال منفعت میباشد.
دکتر عابدینی در مورد اینکه نسل زد را که دوپامین طلب هست چطور می توان به کار دعوت کرد، اظهار نمود: اروپاییان به دلیل داشتن فرهنگ فردگرایی به خودی خود با مهارت زندگی آشنا میشوند یعنی حل مسئله اجتماعی. در واقع کنترل بیرونی گرفته میشود و به کنترل درونی تبدیل میشود به این معنا که شما صفر تا صد مسائل و مشکلات خودت را باید حل کنی.
تکلیف مداری در بین این نسل نیست. یعنی در ایران، مادر و پدر پوشش دهنده هستند اما در آنجا پدرو مادر نقش آموزش دهنده دارند یعنی کارویژه خاص برایشان در نظر گرفته شده. وقتی از کار صحبت میکنیم به معنای کار بیرون نیست بلکه آموزش مسئولیت پذیری است. این آموزشها میتواند به صورت بازی درمانی باشد. برای مثال اگر فرزند شما لیوانی را شکاند خودمان جارو نکنیم بلکه شرایط را فراهم کنیم تا کودکمان خودش پیامد کارش را بپذیرد و تجربه کند بعد از آن میتوانیم خودمان با نرم خویی یک جاروی اساسی انجام دهیم. به گفته ایشان متأسفانه در فرهنگ ما کودکی که باهوش است پدر و مادر، شرایط را برایش فقط برای درس خواندن مهیا میکنند. اما در فرهنگ غرب تحصیلات دانشگاهی چنین جایگاهی ندارد.
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1851014