طرح شاهکارهای معماری اروپا چگونه از دنیای اسلام دزدیده شد؟
تهران - ایرنا - یک پژوهشگر و کارشناس موضوعات فرهنگی غرب آسیا با نوشتن کتابی نشان داد طرح بزرگترین شاهکارهای معماری اروپا از برجهای دوقلو، پنجرههای مدور رز و سقفهای طاقدار مرسوم در دنیای اسلام الگوبرداری شده است.
به گزارش روزنامه انگلیسی گاردین، سال گذشته وقتی کلیسای نوتردام پاریس در آتش سوخت، هزاران نفر در غم از دست دادن این نماد بزرگ تمدن غرب ماتم گرفتند. نماد اصلی هویت فرهنگی فرانسه و قلب تپنده این کشور دود میشد و به هوا میرفت. اما دایانا دارک (Diana Darke)، دانشآموخته فلسفه آلمانی و عربی، کارشناس موضوعات خاورمیانه، نویسنده و مقالهنویس در روزنامههای گاردین، فایننشال تایمز و ساندی تایمز نظر دیگری داشت. وی میدانست معماری عمارت گوتیک باشکوه برخلاف تصور عموم، نه در رویدادهای تاریخ مسیحیت اروپایی، بلکه در صحراهای کوهستانی سوریه و به طور مشخص در روستایی واقع در غرب استان حلب ریشه دارد.
دارک صبح شانزدهم آوریل (27 فروردین 98)، فردای روز آتشسوزی، در توییتی نوشت: طرح معماری نوتردام مثل دیگر کلیساهای جامع گوتیک در اروپا مستقیما از کلیسای قرن پنجمی قلب لوزه سوریه میآید. جنگجویان جنگهای صلیبی مفهوم برج دوقلو و پنجره (مدور) رز را در قرن دوازدهم میلادی به اروپا آوردند.
بقایای کلیسای قلب لوزه، سوریهبه گفته این نویسنده 64 ساله انگلیسی، تنها برجهای دوقلو و پنجرههای رز نیستند که در خاورمیانه ریشه دارند بلکه این امر در مورد طاقهای ضربی، قوسهای شاهعباسی و حتی شیشههای رنگی نیز صدق میکند. غرب، معماری گوتیک به نوعی که امروز میشناسد را بیش از غارت گوتها (یکی از قبیلههای ژرمنی شرقی که در سدههای سوم و چهارم، امپراتوری روم را غارت کردند) به میراث دنیای اعراب و اسلام مدیون است.
دارک افزود: از واکنشها شگفتزده شدم. فکر میکردم افراد بیشتری در این باره بدانند اما ظاهرا ناآگاهی عظیمی درباره تاریخ تملک فرهنگی وجود دارد. با توجه به اسلامهراسی فزاینده احساس کردم زمان آن فرارسیده تا کسی درباره این روایت شفافسازی کند.
الگوبرداری غرب از معماری اسلامی
دارک این کار را با انتشار کتابی پژوهشی به نام سرقت از مسلمانان (Stealing from the Saracens) انجام داد. این کتاب حقایقی را در مورد قرنها کپیبرداری آشکار کرده و ریشه معماری برخی از بناهای مهم اروپا از کاخ وستمینیستر تا کلیسای جامع شارتر (نوتردام) و کلیسای جامع سنت مارک ونیز را به نمونههای پیش از خود در خاورمیانه جستوجو میکند. در اینجا بیشتر داستان قدرت سیاسی، ثروت و مد و استایل روز مطرح است تا عقیده مذهبی. دست جنگجویان غارتگر، اسقفهای آگاه به مدلهای رایج عصر خود و بازرگانان جهانگردی در کار بود که استایلها و روشهای جدید را کشف کرده و با خود به خانه میآوردند.
دارک میگوید: ما اکنون دیدگاه مشخصی در مورد شرق و غرب داریم؛ اما در گذشته اینطور نبود. تبادلات فرهنگی عظیمی در جریان بود که بیشتر هم از شرق به غرب میآمد. کمتر پیش میآمد از غرب چیزی به شرق برود.
با توجه به رواج قوسهای شاه عباسی با پوشش سنگ و طاقهای ضربی در کلیساهای جامع اروپا، تصور مسیحی بودن ریشه این طرحها کار سادهای است. اما قوسهای شاه عباسی اولین بار در یک عبادتگاه اسلامی قرن هفتمی در بیت المقدس استفاده شدند و استفاده از طاقهای ضربی نیز از یک مسجد قرن دهمی در اندلس اسپانیا آغاز شد.
تماشای تلاقی چند طاق در یک شاهکار مرکب از هندسه کاربردی و ساختار تزئینی هنوز هم بازدیدکنندگان مسجد قرطبه را به بهت وا میدارد؛ ساختاری که با گذشت هزاران سال از زمان ساخت هنوز به مرمت نیاز پیدا نکرده است. در این بنا، طاقی مقصوره که جایگاه ویژه خلیفه حاکم بود به نوعی طراحی شده بود تا نوری مقدس روی او بیفتد. با این حال در بروشور رسمی این بنای تاریخی اطلاعات چندانی درباره ریشه اسلامی آن ذکر نشده است. شاید دلیلش این باشد که بنا از سال 1236 به یک کلیسای کاتولیک تبدیل شد.
استفاده از قوسهای شاه عباسی نیز راهکاری عملی برای مشکل سنگکارانی بود که روی قبه الصخره اورشلیم کار میکردند. قبه الصخره که یکی از مقدس ترین مراکز مذهبی در جهان اسلام است در سال 691 به دست نخستین امپراطور دنیای اسلام ساخته شد. چالش این بود که چطور طاقهای گرد خارجی همراه با طاقهای کوچکتر داخلی ساخته شده و همزمان جایگاه سقف افقی بین آنها حفظ شود. برای تراز کردن دهانهها، سنگکاران مجبور شدن قوسهای مجموعه طاقهای داخلی را تنگتر کنند و به این ترتیب قوس شاه عباسی به وجود آمد. این نوع قوس با توجه به مفهوم عرفانی آن از رایجترین قوسهایی است که در بناهای تاریخی ایران مخصوصا بناهای دوره صفویه استفاده میشوند. این نوع قوس که به نام قوس شاخ بزی نیز شناخته میشود، معمولا به وسیله دو شعاع و دو مرکز رسم میشود و برحسب خیز قوس دارای شعاع و مرکز متفاوت خواهد داشت.
دارک میگوید: هربار از این که میبینم چقدر از چیزهایی که فکر میکنیم مسیحی و اروپایی هستند به دلیل ناآگاهی از فرمهای اسلامی ایجاد شده اند، غافلگیر میشوم. تاثیرپذیری عظیم معماری اروپا از طراحی قبه الصخره در آن ریشه داشت که سربازان قرون وسطایی جنگ های صلیبی به اشتباه فکر کرده بودند این بنا معبد سلیمان است.
از چپ به راست: قبه الصخره اورشلیم و کلیسای تمپل لندنآنها از طرح طاقدار و مدور این عبادتگاه که مثلا قرار بود مسیحی باشد به عنوان مدلی برای ساخت کلیساهای تمپلار چون کلیسای تمپل لندن استفاده و حتی کتیبههای تزئینی عربی آن را نیز کپی کاری کردند؛ کتیبههایی که آشکارا مسیحیان را به خاطر باور به تثلیث خدا، عیسی و روح القدس به جای باور به یگانگی خداوند، نکوهش میکند. بعدها از الگوی خط کوفی این کتیبه ها در سنگکاری کلیساهای جامع فرانسه نیز استفاده شد بدون این که کسی معنی واقعی آنها را بداند.
با انتشار نخستین نقشه چاپی از بیتالمقدس در سال 1486 در آلمان، دامنه سردرگمیها وسیعتر شد. این نقشه نهتنها قبه الصخره را به اشتباه معبد سلیمان نامیده بود؛ بلکه این بنا را با یک گنبد پیازی تصویر کرده بود، یک فانتزی خالص شرقی زاییده ذهن یک هنرمند آلمانی به نام ارهارد روویچ (Erhard Reeuwich). کتابی که این نقشه در آن چاپ شده بود پرفروش شد. این کتاب به چاپ سیزدهم رسید، به چند زبان ترجمه شد و بر گسترش ساخت کلیساهایی با گنبد پیازی در اروپای قرن شانزدهم تاثیر گذاشت.
انتقال الگوهای تکرارشونده اسلامی به غرب اما همیشه به همین سادگی نبود. قوسهای شاهعباسی در این راه مسیر پرپیچ و خمتری را طی کردند. دارک در کتاب خود نشان میدهد این قوسها چگونه ابتدا در مصر رواج یافتند، در دوره خلافت عباسیان نوکتیزتر شدند و در ادامه نظر بازرگانان بندر آمالفی ایتالیا را جلب کردند. این بازرگانان اکتشافات جدید خود را در ساخت کلیسای جامع قرن دهمی آمالفی به کار بردند. معماری متفاوت این بنا توجه پاپ ویکتور سوم را در سفری که در سال 1095 میلادی به آمالفی داشت جلب کرد و تصمیم گرفت از طراحی پنجرههای نوک نیز آن در ساخت صومعه خود در مونت کاسینو استفاده کند.
از چپ به راست: قبه الصخره در اورشلیم و کلیسای جامع سنت مارک ونیزاز این نوع پنجره ها بعدها در ساخت کلیسا صومعه بندیکت در کلونی فرانسه نیز استفاده شد که در زمان خود بزرگترین کلیسای جهان بود. سپس، مشاور لویی ششم و هفتم از نورگیر بودن این پنجره ها خوشش آمد و بلافاصله دستور داد از همین طراحی در ساخت کلیسای سنت دنی پاریس استفاده شود. کار ساخت این کلیسا در سال 1144 تکمیل شد و معمار این بنا در مرحله بعد سراغ ساخت کلیسای نوتردام رفت.
دارک میگوید: همه از روی هم تقلید کردند. این بناها قدرتمندترین کلیساهای اروپا بودند بنابراین طراحیشان مد شد. درست مثل هر مدی که در جامعه راه میافتد؛ وقتی افراد قدرتمند از چیزی استفاده کنند، همه خواهانش میشوند.
فهرست به همین ترتیب ادامه دارد. بعد از طاقها نوبت به منارههای مربعی میرسد که در بناهایی چون مسجد بزرگ دمشق یافت میشود. این نوع مناره الهامبخش طراحی برخی از بزرگترین برج های ایتالیا از جمله ساختمان شهرداری فلورانس و ناقوس کلیسای سن مارک در ونیز شد که مقدمه ای برای ساخت برج ناقوس برای کلیساها بود.
از چپ به راست: مناره مسجد بزرگ حلب و بیگ بن لندندارک با استناد به تحقیقات دبورا هوارد پژوهشگر تاریخ معماری، در کتاب خود نشان می دهد ونیز بیشتر از آن که اروپایی باشد عربی است. معابر باریک، خانه های حیاط دار با تراس، تزئینات اسلامی قصر دوک که از روی مدل مسجد الاقصی ساخته شده و همچنین گنبد پیازی کلیسای سنت مارک این شهر بر این فرضیه صحه میگذارد.
کتاب روشنگرایانه سرقت از مسلمانان در دورهای منتشر می شود که گروههای ملیگرا و دست راستی از معماری غرب به عنوان ابزاری برای تقویت دیدگاه کمالگرایانه خود از هویت خالص اروپایی، استفاده میکنند. از یک سو بیشمار حساب کاربری در شبکه های اجتماعی به راه افتاده که در پوشش گرامیداشت میراث تاریخی پیامهای برتری سفیدپوستان را ترویج میکنند و از دیگر سو نیز احکام دولتها در حوزه سنت و زیبایی نیز فحوای مشابهی دارد. کتاب دارک پتکی شیوا و روان بر این جهل و تبلیغات آن است و نشان میدهد که چگونه این بناهای تاریخی که به ایدهآل گروه های راست گرا تبدیل شدهاند در همان فرهنگی ریشه دارند که این گروه ها نسبت به آن سوءظن دارند.
*س_برچسبها_س*