عنکبوت مقدس؛ اشتباهی بزرگ در ساحت سینمای اجتماعی
مدیریت هنرمندان برای ساخت فیلم از نظام انگیزشی درونی نشات میگیرد.
فیلم عنکبوت مقدس در حالی در جشنواره کن مورد تقدیر قرار گرفت که از نگاه بسیاری از مردم ایران و کاربران فضای مجازی نگاه تحقیرانهای به جامعه کشورمان داشت؛ پوستر این فیلم نیز که نقش تار عنکبوت را بر سراسر شهر مشهد نشان میدهد که در مرکز این تار حرم امام رضا (ع) قرار داشت این مورد خشم مردم و کاربران فضای مجازی را در پی داشت. برای بررسی بیشتر درباره حواشی جشنواره کن گفت و گوی ما را با سیدمحمد حسینی کارشناس و منتقد سینمابخوانید
نظر شما درباره فیلم عنکبوت مقدس چیست؟ با توجه به اینکه فیلم عنکبوت مقدس تاکنون دیده نشده؛ نمیشود نظر دقیق و متقن داد، اما آنچه که از بازخوردهای فیلم در جشنواره و آنچه که دلالتهای جانبی فیلم درواقع اقتضا میکند یعنی پوستر، تیزر و تریلر فیلم که پخششده و خبرهایی که از فیلم بیرون آمده نشان از این دارد که فیلم در قاموس سینمای اجتماعی ماست و بناست که مثلاً مشکلی را بهعنوان پدیده اجتماعی بیان کند. در واقع پدیدههایی از ایندست یک اشتباه بزرگ در ساحت سینمای اجتماعی است که در سینمای ایران خیلی جدی رخ داده و باعث مشکلات فراوان و عدیدهای شده است درواقع مشکلات قضایی از جمله جرمها و بزههای اتفاق افتاده در حوزه قضایی را ما بهجای پدیدههای اجتماعی جا میزنند که اینها هیچ ربطی به پدیدههای اجتماعی ندارد.
آیا این پدیدهها را میشود به عنوان پدیده اجتماعی نام برد؟ در جامعهای مانند امریکا هر هفته تقریباً یک نفر فردی را با اسلحه به قتل میرساند، آنها این مسائل را بهعنوان پدیدههای اجتماعی خودشان تلقی نمیکنند و جرمهای قضایی میدانند که آدمها مرتکب میشوند و باید بابت آن دادگاه بروند و محکوم شوند؛ همین اتفاق هم برای آن قاتل زنجیرهای که در مشهد درواقع مرتکب این قتلها شده بود رخ داد و بهعنوان یک پدیده عجیب قضایی مورد بررسی قرار گرفت حکم او هم اعدام بود و اعدام شد؛ آنچه که این فیلم دلالت بر آن دارد مسئله قضایی است که در مشهد رخ داده و میخواهد برای جذابیت ماجرا از بعد مهیب بودن مسئله بگوید، از ایندست خبرها بهاندازه کافی ترسناک است و این ترسناک بودن خبر باعث میشود که در واقع نوعی جستوجوگری در ذهن مخاطب ایجاد کند که من با چه پدیدهای طرفم و برای همین درواقع میشود گفت نوعی جذابیت کاذب در اثر ایجاد میشود این اتفاق در سینمای اجتماعی داخلی ما نیز رخ میدهد.
آیا عوامل بیرونی و بیگانه در ساخت این فیلم دخیل بوده اند؟
این پدیده محصول بر ساخت نوعی سینمای در تبعید است که این چیزی که در سالهای اخیر شکلگرفته مثلاً از حدود 10 سال پیش شکل گرفت پدیدهای که با امثال بهمن قبادی و امثال آدمهایی از ایندست شکل گرفت در سینمای خارج از ایران یعنی سینماگران خارج از ایران که شروع کردند به ساختن آثاری که عمدتاً ناسالم اسن و دلالت بر تاریکی مشکلات معضلات جامعهی ایرانی دارد؛ یعنی تقریباً همه آثاری که در این خصوص ساخته شد تماماً قصد و غرض اصلی آنها این بود که بگویند باید با نشان دادن سیاهی و تباهی درواقع چندلایهای در جامعه ایرانی انسداد مطلقی در جامعه ایجاد شود این پدیده پدیدهای است که باعث درواقع نوعی خفقان شده و خودشان میدانند که دروغ میگویند برای همین علاوهبر اینکه آن خبر را از صفحه حوادث روزنامهها برمیدارند خودشان هم وجه خبری مضاعفی به آن میدهند و تبدیلش میکنند به یک اثر بیارزش به لحاظ هنری که صرفاً در جشنوارهها ممکن است چند صباحی به آنها توجه بشود و جایزه بگیرند؛ بعد هم درواقع اتفاقاتی از ایندست باید تکرار شود.
آیا نگاه دین ستیزی نیز به این فیلم شده است؟
ما نظر مطلق نمیتوانیم بدهیم، ولی آنچه که در فیلم میبینیم اینبار پا را فراتر از مسائل قضایی گذاشته و بر ساخت چهره ترسناک و درواقع چهرهای نامطلوب از حوزه باورهای دینی بهخصوص وجود وجود مقدس امام هشتم علیهالسلام، اتفاقی که بشود گفت نادر است و هیچکس تاکنون جرات نکردههممچین کاری بکند و این در واقع حماقت عجیبی از فیلمساز و گروه فیلمسازی مرتکب شدند اصلا از جنس آن چیزهایی نیست که شاید بشود به آنها وجه سیاسی یا وجه درواقع نگاه درواقع نظاممند بر ساخت حکومتی و امثال آن داد. این پدیده عجیبی است که مخاطبش را که ارادتمند نسبت به امام رضااست را تحقیر میکند و این مسئله حتما باعث پاسوز شدن اثر خواهد شد. اگر این اثر دیده شود و اگر این خبرهایی که راجعبه آن گفته شد در حوزه نگاه به امام هشتم علیهالسلام صحت داشته باشد چهبسا دیگر این اتفاق بیشترین خسارت و جدیترین آثار را به خود عوامل فیلم میزند چه اینها بعداً درواقع سرافکنده و آنقدر پشیمان باشند که سرشان را نتواند در واقع در فضای جهانی بلند کنند.
نظرتان درباره برخی که در اول به این اثر و بازیگر نقش اول عنکبوت مقدس تبریک گفتند چیست؟
همه ما به امام هشتم علیهالسلام ارادت داریم؛ در هر حوزهای که قرار گرفته باشیم؛ من حیرت میکنم از حماقت جاری بعضی از وجوه سیاسی کشورمان که انقدر دستپاچه و عجول سریع بدون اینکه مطالعه کنند شروع کردند به تبریک گفتن همچنین اسطوره ساختن از زهرا امیرابراهیمی که خودش هم هرگز چیزی از حاکمیت در قبال آن اتفاقی که برایش افتاده بود نگفته و هرگز در هیچیک از مصاحبهاش نگفته که حاکمیت آیاظلمی به او کرده یا خیر.
از نظر شما برای مهاجرت زهرا امیر ابراهیمی چه مسئلهای دخیل شد تا ایران نماند؟
آن چه که بر سر او آمد بخشی از آن درواقع شتابزدگی جاری در فضاهای اجتماعی نوظهوری همچون فضای مجازی برایش بهوجودآمد در همان ایام که وجود پدیدههایی مثل وایبر، تلگرام و امثال آن بود همچنین بخش دیگرش درواقع حماقتی بود که خودش مرتکب شده بود و این حماقت و اتفاق باعث شده بود که رسانهای شدنش برایش گران تمام شود و در این ماجرا کسی دیگری مقصر نیست و این اتفاق باعث شد که او از ایران برود. حالا اگر بخواهیم از او اسطوره بسازیم این دیگر نهایت حماقت است.
رویدادهای جشنواره کن را چگونه بررسی میکنید؟
یک نکته را باید در نظر بگیریم که همه جشنوارهها یک نقطه مشترک دارند و آن هم این است که جشنوارههایی که در اقصی نقاط جهان برگزار میشوند به خصوص جشنوارههایی که رتبه نخست بین المللی دارند مثل جشنواره برلین، کن، توکیو، تورنتو اینها در واقع ابزارهای مدیریت پسینی هستند که نظام انگیزش درونی هنرمندان را مدیریت میکنند، یعنی باعث میشود که هنرمندان در اقصی نقاط دنیا به ساخت نوعی از آثار دست بزنند که بتوانند از جشنواره و هیئت جشنواره برای به دست اوردن جایزه و مطرح شدن پا روی فرش قرمز بگذارند.
فضای سینماها را در خارج از کشور با داخل چگونه مقایسه میکنید؟
اکنون دو گونه سینمای در حال شکل گرفتن است اول سینمای در تبعید و هم سینمای داخلی ما و این موضوع باعث میشود که این دو سینما یکی از مولفههای اصلی اعمال مدیریت در قبالشان بشود. یعنی اگر بخواهیم سهم اصلی مدیریت اعمال شده توسط جشنوارهها در قبال فیلمها را مقایسه کنیم با سهمی که سازمان سینمایی وزارت ارشاد دارد در مدیریت کلی فضای سینمایی کشور شاید با اغماض بتوانیم بگوییم اینها برابرند به خصوص در گونه سینمای اجتماعی. شاید با سختگیرانهترین نوع نگاه بتوان گفت که جشنواره برلین و کن به میزان بسیاری تاثیر جدی در مدیریت داخلی سینمای ایران دارند به نحوی که یک استعداد نظیر سعید روستایی درون کشور ما پیدا میشود و فیلم را منحصرا و با هدف گیری دقیق فقط برای جشنوارهای میسازد که قرار است در آن مطرح شود. برای همین حتی بیرون از فیلم یک سناریو جدید طراحی میشود که سناریوی مباحث جمعی فیلم است.
آیا سیاستهای جشنوارهها و مباحث جمعی فیلمها از قبل طراحی میشود؟
این سناریو از زمانی آغاز میشود که عناصر اصلی دخیل در اثر یعنی بازیگران اصلی که کالبد اصلی اثر را تشکیل میدهند مثل آقای اصلانی و خانم علیدوستی به خواهان و خواندهای تبدیل میشوند که در قبال موضوع تجاوز در سینمای ایران چند ماه قبل از اینکه فیلم آماده شود و به جشنواره کن برسد شلوغ بازی را شکل میدهند. یکی از آنها خواهان است و دیگری خوانده است و این بیانیه میدهد و او نقش قربانی این فضا را بازی میکند. فرد دیگری در جای دیگری یعنی ترکیه میگوید که این به من حرفی زده است و اتفاق بدتری که رخ میدهد این است که فضاهای حقوقی ما مانند برخی از کانونهای خانه سینما در ادامه همان حرفی که این فرد در ترکیه مطرح کرده است در حالی که این فضای حقوقی ما باید بررسی کند که این ادعا چقدر درست است و باید مشخص شود.
حاشیههای هنرمندان را چگونه ارزیابی میکنید؟ این فضا از آنجا شروع میشود و بنا میشود که فرهاد اصلانی قربانی شود و به قول مرحوم علی حاتمی در فیلم سلطان صاحبقران که از زبان میرزا آقا خان نوری جمله بسیار مهمی گفته شد مبنی بر اینکه بدنام بودن بهتر از گمنام بودن است. ظاهرا فیلم بدنام بودن را به گمنام بودن ترجیح میدهد تا بتواند در زمره آثار سینمایی راه یافته به بخش پایانی و مسابقه اصلی سینمای کن قرار بگیرد. از همان ابتدایی که میخواهد به آن سمت اعزام شود و از این طریق میخواهد برای خود فضا ایجاد کند. گام دوم هم همان بازی است که روی فرش قرمز انجام شد و اتفاقاتی رقم خورد که به ندرت میشود گفت که حتی نظیرش در قبال بازیگران بی قید بین المللی هم رخ نداده است و تبدیل میشود به یک شو و اتفاق نادر که هدف گیری اصلی اش دیده شدن در حوزه بخش مسابقه است. گام اخری هم که برداشته میشود این است که حتی شب اعلام نتایج داوری هم باز کتایون ریاحی ادعا میکند که یکی از عناصر اصلی این فیلم زمان 25 سال پیش به او تعرض شده است و باز حاشیه پشت حاشیه ایجاد میشود.
باشگاه خبرنگاران جوان فرهنگی هنری رادیو تلویزیون