سه‌شنبه 6 آذر 1403

فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید

وزیر پیشین آموزش‌و‌پرورش با انتقاد از اینکه «روانشناسی بلوغ» در نظام آموزشی جدید فراموش شده است، گفت: در وزارت آموزش و پرورش باید شورایی دائمی مرکب از صاحب نظران تشکیل شود که در طول سالیان خدمت ناظر کار وزیر باشد و در مقابله با عدم استمرار سیاست ها هم نقش ایفا کند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دکتر سید کاظم اکرمی وزیر پیشین وزارت آموزش و پرورش در کابینه میرحسین موسوی در بخش نخست گفت‌وگوی تفصیلی با دانا که در روز 24 مرداد ماه با تیتر ««تحول» با «تغییر» متفاوت است؛ نظام آموزشی ما تغییر می خواهد» روی خروجی خبرگزاری دانا قرار گرفت، با تصریح بر اینکه در تالیف کتب درسی به محورهای «تفکر»، «نقد تفکر» و «نوآوری» توجه شود، گفت: در «سند تحول بنیادین» تنها به دگرگونی بسنده شده، در حالی که نظام آموزشی ما نیازمند تغییر بنیادین است که سند این تغییر در دهه 60 تهیه شد؛ اما حوادث هفتم تیر و هشتم شهریور و عدم پیگیری وزاری بعدی مانع اجرای آن شد.

بخش دوم این گفت‌وشنود با این پیشکسوت امر تعلیم و تربیت در ادامه خواهد آمد.

***

دکتر سید کاظم اکرمی، وزیر پیشین وزارت آموزش و پرورش در گفت و گویی تفصیلی با خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ گفت: در رابطه با اشتباهات سهوی که در درک بین سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند 2030 صورت می گیرد؛ گفت: راستش من سند2030 را مطالعه نکرده ام اما بدون تردید در این سند اهداف کشورهای تدوین کننده مد نطر است و با الگوهای تربیتی و فرهنگی ما تفاوت دارد. من بدون آنکه این سند را خوانده باشم مطمئنم این سند در راستای اهداف کشورهای تدوین کننده است.

وی در ادامه افزود: در آموزش و پرورش غرب، «پژوهش» محور اصلی است و هر پژوه و پژوهش که آغاز می شود در نهایت باید در کوتاه‌ترین زمان ممکن تغییر حاصل کند و آن تغییر محسوس و ملموس و قابل درک و دریافت باشد. من تحقیق کردم که در پنج سال گذشته در ژاپن یا در کشورهای اسکاندیناوی و یا در برخی از کشورهای اروپایی تغییرات ایجاد شده، ضمن آنکه در این کشورها هر 45 سال یکبار تغییرات کلی اعمال می شود.

نماینده پیشین مجلس خبرگان قانون اساسی در رابطه با نخستین سند تغییرات بنیادین که در زمان تصدی وی بر وزارت آموزش و پرورش تدوین شد، گفت: اما ما از مطالعاتی که پیرامون تغییرات اساسی و بنیادین در حوزه آموزش و پرورش انجام دادیم هم نتایج مثبت را مشخص کردیم و هم نتایج منفی را. در نهایت به اینجا رسیدیم که پژوهش اساس و ارکان اصلی آموزش و پرورش است؛ حال که به اینجا رسیدیم سوال بعدی مطرح شد که چه باید کرد؟

«نقد» برای آموزش و پرورش می تواند راهگشا باشد

وی اضافه کرد: در زمینه‌های علمی مختلف نقد عامل پیشرفت است؛ نظریاتی که در حوزه‌های مختلف علوم ارائه شده، می تواند برای آموزش و پرورش ما راهگشا و تعیین کننده باشد. در آنجا معلوم کردیم که به محض اینکه متولیان امر تعلیم و تربیت کشور به ناکارآمدی یک کورد و یا یک برنامه پی می‌برند، سریع مورد دیگری را جایگزین کنند؛ البته موردی که قبلا روی آن مطالعه کرده باشند و از این حیث مطمئن شده باشند که مورد جایگزین باعث پیشرفت دانش آموزان و نظام آموزشی کشور است.

نگارش کتابی که حقیقت را عیان کرد

رئیس پیشین دانشگاه تربیت معلم در بخش دیگری از سخنانش در رابطه با آموزه های مرتبط با روانشناسی تربیتی گفت: من کتابی دارم که قرار است چاپ شود؛ عنوان کتاب این است که «روانشناسی فلسفی و تطبیق آن با روانشناسی علمی» برخی از دوستان پس از مطالعه کتاب گفتند که بحث های روانشناسی آن مقداری باید تغییر کند. بعد از آن بنده با رئیس محترم بخش روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی (آقای دکتر مظاهری) تماس گرفتم و کتاب را به ایشان دادم که بخواند و نظر خود را بعدا اعلام کند. ایشان در نهایت گفت کتاب شما، کتاب خوبی است و در بخش فلسفی و روانشناسی ایرانی اسلامی خیلی خوب کار شده و از متون ابن سینا و شیخ اشراق خوب استفاده کرده ای. آقای مظاهری بعد مهمترین نکته را به من منتقل کرد و آن این بود که گفت: این روانشناسی که شما در این کتاب آورده اید، روانشناسی زیستی و فیزیولوژیک است.

روانشناسی فلسفی و مواجهه با دنیایی عجیب

وی در ادامه متذکر شد: من مانده بودم به ایشان گفتم حال باید چه کار کرد؟ و ایشان گفت که در حال حاضر، در غرب مفاهیم روانشناسی فلسفی در مدارس مطرح است و روی این نوع روانشناسی کار می شود. من تازه متوجه شدم که به این موضوع دقت نکرده بودم؛ بعد از آن فورا کلی کتاب در مورد روانشناسی فلسفی تهیه کردم؛ برخی از مقالات را از اینترنت گرفتم و وقتی خواندم تازه متوجه شدم که با یک دنیای عجیب و غریب مواجه هستم.

بهره گیری از روانشناسی رفتارگرا و شناخت‌گرا در آموزش غرب

اکرمی در ادامه این بحث خاطر نشان کرد: حرف من این است که غرب در کنار روانشناسی علمی، روانشناسی رفتارگرا و حتی روانشناسی شناخت‌گرا و روانشناسی فلسفی هم تدریس میکند. بنابراین ما از لحاظ روش خیلی از غرب عقب هستیم. مثلا آقای حاجی بابایی که همشهری بنده هم هست در دوره آقای احمدی نژاد که وزیر آموزش و پرورش بود، به یکباره می‌آید و نظام آموزش و پرورش کشور را تغییر می‌دهد! ایشان خودش روانشناسی خوانده و از نظرات برخی از کارشناسان و روانشناسان در تدوین طرح تغییر نظام آموزشی هم استفاده کرده بود. باید می دانست که در نظام آموزشی قدیم، ادوار ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان به خاطر فلسفه های زیادی دسته بندی شده بود که با روی کار آمدن نظام آموزشی جدید تازه دلایل این دسته بندی مشخص شد.

در نظام آموزشی امروز، روانشناسی بلوغ در نظر گرفته نشده

وی با بیان اینکه در نظام آموزشی امروز، روانشناسی بلوغ در نظر گرفته نشده و همین امر ضربات بسیار بزرگی به آموزش و پرورش وارد کرده است. متاسفانه در زمان تغییر نظام آموزشی یعنی از زمان آقای حاجی بابایی به بعد مسائل و معضلاتی در مدارس به وقوع پیوست که فعلا مورد بحث ما نیست. اما حرف بنده این است که یک وزیر به یکباره نمی تواند طرحی را برای نظام آموزشی یک کشور 85 میلیونی اجرا کند که قبل از آن از فیلتر های مختلف رد نشده باشد.

انتخاب شورایی دائمی برای مقابله با عدم استمرار سیاست ها

نماینده دور اول مجلس شورای اسلامی در بخش بعدی اظهاراتش گفت: باید برای تصمیمی گیری های مهمی مانند تغییر نظام آموزشی، شورا یا شورای عالی یا هر اسم دیگری در وزارت آموزش و پرورش ایجاد شود که متشکل از 5 تا 7 نفر باشد؛ هفت نفر از اساتید تعلیم و تربیت باید در این شورا باشند که با نظر کارشناسان و صاحب نظران حوزه های مختلف آموزش و پرورش منتخب شوند. کار این شورا این است که برای تک روی های وزرای بعد باید در طول سالیان خدمت مسئولین وزارت آموزش و پرورش، سال‌ها ناظر کار وزیر باشد. این شورا باید در هر دولتی با هر تفکر سیاسی و جناحی و بدون توجه به شلیقه های صنفی و سیاسی مسئولان تنها به آموزش و پرورش فکر کند و بر این اساس هم در آموزش و پرورش به کار وزیر نظارت کند. به این جهت که متاسفانه با رفتن یک وزیر سیاست‌های آموزش و پرورش دائم در حال تغییر و تحول است؛ بنابراین انتخاب چنین شورایی میتواند در مقابله با عدم استمرار سیاست ها به عنوان یکی از بزرگترین آفت های این وزارتخانه نقش بی بدیلی را رقم بزند.

خیل جوانان صفرکیلومتر بی علاقه به تدریس، به نام معلم!

وی اضافه کرد: این دردناک است که یک جوان صفر کیلومتر که برای فرار از بیکاری به آموزش و پرورش آمده، با پاس کردن چند ساعت روش تدریس روانه کلاس می شود که به دانش آموزان درس بدهد. چنین کسی را سرکلاس می فرستند که به عنوان معلم تدریس کند؛ این وحشتناک است در حالی که معلمی باید از دوران نوجوانی آغاز شود و استعداد یک معلم از این دوره شناسایی شود. پرونده یک معلم باید از دبیرستان آغاز شود و زیر ذره‌بین گذاشته شود. آدمهای خوش زبان، با اخلاق، با حوصله، خونگرم، حساس باید برای حرفه معلمی زیر نظر گرفته و در نهایت به عنوان معلم انتخاب شوند.

بازده درسی بالای دانش آموزان حداقل انتظار از یک معلم است

وزیر پیشین آموزش و پرورش با مطرح کردن این معضل که یکی از مشکلات آموزش و پرورش، مجلس است، ادامه داد: به این معنا که فلان فرد صاحب نفوذ وارد مجلس می‌شود و به نمایندگان فشار می‌آورد که مثلا فلان تعداد معلم نهضت را وارد آموزش و پرورش کنید؛ آنها هم اطاعت می کنند. در حالی که بسیاری از افراد به خاطر بیکاری وارد آموزش و پرورش شده اند. معلمی شرایط ویژه ای می خواهد که بازده درسی بالای دانش آموزان حداقل انتظاری است که می‌توان از یک معلم داشت. برخی از نمایندگان مجلس هم به واسطه اینکه در ادوار بعدی رأی بیاورند، درخواست فلان شخص صاحب نام را رد نمی‌کنند. معلمی حساب کتاب دارد. شرایط ویژه می خواهد. در ژاپن دو ماه حقوق به یک معلم اضافه می‌دهند که بتوانند تکلیف و وظیفه خود را درست انجام بدهد

نگاه ناشیانه مذهبی آفت تألیف متون درسی غیرمذهبی

این پیشکسوت حوزه آموزش و پرورش که در جوانی مراحل تحصیلی حوزه علمیه را گذرانده با انتقاد از رفتارهای شعاری در امر تالیف کتب درسی گفت: متاسفانه یکی از معضلات دیگر این است که ما در ایران تمام کتاب های غیر دینی را هم ایدئولوژیک کرده‌ایم. در تالیف متون فیزیک، شیمی، زیست یک نگاه ناشیانه مذهبی وجود دارد و به بدترین شکل ممکن آموزه‌های دینی را در این درس ها که هیچ ارتباطی با آنها ندارد، جایگزین جابجا کرده اند. مثلا در هر کتاب شیمی آیاتی را چاپ کرده اند. گرچه نیست نیست درستی است اما وقتی بازده منفی دارد و به ضرر دین و مذهب تماما می شود، چه فایده از این اقدام؟ این کتاب اط طریق محصلان میان خانواده‌های مختلف می رود؛ برخی از خانواده ها اعتقاد ندارند، همین موضوع باعث به سخره گرفتن دین و آموزه های دینی می شود؛ مثلا می گویند: در کتاب فیزیک یا شیمی حدیث و آیه نوشته‌اند، اگر اینگونه است فیزیک با کتاب قرآن و درس قرآن چه تفاوتی می تواند داشته باشد؟ خب اگر درخانواده ها چنین حرفی بزنند، فاتحه همه چیز خوانده است.

آموزه‌های قرآنی؛ بهترین قالب برای آموزش غیر مستقیم

اکرمی در ادامه تصریح کرد: باید آموزه های دینی در کتاب های غیر دینی به روش‌های خود قرآن و به صورت غیر مستقیم باید به دانش آموز منتقل شود. قرآن می فرماید:«أ لم نجعل له عینین و لسانا و شفتین و هدیناه النجدین / آیا برای او دو چشم قرار ندادیم / و یک زبان و دو لب؟/ و دو راه (خیر و شر) را به او نمایاندیم»؛ قرآن با طرح مطالبی از این دست همواره در ذهن بندگان سوال ایجاد می‌کند. مثلا می‌فرماید: آیا به شما دو چشم ندادیم؟ این آموزه های غیرمستقیم قرآنی است که بنده را وادار می‌کند که بنشینم و فکر کنم که با این چشم ها چه کارهایی می توانم انجام بدهم و چه کارهایی را نباید انجام بدهم. این آموزه آموزشی درست است و ما به عنوان متولیان امر تعلیم و تربیت فرزندان مان باید با چنین شیوه‌ای آموزه های درسی را تدریس کنیم؛ نه اینکه آیه و حدیث دینی و قرآنی را در کتابی غیردینی چاپ کنیم. باور کنید که این روش به جز تضعیف اسلام و قرآن حاصل دیگری ندارد.

انتهای پیام /

فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید 2
فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید 3
فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید 4
فاجعه آموزشی یعنی معلم‌های بی علاقه به تدریس / «روانشناسی بلوغ»؛ حلقه مفقوده نظام آموزشی جدید 5