فقرمطلق یک سوم ایرانیها؛ مسؤولان حواستان کجاست!
طبق آمار رسمی، هر دقیقه بیش از 7.5 نفر به زیر خط فقر مطلق پرت میشوند! و اگر اسم این، "فاجعه" و سکوت مسوولان در برابر آن "بی شرمی" نیست، پس چیست؟ دقت کنید که داریم درباره فقر مطلق و نه فقر صحبت میکنیم، یعنی درباره افرادی که درآمدشان تنها قوت لایموت شان را کفایت میکند.
به گزارش «تابناک»، جعفر محمدی در عصر ایران نوشت: گزارش رسمی وزارت رفاه میگوید: بیش از یک سوم ایرانیان، نه در فقر، که در فقر مطلق زندگی میکنند.
طبق این گزارش تکان دهنده که اخیرا منتشر شده، تعداد افرادی که تا یک سال پیش زیر خط فقر مطلق بوده اند، 26 میلیون نفر بوده است و در یک سال اخیر، 4 میلیون نفر دیگر به زیر خط فقر مطلق سقوط کرده اند تا تعدادشان به 30 ملیون نفر برسد! یعنی هر دقیقه بیش از 7.5 نفر به زیر خط فقر مطلق پرت میشوند! و اگر اسم این، "فاجعه" و سکوت مسوولان در برابر آن "بی شرمی" نیست، پس چیست؟
دقت کنید که داریم درباره فقر مطلق و نه فقر صحبت میکنیم، یعنی درباره افرادی که درآمدشان تنها قوت لایموت شان را کفایت میکند.
طبق آمارهای جدید، قیمت مواد غذایی در یک سال اخیر بین 35 تا 107 درصد افزایش داشته است و این، یعنی روند فقیرتر شدن مردم با سرعت ادامه دارد.
برای اثبات اوضاع بسیار وخیم اقتصادی مردم ایران، البته نیازی به آمارهای رسمی نیست و جیبهای تهی و سبدهای خالی خرید و چهرههای شرمسار و نگران سرپرستان خانواده ها، محکمترین دلیل روزانه است. (تمام دولتها نیز در این فرایند مقصر هستند، چه اصلاح طلب و چه اصولگرا)
خبر بد این که چنین تصاویری در ایران عادی شده است!
حال چه باید کرد؟ مختصر و مفید میگویم و میدانم آنچه مینویسم بدیهیات است، اما دردا که یکی از بنیادیترین مشکلات ایران این است که در همین اولیات و بدیهیات مانده ایم و باید مدام آنها را فریاد بزنیم:
1 - مسوولان کشور این نکته ساده را بفهمند که اقتصاد با شعار، آرمانگرایی، سخنرانی و دستور درست نمیشود. نکته ساده تر: نه تنها درست نمیشود که بدتر هم میشود. پس: شعار و جمله سازی را نگه دارید برای خودتان. باور کنید بخش مهمی از مشکلات اقتصادی و سرخوردگیهای ملی، ناشی از حرفهای غیرعلمی و بی ارزش شما مسوولان است. پس هر چه کمتر حرف بزنید، لطف بیشتری به کشور کرده اید.
2 - اقتصاد علم است و با کسی هم تعارف ندارد. نکته ساده تر: اقتصاد، ایدئولوژی نست. پس: به جای انتصاب سیاسیون و هم باندیها به سمتهای کلان اقتصادی، کار را به اقتصاددانانی که این علم را میفهمند، بسپارید. حاشیه: اگر هم نمیتوانید دل از سمتها بکشید، لااقل مشاوران متخصص به کار بگیرید و به حرف شان گوش کنید. کاری هم به ریش و لباس و باورهای مذهبی و سیاسی شان هم نداشته باشید.
3 - اقتصاد هیچ کشوری بدون تعامل با دنیا حرکت رشد نمیکند. نکته ساده تر: تکرار این نکته که "اقتصاد هیچ کشوری بدون تعامل با دنیا حرکت رشد نمیکند. " پس: با دنیا دوست باشید. به قول آیت الله صافی گلپایگانی "اینکه با بسیاری از کشورها قهر باشیم صحیح نیست و به ضرر مردم عزیزمان است. " اصلاح روابط با همسایهها و سایر کشورهای جهان و تنش زدایی از روابط بین الملل، فوریترین نیاز ایران امروز است. اقتصاد مانند آب است، اگر درون یک برکه ثابت بماند، مرداب و گنداب میشود و اگر وصل به رود و دریا شود، منشا زندگی و سرزندگی است. اقتصاد ایران، در حال مردابی شدن است. چندرغاز پولی که از "فروش باری به هر جهت" نفت گیر دولت میآید، فریبتان ندهد. برکه اقتصاد ایران را به جریان جهان آب متصل کنید و الا روز به روز بر تعداد ایرانیانی که فقیرتر میشوند افزوده خواهد شد.
دادن چند امتیاز سیاسی در مذاکرات در قبال گشایش اقتصادی، هم پیروزی سیاسی است و هم دستاورد اقتصادی. از شعارزدگی بیرون بیایید و شجاعت تصمیمات بزرگ و درست داشته باشید. اگر به روز جزا اعتقاد دارید، بدانید که در مرگ و بیماری و گرسنگی و حتی فحشای ناشی از فقر شهروندان این کشور، سهیم هستید و مجازات خواهید شد.
4 - رشد اقتصادی بدون جذب سرمایه گذار میسر نیست. نکته ساده تر: مهمتر از جذب سرمایه گذار، فراری ندادن سرمایه گذاران موجود است. پس: قوانین سرمایه گذاری و راه اندازی کسب و کارها را تسهیل کنید. نگذارید وقتی کسی میخواهد جایی سرمایه گذاری کند، افرادی در نهادهای مسوول به جای مساعدت به او، دورش را مانند گرگهای طمع کار بگیرند و سهم و باج بخواهند و آنقدر اذیت اش کنند و به صد جا و دنبال صد امضا بفرستند که عطای سرمایه گذاری و اشتغال زایی را به لقایش ببخشد.
تا روند سرمایه گذاری را به معنای واقعی کلمه تسهیل نکنید، نه تنها سرمایههای خارجی جذب نمیشود که سرمایههای داخلی هم هرز میروند. اگر اصلاحات و انعطافهای بزرگ نداشته باشید، حتی در مزیتهای فعلی مانند صادرات گاز نیز دچار بحران میشویم و تبدیل به وارد کننده میشویم.
5 - دولت بنگاه داری نکند. نکته ساده تر: کار دولت، تدبیر امور کلان است نه رقابت با بخش خصوصی. پس: تمام تصدیهای دولتی در اقتصادی را حذف کنید. بخش خصوصی را آزاد بگذارید و تنها نظارت کنید. دولتی که وارد تولید محصولی میشود، در واقع دارد با بخش خصوصی رقابت میکند و نتیجه اش هم هدر رفت منابع در بخش دولتی است و ورشکستگی بخش خصوصی. دولت از رسانه داری تا خودروسازی، باید عرصه را به مردم واگذار کند. این راهی است که تمام اقتصادهای موفق دنیا رفته اند. شما چرا مقاومت میکنید؟!
6 - اقتصاد دیجیتال را به رسمیت بشناسید و به آن احترام بگذارید. نکته ساده تر: در دنیای امروز بدون بهره مندی از ظرفیتهای دیجیتالی، هیچ اقتصادی رشد نخواهد کرد. (راستی دنیای امروز را میشناسید؟!) پس: پهنای باند و سرعت اینترنت را افزایش دهید. حتی یک سانتی متر از ایران نباید خارج از پوشش اینترنت پرسرعت قرار گیرد. آموزشهای مرتبط با اقتصاد دیجیتال را گسترش دهید. دست از افکار و طرحهای خطرناکی مانند طرح صیانت بردارید و بگذارید مردم به کار و زندگی شان برسند.
7 - اولویتهای اقتصادی را بازتعریف کنید. نکته ساده تر: کسی که ترتیب گامها را نداد، به جایی نمیرسد. پس: به کمک متخصصان و بر اساس شرایط جدید، آمایش سرزمینی، ظرفیتها و محدودیت ها، فناوریهای جدید و... اولویتهای اقتصاد ایران را بازتعریف کنید. اگر تا دیروز کشاورزی سهم بالایی در اقتصاد داشت یا تولید فولاد مهم بود، امروز میتواند گردشگری و تولیدات یارانهای را جایگزین آن کرد. اگر تا دیروز فکر میکردید همه چیز - از سوزن تا توربینهای نیروگاهی - را باید در داخل تولید کرد، شاید امروز بهتر باشد 80 درصد از اینها را از خارج خرید و روی 20 درصد متمرکز شد تا در این بخشها در جهان حرفی برای گفتن داشت.
مسوولان جمهوری اسلامی ایران! یا این چند کار را انجام میدهید و به مردم ایران، رشد، اعتماد و حال خوب ارزامی میدارید یا از کنار این چند نکته ساده، به سادگی عبور میکنید که در آن صورت، نمیدانم از توفان خشم مردم گرسنهای که چیزی برای از دست دادن ندارند، توان عبور خواهید داشت؟! حواس تان کجاست؟!
عملی کردن این 7 نکته برای شما و خانوادهها شما، برای مردم، برای نظام جمهوری اسلامی و برای ایران، بهتر است. لااقل در حد توجه به بدیهیات، عاقلانه رفتار کنید.