فقط خودمان بودیم!
معمولاً قضاوت درباره پدیدهها و اتفاقات از دریچه مطلوب قضاوتکننده صورت میگیرد و صرفاً به آنچه اتفاق افتاده به عنوان پدیدهای مستقل نگریسته نمیشود...
به گزارش مشرق، عبدالله گنجی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: معمولاً قضاوت درباره پدیدهها و اتفاقات از دریچه مطلوب قضاوتکننده صورت میگیرد و صرفاً به آنچه اتفاق افتاده به عنوان پدیدهای مستقل نگریسته نمیشود، به طور مثال درباره شلیک ناخواسته به هواپیمای اوکراینی، قضاوتها در دو سو سامان یافت و اساس آن این بود که جمهوری اسلامی را قبول داریم یا خیر. اگر قبول داریم یک جور قضاوت و تحلیل میکنیم و اگر قبول نداریم یکپارچه ضعف و تهمت و بیهودگی را تحلیل و ترویج میکنیم.
اما در حمله شنبه شب ایران به سرزمینهای اشغالی فلسطین، قطب بندی تحلیلگران و قضاوتکنندگان صرفاً بر اساس نسبتشان با جمهوری اسلامی نبود. از اپوزیسیون تا کارشناسان غربی نیز موضوع را فراتر از تمایلات و گرایشات سیاسی خود بردند و این پدیده در نوع خود بینظیر است.
تحلیل حمله ایران در شعاع یک عمل نظامی، تقلیل و انحراف موضوع است. این حمله ریلی را در مسیر تاریخ معاصر تعویض کرد و انتظاری 45 ساله را از ذهن به عین منتقل کرد. ارزش اساسی این کار در آن است که ایران در جهان امروز و در مقابل چشم مستکبران و سیادتطلبان جهان مستقل تصمیم میگیرد و از کسی اجازه نمیگیرد و ارزش دوم آن بود که با سلاحهای ساخت خود چنین کرده است. این زمانی ارزشمند است که از ایران 220 ساله تصویر واضحی در ذهن داشته باشیم که از کجا به کجا آمدهایم و چگونه آن تحقیر تاریخی، قراردادهای ننگین و تجزیه و اشغال و کودتا را به دیوار کوبیدهایم.
عقلانیت راهبردی - نظامی فرماندهان ما در این ماجرا بینظیر بود. ضمن اینکه دفاع آنان مشروع بود و ما این رژیم خونخوار را جعلی میدانیم، اما باز چنان عمل کردیم که در ذهن جهانیان ادامه و استمرار این دفاع نیز مشروع و موجه باشد. دو پایگاهی را که در طراحی و حمله به کنسولگری ما در دمشق نقش داشتند هدف قرار دادیم و این یعنی هدف ما در ذهن جهان مشروع بود.
آنچه مهمتر است اینکه در آن شب مدافعان مقابل ما، چهار قدرت اتمی دنیا، یعنی امریکا، فرانسه، انگلیس و اسرائیل بودند. همه آنان در آسمان اردن صف کشیده بودند، اما باز ایران جهان سومی (به زعم آنها) از آنان عبور کرد و خفت آنان در مواضع بعدی و سخنانشان در شورای امنیت برملا شد.
ما به خود صهیونیستها هم الگوی جنگیدن یاد دادیم که ما هدف نظامی را که علیه ما از آنجا اقدام شده است هدف قرار میدهیم و به زن و کودک و بیمارستان و خبرنگار و منازل آسیبی نمیرسانیم. یعنی در عین جنگ، درس اخلاق به دشمن را نیز فراموش نکردیم و این از بلوغ فرماندهان ماست. جمهوری اسلامی در این حمله سلاح ناشناختهای را رو نکرد، از همان سلاحهای شناخته شده و تست شده بهره برد و کمربند مشکی را برای آینده باقی گذاشت و پایان خط را به آینده حواله کرد که محاسبات دشمن از دقت برخوردار نشود.
آسیب گنبد آهنین و سایر سامانههای پدافندی به خوبی شناخته شد. برای مراحل بعد از این تجربه استفاده خواهد شد؛ و تدبیر گسیل سه نوع سلاح (پهپاد، کروز و بالستیک) با اهداف متفاوت و زمان شلیک متمایز، بخشی از این نبرد بود که از مشغولسازی تا اصابت را در خود داشت و واجد تحسین است. در این حمله محدودیتهای بازدارندگی امریکا شفافتر شد و در عین آن وابستهتر شدن صهیونیستها به امریکا پیامد جدی این حمله بود. بازدارندگی صهیونیستها زیر سؤال رفت و ممکن است در راهبردهای ارتشهای عربی منطقه نیز تغییر ایجاد کند. توانایی جمهوری اسلامی راستیآزمایی شد و همه کارشناسان غربی آن را بزرگترین حمله پهپادی تاریخ خواندند. درس این حمله مصونیت بیشتر مراکز دیپلماتیک در جهان خواهد شد و در عین حال نقش، جایگاه و ارزش جمهوری اسلامی ایران در میان ملت فلسطین و جهان اسلام ارتقا یافت و نقش و نفوذ بیشتر جمهوری اسلامی در غرب آسیا تسهیل خواهد شد.
آنچه چشمانداز آینده را ترسیم میکند این است که ما بدانیم صرفاً با صهیونیستها نمیجنگیم بلکه در موضع دفاع از صهیونیستها (نه حمله) قدرتهای غربی در میدان مستقیم جنگ با ما هستند و این موضوع حیاتی بودن اسرائیل برای غرب را به مثابه خط قرمز روشن میکند و ما هم این همکاران رژیم کودککش و خونخوار را به تصویر میکشیم. فراسوی شعار و جنگ روانی، باید گفت برای هرگونه واکنش صهیونیستها به این حمله تدبیر شده است. آنچه را که در روز یکشنبه 26 فروردین شلیک شد در ده ضرب کنید و جدی بگیرید. علاوه بر آن هرگونه خطای صهیونیستها و ساقدوشهای آن یعنی فرانسه، انگلیس و امریکا ممکن است موجب تجدیدنظر در راهبردهای هستهای جمهوری اسلامی شود. ما تازه بهانه را به دست آوردهایم و مشروعیت جهانی را نیز ضمیمه آن کردهایم. ما حمله میکنیم، اما در چشم جهانیان دفاع محسوب میشود این دستاورد را از اشتباهات دشمن کسب کردهایم.