سه‌شنبه 6 آذر 1403

فقه محیط زیست چگونه تاسیس شد؟/ نفقه حیوانات واجب است

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
فقه محیط زیست چگونه تاسیس شد؟/ نفقه حیوانات واجب است

مبلغ نوشت: وقتی رسول الله را به عرش بردند حضرت دیدند یک زن مومنه‌ای در جهنم است. فرمودند جبرئیل! چرا این زن در جهنم است؟ جبرئیل عرض کرد: «لهره حبستها ثم ماتت» به خاطر گربه‌ای که این زن او را حبس کرده بود و در همان حال مرد. این زن با همه ایمانی که دارد باید در جهنم باشد.

به گزارش مبلغ، حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی حسینی نیشابوری، یکی از کسانی است که بیشترین تلاش را برای تأسیس فقه محیط زیست کرده است. این دانشیار دانشگاه امام صادق (ع) نزدیک به بیست سال است که به فعالیت در عرصه فقه محیط زیست مشغول است. او هم مقالات و کتاب‌های فراوانی در این عرصه دارد و هم از بنیانگذاران دانشنامه اسلامی «کشاورزی، منابع طبیعی و محیط زیست» است. ایشان هم سابقه تدریس، هم پژوهش و هم برگزاری نشست و همایش در این عرصه را دارد، در رابطه با مبانی و پیشفرض‌های فقه محیط زیست گفتگو شده است. او معتقد است برای افتاء و ایجاد باب فقهی محیط زیست نباید عجله کرد و باید بیشتر خواند و آموخت. مشروح گفتگوی «شبکه اجتهاد» با این استاد و پژوهشگر فقه محیط زیست از نگاه شما می‌گذرد.

مراد از فقه محیط زیست و ابعاد و گستره آن را به صورت دقیق بیان کنید.

یکی از مباحث مهم فقه در تاریخ فقه، تبویب ابواب فقهی است؛ اما می‌بینیم این تبویب همواره دستخوش تحول و تغییر بوده است. الآن هم جا دارد که تبویب قبلی را منطبق با اوضاع و احوال روزگار خودمان تکمیل کنیم.

یکی ار این بخش‌ها که جا دارد به عنوان یک بخش فقهی مهم، مطرح بشود، فقه محیط زیست است، به دو دلیل: یکی اینکه این مباحث، به معنای واقعی، مبتلابه است. ما 25 سال پیش که مجله فرهنگ جهاد را تاسیس کردیم، می‌دانستیم که این مساله فقه محیط زیست، از مباحث داغ و مهم خواهد شد و ما همان زمان مقالاتی در این باب نوشتیم. ولی الآن برای همه روشن شده که محیط زیست به یکی از چالش‌های جهانی تبدیل شده است. دیگر خاص و عام فهمیده‌اند که می‌تواند زمینه و شرایط حیات را در کره زمین سخت یا خیلی سخت کند و بخش‌هایی از این نعمت بی بدیل الهی را از بین ببرد.

دلیل دوم اهمیت این مباحث این است که باید دنبال راه چاره بود. در حال حاضر، روشن شده که قوانین موجود جهان نمی‌تواند به عنوان راه حل و راه چاره مطرح شود کما اینکه برخی از مسئولین نهادهای بین‌المللی هم بدان اشاره کرده‌اند.

اما معنای فقه محیط زیست، آن بخش از فقه است که موضوعاتش (سرعنوان‌ها و زیرعنوان‌ها) درباره محیط زیست است. بعضی از این موضوعات از قدیم بوده و مقداری هم قبلاً مطرح نشده اما از ادله قابل اسنباط است. همان‌طور که فقهای ما در گذر زمان فقه را تکامل بخشیده‌اند و مسائل مبتلابه جدید را استنباط کرده‌اند و فرا روی مومنین نهاده‌اند، در فقه محیط زیست هم همین طور است.

پیش از ورود به فقه محیط زیست، چه مبانی باید مورد توجه قرار گرفته و در آن، اتخاذ مبنا شود؟

ابتدا باید نکته‌ای را به عنوان مقدمه بیان کنم. اخیرا در حوزه محیط زیست مقالاتی نوشته می‌شود و صحبتهایی بیان می‌شود که پخته نیست؛ چون متکلم یا نویسنده مطالعات ناقصی در حوزه محیط زیست انجام داده است این مسئله باعث می‌شود که اتقان کلمات متخصصین در این حوزه نیز زیر سوال برود. لذا در این حوزه هم باید خیلی عجله کرد تا مبانی و مبادی این حوزه از فقه را فرا بگیریم و هم نباید در نظر دادان و فتوا دادن عجله کرد.

اما فقه محیط زیست به یک سری مبانی عامی نیاز دارد که در تمام حوزه‌های فقهی مورد نیاز است و هم نیار به مبانی و مبادی خاص دارد. به نظر من، بعد از شناخت موضوع که نیاز به کار جدی دارد، باید مطالعات خود را در آیات و و روایات بسیار گسترده کنیم و یک وسائل الشیعه کوچک‌تر در مورد فقه البیئه بنویسیم. ممکن است بگویید این مطالب واضح است اما وقتی وارد میدان عمل می‌شویم می‌بینیم خیلی میدان گسترده‌ای است که نیاز به کار جدی دارد.

پیشفرض‌های فقها در حل مسائل فقه محیط زیست چه اموری بوده است؟

فقهای قدیم در مورد محیط زیست کار نکرده‌اند ولی مسائل در مورد محیط زیست را به صورت خیلی جالبی مطرح کرده‌اند. مثلا برخی از مسائل فقه محیط زیست در کتب علامه مطرح شده است و در این زمینه پیش فرض خاصی وجود ندارد. یکی از این مبانی، همان حجیت آیات و روایات است که مهمترین پیش فرض است. اما مهمتر از آن، این است که بدانیم این طبیعت خالق و مالک و رب دارد که دائما زمین و آسمان را مدیریت می‌کند. خالق و مالک و رب، این طبیعت را رها نکرده است. او رب سموات سبع و ارضین سبع است لذا باید مبتنی بر آنچه او فرموده در این طبیعت تصرف شود. پس مالک کوه‌ها، دریاها، دریاچه‌ها، چاه‌ها، چشمه‌ها، قنات‌ها و.. آن رب است. بنابراین بشر مجاز نیست لجام گسیخته و هر طور که بخواهد در این طبیعت تصرف کند. این مبانی با مبنای اصل برائت مخالف است. مشکل بشر همین است که خیال می‌کند مالک طبیعت است، در صورتی که طبیعت مالک و رب دارد و این امر مورد اتفاق همه فقهای اسلام است.

آیا می‌توان یکی از پیشفرض‌های فقها در مسائل محیط زیستی را اصالت و ارزش دادن به انسان بر خلاف حیوان و گیاه دانست؟

به نظر من، پاسخ منفی است. ما نمی‌گوییم انسان اصالت ندارد ولی در حوزه محیط زیست، آنچه مشکل ایجاد می‌کند همین است که انسان خیال می‌کند که از سایر موجودات برتر است و این خیال چنان اعماق وجودش را فرا گرفته که تصور می‌کند همه گیاهان و حیوانات برای او خلق شده و ملک او هستند پس هر طور که بخواهد می‌تواند در آنها تصرف کند. این آزادی لجام‌گسیخته و ضد فرهنگ قرآنی و فرهنگ علوی و محمدی علیهم السلام سبب شده این مشکلات در حوزه محیط زیست به وجود بیاید.

این در حالی است که خدای متعال در قرآن و ائمه علیهم السلام در روایات با تفصیل بیشتری به این مطلب اشاره می‌کند که شما از طبیعت آفریده و متولد شده‌اید، در دامن طبیعت تربیت شدید و رشد کردید، از این طبیعت نفس می‌کشید و احتیاجات خود را تامین می‌کنید. زمین و آسمان و آب و خاک و حیوانات و نعمت‌های خدای متعال در اختیار تو هستند، پس حق نداری هر جوری که می‌خواهی با طبیعت برخورد کنی.

یکی از بزرگترین نعمت‌های خدا این است که زمینه استفاده از طبیعت را برای بشر فراهم آورده است. هنر فقه اسلامی در این است که حد و حدود این تصرف و استفاده را به خوبی و با دقت بیان کند؛ چون آن کسی که این فقه را پایه‌گذاری کرده به خوبی طبیعت و انسان را می‌شناسد. البته توجه به این نکته لازم است که چون بشر خودبین و خودخواه است و اگوئیزم (خودگروی) دارد و همه اصالت را به خود می‌دهد، اصالت و عظمت و بزرگی و زیبایی و منزلت بالا و والای حیوانات، اعم از پرندگان و چهارپایان و خزندگان و آبزیان را نمی‌بیند.

این نکته خیلی کلیدی است. وقتی گفتند دختری به نام مهسا امینی کشته شده است، ببینید رسانه‌های دنیا چقدر در این‌باره حرف زدند. چقدر کلمه و کلام و شعر و هنر و... تولید کردند. رسانه‌های آمریکا در این‌باره چه غوغایی به پا کردند. اگر کسی در امور رسانه کار کرده باشد می‌فهمد که این حجم تولید محتوا بسیار بسیار شگفت‌انگیز است. اما در همین دو سال گذشته چقدر جنگل در آمریکا و استرالیا و اروپا و روسیه و آفریقا آتش گرفت و سوخت. چقدر در این‌باره صحبت شد؟ فیلم آتش‌سوزی جنگل‌های استرالیا بسیار تکان‌دهنده بود. جنگل‌ها بر روی جو کل کره زمین تاثیرگذار هستند نه اینکه مختص به منطقه خودشان باشند. خب، چرا رسانه‌ها در این زمینه کار نمی‌کنند؟ چون از خدا و قرآن و اهل بیت علیهم السلام که حجت‌های الهی بر روی زمین هستند دور شده‌اند.

آیا می‌توان یکی از پیشفرض‌های فقها در مسائل محیط زیستی را عدم حق حیات برای حیوانات و گیاهان دانست؟

خیر. به هیچ عنوان این طور نیست. اگر کسی این مطلب را به فقها نسبت دهد بهتان عظیمی به ایشان نسبت داده است. فقها در لابه‌لای فقه، از شیخ صدوق و مفید گرفته تا شهید بزرگ سید محمد باقر صدر، همه بزرگواران در این باره مباحث بسیار خوبی بیان فرموده‌اند. در کتاب وسائل‌الشیعه روایت داریم که وقتی رسول الله را به عرش بردند حضرت دیدند یک زن مومنه‌ای در جهنم است. فرمودند جبرئیل! چرا این زن در جهنم است؟ جبرئیل عرض کرد: «لهره حبستها ثم ماتت» به خاطر گربه‌ای که این زن او را حبس کرده بود و در همان حال مرد. این زن با همه ایمانی که دارد باید در جهنم باشد.

من تازه ازدواج کرده بودم و به قم آمده بودم. یک خانه قدیمی مخروبه‌ای اجاره کرده بودم. یک گربه در این خانه بود که بعدا بچه‌های این گربه خیلی ما را اذیت می‌کردند. من خدمت استادم آیت‌الله حاج شیخ جواد تبریزی رسیدم و از ایشان پرسیدم: آیا من مجازم این گربه‌ها را از بین ببرم؟ ایشان فرمودند: خیر. گفتم: خیلی در اذیت هستیم. فرمودند: گربه‌ها را با دقت و مراعات در کیسه‌ای قرار دهید و در بیابان رها کنید اما حق کشتن آنها ندارید. پس اینکه بگوییم فقها برای حیوانات حقی قائل نیستند یک بهتان عظیم است.

روایت داریم که حضرت در همان معراج دیدند که یک زن فاسقی در بهشت است. حضرت علت را پرسیدند. گفتند: این زن صدای زوزه سگی را از درون چاهی شنید. این سگ در چاه خشک، تشنه شده بود و این زن لباس‌های خود را خیس کرد و داخل چاه فرستاد تا تشنگی این سگ برطرف شود.

مرحوم علامه جعفری در باره فقه محیط زیست مقاله‌ای زیبا نوشتند و بعد آقای شیخ احمد عابدی در مورد حقوق حیوانات مقالاتی نوشتند که به زبان ایتالیایی ترجمه شده بود که باعث اعجاب آنها شده بود.

در کتاب شرح لمعه که یک کتاب درسی در حوزه است، در باب نفقات، بعد از نفقه همسر و پدر و مادر و فرزندان و خویشان، نفقه حیوانات و بعد نفقه گیاهان را مطرح می‌کند. ایشان می‌فرماید واجب است نفقه حیوان را بدهید تا نمیرند.

مسائلی در فقه مطرح شده است که با حق حیوانات تعارض دارد مثل اخته کردن حیوانات. این احکام چگونه قابل توجیه است؟

حیوانات بر دو قسم هستند. برخی از حیوانات، خلقت و فطرتشان به گونه‌ای است که برای استفاده انسان آفریده شده‌اند. در مورد تربیت این حیوانات، مسائلی مطرح است لذا در باب اطعمه و اشربه در کتاب لمعه، مسائل بسیار دقیقی مطرح شده مبنی بر اینکه خدای متعال به بشر اجازه نمی‌دهد هر حیوانی را بکشد و بخورد. من دقت کردم.اگر حیواناتی که حرام هستند را خداوند اجازه خوردنشان را می‌داد، نسل آن حیوانات منقرض می‌شد.

اما گروهی از حیوانات را بشر برای استفاده تربیت می‌کند. البته نمی‌خواهم بگویم هیچ فتوای اشتباهی در این زمینه وجود ندارد ولی در مجموع آنچه فقها فرمودند عالی است ولی کم است و نیاز به یک نظام دارد. ما در فقه محیط زیست نیاز به یک نظام داریم که فقه ما با این نظام مخالفت نمی‌کند. برخی می‌گویند فقه ما، نظام را بر نمی‌تابد ولی به نظر ما این طور نیست.

منبع: شبکه اجتهاد

57245

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1771347