جمعه 30 آبان 1404

قاتل خیابان ظفر؛ به من تهمت ناموسی زد کشتمش!

وب‌گاه فرارو مشاهده در مرجع
قاتل خیابان ظفر؛ به من تهمت ناموسی زد کشتمش!

متهم گفت: مقتول با حرف‌هایش من را آزار می‌داد و من هم به او هشدار داده بودم. ماجرای اختلاف ما برمی‌گردد به زمانی که من افغانستان بودم. آنجا به من تهمت زده و گفته بودند چند نفر را آزار و اذیت کرده‌ام. این شایعه به گوش او رسیده بود و به من می‌گفت، چون تو چند نفر را آزار و اذیت کردی، من هم یک شب در غذای تو قرص خواب ریختم و تو را مورد آزار و اذیت قرار داده‌ام.

ساعت 3 بامداد جمعه چهاردهم بهمن‌ماه امسال، کشف جسد مرد جوانی در یک ساختمان نیمه‌کاره در خیابان ظفر به مرکز فوریت‌های پلیسی 110 گزارش داده شد.

به گزارش روزنامه هفت صبح، با اعلام این خبر، ماموران کلانتری 103 گاندی و تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به همراه محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس ویژه قتل شعبه ششم دادسرای امور جنایی راهی محل حادثه شدند و تحقیقات ابتدایی را آغاز کردند.

تیم جنایی در محل حادثه با جسد مرد جوان تبعه خارجی مواجه شدند که با ضربات چکش و چاقو به قتل رسیده بود و بررسی‌های اولیه نیز نشان میداد مقتول از کارگر‌های ساختمان نیمه‌کاره بوده و توسط همکارش به قتل رسیده است. تحقیقات در صحنه جنایت توسط کارآگاهان ادامه داشت تا اینکه ماموران کلانتری 124 قلهک در تماس تلفنی با بازپرس جنایی اعلام کردند مرد جوانی به این کلانتری آمده و خودش را به عنوان قاتل یک فرد معرفی و ادعا کرده او را ساعتی قبل به قتل رسانده است!

گفتگو با متهم

بدین ترتیب جسد مقتول برای معاینات دقیق‌تر به پزشکی قانونی منتقل شد و تنها متهم پرونده هدف تحقیقات قرار گرفت که در بازجویی‌های اولیه به جرم قتل مرد جوان به دلیل اختلافات شخصی اعتراف کرد.

چند سال داری؟

30 سال و سال قبل از افغانستان به تهران آمدم.

برای چه کاری آمدی؟

برای کارگری آمدم و این اواخر نیز در ساختمان نیمه‌کاره خیابان ظفر مشغول بودم. در واقع حدود یک‌سالی می‌شود که به ایران آمدم. قبل از آن تا به حال به ایران نیامده بودم، اما فقر باعث شد تصمیم بگیرم برای کار به ایران مهاجرت کنم.

در افغانستان شغل داشتی؟

معلم بودم. به بچه‌های مدرسه‌ای درس حساب می‌دادم و خودم در دانشگاه ریاضی خوانده بودم، اما درآمدم کفاف زندگی را نمی‌داد.

مقتول را می‌شناختی؟

بله، نسبت فامیلی با یکدیگر داشتیم. ما با هم فامیل بودیم. عمه من مادربزرگ او بود. برای همین بعد از سفر به تهران سراغش را گرفتم. من کارگر روزمزد بودم و کار برقی می‌کردم. تا اینکه متوجه شدم کارگاه ساختمانی در ظفر به کارگر نیاز دارد و با مقتول برای کار به آنجا رفتیم که چند ماهی خیالمان بابت کار راحت باشد.

سر چه موضوعی با یکدیگر درگیر شدید؟

مقتول با حرف‌هایش من را آزار می‌داد و من هم به او هشدار داده بودم.

مقتول چه چیزی می‌گفت؟

مدتی بود با او جر و بحث و دعوا داشتم. ماجرای اختلاف ما برمی‌گردد به زمانی که من افغانستان بودم. آنجا به من تهمت زده و گفته بودند چند نفر را آزار و اذیت کرده‌ام. اما من این حرف را قبول نداشتم. این شایعه به گوش او رسیده بود و به من می‌گفت، چون تو چند نفر را آزار و اذیت کردی، من هم یک شب در غذای تو قرص خواب ریختم و تو را مورد آزار و اذیت قرار داده‌ام.

من به او می‌گفتم این حرف زشت را تکرار نکند، اما او گوشش بدهکار نبود. شب حادثه باز هم به خاطر تکرار این حرف عصبانی شدم و با چکش و چاقو به جانش افتادم. چند ضربه با چکش به سرش زدم و بعد گلویش را بریدم. اینکه مقتول ادعا می‌کرد به من قرص خواب داده و من را در خواب آزار داده است که این حرف‌ها بسیار ناراحت و عصبانی‌ام می‌کرد.

چگونه مرتکب قتل شدی؟

روز حادثه مقتول دوباره آن حرف را تکرار کرد که سر همین موضوع با او درگیر شدم که در جریان این درگیری با ضربات چاقو و چکش او را به قتل رساندم.

متاهلی؟

نه، همسرم چند سال قبل در جنگ افغانستان کشته شد.

چرا تصمیم گرفتی خودت را معرفی کنی؟

چون او به حیثیت من توهین کرده بود و من از خودم دفاع کردم. می‌دانستم مقصر نیستم و برای حفظ آبرو این کار را کردم.

به عاقبت پرونده فکر می‌کنی؟

شاید برادرهایش بیایند و تقاضای قصاص کنند. اما من به ناحق قتل نکردم که از آن‌ها بخشش بخواهم!

با دستور محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس ویژه قتل شعبه ششم دادسرای امور جنایی، متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات ادامه دارد.

از میان اخبار

معمای سریال مسمومیت دانش‌آموزان قمی

جادوی صرفه جویی در ذهن: 6 روش شگفت انگیز برای تیز نگه داشتن حافظه