قانون سینما نداریم
سومین نشست از سلسله نشستهای «سینما؛ گفتمان فرهنگی» (گام دوم سینما) به همت اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی کشور و با همکاری موزه سینما برگزار شد.
به گزارش ایسنا به نقل از اداره کل روابط عمومی سازمان سینمایی، این نشست با موضوع «لزوم قانون گرایی در سینمای ایران با نگاهی به کاستیهای قوانین موجود و ارائه راهحلهای مناسب» با حضور سینماگران و کارشناسانی چون جبار آذین (منتقد سینما)، انسیه شاهحسینی (فیلمنامهنویس و کارگردان)، دکتر شیرین شریفزاده (حقوقدان و پژوهشگر حقوق فرهنگی و کپیرایت)، محمدرضا شفاه (تهیهکننده سینما)، مهدی صباغزاده (فیلمنامهنویس، کارگردان و تهیه کننده)، علیاکبر عبدالعلیزاده (مدیر رسانه و کارشناس)، بهمن کامیار (حقوقدان، تهیه کننده و کارگردان سینما) در موزه سینما برگزار شد.
*آییننامههای مجموعهها و زیرمجموعههای مرتبط با سینما به صورت سلیقهای اعمال میشود در ابتدای این نشست، جبار آذین گفت: باید در ابتدا بابت تجمیع جشنواره ملی و بینالملل فجر ابراز خوشحالی کنم. وی افزود: جالب است بدانید که در ایران چیزی به عنوان قانون سینما وجود ندارد. آییننامههایی در مجموعهها و زیرمجموعههای مرتبط با سینما هست که به صورت سلیقهای اعمال میشود اما هیچ قانون فراگیری به چشم نمیخورد. او ادامه داد: این عدم وجود قانون فراگیر به دلایل زیربنایی و ساختاری رخ میدهد. ما در ایران سینماگر و فیلم ملی داریم اما سینمای ملی و صنعت سینما نداریم و علت این فقدان در همان نبود قانون است. و این به بحث نظارت در سینما بازمیگردد که اصلا تعریف و تبیین نشده است. چنین روندی باعث پیشبرد کار به صورت سلیقهای میشود. آذین گفت: ما با این که قانون سینمایی نداریم اما متولی سینما داریم که آن وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی است. اما به علت نداشتن قانون مدون در سینما و قانونگریزی مشکلات عدیدهای ایجاد میشود. در کنار سازمان سینمایی تشکلهایی هستند چون صدا و سیما، اوج، ناجی هنر، حوزه هنری، و.... که هرکدام ساز خود را میزنند که باعث میشود سینمای ایران دچار بیماری شود. وی بیان کرد: چنین روندی اشتباه است. یا فعالیتهایی شکل میگیرد که بیش از آن که فعالیت صنفی یا هنری تلقی شوند فعالیتی سیاسی هستند لذا برای بهبود این جریان باید برنامهریزی مدون شکل بگیرد. جبار آذین منتقد سینما در بخش دیگری در این نشست گفت: مثلث هنر صنعت و رسانه در سینمای ما وجود ندارد. هنر محدودیتپذیر نیست. در جایی که هنرمند نتواند در آن هنر خود را خلق کند مشکل وجود دارد. ما بودجه و امکانات داریم اما از روی تخصص و عدالت تقسیم و توزیع نمیشود. مشکل این موضوع ریشهای است. این منتقد سینما گفت: یکی از مشکلات سینما در کشور ما نوع مدیریت دولتی است که با تغییر چهار یا هشت ساله هر دولت، یک گروه می رود و گروه دیگر میآید که سلیقه متفاوت دارد و دولت جدید قصد دارد براساس نگاه های خود تغییرات را به وجود بیاورد. او ادامه داد: در بحث فرهنگی باید یک انقلاب رخ دهد در این صورت اتفاقی نمی افتد. جریان دولتی، جریان های نهادی و جریان بخش خصوصی باید در قانون لحاظ شود تا جایگاه سازمان سینمایی مشخص شود. اگر این 3 جریان را در کنار خواسته های مردم قرار دهیم در آن صورت میتوانیم فیلم خوب تولید کنیم. ما در این سینما کار میکنیم و مجبوریم که با همه خوبی ها و بدی ها بسازیم. باید به همین سینما هم احترام بگذاریم. مهدی صباغزاده گفت: قانون اساسی برای هر کشوری باتوجه به خاستگاههای خود و ایدئولوژی مخصوص به خود تبیین میشود. در کشور ما همواره درباره قانون اساسی گرههایی وجود داشته است و همواره تلاش بر این بوده که معنای دموکراسی در همین تبیین قانون به چشم بخورد و همه ملزم احترام به قانون هستند. او ادامه داد: وزارت ارشاد محلی است که وزیری در آن مشغول به کار است و قوانین سینمایی را با همراهی معاونانش تبیین می کند. در این سالها دیدیم که هر زمان که رئیس جمهور کشور تغییر میکند تمامی مدیران هم تغییر میکند که روند به ناچار دستخوش تغییر قرار میگیرد. یا بسیاری از وقتها میبینیم که فیلمها پروانه ساخت و نمایش هم میگیرند اما برای اکرانشان با مسائلی رو به رو شده اند. صباغزاده گفت: این موضوع باید تبیین شود که سینمای ایران ترکیبی از صنعت و فرهنگ است. البته این روزها بیشتر به سمت صنعتی شدن سوق پیدا کرده است اما در دهه های 60 تا 80 شاهد شکوفایی فرهنگی سینمای ایران بودیم. سینما باید به جریانی فرهنگی تبدیل شود.
*مظلومترین قشر این کشور سینماگران هستند
انسیه شاهحسینی ادامه داد: تمام مشکلات زمانی پدیدار میشود که ما مدیریت فرهنگی نداشته باشیم. وقتی کشور مدیریت کلان فرهنگی ندارد مشکلات پدیدار میشود. حضرت امام روزی گفتند که ما با سینما مخالف نیستیم و فکر میکنم این جمله خودش پلان راه بود و نشان میداد که سینما تا چه حد ظرفیت به نمایش کشیدن ایدهالهای حکومتی را دارد.
او ادامه داد: مظلومترین و بینواترین قشر این کشور سینماگران هستند. اگر مدیریت کلان فرهنگی داشتیم دیگر با شوراهای کلان فرهنگی روبهرو نمیشویم که بخواهند سلیقه خودشان را حاکم کنند. اگر تکلیف سینمای فرهنگی ما یک جمله حفظ کرامت انسانی باشد، اگر شخصی، یک نفر دیگر را بغل می کند ممکن است مخاطب انتظار داشته باشد این دو نقش یکدیگر را بغل کنند مانند مادری که فرزندش را در آغوش می کشد. باید دید که کرامت انسانی پایمال میشود یا خود مخاطب منتظر تماشای آغوشی است که نشان از انساندوستی دارد. هرچیزی که انسانی باشد الهی نیز هست. اگر مسئولان ما شجاعانه عمل کنند دیگر مسائلی که سینمای امروز گریبانگیر آن است به چشم نمیخورد. انسیه شاهحسینی بیان کرد: چقدر خوب میشود شوراها جای دخالتهای سلیقهای، اثری که حرفی برای گفتن دارد را کمک کنند.
محمدرضا شفاه گفت: نباید فکر کنیم که فیلم سفارشی را نباید تماشا کرد برای مثال در «دیدن این فیلم جرم است» را افرادی دیدند که حتی اعتقادی هم به این مسائل نداشتند اما فیلم را دوست داشتند. من فکر میکنم که این صورت سوال مطرح شود که در جامعه امروز چگونه باید فیلم ساخت که مخاطب پس زده نشود. به خاطر دارم که در جلسهای به من میگفتند که با ساخت این فیلم ارکان انقلاب را زیر سوال بردید در حالی که فیلمها سندیت دارند. او ادامه داد: ما از دوران سانسور هنوز گذر نکردیم و در فرهنگمان تحمل حرفهای جلوتر از زمانه خود را نداریم. در یک نظام ایدئولوژیک که مهمترین چالش آن فلسطین است ناگهان میبینیم که فیلم «بازمانده» به دلیل نداشتن حجاب زنان در سال اول ساختش توقیف شده است. سینما بسیار قدرتمند است اما نباید با نگاه محافظهکارانه از آن ترسید. شفا ادامه داد: شوراها خاصیتی که از آنها انتظار میرود را ندارند. مسئولیت آن همه فیلمی که شوراها به آن مجوز ندادند را چه کسی میپذیرد؟ او همچنین گفت: اگر قرار است درباره قانون گذاری صحبت کنیم باید نقطه کانونی این قانون گذاری مشخص باشد. شفاه توضیح داد: مسئله فیلم و سرمایه مالی و معنوی که برایش گذاشته شده اهمیت دارد که بعضی وقت ها به ممیزیهایی تن میدهند که اصل فیلم از بین میرود. لازم است وزارت ارشاد جایگاه خود را جدی بگیرد چراکه وقتی چالش هایی به وجود میآید نمیتواند از خود دفاع کند که این باعث تضعیف جایگاه قانون هم میشود.
*سینما آینه جامعه است
بهمن کامیار فیلمنامهنویس و کارگردان سینما گفت: اگر بخواهیم واقعگرایانه ببینیم، نمیتوانیم قبل از خلق هنر آن را قضاوت کنیم. هنرمند در لحظه تصمیم میگیرد و تبدیل به امتیاز میشود. آثار هنری زیادی خلق شده که ارزش هنری ندارند. نگاه عمده قوانین بینالمللی به حمایت از اثری است که قبلا خلق شده است. قوانینی که ما میتوانیم بررسی کنیم این است که چقدر توانستهایم از هنرمندان حمایت کنیم. او در ادامه بیان کرد: اکثرا فیلمنامه با فیلم متفاوت است. فیلمنامه در مرحله تولید و فیلمبرداری تغییر میکند، این یک سبک است. بسیاری از فیلمسازان بزرگ این کار را انجام میدهند. کاش در سینما قانونی را تدوین میکردیم و مسئولیت را بر عهده تهیهکننده میگذاشتیم تا به نتیجه برسد که آن اثر میتواند به فیلمی مناسب تبدیل شود یا خیر؟ البته در اینجا هم خطر خودسانسوری داریم. در اینجا تهیهکننده باید ببیند که فیلم ارزش ریسک را دارد که بعدا در پروانه نمایش رد نشود. کامیار همچنین با اشاره به تاثیر سینما روی جامعه اظهار کرد: سینما آینه جامعه است، آن چیزی که شما از سینما خوشتان نمی آید را قبلا در جامعه دیده اید و الان تحمل دیدن آن را در قالب فیلم ندارید. او گفت: آن چیزی که در فیلم های ««ابد و یک روز» و «متری شیش و نیم» دیده شد این بود که این موارد در قلب جامعه وجود دارد. *نمیتوان یک قانون کلی برای فیلمسازی در نظر گرفت
شیرین شریفزاده، حقوقدان و پژوهشگر حقوق فرهنگی و کپیرایت با اشاره به اینکه هنرمندان سرمایههای جامعه هستند، عنوان کرد: من به این مساله معتقدم که هنرمندان نیازی به مانیتور شدن قبل از خلق اثر هنری نخواهند داشت. در نظر من به عنوان کسی که به طور تخصصی در حوزه کپیرایت فعالیت میکند، هنرمندان سرمایههای جامعهاند و ما باید آنها را به انجام کار بیشتر تشویق و ترغیب کنیم تا ایدههای خود را به خلق نزدیک کنند. شریفزاده ادامه داد: اتفاقی که در آییننامههای ساخت و نظارت و ارزشیابی سینمایی میافتد، نباید مخالف این روند عمل کند و باعث دلسردی هنرمند شود. آنچه به عنوان حقوق کپی رایت در سطح دنیا مطرح است این است که هر اثری جدا از هرگونه شایستگی که ممکن است داشته باشد قابل احترام است و هر هنرمندی حق دارد به خاطر خلق اثرش مورد احترام قرار بگیرد. او گفت: بعد از خلق اثر است که باید از هنرمند حمایت بکنیم. باید فکر کنیم که چگونه میتوانیم از هنرمندان بیشتری حمایت کنیم و این چیزی است که در تمام دنیا بیشتر نمود پیدا میکند. شریفزاده اظهار داشت: اگر از دید یک حقوقدان بخواهم در مورد این قوانین صحبت کنم، میتوانم بگویم مثلا در زمینه خرید و فروش ساختمان، ممکن است در هزار مورد اتفاقی نیفتد و شاید در یک مورد به اختلاف برسیم و نیازی نیست از قبل از قوانین مطلع باشیم. مخاطب قانون، قاضی است و توانایی تفسیر قانون را داریم. برای هنرمند هم قانون به شکل تمثیلی است و نمیتوان آن را صحیح تفسیر کرد. شریفزاده ادامه داد: وقتی ما یک قانون کلی و جامع در خصوص خطوط قرمز در جامعه داریم که فیلمساز هم باید کارش را براساس آن قوانین پیش ببرد؛ پس دیگر نمیتوانیم مقررات و آیین نامه های سلیقه ای دیگر برای فیلمسازی در نظر بگیریم. اگر مخاطب قانون را فیلمساز قرار میدهیم باید بر اساس مصداقهای اصلی نه مصداقهای تمثیلی عمل کنیم. این سلسله نشستها به منظور واکاوی و تحلیل وضعیت سینِما، چالشها و افقهای پیشرو در راستای ایجاد تحول در سینمای ایران با حضور کارشناسان، استادان و پژوهشگران سینما طراحی شده است. این برنامه در طول دی ماه به صورت هفتگی پیشبینی شده و در بهمن ماه به دلیل برگزاری چهلمین جشنواره فیلم فجر برگزار نخواهد شد.
انتهای پیام