قیام عاشورا به روایت یزیدی / ما حسین (ع) را به مدد دنیای مدرن کشف کردیم!
برخی صاحبنظران با هشدار نسبت به مسئله استحاله فرهنگی تأکید می کنند که اگر طلاب و حوزویان در حوزه تبلیغ به تناسب یورش دشمن مقابله به مثل نکنند؛ امکان تکرار عاشورا دور از ذهن نیست.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری - تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ما امام حسین (ع) را به مدد دنیای مدرن کشف کردیم!
فردی به نام محمد اسفندیاری که سایت جماران از وی با عنوان استاد و محقق یاد کرده طی اظهاراتی در خانه اندیشمندان علوم انسانی گفته است: در عصر حاضر از مشروطه به این طرف، درباره آن اقدامی که امام حسین (ع) انجام دادند تعابیر مختلفی مانند قیام، حماسه، نهضت و انقلاب وجود دارد. در سده های اخیر درباره آن زیاد بحث شده است. اما گذشتگان ما هیچ وقت نگفتند قیام امام حسین و یا اینکه امام حسین (ع) می خواستند انقلاب کنند. گذشتگان بیشتر به جنبه مصیبت امام حسین (ع) می پردازند. کلید واژه گذشتگان و کلیدواژه های امروز را باهم مقایسه کنید انگار از دو عالم صحبت می کنند. در کتاب های پیش از مشروطه صحبت از ماتم، عزا، تشنگی و اسارت می شود و گذشتگان بعد حماسی را نمی دیدند.
او تصریح می کند: - ما - امام حسین (ع) را پس از مشروطه به مدد دنیای مدرن کشف کردیم![1]
*یکی از مشکلات بزرگ کشور ما تصاحب برخی منابر از سوی افرادی است که حرفهای غلط و نظرات غیر فلسفی را دائما به خورد مردم می دهند.
اظهارات فرد مذکور که گفته ما سیدالشهدا (س) را به مدد دنیای مدرن و پس از مشروطه کشف کردیم (!) دقیقا غلط است و یک مطالعه معمولی در تاریخ تشیع نشان می دهد که شیعه به تأسی از امام حسین (ع) همواره بر مدار قیام علیه ظلم بوده است.
جالب است بدانیم که یکی از دلایل شهادت ائمه اطهار (س) پس از عاشورا نیز ظن صحیح خلفای وقت به تلاش ائمه (س) برای بدست گرفتن قدرت و قرائت سیاسی آن بزرگواران از دین بوده است.
همچنین است که در احادیث مختلف نیز خوانده ایم که ائمه هدی (س) جملگی نور واحد هستند و هریک اگر در جای دیگری بود؛ همان کار امام زمانه را انجام می داد.
قرائت "قیام علیه ظلم" از عاشورا همچنین بلافاصله پس از آن واقعه در میان شیعیان نیز وجود داشته و مثلا مانیفست قیام مختار ثقفی نیز بر مدار عاشورا صورت گرفت.
کما اینکه نگاهی به اِلِمانهای عزاداری شیعیان و مراسم سوگواری که اغلب و اکثر شامل ادوات و نمادهای جنگی (طبل، علم، شیپور، زنجیر زنی و...) است نیز نشان می دهد که شیعه حتی در مخفی ترین عزاداری های خود در ایام ظلم و جور هم قرائت سیاسی و مبارزاتی از عاشورا را در سرلوحه خود قرار داده است.
پس هرگز اینگونه نبوده است که شیعه قرائتی صرفا ماتم گونه از عاشورا داشته باشد و قرائت حماسی سوغات مدرنیته باشد!
از جمله دیگر دلایل واضح این مسئله، دشمنی سلاطین جور تاریخ با یادکردهای عاشورا و نمادهای آن بوده است. به راستی اگر قرائت سیاسی از عاشورا وجود نداشت؛ پس آن سلاطین جور چه ضرورتی برای این دشمنی دامنهدار و ناتمام داشتند؟
***
امکان تکرار عاشورا در زمانهی ما
حجت الاسلام و المسلمین فاضل، مدیر حوزه های علمیه خواهران در گفتگو با خبرگزاری رسا با هشدار نسبت به مسئله استحاله فرهنگی گفت: اگر حوزه های علمیه و طلبه ها که خط مقدم عرصه تبلیغ هستند، به تناسب یورش فرهنگی که طرف مهاجم و استکبار انجام داده مقابله نکنند، به تدریج ارزش های موجود از بین می رود که در این صورت همان استحاله فرهنگی محقق می شود.
وی با توجه به ایام محرم تصریح کرد: حضرت نبی اکرم (ص) در سال 10 هجری رحلت فرمودند و به تدریج آن «حسین» ای که روزی یک ارزش بود و بر روی دوش پیغمبر جا داشت، بعد از زیر پا گذاشتن شعائر و ارزش های الهی که نتیجه همان «استحاله فرهنگی» بود، در سال 61 هجری کار به جایی رسید که محِق ترین ارزش های زمانه که امام حسین (ع) بود، زیر سُم اسب ها می رود و نه تنها هیچ اتفاقی نمی افتد بلکه سُم اسبانشان را به پاس حضور در این صحنه، به سر در خانه هایشان آویزان کردند.[2]
*هشدار حجت الاسلام فاضل را باید دقیقتر شنید...
ما در زمانه ای هستیم که به رأی العین برخی رخدادهای دوران سیدالشهدا (ع) را می بینیم:
عمامه به سرهایی که مخالفت ولایت فقیه هستند، جاهلان متنسکی که حتی مدعی ارتباط با امام زمان (عج) هستند و در عین حال بر منابر نیز حضور دارند، وحوشی که به روحانیون و زنان محجبه حمله می کنند و غیره.
ایضا حق و عقل گاهی به راحتی از سوی پروپاگاندای لایک ها در محاصره قرار می گیرند، درست ترین حرفها؛ منزوی ترین حرفها هستند و انعکاس سخنان و سلوک سلبریتی ها و ظالمین رسانه ای از مواضع نخبگانی رساتر و شنیدنی تر شده است.
این قضاوت با مردم و مخاطبان محترم که آیا این شرایط همانی نیست که امثال حجت الاسلام فاضل درباره نتیجه آن هشدار می دهند؟!
***
قیام عاشورا به روایت یزیدی!
محسن آرمین، فعال چپ و از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی طی سخنانی که گفته شده به مناسبت گرامیداشت تاسوعای حسینی در محل حزب چپ اتحاد ملت اظهار شده اند، از این گفته است که هدف اساسی سیدالشهدا (ع) دوری از درگیری و نزاع بوده است!
او همچنین با اشاره به برخی سخنان امام حسین (ع) تصریح می کند: از چنین بیاناتی هرگز نمی توان برداشت کرد که هدف امام رسیدن به حکومت بوده است!
به گزارش کانال تلگرامی امتداد، آرمین تنها منطق موجود در حرکت امام حسین (ع) و خاندان و یارانش را "آزادی حق رأی و بیعت و نقد آزادانه قدرت حاکم" دانسته و می گوید: آنچه از متن معتبر حادثه می فهمیم این است که آن حضرت چنین حقی را هم برای خود می خواست و هم برای کل مردم.
*البته از اصلاح طلبان که پیش از این نیز از عاشورا درس مذاکره گرفته بودند؛ هیچ بعید نیست که چنین خزعبلاتی درباره قیام بزرگ سیدالشهدا (ع) علیه ظلم و جور و برای ساقط کردن امام جائر را نیز بر زبان برانند!
حسین (ع) بر اساس آتش بس امام حسن (ع) با معاویه؛ پس از مرگ معاویه خلیفه بوده است اما یزید حتی این حق توافقی را نیز غصب کرد. اکنون امام باید صم و بکم می نشست و ذبح احکام الهی و حق امامت را به نظاره می نشست؟!
آیا بر اساس این واقعیت های تاریخی (حق امامت و خلافت) باید بپذیریم که مسئله امام آزادی حق رأی بوده است؟ یا اینکه عملا در آن روزگار شاهد تقابل دو امام عادل و جائر بوده ایم که وجود همزمان هر دو منطقا غیر ممکن بوده است؟
از طرف دیگر عزیمت امام به سمت کوفه در عین مخالفت با یزید چه معنایی داشت جز تلاش برای مبارزه؛ چه در فاز تشکیل حکومت و چه در فاز مخالفت علنی با دستگاه ظلم.
به نظر می رسد که امثال آرمین چنین قرائت های غلطی را از قیام عاشورا بر سر دست می گیرند تا جامعه ایرانی را از تفکر انقلابی تهی کنند و آنها را نسبت به اقدام بزرگ خمینی کبیر و انقلاب اسلامی بدبین کنند.
گفتنیست، استاد رجبی دوانی (پژوهشگر تاریخ تشیع) سخنان علمی دقیقی پیرامون اهداف قیام أباعبدا... الحسین (ع) و نسبت این قیام بزرگ با تشکیل حکومت را مطرح کرده است که در ادامه آنها را می خوانید:
سوال: آیا امام حسین (ع) تنها به دلیل بیعت نکردن دست به قیام زدند؟
رجبی دوانی: خیر تنها به این دلیل نبود. یزید لعنه الله به حاکم مدینه ولید بن عتبه پسر عمویش نوشت که حسین را احضار کن و برای من بیعت بگیر و اگر بیعت نکرد گردن او را بزن و سرش را برای من بفرست این عامل قیام امام حسین نبود. یعنی اگر یزید کاری به کار امام حسین نداشت و ایشان را ملزم به بیعت نمیکرد باید امام حسین مقابل او میایستاد چون حکومت او هم خلاف شرع است و هم خلاف عرف و هم خلاف اخلاق است و امام باید بایستد بنابراین قیام امام ربطی به آن قضیه ندارد از طرفی می گویند چون کوفیان از امام (ع) دعوت کردند امام حسین به این دلیل قیام کرده یعنی اگر مردم کوفه دعوت نمیکردند امام حسین هم قیامی نمیکرد. این هم نیست چه کوفیان دعوت میکردند چه نمیکردند امام حسین باز قیام میکرد حتی اگر امام هفتاد و دو تن را هم نداشت باز میایستاد چون تکلیف این است تکلیف همان حدیث پیغمبر (ص) است. امام (ع) نیز خطاب به حر میفرماید تکلیف همگانی است هر کس حاکم جائری را ببیند که بر مسلمانان مستولی شده عهد و پیمان الهی را شکسته است و ظلم و ستم پیشه کرده و حرامهای خدا را حلال کرد اگر با قول و فعل در برابرش نایستد بر خداست که او را همراه با حاکم جائر در آتش جهنم بیندازد و همه در این رابطه وظیفه دارند. منتهی اینجا امام حسین شجاعت ایستادن را دارد بنابراین تصور نشود که اگر یزید امام را ملزم به بیعت نکرده بود و یا اگر کوفیان دعوت نکرده بودند امام قیام نمیکرد.
حر به امام میفرماید برای چی به عراق آمدی؟ امام میفرماید این نامههای مردم کوفه است که نوشتند که ما پیشوایی نداریم و تو به سوی ما بیا و ما را در این راه هدایت کن ما تعهد یاری تو را میدهیم میفرماید اگر این مردم آنگونه که در نامههایشان نوشتند نیستند یا از این نظر برگشتند من از همین راهی که آمدم باز میگردم و به مدینه میروم نه اینکه هدفم را رها میکنم بلکه در مدینه یا مکه میایستم کما اینکه وقتی امام (ع) از مدینه خارج شد در مکه هم حاضر به بیعت نشد و ایستاد. منتهی دو عامل باعث شد تا امام از مکه خارج شوند، یکی اینکه یزید لعنه الله به حاکم جدید مکه گفته بود تا در موسم حج امام را غافلگیر کند و ایشان را ترور کند. امام این موضوع را فهمیدند و نمیخواستند حرمت حرم شکسته شود دوم اینکه مردم کوفه هم نامه نوشتند و گفتند که ما آماده یاری شما هستیم حالا امام به خاطر از بین نرفتن حرمت مکه نمیخواهد در مکه بماند کجا برود وقتی کوفه آماده است میرود سمت کوفه حالا که کوفیان نمیخواهند میفرماید بر میگردم به مدینه.
اینها میخواستند مانع ورود امام به کوفه شوند که شدند امام در حقیقت با حرکت کردن به سمت کوفه حجت را بر مردم تمام کردند تا بعدا نتوانند بگویند که اگر امام آمده بود به کوفه ما او را یاری میکردیم لذا امام با اینکه خبر گرفته است که مسلم و هانی و قیس به شهادت رسیدند ولی به راهش ادامه میدهد تا فردا نگویند حساب امام حسین (ع) با اینها فرق میکرد و اگر خودش میآمد ما قطعاً به یاریاش بر میخواستیم.
لذا امام احساس تکلیف میکند تابه خاطر عهدی که با کوفیان دارد به طرف آنها برود لذا اینجاست که به حر میفرماید اگرواقعاً اینها از نظرشان برگشتند من باز میگردم اما نه اینکه هدفم را رها کنم بلکه یک تنه میایستم و همان هم شد و امام با همان افراد اندکی که داشتندایستادند. لذا معنایش این نیست که امام از قیام و ایستادن در برابر یزید منصرف میشوند این نیست که چون کوفیان دعوت کردند امام قیام کردهاند خیر امام باید بایستد تکلیف اصلی امام علیه السلام ایستادن ولو یک تنه در برابر وضع موجود است به قول یا فعل. امام باید روشنگری کند و به مردم بصیرت بدهد و بگوید هم خودتان دارید به شقاوت دچار میشوید و هم دین دارد نابود میشود. در این زمان کوفیان دعوت کردند و گفتند که ما مثل تو فکر میکنیم و ما هم میخواهیم بایستیم مسلما عقل سلیم حکم میکند وقتی که هزاران نامه میآید و بیش از 18 هزار نفر در مرحله اول با مسلم بیعت میکنند و ثبت نام میکنند به جای اینکه امام بخواهند یک تنه بایستند به سوی کسانی که مثل او فکر میکنند برود و آنها را رهبری کند و در مقابل بدترین منکر که حاکمیت طاغوت است بایستند ومهمترین معروف را که حکومت اهل بیت (ع) است اقامه کند.
سوال: آیا امام می خواستند حکومت تشکیل دهند؟
رجبی دوانی: در ابتدا ایستادن مقابل این وضع مد نظر آقا بود اما وقتی کوفیان امام را دعوت کردند و با ایشان بیعت کردندبرای امام حسین تکلیف دوم ایجاد شد و آن تشکیل حکومت بود و اگر شرایط فراهم نمیشد لزومی نداشت که امام حکومت تشکیل دهند.
امیرالمؤمنین علیه الاسلام نیز هر جا بدعتی میدید میایستاداما دیگر ایشان ادعای حکومت نداشت چون مردم به سوی او نیامدند ایشان دیگرتکلیفی نداشت، منتهی مردم بعد از قتل و هلاکت عثمان به ایشان روی آوردند و اصرار کردند که رهبری را به دست بگیرد آن زمان بود که برای امام تکلیفی ایجاد شد عیناً اینجا نیز برای امام حسین (ع) این تکلیف ایجاد شد منتهی آنجا حضرت موفق شد حکومت تشکیل بدهد چون مردم پای کار آدمدند اگرچه بعدا امیرالمؤمنین را به درستی یاری نکردند اما اینجا اینها جا زدند و با حکومت نظامی که عبید الله ایجاد کرد از کوفه بیرون نیامدند و متأسفانه تشکیل حکومت محقق نشد.[3]
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1601995
2_rasanews.ir/00368k
3_https://iusnews.ir/fa/news-details/150373