لایحه حجاب مستظهر به اراده فرهنگی زنان جامعه ایرانی
بر اساس همه مشاهدات روزمره و میدانی و مطابق با نتایج همه پیمایشهای اجتماعی و گزارشات نهادهای رسمی، حدود 90 درصد جامعه زنان ایرانی حتی در کلان شهرها، در مقابل دعوت به برهنگی و کشف حجاب از خود "خویشتن داری اجتماعی" نشان دادند.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، لایحه حجاب با عبور از دهلیز دغدغهمندان، نخبگان و سیاستگذاران و بعد از یک گردش کار چند ماهه میان سه قوه و در قالب یک متن 70 مادهای به مجلس آمده است.
فارغ از همه ضعفها و قوتهای حقوقی فرهنگی، ما با یک پرسش روبهرو هستیم که این لایحه در واقع بینانهترین برداشت از کجا آمده و چه ارادهای در پی آن قرار داشته؟ برای پاسخ به این پرسش به نظر میرسد در یک رهیافت، باید مسئله را از منظر واکنش اجتماعی زنان ایران در یک سال اخیر مورد وارسی قرار داد.
جامعه زنان ایران یک دهه است آماج بغرنجترین و بیرحمانهترین "تروریسم هویتی" قرار گرفته، این "وحشتگرایی فرهنگی" در اثر بهکارگیری ابزارهای نوین رسانهای، طراحی سناریوهای انبوه شناختی و با صرف پرحجمترین هزینههای دلاری و در قالب تولید سریالهای نمایشی، بازارسازیهای مد و لباس، بازسازیهای اجتماعی چون چهارشنبههای سفید، آزادیهای یواشکی و... بدون وقفه تداوم داشت و در نقطه اوجش در پاییز 1401 در آخرین صورت خود تحت جنبش زن - زندگی - آزادی درآمد و خود را به سویههای عاطفی و احساسی در ابعاد قومیتی تا بینالمللی هم گره زد.
موافقان و مخالفان بررسی لایحه عفاف و حجاب در کمسیون ویژه چه گفتند؟در این شرایط بیسابقه، بر اساس همه مشاهدات روزمره و میدانی و مطابق با نتایج همه پیمایشهای اجتماعی و گزارشات نهادهای رسمی، حدود 90 درصد جامعه زنان ایرانی حتی در کلان شهرها، در مقابل دعوت به برهنگی و کشف حجاب از خود "خویشتن داری اجتماعی" نشان دادند.
این "شکیبایی هنجاری" در شرایطی بود که همه زمینههای روانی، عاطفی، غریزی، سیاسی، معیشتی، امنیتی و قضایی یک بستر کاملاً جذاب، فراهم و بیهزینه را پیش پای زن ایرانی قرار داده بود. در این میانه، شکوهمندانهترین و پرمعناترین برش از این خودنگهداری در زنانی جلوهگر شد که به لحاظ سبک زندگی، طبقه اجتماعی و الگوهای پوششی زمینههای مساعدتر و در نتیجه فاصله بسیار ناچیزتری برای کشف حجاب یا شقوق برهنگی داشتند اما با تحفظاتی حداقلی در برابر این دعوت مقاومت کردند.
این خودنگهداری برآمده از یک هویت فرهنگی عریق، قویم و فخیمی است که از قرنها پیش در عمیقترین لایههای ساخت هویتی زن ایرانی بوده و تا قرنها بعد نیز خواهد بود. ما در یک سده گذشته و سالهای پیش از انقلاب، همواره با مقاطعی روبهرو بودهایم که این بردباری فرهنگی بروز و ظهور متنوعی داشته و در موقف گوهرشاد به یک استعاره ملی مبدل شده است اما واقعیت این است که در یک سال گذشته همه خیابانها، معابر، پاساژها، سواحل و پارکهای ایران به واسطه خویشتنداری زنان ایرانی به صحنهایی از گوهرشاد تبدیل شده و زن ایرانی این بار در برابر گلولههای نامحسوس و مهلک روانی رسانهای از خود مقاومتی حماسی نشان داده و با هر بضاعت و امکانی از هویت خود پاسداری کرده است.
براین اساس باید گفت که به کار افتادن اراده حاکمیت در مسیر تدوین و تصویب یک لایحه قانونی در اثر فشار اجتماعی ناشی از یک خودنگهداری حداکثری از سوی زنان ایرانی بوده است که در یک شرایط نابرابر و به صورت ناخوادآگاه به همه و از جمله حاکمیت فهماند که میباید در راستای همراهی و حمایت از این هویت مقدس وارد میدان شود و از ابرازهای قانونی خود بهرهگیری کند لذا پشتوانه این لایحه و سایر اقدامات که از سوی ارکان مختلف حاکمیتی در حال پیگیری است، مستظهر به اراده فرهنگی زنان جامعه ایرانی است.
مهدی افراز