لباس سیاه بر تن مستطیل سبز / عصبانی نه، وقتی از فوتبال دلخور شدیم
تهران - ایرنا - با وجود عشق و علاقهای که نسبت به فوتبال وجود دارد اما این پدیده غیر قابل تکرار در طول تاریخ مسبب روزهای تاریک و تلخی شده است که فراموش شدنی نیستند.
به گزارش ایرنا، فوتبال در طول تاریخ و از ابتدای پیدایش خود بارها اثبات کرده که پدیدهای است فراتر از یک رشته ورزشی. اتفاقی که میتواند نقش پرچم صلح را بین 2 گروه و ملت برافراشته کند. توانایی این را دارد تا محلی باشد برای قدرتنمایی ندارها مقابل ثروتمندان. فوتبال مملو از صحنههای بدیعی است که انسانها را با قومیتها و اعتقادات متنوع گرد هم جمع میکند و مایه مباهات آنها خواهد بود.
با این وجود در همین رشته ورزشیِ جذاب شاهد به وقوع پیوستن فجایع، رسواییها و موارد تلخی هستیم که همین چند روز پیش یک مورد آن را مشاهده کردیم. جایی که در جدال بین 2 تیم مکزیکی کوارترو و اطلس، تماشاگران 2 تیم به طرز وحشیانهای به جان یکدیگر افتادند و مسابقه را در دقیقه 62 به توقف کشاندند. در این درگیری خونین شایعه شد که حدود 20 نفر کشته شدند اما فرماندار کورخیدوا، این مساله را تکذیب کرد و ضمن محکوم کردن اتفاق رخ داده، حال سه تن از مصدومان این درگیری را وخیم توصیف کرد.
اما این برای اولین بار نبود که ما نسبت به فوتبال حس بدی پیدا کردیم. بارها به انواع گوناگون شاهد وقوع ماجراهای ناامیدکنندهای در مستطیل سبز بودیم.
فاجعه ورزشگاه ملی ناسیونال:
2 تیم ملی فوتبال پرو و آرژانتین برای حضور در المپیک توکیو با یکدیگر دیداری حساس را در ورزشگاه ناسیونال برگزار کردند. پرو موفق به زدن گلی شد که داور آن را به طرز عجیبی مردود اعلام کرد. همین مساله باعث یورش آوردن تماشاگران به درون زمین شد. نیروهای امنیتی با شدت زیادی هواداران را تنبیه کردند و پرتاب گاز اشکآور از سوی آنها مردم را به سمت دربهای خروج کشاند. دربهایی که بسته بود و در نهایت منجر به کشته شدن 328 تن شد. شاید سیاهترین روز تاریخ فوتبال که در سال 1964 رخ داد.
مرگ به خاطر یک گل به خودی:
کلمبیا برای جام جهانی 1994 برنامههای بسیار زیادی داشت اما همه این رویاپردازیها در همان دور گروهی به یاس تبدیل شد. آنها در دیدار برابر آمریکا شکست خوردند و حذفی زودهنگام را تجربه کردند. آندریاس اسکوبار، مدافع این تیم که به جنتلمنِ درون زمین مشهور بود یک گل به خودی زد و همین گل به خودی باعث شد تا چند شب بعد در کافهای در جوالی مدلین به ضرب چند گلوله کشته شود.
شورش هواداران مصری 74 کشته بر جای گذاشت:
تیمهای المصری و الاهلی مصر در سال 2012 مقابل هم صفآرایی کردند. المصری این دیدار را با یک گل برد و بعد از پایان مسابقه هواداران این تیم به درون زمین چمن ورزشگاه پورت سعید یورش آوردند. آنها به خوشحالی اکتفا نکردند و خشم خود را متوجه هواداران تیم مقابل و بازیکنانش کردند. یک درگیری شدید با سلاح سرد که با برخورد ضعیف نیروهای امنیتی رنگ و بوی وحشتناکتری با خود گرفت و منجر به کشته شدن 74 نفر شد. فوتبال مصر به مدت یک سال به حالت تعلیق درآمد و 10 نفر از مقصران این فاجعه در سال 2017 به اعدام محکوم شدند.
فاجعه هیسل و مرگ تلخ 39 هوادار:
در غرب بروکسل، ورزشگاه قدیمی و 60 هزار نفری هیسل میزبان دیدار 2 تیم لیورپول و یوونتوس در جام باشگاههای اروپا بود. اشتباهی محاسبتاتی در جایگاه برخی از هواداران لیورپول به وجود آمد و آنها در نزدیکی هواداران یوونتوس نشستند. درگیری طرفین در جریان بازی شدت گرفت و از فحاشی به پرتاب اشیاء مختلف کشیده شد. نهایتا لیورپولیهای عصبانی با عبور از سد متزلزل نیروهای امنیتی یوونتوسیها را به کناره دیواری فرستادند و همان دیوار با فروریختنش نسخه 39 هوادارِ فینال را در هم پیچید. تیمهای انگلیسی از حضور در پنج دوره بعدی محروم شدند و تورینیها نیز در آن بازی با یک گل به برتری رسیدند.
استادیوم هیلزبرو و بازهم لیورپول:
لیورپول این بار باید در نیمهنهایی جام حذفی با ناتینگهام فارست روبرو میشد. با آنکه هواداران تیم بندرنشین بیشتر بود اما بخش کوچکتری به آنها در ورزشگاه داده شده بود. فشار شدید هواداران لیورپول باعث شد تا تماشاگران این تیم که جلوتر حضور داشتند زیر فشار شدید به کام مرگ کشیده شوند و این تعداد به عدد وحشتناک 93 نفر رسید.
جنگ سانتیاگو به خاطر 2 روزنامهنگار و یک داور:
شیلی در شرایطی میزبان جام جهانی 1962 بود که به خاطر زلزله 2 سال قبل شرایط بدی داشت. 2 روزنامهنگار ایتالیایی پیش از دیدار با تیم میزبان شدیدا به امکانات شهر سانتیاگو تاختند و مردم شیلی را عقبمانده، فقیر و مغرور خطاب کردند. این مساله خشم شیلیاییها را برانگیخت. 2 روزنامهنگار مربوطه گریختند اما یک ورزشگاه را در روز بازی علیه تیم ملی کشورشان کردند. این بازی فوقالعاده خشن از ثانیه 12 شاهد برخوردهای عجیب و درگیری های زشت بازیکنان 2 تیم بود که اصلا شباهتی به فوتبال نداشت. در این بین کن اتسون، داور انگلیسی نیز به وضوح، سوتهایش را به سود تیم میزبان میزد و همین مساله خشم ایتالیاییها را دوچندان کرده بود. نهایتا با دخالت چهارباره نیروهای پلیس به درون زمین، بازی با 2 گل به سود شیلی تمام شد و 2 بازیکن ایتالیا نیز در روزهایی که کارت زرد و قرمز مرسوم نبود از زمین اخراج شدند.
کالچوپولی:
رسوایی بزرگی که دامن فوتبال ایتالیا را در کوران جام جهانی گرفت و البته با وجود ابعاد گستردهاش خللی در به دست آمدن قهرمانی برای آتزوری در جام جهانی 2006 ایجاد نکرد. یوونتوس و رییسش لوچیانو موجی، متهم اصلی بودند. بیانکونری 2 قهرمانی آخر خود را از دست داد و به سری بی با امتیاز منفی سقوط کرد. باشگاههای میلان، لاتزیو، فیورنتینا و رجینا نیز با جرایمی روبرو شدند. کلیت ماجرا در ارتباط گرفتن با داوران و هماهنگیهای غیرقانونی با مسوولین برگزاری مسابقات بود.
رسوایی قهرمان اروپا:
مارسی در سال 1993 موفق شد عنوان قهرمانی رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا را به دست بیاورد و با یک گل میلان را شکست دهد. آنها پیش از بازی نهایی باید در لیگ فرانسه با والنسینه پیکار میداشتند و از طریق بازیکنان خودی با چند بازیکن تیم حریف ارتباط برقرار کردند و از آنها خواستند تا در این دیدار به آنها سخت نگیرند تا مصدومی برای مارسی بر جای نماند. این رسوایی، رسانهای شد. بازجویی از 10 بازیکن مارسی صورت گرفت و نهایت نفراتی چون روبرتو و بورچوگوآ از والنسینه متهم شناخته شدند و با محرومیتهایی مواجه شدند. مارسی نیز قهرمانی لیگ را از دست داد و به دسته دوم سقوط کرد.
یک مسابقه فوتبال، آغازکننده جنگ بالکان:
هنوز دیناموزاگرب و ستاره سرخ بلگراد متعلق به یک کشور واحد بودند اما اختلافاتشان شدید بود. دلیه، کانون هواداران صرب بود که با قطار خود را به زاگرب رساندند تا در ورزشگاه ماکسیمیر آغازکننده بلوایی بزرگ با همتایان خود در تیم زاگربی با نام "پسرانِ بدِ آبی" داشته باشند. یک جنگ تمام عیار که به مدت 70 دقیقه در زمین ادامه داشت و پلیس هم به طرز عجیبی از صربها حمایت کرد. خیلیها بر این باور هستند که استارت جنگ بالکان در آن ورزشگاه زده شد و دیناموییها همچنان با پلاکاردی در ورزشگاه از کشتههای آن روز یاد میکنند: "به همه هواداران دینامو که جنگ برای آنها در 13 می 1990 آغاز شد و با جانفشانی آنها در قربانگاه میهن کرواسی به پایان رسید."
فاجعه استادیوم آکرا:
بدترین شورشی که در آفریقا شاهدش بودیم. 2 باشگاه محبوب غنایی به نامهای آکرا هارتس و آسانته رو در روی یکدیگر قرار گرفتند. سوت بحثبرانگیز داور باعث درگیری شدید هواداران 2 تیم و حضورشان در زمین شد. سپس نیروهای امنیتی آنها را به بیرون راندند و از گاز اشکآور هم استفاده کردند. طراحی پیچیده ورزشگاه اما به کمک دربهای بسته مانده قاتل، هواداران عصبانی بودند و کام 127 نفر را به مرگ کشاند.
سرمربی انگلیس: آنها را به اقیانوس پرت میکنم!
انگلیس و بلژیک در یورو 1980 به مصاف یکدیگر رفتند. دیداری که در نهایت با نتیجه مساوی یک بر یک به اتمام رسید. در جریان مسابقه شاهد بینظمیهایی از سوی هواداران انگلیسی بودیم. آنها که قصد اختشاش داشتند با برخورد نیروهای امنیتی مواجه شدند و گاز اشکآور به سمتشان پرتاب شد. این گاز اشکآور خیلی سریع به سمت زمین چمن بازگشت داده شد تا بازی برای چند دقیقه متوقف شود. پس از پایان بازی رونالد گرین (سرمربی انگلیس) گفت: من عاشق فوتبال و شغلم هستم اما برخی اوقات چیزهایی میبینم که باعث شرم و خجالت است. ای کاش میتوانستیم این هولیگانها را سوار قایق کنیم و به داخل اقیانوس پرتابشان کنیم.
رسوایی خیخون:
الجزایر بازی آخر خود را برد تا شانس خوبی برای صعود به دور دوم جام جهانی 1982 داشته باشد. آن زمان بازیهای پایانی گروهها همزمان نبود و آلمان فردای آن مسابقه به دیدار اتریش رفت. آلمان غربی اگر نمیبرد، الجزایر به مرحله بعدی راه پیدا میکرد اما این اتفاق رخ نداد. پیمانی بین 2 تیم آلمان اتریش بسته شده بود. در دقیقه 10 هوربش برای آلمان غربی گلزنی کرد و سپس 2 تیم به یک بازی دستگرمی پرداختند تا در پایان هر 2 تیم آلمان و اتریش به دور بعدی برسند و الجزایر با امتیاز مشابه حذف شود. در جریان این بازی زشت، هواداران الجزایری اسکناسهایشان را به بازیکنان نشان دادند. یک هوادار آلمانی پرچم کشورش را به آتش کشید. گزارشگر اتریشی از مردم خواست تا تلویزیونها را خاموش کنند و شاهد روزِ زشت در زمین خیخون نباشند.
فساد های ناتمام فیفا، یوفا و...
فیفا، رکن اصلی فوتبال است اما هیچوقت مصون از اتهامات نبوده است. روسا و دستاندرکاران فوتبال بارها با فسادهای اخلاقی و رفتاری محکومیتهای سنگینی را تجربه کردهاند. سپ بلاتر، میشل پلاتینی و... بخشی از این نفرات هستند. آنها با دریافت رشوههای هنگفت باعث میزبانی کشورهای مختلف در جامهای جهانی شدند و هنوز هم اتهامات پیرامون آنها پرسه میزنند.
مارک ویوین فوئهها:
بارها در مستسیل سبز شاهد مبارزه ورزشکاران با مرگ بودهایم. یکی از اولینها و معروفترینها مارک ویوین فوئه بود. ستاره تیم ملی کامرون و باشگاه منچسترسیتی که در دقیقه 72 بازی با کلمبیا در جام کنفدراسیونهای 2003 دچار حمله قلبی شد و با چشمهای باز از زمین بیرون رفت. تلاشهای زیادی برای احیایش انجام شد اما او مانند کریستین اریکسن به زندگی بازنگشت و در 28 سالگی به دیار باقی شتافت.
سرباز احمدی:
چندین سال قبل از هوادار استقلال که در فینال جام حذفی مقابل هوادار یکی از چشمهای خود را از دست داد؛ سرباز احمدی دچار این تراژدی تلخ شد. او سربازی 19 ساله بود و برای دیدار سپاهان و پرسپولیس به ورزشگاه نقش جهان رفت. پس از گل پرسپولیس، طرفداران منتسب به سپاهان مواد محترقه پرتاب کردند و یکی از آنها به چشمهای سرباز احمدی اصابت کرد تا او به جز چشمهایش با ترک خوردگی جمجمه هم مواجه شود. ماجرا وقتی غمانگیزتر شد که هیچکس به داداین سرباز نرسید. به او قول دادند در کارخانه فولاد مبارکه استخدام شود یا برای درمان به خارج از کشور برود اما نشد. رییس جمهور وقت برایش آرزوی سلامتی کرد و باشگاه سپاهان 70 میلیون تومان جریمه شد و دیگر هیچ.
تراژدی ورزشگاه شهید متقی ساری:
دور یک هشتم نهایی جام حذفی قرار بود برگزار شود. پرسپولیس در بازی رفت حریف لیگ یکیاش یعنی شموشک را با یک گل برد اما در دیدار برگشت باید به خانه حریف میرفت. شورای تامین اجازه بازی در استادیوم شهدای نوشهر را نداد و ورزشگاه 10 هزار نفری شهید متقی ساری، میزبان این مسابقه حساس شد. 30 هزار نفر خود را به این ورزشگاه پیر رساندند و حقیقتا جا برای سوزن انداختن نبود. شموشک با 2 گل سهراب انتظاری از حریف پیش افتاد اما سناریوی تلخ و وحشتناکی در راه بود. عدهای از هواداران روی سایهبانی نشسته بودند. ستونِ این سایهبان شکست و هواداران از روی سقف به پایین و روی هواداران دیگر ریختند. 2 نفر جان باختند، چند نفر دچار ضایعه نخاعی شدند و تعداد بسیار زیادی با مصدومیتهای شدید و سرپایی مواجه شدند. پرسپولیس به احترام شموشک از ادامه بازیها انصراف داد اما هیچکس 16 اردیبهشت 1380 را فراموش نمیکند.
عیدیِ ملیپوشان زیر پا له شد
پنجم فروردین ماه سال 1384 بود که تیم ملی ایران در دیداری مهم در ورزشگاه ازادی به مصاف ژاپن رفت تا گامی بلند برای رسیدن به جام جهانی 2006 بردارد. تماشای بازی رایگان بود و خیلی زود استادیوم پر شد. ایران با درخشش وحید هاشمیان با نتیجه 2 بر یک از سد سامورایی های آبی با سرمربیگری زیکو گذشت. همه خوشحال از عیدیِ تیم ملی بودند اما دربهای بستهی ورزشگاه و ناهماهنگی در عبور و مرور افراد و اشخاص باعث شد تا هفت تن از هموطنانمان زیر دست و پا له شوند و جان خود را از دست بدهند. بدون شک با مرور آن مسابقه به یاد رحیم شفاعت، سید رحیم سید هاشمی، مجتبی ابراهیمزاده، هادی ربیعی، بهروز صدوقی، امید چوبدار خوشخو و محمد جعفری هستیم.
9 دی 1379 و فوتبالی که تبدیل به بوکس شد:
دربی پنجاهم با کلی هیجان برگزار شد. داور کرهای یکی از سختترین بازیهای عمرش را سوت زد. مسابقهای که تا دقیقه 58 گل نداشت و پس از آن تا پایان چهار گل به خود دید که سهم هر 2 تیم گل بود. اما ماجرای اصلی درگیری شدید بازیکنان بود. مشت پرویز برومند به صورت پایان رافت و اخراجش، زمین را تبدیل به دیگی جوشان کرد و بازیکنان به جان هم افتادند و صحنههای زشتی را رقم زدند. این درگیریها به سکوها هم کشیده شد و هواداران بیرون از استادیوم به دعوا با یکدیگر پرداختند و اتوبوسها را به حالت اوراق درآوردند. در ادامه چند بازیکن بازداشت شدند و حکمهای سنگینی برایشان از سوی کمیته انضباطی در نظر گرفته شد که مشاهده میکنید:
محمد نوازی: 1 سال
پرویز برومند: 1 سال
حمید استیلی: 9 ماه
ناصر ابراهیمی (مربی پرسپولیس): 6 ماه
مهدی تارتار: 6 ماه
بهروز رهبریفر: 4 ماه
ولیالله صالحنیا (مربی بدنساز استقلال): 2 ماه
علی سامره: 2 هفته
فرزاد مجیدی: 2 هفته
عباس کیارستمی، کارگردان و فیلنامهنویس فقید کشورمان در یکی از فیلمهایش به ژیلوت بینوش، بازیگرش می گوید که صحنهای را با دلخوری بازی کند نه عصبانیت. بازیگر متوجه منظور او نمیشود و کیارستمی میگوید: در دلخوری و گله، عشق و علاقه وجود دارد اما در عصبانیت خبری از عشق نیست و میل به متارکه وجود دارد.
در این گزارش نیز ما به روزهایی اشاره کردیم که از فوتبال دلخور شدیم نه عصبانی.