ماجرای تبهکاریهای 2 برادر دوقلو
سارق مسلحی که سابقه دستبرد به 8 طلافروشی را در کارنامه خود دارد وقتی برادر دوقلویش به اتهام سرقت مسلحانه به زندان افتاد تصمیم گرفت یک باند تبهکاری و سرقت تشکیل دهد اما پس از درگیری با پلیس و مجروح کردن یک مأمور سرانجام درعملیات ویژه پلیس استان تهران دستگیر شد.
به گزارش ایران، ساعت 9 شب 18 شهریور امسال مأموران گشت کلانتری 140 باغ فیض متوجه رفتار مشکوک سه سرنشین یک خودروی پژو پارس سفید رنگ شدند. با استعلام شماره پلاک خودرو مشخص شد مدتی قبل به سرقت رفته است. وقتی مأموران کلانتری بهدنبال خودروی مشکوک وارد کوچهای بنبست در محدوده بزرگراه همت شدند سرنشینان پژو قصد دور زدن و خروج از کوچه را داشتند که با خودروی پلیس روبهرو شدند در همین هنگام پژو سواران دست به اسلحه شده و اقدام به تیراندازی کردند.
در این میان یکی از مأموران و یکی از سارقان با شلیک گلوله مجروح شدند و زن جوانی که در حال عبور از آن کوچه بود نیز با شلیک گلوله مجروح شد. متهمان با به رگبار بستن کوچه، پای پیاده به سمت بزرگراه همت فرار کردند و راه را بر یک خودروی پژو 207 سفید رنگ سد کرده و با بیرون کشیدن راننده خودرو را سرقت کردند.
سرنخی از متهمان
در بازرسی از داخل خودرو پژو، دو عدد ساک حاوی 4 قبضه سلاح گرم، یک قبضه سلاح وینچستر و 3 قبضه انواع کلت کمری به همراه 10 تیغه خشاب اسلحه کلاشنیکف و 321 تیر جنگی مربوطه با دهها تیر فشنگ انواع سلاحهای کمری کشف شد.
همزمان با تیراندازی و فرار مردان مسلح، کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و تحقیقات آغاز شد. در بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل حادثه تصویر متهمان به دست آمد و هویت یکی از آنها برملا شد. بررسیها نشان میداد مرد جوان بهنام شاهرخ، برادر دوقلوی متهمی است که اردیبهشت امسال به همراه اعضای باند سرقت مسلحانه از طلافروشیهای اطراف پایتخت بازداشت شده و به زندان افتاده بود.
7 ساعت مراقبت
در ادامه تحقیقات و 12 روز پس از تیراندازی در بزرگراه همت، مخفیگاه متهمان در اطراف تهران شناسایی شد. بدین ترتیب کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت با همکاری کارآگاهان پلیس غرب استان تهران و پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس علیرضا بهشتی، ساعت 6:30 دقیقه عصر چهارشنبه گذشته مخفیگاه متهمان را زیر نظر گرفتند و پس از 7 ساعت مراقبت نامحسوس، کارآگاهان ساعت 1:30 دقیقه بامداد پنجشنبه اول مهر وارد خانه ویلایی شده و متهمان را در حالی بازداشت کردند که تعداد زیادی مهمات و سلاحهای جنگی، وسایل سرقتی، اسناد و مدارکی که سارقان در سرقتهای منازلشان بهدست آورده بودند در مخفیگاهشان وجود داشت.
در بررسیها مشخص شد که سارقان برای سرقت از خانههای بالای شهر با دستگاهی خاص، دستگاههای ریموت درهای ورودی را از کار انداخته و به کمک ریموتهای خودشان وارد ساختمان شده و با کلیدها و شاه کلیدها، وارد آپارتمانها شده و اقدام به سرقت گاوصندوق داخل خانه میکردند.
سردار حمید هداوند، جانشین فرماندهی انتظامی تهران بزرگ درباره این پرونده گفت: با انجام کار گسترده اطلاعاتی و میدانی توسط پلیس آگاهی فاتب مدتی بعد اعضای این باند شناسایی و در عملیات جداگانه دستگیر شدند که آخرین مورد آن یک روز پیش با دستگیری سه نفر از سرکردگان و اعضای اصلی این باند انجام شد. پیش از این نیز هشت عضو دیگر این باند در عملیات مختلف پلیسی دستگیر شدند.
وی با اشاره به اینکه از این افراد پنج قبضه سلاح از جمله کلت، کلاشنیکف و وینچستر به همراه دهها عدد فشنگ کشف شد، گفت: این افراد علاوه بر اینکه یکی از مأموران نیروی انتظامی را با ضرب گلوله مصدوم کرده بودند یک خانم دیگر را نیز در همان تاریخ 18 شهریور و در حین فرار از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار داده بودند. مأمور نیروی انتظامی از ناحیه دست و پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته و همچنان در بیمارستان بستری است و شهروندی دیگر که یک خانم بود از ناحیه پا مورد اصابت گلوله قرار گرفته است که روند درمانی ایشان نیز همچنان ادامه دارد.
گفتوگو با سرکرده باند
چند سرقت طلافروشی انجام دادید؟
6 سرقت مسلحانه طلافروشی که 4 تا از آنها با برادرم بود. نخستین سرقت 24 خرداد سال 99، از یک طلافروشی در ملارد بود که 3 کیلو و 400 گرم طلا سرقت کردیم. دومین سرقت را 17 تیر همان سال از طلافروشی در بهارستان انجام دادیم و سه کیلو و 700 گرم طلا با خود بردیم. سومین سرقت 16 مرداد سال 99 از یک طلافروشی بود که یک و نیم کیلو طلا سرقت کردیم. چهارمین سرقتی که با برادرم مرتکب شدم، 28 مرداد سال 99 در بلوار اصلی باقر شهر بود که صاحب مغازه دکمه مها (مرکز هشدار الکترونیک) را به صدا درآورد و ویترین ناگهان حذف شد و ما در آن سرقت ناموفق ماندیم.
دو سرقت دیگر از کجا بود؟
آنها را بعد از دستگیری برادرم انجام دادم که هر دوی آنها ناموفق ماند. اولین سرقت بعد از اینکه برادرم دستگیر شد 23 مرداد امسال، حوالی ساعت 10 صبح بود که به همراه چهار همدستم در حالی که سر تا پا لباسهای آبی به تن داشته و صورت هایمان را پوشانده بودیم، از خودروی پژو پارس خودم پیاده شده و قصد سرقت طلافروشی در خیابان ولیعصر شهریار را داشتیم. اما از آنجایی که شیشههای مغازه ضد گلوله بود، با چند تیری که شلیک کردیم موفق نشدیم که همزمان هم پلیس به محل رسید و ما مجبور به فرار شدیم. دومین سرقت را 4 شهریور، چند روز قبل از ماجرای تیراندازی در بزرگراه همت، انجام دادیم که این سرقت هم ناموفق بود. طلافروشی در اسلامشهر را برای سرقت انتخاب کردیم و چون مجهز به سیستم دودزا بود، به محض اینکه صاحب مغازه متوجه شد که ما قصد سرقت داریم، سیستم را فعال کرد و ما هم مجبور به فرار شدیم.
سابقه داری؟
اولین جرمی که مرتکب شدم سرقت خانه بود آن زمان حدود 20 سالم بود و بعد هم به خاطر آدم ربایی بازداشت شدم. ماجرای آدم ربایی چه بود؟
آذر سال 96 دانشجوی نخبهای، وسیلهای اختراع کرده بود که با این اختراع میشد، تمام درهای واحدهای مسکونی و ادارات و سازمانها را باز کرد. شاکی آگهی فروش دستگاهاش را در اینستاگرام و گروههای تلگرامی گذاشته بود و ما این تبلیغ را دیدیم. ما هم که این وسیله برای سرقت هایمان به درد میخورد با شاکی تماس گرفتیم. اما مخترع جوان دستگاه را به ما نمیفروخت و پول بیشتری میخواست. ما هم با تهدید اسلحه او را ربودیم و چند متر آن طرفتر هم پیاده کردیم. اما به خاطر همین جرم 2 سال زندانی شدم.
شبی که منجر به تیراندازی در بزرگراه همت شد چه نقشهای داشتید؟
می خواستیم سرقت خانه انجام دهیم. دنبال یک مورد مناسب بودیم که مأموران کلانتری به ما مشکوک شدند. ابتدا فکر کردیم میخواهند وارد کوچه شوند و به آنها راه دادیم بعد که متوجه شدیم که پلیس هستند دست به اسلحه شدیم.
بعد از اینکه خودروی پژو 207 را سرقت کردید کجا رفتید؟
انتهای ملارد بعد با خانوادهام تماس گرفتم و گفتم که برایم چنین اتفاقی افتاده است. همانجا ماشین سرقتی را رها کردیم و سوار بر خودروی یکی از افراد خانوادهام به خانهام در فردیس رفتیم. وقتی به ویلایمان رفتیم چون پایم تیر خورده بود یک نفر کارهای پانسمان پایم را انجام داد. بعد هم میخواستیم به شهرستان برای عمل جراحی برویم که بازداشت شدم.
انگیزه سرقتها چه بود؟
ما به پول نیاز داشتیم و برای همین سرقتها را شروع کردیم. از این سرقتها 500 میلیون تومان گیرم آمده که فقط توانستم یکی دو تا از بدهیهای مالیام را پرداخت کنم.
زن جوانی که با شما دستگیر شده کیست؟
نامزدم است.
چرا بعد از دستگیری برادرت به سرقتها ادامه دادی؟
برادرم باید رد مال شاکیهایش را میداد برای این رد مال مجبور بودم که سرقت کنم. به همین دلیل یک تیم جدید تشکیل دادم و دو سرقت مسلحانه طلافروشی را رقم زدیم که هر دو ناموفق ماند.