شنبه 10 آذر 1403

ماجرای کشف مواد منفجره از منزل مجاور امام

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
ماجرای کشف مواد منفجره از منزل مجاور امام

سید سراج الدین موسوی

ظاهرا این برادر این داستان را با داستان کودتای نوژه اشتباه گرفته اند که در آن برای سگی نقشی خاص تصویر شده است...

در پی انتشار فیلمی از سخنان آقای احمد کریم پور مسئول کمیته چک و خنثی سپاه پاسداران در دهه 60 مربوط به سخنان وی در برنامه ی «سرچشمه» شبکه پنج سیما و ادعاهایی در خصوص کشف بمب در منزلی مجاور منزل امام، حجت الاسلام و المسلمین سید سراج الدین موسوی از اعضای دفتر امام و فرمانده حفاظت ایشان، طی یادداشتی به این ادعا پاسخ داد و به شرح ماوقع اصلی پرداخت.

به گزارش جماران، متن این یادداشت در پی می آید:

بسمه تعالی

این روزها در میان خبرهای مختلفی که در رسانه ها منتشر شده است مطلبی از جناب آقای کریم پور در گفتگوی با صدا و سیما نشر یافت که موجب سؤالات بسیاری شد. این پرسش ها بیشتر متوجه من شد که در موضوع مورد نظر و در زمان طرح شده، دارای مسئولیت مستقیم بوده ام و به همین جهت مستقیم و غیر مستقیم از من خواسته شد تا پاسخی به این مطلب بدهم.

در این باره با حفظ احترام نسبت به برادر نادیده آقای کریم پور لازم می دانم به نکاتی اشاره کنم که خلاصه آن را می توان در این جمله خلاصه کرد که «ظاهرا داستان کودتای نوژه با قصه کودتای قطب زاده در نظر ایشان خلط شده است».

اما تفصیل جواب:

1- آقای کریم پور در توصیف حادثه مذکورمی گوید، «- اشاره به مکانی می کند - اگراین بیت حضرت امام باشد، بغلش خانه مرحوم حاج احمدآقابود، وسط اینها (بغلش) خالی بود که صادق قطب زاده آن را اجاره کرده بود، بغل آن، یک خانه دیگری بود، وخانه های دیگرمردم.»

جواب: اصلا موقعیت منزل مذکور با منزل حضرت امام اینگونه نبوده است و منزل مورد نظر که مدعی شده اند مرحوم قطب زاده در آن بمب کار گذاشته بود حداقل 50 متر با منزل امام فاصله دارد و اصلا در همسایگی امام نیست.

2- وی می گوید، «درآن روز - صاحب خانه چهارم - یک مراسم تولد برای بچه اش می گیرد، آنها یک سگ داشتند، این حیوان می آید، توی آن سالنی که در تدراک مراسم بودند، ادرار می کند، معمولا سگ های تربیت شده این کار را نمی کنند.

وقتی سگ ادرار می کند، صاحب خانه عصبانی می شود و سگ را شلاق می زند، حیوان فرارمی کند، می رود حیاط منزل و می رود روی دیوار و می پرد توی آن خانه خالی.

مراسم - تولد - وقتی تمام می شود، این صاحب سگ می آید به بچه های کمیته می گوید: این سگ مایک اشتباهی کرده بود وماهم زده بودیم ورفته توی این خونه بغلی، اگربشه (اجازه بدهید) ما بریم بیارمش»

جواب: در حفاظت امام کمیته های انقلاب نقش نداشتند و آن محوطه تماما در محدوده حفاظتی سپاه بود. و برادران سپاه هم هیچ مسئولیتی برای پیداکردن آن سگ نداشته اند..

3- کریم پور می گوید، «بچه های کمیته میگن، ماخودمان میریم میاریم. میرن می گردند، سگی نمی بینن. صاحب سگ می گوید، یک قناتی از بین این خونه - آن محیط وجوددارد، آنجارابگردین».

آقای کریم پور توضیح می دهد، در سابق یک تفرجگاهی درست می کردند، پله میذاشتند و می رفتند توی آن قنات می نشستند و حال (تفریح) می کردند!»

جواب: منزل مورد ادعا دارای قنات نیست و از آن قناتی نمی گذرد.

4- وی می گوید، «بچه های کمیته طبق این نشانی ها می روند نگاه می کنند، می بینند، سگ روی تعدادی جعبه، پر ازمواد - تی ان تی (TNT) و C4 نشسته.

که بعدا ما متوجه شدیم که اگر (کودتاچیان) نتوانستند، بیت حضرت امام را بمباران بکنند، این مواد منفجره را ببرند زیرخانه امام».

جواب: هرگز در منزل مورد ادعا مواد منفجره یافت نشد و بنده به عنوان مسئول حفاظت بیت امام از وجود این مطلب بی اطلاع هستم و وجود آن را تکذیب می کنم. نه در قنات و نه در منزل مذکور بمب و مواد منفجره وجود نداشت.

5- ایشان در بخش آخر می گوید، «چون این قنات می آمد در حوض حضرت امام می ریخت و من رفتم همه جا را گشتم و چک کردم و رفتم از آن «تونل» به خانه قطب زاده رسیدم. نزدیک ظهربود امام گفتند به فلانی بگوید من می خوام بروم بالا... من درآن لحظه شلوارم رازده بودم تا بالازانو چون در آب بودم.»

جواب: قنات منزل امام به هیچ عنوان به منزل مربوط به مرحوم آقای قطب زاده راه ندارد و اساسا به هیچ منزل دیگری هم مربوط نیست. و من هیچ به یاد ندارم که در آن ایام کسی برای یافتن بمب به داخل آن قنات رفته باشد چه برسد به آنکه این کار در حضور حضرت امام بوده باشد.

6- البته ذکر این نکات به هیچ عنوان به معنای تبرئه مرحوم آقای قطب زاده نیست و جرم ایشان به علل دیگر و با اتهامات دیگر است. و جالب آنکه اصلا در کیفر خواست مرحوم قطب زاده از این منزل بمب گذاری شده سخنی در میان نیست. و تنها در بند 13 این کیفر خواست از «تهیه نقشه چگونگی انهدام بیت امام و شروع به اقدام» سخن به میان آمده است. البته همان روزها این سخن مطرح بوده که مرحوم قطب زاده چنین عزمی برای بمب گذاری داشته است ولی اینکه این عزم به عمل درآمده باشد مورد اشاره نیست و شخص وی نیز در دادگاه آن را نفی می کند.

7- ظاهرا این برادر این داستان را با داستان کودتای نوژه اشتباه گرفته اند که در آن برای سگی نقشی خاص تصویر شده است.

مطابق برخی نقل قول ها داستان کشف این کودتا چنین است: «چند هفته قبل از اجرای طرح و پس از حمله نظامی آمریکا به طبس و شکست آن توسط امدادهای غیبی، به طور غیر منتظره یکی از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی به منزلی در خیابان مقدس اردبیلی تهران مشکوک و آن را زیر نظر می‌گیرد. در پی مشاهده رفت و آمدهای غیرمعمولی، با حکم دادستانی در ساعت 1 بعدازظهر وارد منزل شده، سگی دم درب منزل با صداهای مستمر خود، فرد پاسدار را ناخودآگاه به طرف راهرو زیر زمین هدایت نموده، در آنجا پایش به گونی حاوی اشیاء تیز و سنگین برخورده و به شدت درد می‌گیرد. او با لمس اشیاء متوجه چند گونی حاوی انواع سلاح و مهمات شده و بالافاصله با مقر کمیته تماس می‌گیرد و پاسداران وارد عملیات می‌شوند. در این رابطه در مرحله اول 3 نفر که یکی از آنها به نام شهریار نور، پسر امیر هوشنگ نور (سرهنگ بازنشسته رژیم پهلوی) و 2 نفر از همسایه‌های او دستگیر می‌شوند».

8- سردار کریم پور به سخنی از امام هم در این خصوص اشاره کرده اند که این هم دارای اشتباه تاریخی است. کریم پور می گوید، «امام می فرماید، یک سگ مأمور خدا می شود که طرح عملیاتی تان لو برود».

در حالی که سخن امام درباره «سگ مزبور» مربوط به کودتای نوژه [18 تیر 1359] است. حضرت امام در تاریخ 20 نیر 1359 و بعد از کشف کودتای نوژه می فرمایند:

«همین امروز هم یکی از علمای جماران آمد و قصه ای را نقل کرد که از آن قصه هم من فهمیدم که عنایت خدا با ماست. ایشان فرمودند که: یک خانه ای را ظاهرا در شمیرانات، این آقایانی که در کمیته بودند و پاسدارها و اینها، به عنوان اینکه شنیده بودند اینجا قمارخانه است، رفته بودند به عنوان اینکه در این قمارخانه را ببندند، وقتی هم رفتند دیدند که بله بساط قمار و مشروبات و اینها هم هست. یکی از پاسدارها رفته است پشت آنجا که برود ببیند آنجا چه خبر است. یک سگی همچو حمله کرده به او که او را وادار کرده که برود در زیر زمین. وقتی رفته در زیر زمین [دیده‌] یک مقدار زیادی اسلحه و امثال ذلک زیاد [هست‌]، که شاید بعد در رادیو و اینها اطلاع بدهند به ملت. گفتم به آن آقا، با هدایت سگ این واقع شده! این سگ مأمور است. همه عالم مأمورند. آن روز باد و شن مأمور [اشاره به واقعه طبس] بود، امروز هم در این قصه سگ مأمور بوده است که آقا را، این پاسبان را ملزم کند که برود کشف بکند.»(صحیفه امام، ج‌13، ص:9)

سراج الدین موسوی

فرمانده حفاظت امام خمینی