شنبه 7 تیر 1404

ماه محرم امسال با نوحه‌های ملی - دینی آغاز شد / مراسم محمود کریمی نمونه‌ای از هم‌گرایی فرم و محتوای ملی

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
ماه محرم امسال با نوحه‌های ملی - دینی آغاز شد / مراسم محمود کریمی نمونه‌ای از هم‌گرایی فرم و محتوای ملی

آنچه کریمی و چاوشی انجام داده‌اند می‌تواند آغاز یک مسیر باشد، مسیری که طبیعتاً با تغییر و جابه‌جایی بستر خود در میان تولیدات کلاسیک و مدرن اما با یک مفهوم واحد نیاز جامعه را برآورده کند.

به گزارش مشرق، در دهه‌های چهل، پنجاه و شصت شمسی مردم کنش‌های سیاسی را نه در تلویزیون یا دانشگاه بلکه دقیقاً پای منبر می‌شنیدند. منبر کنشگر اصلی جامعه بود، نه به دلیل سانسور بلکه چون منبرها و روضه‌ها از کیفیت برخوردار بودند که متن حرکت‌های اجتماعی را تعیین می‌کردند.

حالا نزدیک به 30 و چند سال از دوران اوج منبر گذشته. برخی از زوال کنشگری سیاسی دهه‌های محرم سخن می‌گفتند اما چند اتفاق باعث شد به بطلان گزاره زوال منبر پی ببریم. در دوران کرونا بخشی از این مدل کنشگری به نمایش درآمد.

حالا همه منتظر بودیم که با تلاقی بین دو اتفاق تهاجم اسرائیل و محرم، همان مدل از کنشگری منبر آغاز شود. انتظارمان چندان طول نکشید. محمود کریمی در نقش یک رهبر رسانه‌ای ظاهر شد و با الگو گرفتن از موسیقی «ایران» محمد نوری، قطعه‌ای را برای وطن روی منبر حسین به علی (ع) خواند. بدون آنکه رونمایی‌ای از آن داشته باشد، یا برای پخش آن کار رسانه‌ای هدفمندی شکل بگیرد. قطعه محمود کریمی ناگهان فضای رسانه‌ای را منفجر می‌کند، اما چرا؟

دلیلش واضح است. جامعه طالب آن است. انگار همه منتظر بودند مطلبی منتشر شود تا مردم هم نسبت به آن واکنش نشان دهند. کما اینکه در زمان انتشار «علاج» چاوشی هم همین اتفاق افتاد. متن جامعه ایرانی منتظر بود آنچه درون ضمیر اجتماعی خود است را روی تریبون‌های اصلی مملکت ببیند. چاوشی این ضمیر را نمایندگی می‌کند و حالا این انتقال پیدا می‌کند به کریمی.

در این انتقال عَلَم از چاوشی به کریمی یک اتفاق مهم افتاده است و آن هم این است که بستر کنشگری اصلی در جامعه به هیئت و مکان‌های مذهبی بازگشته و حالا از هیئت صدای ایران و ملی‌گرایی می‌آید. اینکه هیئت به متن کنشگری سیاسی بازگردد و باز هم حرف اول و اصلی را بزند و از طرفی این گفتار موردپسند عموم جامعه قرار بگیرد، نشان می‌دهد جامعه ایران ضمن تغییرات در ظواهر هنوز به اصولی پایبند است و بر مبنای همان اصول دست به انتخاب محتوای رسانه‌ای می‌زند. از طرفی کنشگران رسانه‌ای هم از متن جامعه دور نیستند و می‌توانند منطبق با نیاز روز دست به تولید اثر بزنند.

بازه آتش‌بس زمان بسیار خوبی است برای مشخص کردن همین خط‌مشی‌ها و استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای. اینکه محمود کریمی به‌سرعت از اقدام محسن چاوشی تقدیر می‌کند و به‌سرعت دست به تولید اثر می‌زند، نشان از پویایی‌ای دارد که جامعه مذهبی در مواجهه با جنگ کسب کرده. انگار جامعه ایران به چنین تنشی نیاز داشت تا تمام ظرفیت‌هایش را بتواند در یک راستا به کار بیندازد.

بازه آتش‌بس زمان بسیار خوبی است برای مشخص کردن همین خط‌مشی‌ها و استفاده از ظرفیت‌های رسانه‌ای. اینکه محمود کریمی به‌سرعت از اقدام محسن چاوشی تقدیر می‌کند و به‌سرعت دست به تولید اثر می‌زند، نشان از پویایی‌ای دارد که جامعه مذهبی در مواجهه با جنگ کسب کرده. انگار جامعه ایران به چنین تنشی نیاز داشت تا تمام ظرفیت‌هایش را بتواند در یک راستا به کار بیندازد. در اینکه جامعه مذهبی همیشه نسبت به ملیت در قیاس با باقی کنشگران سیاسی فعالانه‌تر عمل کرده که هیچ شکی نیست اما به ظهور رساندن این کنشگری مسئله متفاوتی است. اینکه جامعه مذهبی مدل کنشگری ملی خود را به ظهور برساند و در اتفاقات مختلف بتواند در متن کنش‌های سیاسی قرار بگیرد. مسئله اصلی اینجاست که حرکت‌های افرادی مثل چاوشی و محمود کریمی در واکنش به یک تولید رسانه‌ای غربی نیست و برخلاف باقی سرودهایی که در چند سال اخیر منتشر می‌شد در تقابل با تولید رسانه‌ای دشمن شکل نگرفته بلکه خود حائز یک تفکر ساختارمند برای پیشبرد یک امر ملی - مذهبی است.

هم‌راستا شدن دو امر مدرن و کلاسیک مانند مداحی و موسیقی چه در تولید دو اثر متفاوت و چه در یک اثر مجزا (در روح و جانِ منِ کریمی) شکلی بدیع از استفاده از ابزار هنرِ مدرن برای پیشبرد یک هدف ملی - دینی است. پیش از این بوده که چه توسط حزب‌الله لبنان و چه در کشور ما پیوند میان این دو امر با یکدیگر شکل بگیرد اما واکنش‌ها در نسبت با آن‌ها بسیار محدودتر از اتفاقات اخیر بوده. آنجایی این پیوند اهمیت پیدا می‌کند که متوجه این باشیم، جامعه ایران در این چند سال اخیر اصلاً جامعه‌ای دور از تولیدات رسانه‌ای نبوده و از طرفی سویه‌های تکثر در بندبند آن به وجود آمده. حالا با وجود تمامی این تغییرات اجتماعی هنوز یک محتوای رسانه‌ای چند دقیقه‌ای می‌تواند موردپسند بخش مهمی از جامعه قرار بگیرد و عامل وحدت شود. زمان‌شناسی، توجه به مخاطب، دور نبودن از متن جامعه، در نظر گرفتن گروه‌های مختلف اجتماعی، کیفیت تولیدات رسانه‌ای و البته پوشش صحیح از سمت رسانه‌های مختلف باعث می‌شود علاج و در روح و جان من بدل به مظاهری از نمایشِ هویت ایرانی - اسلامی بشوند.

حالا این کنش‌ها در مقابل تولیداتی قرار دهید که طی چند دهه اخیر به ضرب و زور استراتژی‌های رسانه‌ای مختلف بالا آمدند یا به جای آنکه به مفاهیم عمیق اتکا کنند، دست روی ابتذال برده‌اند. علاج چاوشی نه موزیک ویدئوی خاصی داشت و محمود کریمی در پخش قطعه‌ای که خواند کار خاصی انجام نداده است. سیستم صوتی همانی است که همیشه بوده و مستمع هم همانی که همیشه پای هیئت می‌نشسته، با این حال اثر تولید شده به اتکای محتوا و کیفیت خود بسترش را پیدا می‌کند.

از طرف دیگر علاج و در روح و جان من را می‌شود در تقابل با جریان اصلی تولیدات مبتذل حوزه‌های خود دانست. علاج در برابر جریان اصلی پاپ قرار می‌گیرد و در روح و جان من در برابر تولیدات بسیار زیادِ مداحی در سراسر کشور. قطعاتی که داد اهالی روضه را هم درآورده و ذکر اهل بیت را به تمسخر کشیده و برخی آثار بدل به میم‌های مجازی شده است. حالا اثر کریمی ظرفیت این را دارد که موجی جدی ایجاد کند که حتی در ایجاد حرکت‌های فرمی نیز قابل‌توجه است.

به هر ترتیب، آنچه کریمی و چاوشی انجام داده‌اند می‌تواند آغاز یک مسیر باشد، مسیری که طبیعتاً با تغییر و جابه‌جایی بستر خود در میان تولیدات کلاسیک و مدرن اما با یک مفهوم واحد می‌تواند آنچه که جامعه در شرایط کنونی نیاز دارد را برآورده کند. قطعاً محرم زمان خوبی است تا پیوند میان کربلا و اتفاقات اخیر کشور برقرار شود و تعارض‌هایی که دشمن با استفاده از شبهات و گزاره‌های دیگر ایجاد می‌کرد، حالا با کنش هنرمندان می‌تواند این موضوعات را رفع کند. اینکه ایران بدل به حرم شود و پرچم سیدالشهدا در کنار پرچم ایران بلند شود خواسته‌ای است که سال‌ها از سوی جامعه مذهبی طرح شده اما به‌ندرت در عرصه واقع به ظهور رسیده است. فرصت آتش‌بس همان فرصتی است که لازم است همین تعارضات حل شود، فرصتی برای تولیدات رسانه‌ای بیشتر و با کیفیت بالاتر تا جامعه آنچه درون ذهن خود به آن اتکا کرده را روی تریبون‌های رسانه‌ای نیز ببیند و وحدت از انتزاع به تولید اثر برسد.

منبع: روزنامه فرهیختگان