محمود دینی: قاچاقچیها «آینه عبرت» را میدیدند!
«آن زمان که با پلیس مبارزه با مواد مخدر همکاری میکردم و در روابط عمومی ستاد بودم، برخی نوارهای ضبطشده مکالمات تلفنی قاچاقچیها توسط پلیس را گوش میکردم و برایم جالب بود که یکی از آنها به همکارش میگفت: بیا این کار را نکنیم. آخر و عاقبت هر دوی ما مثل سریال «آینه عبرت» میشهها. (میخندد) متوجه شدم قاچاقچیها هم سریال را تماشا میکردند.»
روزنامه جام جم نوشت: «محمود دینی را خیلیها با نقش علی مجموعه «آینه عبرت» میشناسند؛ همان جوانی که ناخودآگاه درگیر اعتیاد شد و ماجراهای بسیاری در زندگیاش اتفاق افتاد. او از 22سالگی و اولین بار با نقش کوتاهی به عنوان هنرور در چند پلان فیلم «تیغ و ابریشم» ساخته مسعود کیمیایی وارد سینما و تلویزیون شد. البته او در ستاد مبارزه با مواد مخدر فعالیت میکرد و ایده مجموعه «آینه عبرت» هم از همانجا شکل گرفت. او پس از بازی در چند فصل از این مجموعه، در زمینه کارگردانی و تهیهکنندگی هم فعالیت کرد. با این حال سالهاست به دلایلی در این زمینه کمکار شده است. تا اینکه متوجه شدیم درصدد ساخت یک سریال پلیسی است. از طرفی بازپخش مجموعه «آینه عبرت» را هم روی آنتن دارد که بهانهای شد با او درباره این مجموعه خاطره بازی کنیم که ماحصل آن را در ادامه میخوانید:
اجازه بدهید از سریال جدیدی که در دست تولید دارید شروع کنیم. گویا قرار است سریال «افسران جوان» را برای شبکه آیفیلم بسازید. در این باره توضیح میدهید؟
دو کار در دست تولید دارم. یکی فیلم «گروگان» است که به دلیل کرونا پروژه تعطیل شده بود و اگر مشکلی پیش نیاید سعی داریم برای جشنواره آماده کنیم. کار بعدی سریال «افسران جوان» است که درصددیم با همکاری معاونت اجتماعی فرهنگی نیروی انتظامی و مدیریت شبکه آیفیلم و مدیریت پیشگیری قوه قضاییه آن را بسازیم تا به صورت هفتگی از شبکه آیفیلم پخش شود. این سریال درباره فعالیتهای پلیس در مقابل تخلفات مختلف است. تا امروز 50 درصد پیشتولید و همچنین مذاکرات و مقدمات کار انجام شده است. فیلمنامه هم آماده شده و اگر همکاری و حمایتها ادامه داشته باشد، بهزودی این سریال را کلید میزنیم.
قصد دارید سریال را به هفته ناجا برسانید؟
تلاش میکنیم این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه در ادامه و بعد از هفته ناجا سریال به صورت هفتگی پخش خواهد شد. دوستانی هم که برای پشت دوربین انتخاب شدهاند، همگی حرفهای، کاربلد و از بچههای سازمان هستند. بازیگران هم در مرحله عقد قرارداد هستند و بهزودی اعلام خواهیم کرد.
این مجموعه قرار است در چند قسمت تولید شود؟
پیشنهاد ما برای این سریال 360 قسمت است و پخش آن هم به صورت هر شبی باشد اما شروع کار را برای هفته ناجا گذاشتیم. البته نام سریال هم موقتی است و ممکن است تغییر کند. ضمن اینکه هر قسمت یک موضوع دارد و تمام میشود.
شما که در مرکز مبارزه با مواد مخدر میکردید و در سریال آینه عبرت هم فعالیت حضور داشتید، چرا سریالی با این مضمون نساختید؟
قطعا میدانید که متولی مجموعه آینه عبرت پلیس مبارزه با مواد مخدر بود. البته قبل از آن به صورت پراکنده کار میکردیم ولی میتوان گفت این مجموعه جزو اولینها بود اما نکته حائز اهمیت این است که متولیان این امر باید پیشقدم شوند. ما طرح و ایده دادهایم اما به دلایل زیاد استقبال نشده است. بنابراین در ساخت چنین آثاری نیاز به حمایت وجود دارد. چون اغلب خانوادهها این نگرانی را برای فرزندانشان دارند. بنابراین لزوم ساخت کارهای خانوادگی و مضامینی چون اعتیاد احساس میشود. وقتی شما میبینید «آینه عبرت» پخش میشود و هنوز هم مخاطب دارد به این دلیل است که مردم از چنین موضوعاتی استقبال میکنند. مدتی مدیر روابط عمومی مرکز مبارزه با مواد مخدر بودم و میدیدم این نیاز بین خانوادهها وجود دارد. اما ساخت چنین کارهایی نیاز به همدلی و حمایت نهادهایی از این دست دارد. الان هم برای ساخت این سریال، تلویزیون حمایتهای خودش را انجام داده و معمولا این حمایتها از جانب تلویزیون وجود دارد.
پس از گذشت بیش از 30 سال از پخش اول «آینه عبرت» بازتاب آن را بین مخاطبان چطور میبینید؟ آیا مخاطبان این سریال صرفا افرادی هستند که با آن خاطره دارند یا بینندگان تازهای به آن اضافه شده است؟
از زمانی که سریال بازپخش شده با دو سری بیننده مواجه شدهام. چه در فضای مجازی و چه در برخوردهایی که دارم. بخشی از مخاطبان این سریال همان افرادی هستند که در آن زمان نوجوان یا جوان بودند و حالا خودشان پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ شدهاند و با تماشای آن خاطرهبازی میکنند و برایشان جذاب است. بخش دیگر هم جوانانی هستند که تماشای این سریال برایشان جالب است. چون میبینند در گذشته بچهها چقدر گوش به فرمان پدر و مادرشان بودند. یعنی علی، کاراکتری که من بازی کردم، با آن سن و سال روی حرف پدرش حرف نمیزد ولی الان اصلا اینطور نیست. بچهها خودشان کارهایشان را انجام میدهند و تصمیماتشان را خودشان میگیرند و بعد به پدر و مادرشان اطلاع میدهند (میخندد). بنابراین برای مخاطب امروز این موضوع جذابیت دارد. یا اینکه داستان زندگی علی و زمانی که آلوده مواد مخدر شد، زندگیاش از هم پاشید. بنابراین من در برخوردهایم بازتاب خیلی خوبی از این سریال دیدهام.
هنوز هم شما را با نام علی میشناسند و خطاب میکنند؟
بله دقیقا (میخندد). خوشحال میشوم که هنوز علی را در ذهن دارند و به همین دلیل به من اظهار لطف میکنند.
تماشای چندباره این سریال هنوز برای خودتان جذابیت دارد؟
بله من هم خاطرهبازی میکنم. آن زمان با بچهها سریال را تماشا میکردم و حال با نوههایم. خیلی هم یاد خاطرات آن روزها میافتم و لذت میبرم.
میدانم سالهای بسیاری از آن سریال گذشته، اما هنوز هم خاطراتی از آن به یاد دارید؟
خاطرات زیادی که دارم اما خیلی به یاد ندارم تنها خاطره جذابی که همیشه برایم مانده این است که در یکی از قسمتهای «برگریزان» علی به زندان میافتد و به دلیل اینکه پدرش از دنیا رفته و مادرش بیمار است و ملاقات نمیآید، خدا رحمت کند خانم مهری ودادیان را که نقش مادرم را در این سریال بازی میکرد. مادر علی بعد از یک هفته که او زندان بوده به ملاقاتش میآید و در گفتوگویی که با هم دارند، علی میگوید: مادر چرا هفته پیش ملاقات نیامدی من که غیر از شما کسی را ندارم. جالب است بدانید که هفته بعد که ما برای فیلمبرداری به زندان رفتیم و این قسمت پخش شده بود، سالن ملاقات خیلی شلوغ شده بود. خیلی از مادران و همسران زندانیها که سریال را تماشا میکردند، به قدری این جمله روی آنها تاثیر گذاشته بود که تصمیم گرفته بودند به ملاقات عزیزانشان بیایند. این را ماموران آنجا میگفتند که شلوغشدن سالن ملاقات انعکاس آن سریال است. چون بعضی از زندانیها اصلا ملاقاتی نداشتند. من هر بار که از جلوی زندان قصر عبور میکنم، یاد این خاطره میافتم.
به هر حال در آن دوران «آینه عبرت» یکی از سریالهای پرمخاطب بود.
بله شاید باورتان نشود اما قاچاقچیها هم مخاطب این سریال بودند (میخندد).
با بازیگران آن سریال هنوز در ارتباط هستید و از حال آنها مطلعید؟
تعدادی از آنها که به رحمت خدا رفتهاند اما با برخی از آنها که در قید حیات هستند هم در مراسمها برخورد میکنم یا تلفنی ارتباط دارم. مثلا با آقای جواد گلپایگانی در ارتباطم.
همکاری با پلیس مبارزه با مواد مخدر
آن زمان که با پلیس مبارزه با مواد مخدر همکاری میکردم و در روابط عمومی ستاد بودم، برخی نوارهای ضبطشده مکالمات تلفنی قاچاقچیها توسط پلیس را گوش میکردم و برایم جالب بود که یکی از آنها به همکارش میگفت: بیا این کار را نکنیم. آخر و عاقبت هر دوی ما مثل سریال «آینه عبرت» میشهها. (میخندد) متوجه شدم قاچاقچیها هم سریال را تماشا میکردند.»