مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت، که این بیطاقتی در طاق کسری نیست بی علت
همزمان با میلاد پیامبر اسلام (ص) و امام صادق (ع) سرودههایی از شاعران آیینی کشور منتشر میشود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 17 ربیع الاول مصادف با دو مناسبت مهم در تقویم کشورمان است. میلاد پیامبر مکرم اسلام و امام صادق علیه السلام. به همین مناسبت سرودههایی از شاعران کشور منتشر میشود.
قاسم صرافان
زمین، به زمزمه میآید، همان شبی که تو میآیی همان شب، آمنه میبیند، درون چشم تو دنیایی
ستارهای بدرخشید و رسید و ماهِ دل ما شد چه سرنوشت دلانگیزی، چه عاشقانه ی زیبایی
همین که آمدهای از راه، قریش، محو تو شد، ای ماه! یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی
سلام ماه بنیهاشم! سلام بر تو ابوالقاسم! دل از نگاه تو شد مُحرم، چه حج محشر و گیرایی چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب که شد یقین به دل راهب: همان ستودهی عیسایی
به هیچ آینه، جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی
به دختران نهان در گِل، بیا محمدِ نازک دل! ببار تا که شود نازل، به قلب پاک تو، زهرایی
به آرزوی نگین تو، درآمدهست به دین تو مسیح من! به کمین تو، نشسته است یهودایی قسم به لیل و به گیسویت، به ذکر یاحق و یاهو یت به آیه، آیهی ابرویت، به آن دو چشم تماشایی
در این هزارهی ظلمانی، میان این همه حیرانی برای این شب طوفانی، بخوان از آن دل دریایی
از او که خال تو را دارد، که نام و حال تو را دارد به شانه، شال تو را دارد، میاید او و تو میآیی
بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من طنین یک صلواتم من، به شوق این همه زیبایی
عاشقِ صادق؛ مؤید برای مردم شعر گفت، اما عوامانه نگفت شعرخوانی "سیدرضا مؤید" در محفل شعر قرار فیلم | شعرخوانی حاج مهدی رسولی در مسجد دانشگاه تهرانمحمدحسین انصارینژاد
در مسجدالنبی چه مؤدب نشستهاند از خلسه صبوح، لبالب نشستهاند
قوم قلم به دست که در پیش منبرند محو نگاه شارح مذهب نشستهاند
با ورد صبحگاه اماماند همنفس گاهی شهید جذبه یارب نشستهاند
مثل ابوبصیر فراوان که در سکوت با درس صبح آمده تا شب نشستهاند
با دفتر و دوات، شیوخ مذاهباند خود معترف به جهل مرکب نشستهاند
پیران فقه و فلسفه احساس میکنند ابجد نخوانده باز به مکتب نشستهاند
آن قوم بی ستاره در آن سو منجماند بی اعتنا به اختر و کوکب نشستهاند
سر گشتگان جبری و دهری به اختیار مسحور بحث و وسعت مشرب نشستهاند
پهناور است گستره خطبههای او آنجا چه بیشمار مخاطب نشستهاند..
بر منبر است او که شکوهش زبانزد است شمسالضحیست صادق آل محمد است
سیدعلیرضا شفیعی
خط به خط احبار در تورات، سرگردان تو راهبان هر واژه در انجیل، بی سامان تو
ای اشارتهای موسی! یک جهان دیوانهات ای بشارتهای عیسی! یک جهان حیران تو
در کمال اشتیاق انجیل و تورات و زبور آمدند اینک به استقبال از قرآن تو
نام تو اشک است روی گونهی اهل کتاب آتش شوق است در جان و دل سلمان تو
در پریشانحالی این سجدههای شبزده آفتاب جاودان، پیشانی تابان تو
جان به لب شد این کویر تشنه از سوز عطش کاش دریایی شود از جاریِ باران تو
یا اباالقاسم! دل ما خانهی مهر علی است ای رسول مهربانی! جان ما و جان تو...
محمدجواد شیرازی
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پختهی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم
خورده بخت ما گره با رحمه للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمه للعالمین از همه سیریم الا رحمه للعالمین ظرفمان خالی شود هم دست خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت ماندهایم با دعاهای محمد پر صلابت ماندهایم با عنایت زیر باران محبت ماندهایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم
گشتهایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچههای ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم
جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم
شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است: از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم*
باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم
ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم
پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم
شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم
هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم
می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم
عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم
* شیخ طوسی در کتاب امالی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می کند:
هنگامی که روز قیامت می شود و صراط بر روی جهنم نصب می گردد. هیچ کس نمی تواند از روی آن عبور کند مگر اینکه جوازی در دست داشته باشد که در آن ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد و این همان است که خداوند می گوید: «و قفوهم انهم مسئولون»
مجید تال
به دقت گوش کن انگار چیزی بر زمین افتاد سکوت شب شکست و در همه دنیا طنین افتاد
گمانم این صدای بر زمین افتادن بتهاست یکی الله اکبر گفت و اینک در جهان غوغاست خدایا کیست بتهای جهان را واژگون کرده شکوه چیست تاج سروران را سرنگون کرده
خبر آمد که در ایران ترک برداشت ایوانی سراسیمه پرید از خواب، شاهنشاه ساسانی
مدائن را ببین! انگشت بر لب مانده از حیرت که این بیطاقتی در طاق کسری نیست بی علت
کسی خاموش کرده آتش شرکی مسلم را کدامین نور تا این حد دگرگون کرده عالم را
خدا تعریف دیگر یافت این هم یک خوش آمد بود چنین تغییر در دنیا فقط کار محمد بود
رسوم جاهلیت را به هم زد وقت میلادش رسید و استجابت شد دعای خیر اجدادش
گرفته آسمان انبیا یک عمر نور از او سخن گفتند در تورات انجیل و زبور از او
نشان دادند تنها قدری از اوج مقامش را رسولانی که وقت معجزه بردند نامش را
پر از عجزیم وقتی بوده اعجازش کلام الله چه جای مدح؟ خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
رسید از چشمه آفاق جان تازه ای آورد برای مردم دنیا جهان تازه ای آورد
به نام زن کرامت داد، دریا را به صحرا برد مقام دختران را با کلام خویش بالا برد
نصیب او به غیر از ناسپاسی ها نشد آری لبش یک بار هم اما به نفرین وا نشد آری نبی آمد ولی افسوس قدرش را ندانستند نه... قدرش را بجز زهرا و جز مولا، ندانستند
علی در یاری تنهایی احمد مصمم ماند ولی الله اعظم با رسول الله اکرم ماند...