مرثیه ای برای کردستان بی دفاع
کرونا مهندس و دکتر، زن و مرد، پیر و جوان، بچه و بزرگسال، شاغل و بیکار، استاد دانشگاه و دانشجو نمی شناسد او می بلعد و کارش را می کند و در این طرف داستان هم مسئولان کردستان بعد از یکی دو مورد اظهار نگرانی شدید، این روزها حتی اظهار نگرانی هم نمی کنند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از کردتودی، هشتم اسفند ماه به صورت رسمی مبتلا شدن یک کردستانی به ویروس کرونا اعلام رسانه ای شد، از آن روز کرونا ابتدای با صبر حوصله و ولی بعد از یک ماه با سرعت هر چه تمامتر می تازد و متاسفانه استان من همچنان بی دفاع در مقابل این ویروس ناچیز و نحیف قربانی می دهد.
کرونا هر روز شماری دیگر از هم استانی های من را می بلعد و برای درک این واقعیت نیازی به سر زدن به اخبار رسانه های رسمی در کردستان نیست، شما کافی است در طول هر ساعتی از شبانه روز سری به آرامستان های مناطق شهری و روستایی بزنید تا از نزدیک در جریان آن قرار بگیرید.
در روزهای پایانی سال همه بند پوتین ها را محکم بسته و به جنگ با کرونا رفتند، دکان و بازار تعطیل شد، کارکنان ادارات به خانه رفتند، بگیر و ببند شروع شد و مدارس هم درشان تخته، ولی تعطیلات عید که تمامی شد انگار همه رفته بودیم پیک نیک، به یک باره همه چیز به روال عادی برگشت و مسئولان از خود تقدیر کردند که چه خوبیم ما و کرونا را شکست دادیم.
موج دوم از راه رسید، دیگر در روزهای ابتدایی اردیبهشت ماه از مرگ و میر 10 نفر و 15 نفر در یک روز در کردستان کسی تعجبی نمی کرد، کرونا از آن روز تاکنون در کردستان می بلعد و گویا در استان بی دفاع کردستان کسی را یارای مقابله با آن نیست.
آمارها روز به روز بیشتر و بیشتر می شود و بیمارستان ها هم حسابی شلوغ، مرگ به دلیل کرونا در حال افزایش، کادر بهداشت و درمان نه تنها خسته شده اند که حتی این روزها آنها هم جان می دهند.
کرونا مهندس و دکتر، زن و مرد، پیر و جوان، بچه و بزرگسال، شاغل و بیکار، استاد دانشگاه و دانشجو نمی شناسد او می بلعد و کارش را می کند و در این طرف داستان هم مسئولان کردستان بعد از یکی دو مورد اظهار نگرانی شدید، این روزها حتی اظهار نگرانی هم نمی کنند.
رئیس جمهور به روی همه می خندد در تلویزیون همه چیز را عادی جلوه می کند، در مقابل آرامستان بهشت محمدی سنندج هر روز صدها و گاهی هزاران نفر جمع می شوند و چون اجازه ورود ندارند از دور برای رفتگان کرونایی خود گریه و زاری سر می دهند.
ماجرای کارواش و عروسی و مردم سنندج و بی تفاوتی ها از سوی حریرچی مطرح می شود و انگار داستان عوض می شود و دست به قلم های همیشه منتظر در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به خط می شوند و واویلا سر می دهند که فرهنگ سنندج و کردستانی را آب برد و حریرچی توهین کرده است.
آن سوی ماجرا دکتر ناصر قادری عضو هیات علمی دانشگاه کردستان تسلیم کرونا می شود و تنها یک روز پس از آن خلیل احمدی از پرسنل بیمارستان بعثت سنندج دومین شهید سلامت کردستان لقب می گیرد و تسلیم این بیماری می شود.
نماینده مردم در پارلمان محلی شهر سنندج که خود متهم ردیف اول اجرای یکی از پروژه های بایگانی شده عمران شهری است، دست به قلم شده و ابتدا به استاندار نامه می نویسد و وقتی که عده ای در اینستاگرام برای کف می زنند، به سراغ رئیس جمهور هم می رود و به او هم نامه می نویسد و بعد از کلی قربان و صدقه رفتن می خواهد سنندج را قرنطینه کنند.
یکی از بهارستان های نشین های کردستان که دو سه ماهی است حرفی نزده به یک باره او هم دست به قلم می شود و به همه نامه می نویسد و در یک اظهار نظر در شبکه کردستان از دانشگاه علوم پزشکی کردستان به دلیل انبار کردن تجهیزاتی که وی مدعی است از وزارت خانه گرفته، انتقاد می کند.
رئیس دانشگاه علوم پزشکی کردستان روز بعدش همه آن ادعاها را تکذیب می کند و می گوید ما هیچ تجهیزات استفاده نشده و انبار شده ای نداریم و همه چیز را به کار گرفتیم و در این مدت دو نیم برابر تخت های آی سی یو افزایش پیدا کرده اند.
پروژه بایگانی شده تبدیل خیابان فردوسی به پیاده راه که دو دهه است خاک می خورد همچنان ادامه دارد و این بار با قوه قهریه و بعد از اوج گرفتن کرونا، دست فروشان اطراف آن جمع آوری می شوند و هشدارها در این بخش تشدید می شود.
رئیس جمهور همچنان در تلویزیون صحبت می کند و این بار از واگذاری اختیارات جدید به استانهای قرمز کرونایی خبر می دهد و همه چیز را گردن استانداران می اندازد و دقیقا بعد از این ابلاغ است که دیگر خبری از برگزاری جلسات ستاد کرونای کردستان در میان نیست.
استاندار در این گیر و دار با جمعی 100 نفره راهی یکی از روستاهای دیواندره می شود و پروژه افتتاح می کند و تجمع آنها چون مدیران شرکت می کنند، تجمع دو نفر به بالا حساب نمی شود و معاون درمان وزیر بهداشت به همراه گویا همانی که حیاتی گوینده خبر در تلفظ اسمش تپق زد، در سنندج از بیمارستان ها بازدید می کنند.
در پکن 60 نفر به کرونا مبتلا می شوند، پروازها لغو می شود و مدارس تعطیل، اینجا در کردستان در یک روز نزدیک به 400 نفر مبتلای جدید شناسایی می شود و ظرفیت تمامی بیمارستان ها تکمیل ولی آب از آب تکان نمی خورد و همچنان توپ کم کاری در زمین مردم است و این را ما رسانه ای ها هم فریاد می زنیم.
نامه نگاری ها همچنان ادامه دارد و البته عده ای تغییر رویه داده و بیانیه هم منتشر می کنند و از دولت می خواهند کنار بکشد و مسئولیت را واگذار کند و در این میان همچنان مقابل آرامستان های شهرها و روستاهای کردستان حسابی شلوغ است، آمارهای دانشگاه علوم پزشکی هم نصف و نیمه تلفات کرونایی را تایید می کند. عده ای در فضای مجازی با کلمات بازی می کنند و همچنان هشدار می دهند، خبری از بازگشت محدودیت ها به کردستان نیست و علیرغم اینکه چراغ روشنایی پارک های سنندج را خاموش کرده اند ولی در آخرین جمعه خرداد ماه هستند خانواده هایی که با عبور از این روبان های زرد رنگ و در تاریکی بساط شام و قلیان پهن کرده اند.
شهرها تا حدودی خلوت شده اند ولی خبری از تعطیل شدن صف های طولانی نیست، این مهم را می شود در مقابل دفاتر خدمات ارتباطی، خرید نان و بربری، مقابل بیمارستان های سطح استان کردستان به وضوع مشاهده کرد.
به ناگاه از خواب می پرم و سراغ آب سردکن یخچال می روم، بعد از نوشیدن یک لیوان آب تازه بیدار شده ام و دوست دارم همه اینها یک کابوس وحشتاک باشد ولی وقتی که چراغ های کم سو و کم نور شهرم را می بینم انگار همه واقعیت دارد و کرونا در کمین است و استان و شهر من هم همچنان بی دفاع از مقابل این ویروس هستند.
مصلح جهانی
انتهای پیام /