مصرفکننده اصلی آب کشاورزی است یا صنعت؟

مدیر دفتر پژوهش و مدیریت دانش شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران هشدار میدهد: ایران نه تنها با تنش آبی مواجه شده بلکه سرانه آب تجدیدپذیر کشور طی دهههای گذشته به شدت کاهش یافته است.
به گزارش مشرق، ایران امروز با بحران آب و به تبع آن با فرونشست زمین روبهرو است. بحرانی که زندگی میلیونها نفر را تهدید میکند و پیامدهای گستردهای دارد. کاهش مستمر بارشها، افزایش مصرف بیرویه، برداشت غیرمجاز از سفرههای زیرزمینی و مدیریت ناکارآمد منابع آبی شرایط را به گونهای رقم زده که امنیت آبی میلیونها نفر به خطر افتاده است.
فرونشست زمین نیز تهدیدی جدی برای کشاورزی، سکونتگاهها و شبکههای ارتباطی است. اگر چه بیش از 150 کشور جهان با فرونشست مواجه هستند و برخی مانند چین با راهکارهای مهندسی و مدیریت منابع آب توانستهاند تا حدی آن را کنترل کنند، ایران به دلیل برداشت نامتعادل و شرایط جغرافیایی ویژه نزدیک به نیمی از دشتهای خود را در معرض این خطر میبیند.
این بحران دوگانه کمآبی و فرونشست نیازمند توجه فوری و اقدامات جدی است. پژوهش در این پرونده با تمرکز بر «پژوهشهای تحلیلی» و «مصاحبه با صاحبنظران و اساتید» تلاش میکند ابعاد مختلف این مسئله حیاتی را بررسی و راهکارهای ممکن را مطرح کند.
گزارش حاضر نتیجه گفتوگو با «سعید جمالی» مدیر دفتر پژوهش و مدیریت دانش شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران است که در ادامه میخوانیم:
با افزایش جمعیت از دهه 30، شاخص سرانه آب تجدیدپذیر به شدت کاهش یافته است
ایرنا: با توجه به اهمیت منابع آب در تأمین نیازهای جامعه و چالشهای ناشی از تغییرات اقلیمی، رشد جمعیت و مدیریت منابع، لطفاً توضیح دهید که کشور ما هماکنون با بحران آب مواجه است یا صرفاً با کمبود آب روبهروست؟ تفاوت این 2 وضعیت چیست و هر کدام چه پیامدهایی برای تأمین آب، کشاورزی و سایر بخشها دارند؟
جمالی: ابتدا باید تفاوت بین تنش آبی و کمبود آبی را مشخص کنیم. ببینید، یک زمانی هست که ما دچار خشکسالی شدهایم و منابع آب ما بهطور موقت تحت فشار قرار گرفته و دسترسی به منابع آبیمان کاهش یافته است؛ به این حالت اصطلاحاً «واتر استرس» یا تنش آبی میگویند.
یک موقع دیگر هست که ما نهتنها بهطور موقت، بلکه بهطور کلی با کمبود منابع مواجهیم. این کمبود گسترده، تأثیرگذار بوده و تأمین منابع آب را دچار چالشهای اساسی کرده است. در سالیان گذشته شاخصی به نام «شاخص فالکن مارک» معرفی شده است که شاخص بسیار معروفی در سطح جهان است و کشورها را براساس منابع آب دستهبندی میکند. این شاخص سه مرز یا تریگر مشخص دارد: عدد 1700، عدد 1000 و عدد 500 متر مکعب به ازای هر نفر در سال.
این یعنی چه؟ یعنی منابع آب تجدیدپذیر هر کشور را بر جمعیت آن تقسیم میکنیم تا سرانه آب تجدیدپذیر مشخص شود. این به معنای مصرف واقعی هر فرد نیست، بلکه بیانگر سهم هر فرد در صورت تقسیم کل منابع آب تجدیدپذیر کشور است. کشورهایی که حاصل تقسیم این 2 عدد بیش از 1700 باشد، منابع آب کافی دارند. عدد 1700 مرز تنش آبی است، عدد 1000 بیانگر کمبود آب و شاخص 500 متر مکعب به ازای هر نفر در سال، مشخصکننده کمبود مطلق آب است.
بررسیها نشان میدهد در دهه 30 شمسی، شاخص سرانه آب تجدیدپذیر ما بسیار بزرگتر بوده و به دلیل رشد شدید جمعیت از دهه 30 تاکنون، این سرانه به شدت کاهش یافته است
وضعیت سرانه آب تجدیدپذیر کشور ما چگونه است؟
جمالی: متأسفانه در سالهای گذشته، سرانه آب تجدیدپذیر کشور ما از 1700 متر مکعب به ازای هر نفر در سال کاهش یافته و اکنون به عددی حدود 1200 - 1300 رسیده است. یعنی ما در حال حرکت از تنش آبی به سمت کمبود هستیم و این اثرات خود را نشان میدهد. این شاخص 2 مولفه مهم دارد: یک مولفه آب قابل دسترس یا منابع آب تجدیدپذیر و دیگری جمعیت. اگر جمعیت یک کشور زیاد شود یا بهطور بیرویه افزایش یابد، این سرانه به شدت کاهش پیدا میکند.
کاهش سرانه آب تجدیدپذیر از چه زمانی آغاز شد و چه عوامل اصلی در آن نقش داشتهاند؟
جمالی: بررسیها نشان میدهد در دهه 30 شمسی، شاخص سرانه آب تجدیدپذیر ما بسیار بزرگتر بوده و به دلیل رشد شدید جمعیت از دهه 30 تاکنون، این سرانه به شدت کاهش یافته است. البته کاهش منابع آب تجدیدپذیر ناشی از افزایش دما و کاهش بارندگیها نیز مؤثر بوده، اما عامل اصلی پررنگکننده، افزایش بیرویه جمعیت بوده است. این روند از دهه 30 آغاز و در دهههای 40، 50، 60 و 70 به اوج خود رسید و اکنون با پیامدهای آن دست به گریبان هستیم. اما نباید تنها به منابع فکر کنیم. هر مسئلهای 2 عرصه دارد: عرصه منابع و عرصه مصرف. منابع ما محدود هستند و این محدودیت مربوط به امروز و دیروز نیست؛ از زمانی که در این منطقه جغرافیایی جمعیت ایجاد شد، اقوام ایرانی همواره با کمبود منابع آب مواجه بودهاند.
این تمدن چند هزار ساله به صورت هوشمندانه خود را با شرایط سازگار کرده است. این سازگاری به معنای مدیریت منابع و مصارف و رفتارهای تطبیقی است که باعث بقای جمعیتهای آن دوران شده است. این جمعیتها در فلات بزرگ ایران سکونت داشتند که تنها محدوده جغرافیایی مرزهای سیاسی امروز نیست، بلکه از بخشهایی از هند و پاکستان در شرق تا بخشهایی از ترکیه در شمال و کشورهای آسیای شرقی و از جنوب تا خلیج فارس و دریای عمان گسترده است. اقوامی که در این منطقه سکونت داشتند، خود را با این شرایط تطبیق داده و مدیریت منابع و مصارف آب را بهطور هوشمندانه انجام دادهاند.
بیش از 80 درصد آب تجدیدپذیر کشور مصرف میشود
وضعیت مصرف آب چگونه است؟
جمالی: در مورد مصارف، همانطور که گفتیم، 2 عرصه داریم: منابع و مصرف. همانطور که شاخصی برای سرانه آب تجدیدپذیر داریم، شاخص دیگری به نام «سرانه مصرف آب» وجود دارد. این شاخص از تقسیم آب مصرفی سالانه کشور بر جمعیت به دست میآید؛ این آب میتواند صرف کشاورزی، صنعت یا بهداشت شود. عدد حاصل برای ایران فوقالعاده بزرگ است.
نسبت سرانه مصرف به سرانه آب تجدیدپذیر چقدر است؟
جمالی: بدتر اینکه اگر سرانه آب تجدیدپذیر و سرانه مصرف را با هم مقایسه کنیم، عددی به دست میآید که نشان میدهد چند درصد از منابع آب تجدیدپذیر سالانه مصرف میشود. این عدد باید زیر 40 درصد باشد. متأسفانه در ایران این عدد اکنون بیش از 80 درصد است. یعنی حتی در شرایط نرمال، بیش از 80 درصد آب تجدیدپذیر مصرف میشود.
این وضعیت چه پیامدی دارد؟ دلیل این مصرف بالای آب چیست؟
جمالی: این وضعیت احتمال آسیبپذیری ما را افزایش میدهد؛ کافی است یک سال بارش کم باشد، دما افزایش یابد و تبخیر تعرق زیاد شود تا تعادل میان منبع و مصرف به هم بریزد. به همین دلیل گفته میشود مصرف نباید بیش از 40 درصد منابع باشد تا در شرایط کمبود، مصرف معقول باقی بماند. چرا مصرف ما اینقدر بالا رفته؟ کشور ما مانند فردی است که منابع مالی محدودی دارد اما هزینههایش بسیار زیاد است. این مشکل در بخش آب نیز وجود دارد: منابع محدود اما مصرف بسیار بالا است. این چالش ناشی از سیاستگذاریهای اشتباه 40 تا 50 سال اخیر است که به افزایش مصرف و تنشهای شدید منجر شده است.
بخش عمده مصرف آب در کشاورزی است
مصرف آب در کشور بیشتر مربوط به کدام بخشها است؟
جمالی: مصرف تنها توسط هر فرد نیست؛ بخش عمده آن در کشاورزی، بخش بعدی شرب و بهداشت و درصد بسیار جزئی در صنعت استفاده میشود. چالش اصلی اینجاست که کشوری با چنین اقلیمی و منابع محدود، توسعه خود را بر کشاورزی و سیاست خودکفایی محصولات کشاورزی پایهگذاری کرده است. آنچه اکنون با آن مواجه هستیم، بازخورد حکمرانی اشتباه دهههای گذشته و افزایش بیرویه مصرف است که کشور را با تنشهای شدید آب مواجه کرده است.
یک مسئله بسیار مهم در حکمرانی آب این است که متأسفانه پذیرش خطا وجود ندارد. یعنی کسانی که در موقعیتهای تصمیمگیری بودهاند و در سنوات گذشته تصمیماتی گرفتهاند که ما را به این سمت سوق داده، هیچیک مسئولیت آن را نمیپذیرند
اگر عوامل خارجی مانند تغییرات اقلیمی رخ دهد، چه تأثیری بر منابع آب کشور خواهد گذاشت و وضعیت کنونی چگونه تشدید میشود؟
جمالی: وقتی که مصرف ما اینقدر بالاست، اگر عوامل خارجی - منظورم عواملی است که مربوط به مصرف نباشند - رخ دهد، شرایط بدتر میشود. تغییر اقلیم با افزایش درجه حرارت، تبخیر و تعرق را افزایش داده است. یعنی همان منابع تجدیدپذیری که در موردشان صحبت کردیم، دسترسی به آنها کاهش یافته است و این وضعیت باعث میشود شرایط باز هم بدتر شود؛ یعنی وارد چرخهای میشویم که به صورت پیوسته شرایط را تشدید میکند اما باید توجه داشته باشیم که قسمت عمده این چالشها ناشی از فعالیتها و تصمیمگیریهای اشتباهی است که خودمان گرفتهایم و حالا این عوامل خارجی آن را تشدید میکنند و وخامت شرایط را افزایش میدهند.
چه سیاستهایی در گذشته باعث شده است که منابع آب کشور به ویژه در حوزه دریاچه ارومیه به وضعیت کنونی برسد؟ نقش تصمیمگیریها و عملکردها در این وضعیت چگونه بوده است؟
جمالی: یک مسئله بسیار مهم در حکمرانی آب این است که متأسفانه پذیرش خطا وجود ندارد. یعنی کسانی که در موقعیتهای تصمیمگیری بودهاند و در سنوات گذشته تصمیماتی گرفتهاند که ما را به این سمت سوق داده، هیچیک مسئولیت آن را نمیپذیرند و حتی گاهی مدعی نیز هستند. برای مثال، در سخنرانیها مشاهده میکنید کسانی که سمتهای کلان در وزارتخانههای مختلف کشاورزی داشتهاند، اکنون خود را مدعی خشکانده شدن دریاچه ارومیه میدانند. باید پرسید: در دوره چه کسانی این الگوهای کشت در حوزه دریاچه ارومیه دیکته شد؟ در واقع، یکی از چالشهای مهم ما این است که حاضر به پذیرش شکست نیستیم. تا زمانی که تصمیمگیرندگان قبول نکنند که شکست خوردهاند، مسیر همان مسیر غلطی خواهد بود که تاکنون طی شده است. ما باید بپذیریم که تصمیماتمان اشتباه بوده و راهکارهایمان نادرست بودهاند تا بتوانیم مسیر را اصلاح کنیم.
منابع آب کشور ما مشابه بیماری است که مُسکنها موقتاً درد را کاهش میدهند
لطفاً توضیح دهید چگونه وابستگی معیشت مردم به توسعه کشاورزی، تولید محصول و درآمدزایی، وضعیت منابع آب کشور را تحت تأثیر قرار میدهد؟
جمالی: زمانی که معیشت مردم به توسعه کشاورزی گره زده میشود، برداشت و استفاده از منابع آبی شدت پیدا میکند. وقتی زندگی مردم به تولید محصول بیشتر گره زده شود، این محصول بیشتر، آب بیشتری میطلبد. نتیجه چیست؟ حقآبههای محیط زیستی نادیده گرفته میشوند، برداشت بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی رخ میدهد و آبی که قرار بود وارد دریاچهها و سفرههای آب زیرزمینی شود، تبدیل به محصول میشود. در نهایت، دریاچهها و سفرههای آب زیرزمینی از دریافت منابع خود محروم میشوند.
با توجه به برداشتهای بیرویه از منابع آب سطحی و زیرزمینی و تأثیرات گسترده آن، لطفاً توضیح دهید پیامدهای بلندمدت این اقدامات چیست؟ این وضعیت چه اثراتی بر دریاچهها، سفرههای آب زیرزمینی و پدیدههای زمینشناسی مانند فرونشست دارد؟
جمالی: بعد از یک بازه طولانی، قطعاً این اتفاق میافتد که دریاچه خشک شود یا سفره آب زیرزمینی خالی شود. پدیدههایی مانند فرونشست نیز ناشی از همین تصمیمگیریهای اشتباه است. اما چون این یک مسئله مزمن است، بلافاصله بروز نمیکند و پیامدهای آن در یک بازه زمانی طولانی آشکار میشوند. از آنجا که درمان درستی صورت نگرفته و مرور زمان اتفاق افتاده است، وضعیت به یک بیماری بسیار وخیم تبدیل میشود که شاید قابلیت ترمیم و بهبود آن دیگر وجود نداشته باشد.
مشابه یک بیماری، بدن درد میکشد؛ مسکنها بهطور موقت درد را کاهش میدهند اما چون علت بیماری مشخص نشده، مشکل باقی میماند و دیر یا زود، زمانی فرا میرسد که هیچ داروی مسکنی قادر به کاهش درد نیست. وضعیت منابع آب کشور ما دقیقاً مشابه چنین بیماری است: تصمیمات اشتباه گرفته شده، موضوع پشت گوش انداخته شده و در نهایت چنین بحرانی رخ داده است.
منبع: ایرنا