مهاجرانی: نمیتوان دین را با سلطه و جبر بر جامعه تحمیل کرد / مگر کسی را می توان با اجبار به نماز خواندن وادار کرد؟
مهاجرانی در یادداشتی نوشت: نمیتوان دین و ارزشهای دینی را با سلطه و جبر و قسر بر جامعه تحمیل کرد. مگر میتوان با اجبار کسی را به نماز خواندن وادار کرد؟ مردم را به اجبار به نماز جمعه یا جماعت کشانید؟ پیداست که نمیآیند و نمیشود.
قرآن مجید وقتی سخن از «استطاعت» میگوید، این واژه دقیق و عمیق در چند مورد به کار برده شده است. من این دقتها و حکمتهای قرآنی را «میناگریهای قرآن مجید» نام نهادهام. حقیقت این است که همین میناگریها، نشانههای روشنند که قرآن کلام خداوند متعال است و این همه دقت و لطافت و جامعیت و زیبایی، فراتر از حد و پایه و مایه سخن انسانی است. به دو مورد از موارد استطاعت اشاره میکنم:
یکم: استطاعت صبر! واقعیت این است که صبوری استطاعت میخواهد. چنانکه خضر به موسی گفت، شرط همراهی استطاعت صبر است. موسی شتابزده و کم استطاعت و عهد شکن بود و خضر ناگزیر از فراق شد. قال اِنک لن تستطِیع معِی صبرًا (الکهف: 67)
دوم: استطاعت شنیدن! این دو مورد، در نسبت با یکدیگر نیز معنا میدهند. استطاعت شنیدن، نیاز به استطاعت صبر دارد. کسی که سخن دیگری را تمام و کمال گوش میکند و در حین گوش کردن، دنبال دستاویزی برای نفی یا رد سخن مخاطب خود نمیگردد، همان شیوهای که در مناظرهها شاهدیم! کمتر اتفاق میافتد که در مناظره، به ویژه مناظرههای جنجالی و سیاسی، در فضای پرتنش، آفرین و نفرین، طرفین به سخن یکدیگر خوب گوش کنند و گوشی شنوا داشته باشند، میخواهند «مچگیری» کنند و به اصطلاح یخه حریف را بگیرند و او را بپیچانند. بسیار نادر است که به روایت امام محمد غزالی، در مناظره، یک طرف دقیق به سخن طرف دیگر گوش کند و اگر احساس کرد حقیقتی بر زبان او جاری شده است، سخن رقیب را بپذیرد و از اینکه حقیقت بر زبان رقیب جاری شده است، خوشحال شود.
واقعیت این است که جامعه گاه با امواج ملایم صدای خود را به گوش میرساند، اگر به امواج ملایم و نرم توجه نشد، آنگاه «هر موج چون اشتر شود!» امواج کوهآسا به حرکت در میآیند؛ دیگر نمیتوان آنها را نادیده گرفت، اگر چنان امواجی را ندیدیم، توفان و سیلاب را خواهیم دید. فراتر از شنیدن صدای امواج، کار هر حکومت خردمند و آیندهبین این است که صداهای نهان جامعه را بشنود و پیش از اینکه جامعه به جوش بیاید، مشکل را شناسایی و حل کند. اجازه ندهد مشکل تبدیل به بحران شود و حل آن دشوار یا گاه ممتنع.
گفتهاند: «مرد آخِر بین مبارک بندهای است!» یعنی کسی که به افقهای دوردست مینگرد و راه را از چاه و دوا را از درد باز میشناسد.
میبایست از مراجع محترم تقلید پرسید مگر نه این است که اصل پذیرش دین بر اساس اختیار و انتخاب و اشتیاق و ایمان است. به موجب آیه کریمه: «لا اِکراه فِی الدِینِ قد تبین الرُشدُ مِن الغیِ (سوره البقره / 256)
«در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است.» (قرآن مجید ترجمه آیتالله ناصر مکارم شیرازی)
نمیتوان دین و ارزشهای دینی را با سلطه و جبر و قسر بر جامعه تحمیل کرد. مگر میتوان با اجبار کسی را به نماز خواندن وادار کرد؟ مردم را به اجبار به نماز جمعه یا جماعت کشانید؟ پیداست که نمیآیند و نمیشود. اگر هم شد، پوسته کمرمقی از نماز ارایه میشود. حجاب هم از جمله همین احکامی است که نمیتوان با اکراه و اجبار یا سرکوب جوانان را به پذیرش آن وادار کرد؟ بگذریم که وادار کردن غیرمسلمانان و اهل کتاب و جهانگردان و مقامات خارجی که به ایران میآیند یا انتظار رییسجمهور محترم ما در نیویورک از کریستین امانپور که هم اسمش مسیحی است و هم به اعتبار مادرش مسیحی است، به رعایت حجاب، جای اما و اگر دارد.
استطاعت شنوایی و شنودن داشته باشیم و به سخن جوانان گوش کنیم. از جمله کسانی نباشیم که به تعبیر قرآن مجید، استطاعت شنودن ندارند! «وکانُوا لا یستطِیعُون سمعًا» (سوره کهف /101)
همچنین بخوانید