میراثی که نابود میشود؛ بیتوجهی به تاریخ و فرهنگ ایران

اگر امروز برای حفاظت از تخت جمشید، سیوسه پل و دیگر بناهای تاریخی کشور اقدامی نکنیم، فردا ممکن است دیگر چیزی از این آثار باقی نمانده باشد.
عبدالرضا خزایی - روزنامهنگار؛ تصویر یک گردشگر که از دروازه ملل تخت جمشید بالا رفته و عکسی از این اقدام بیاحترامی به تاریخ ثبت کرده، در فضای مجازی دست به دست چرخید و واکنشهای گستردهای را در پی داشت. این تصویر شاید بهظاهر هیچ آسیب مستقیمی به این بنای تاریخی وارد نکرده باشد، اما در واقع، پیامدهای آن از هر آسیب فیزیکی به مراتب عمیقتر و جدیتر است. این حادثه، نمادی از بیتوجهی و غفلت گستردهای است که بهطور روزمره میراث فرهنگی و تاریخی ایران را تهدید میکند.
درست در زمانی که تخت جمشید، این نماد بزرگ هویت ملی و فرهنگی ایران، در ایام نوروز میزبان سیل عظیمی از گردشگران داخلی و خارجی است، این اتفاق به وضوح نشاندهندهی ضعف مدیریت و نظارت بر حفاظت از این آثار است. در حالی که ایران با داشتن آثار باستانی بیبدیل و منحصربهفرد، میتواند بهعنوان یک مقصد گردشگری جذاب در دنیا شناخته شود، متأسفانه آثار تاریخی کشور در معرض تهدیدهای زیادی قرار دارند که مهمترین آنها بیتوجهی و عدم حفاظت صحیح است.
در حال حاضر، ایران با داشتن میراث فرهنگی و تاریخی غنی، از جمله تخت جمشید، پاسارگاد، سیوسه پل و نقش رستم، بهعنوان یکی از کشورهای دارای آثار باستانی ثبتشده در فهرست میراث جهانی یونسکو شناخته میشود. اما در کمال تأسف، این آثار باستانی بهدلیل کمتوجهیها و نواقص مدیریتی در وضعیت بحرانی قرار دارند. گزارشهای متعدد از وضعیت حفاظتی این بناها حاکی از آن است که بسیاری از این آثار باستانی، بهویژه آنهایی که در معرض تردد و بازدید گردشگران قرار دارند، در حال تخریب و فرسایش هستند. متأسفانه نبود نظارتهای دقیق و مستمر، کمبود بودجه برای مرمت و حفظ این آثار، و نبود مدیریت صحیح در این زمینه، به عاملی جدی در نابودی این بناها تبدیل شده است.
در بسیاری از مواقع، وضعیت بد حفاظتی بهحدی است که در صورت بروز هر حادثهای، آثار تاریخی ممکن است غیرقابل جبران آسیب ببینند. حادثهی اخیر در دروازه ملل تخت جمشید، نمونهای از همین غفلتهاست که در آن نهتنها گردشگران بهراحتی از آثار باستانی بالا میروند، بلکه مسئولین مربوطه هیچگونه واکنش جدی به چنین اقداماتی نشان نمیدهند.
موضوع تنها به بیتوجهی به نظارتهای حفاظتی و نبود بودجه برای مرمت آثار محدود نمیشود. در سالهای اخیر شاهد بودهایم که در حریم بسیاری از آثار تاریخی ایران، پروژههای عمرانی بدون ارزیابیهای دقیق از تأثیرات آنها بر محیط زیست و میراث فرهنگی انجام شده است. بهعنوان مثال، در نزدیکی تخت جمشید، سیوسه پل و حتی در مناطق نزدیک به پاسارگاد، پروژههای ساخت جادهها، سدها و حتی ساختوسازهای مسکونی بدون توجه به هویت تاریخی این مناطق در حال اجرا هستند. این پروژهها در بسیاری از موارد، آثار مخربی بر بناهای تاریخی میگذارند و میتوانند باعث نابودی این میراث فرهنگی شوند. در برخی موارد، حتی آثار تاریخی در معرض خطر بهدلیل نبود نظارت کافی، بهصورت غیرقانونی تخریب یا دستکاری میشوند.
این وضعیت به حدی نگرانکننده است که این شائبه در ذهن بسیاری از مردم و کارشناسان میراث فرهنگی به وجود آمده که شاید عمداً هیچگونه توجهی به وضعیت این آثار نمیشود. بیتوجهی به مرمت و حفاظت از این آثار، و همچنین اجرای پروژههای مخرب در نزدیکی بناهای تاریخی، بهگونهای است که گویی برخی افراد و نهادها بهدنبال نابود کردن این میراث فرهنگی هستند. این موضوع نهتنها در سطح مسئولین بلکه در سطح عمومی نیز مطرح است. اینگونه اقدامات باعث شده است تا بسیاری از مردم به این نتیجه برسند که شاید عمداً میخواهند توجهی به اهمیت این آثار تاریخی نشود و آنها را از بین ببرند. این مسأله تنها بهدلیل کمبود منابع یا بیتدبیری نیست، بلکه میتواند ناشی از سیاستهای نانوشتهای باشد که بهطور غیرمستقیم باعث فراموشی و تخریب این آثار میشود.
پرسشهای جدی در این زمینه مطرح میشود: آیا واقعاً نهادهای مسئول در این زمینه، درک کافی از اهمیت تاریخی و فرهنگی این آثار دارند؟ چرا در برابر تخریبهای تدریجی این بناها واکنش جدی نمیدهند؟ آیا این بیتوجهیها صرفاً ناشی از عدم تدبیر است یا میتوان این روند را نتیجه یک سیاست پنهانی دانست که بهطور عمدی سعی دارد این آثار را از تاریخ فرهنگی ایران حذف کند؟ این سوالات بدون پاسخ ماندهاند و همچنان بر اذهان عمومی سنگینی میکنند.
نکته دیگر که نباید از آن غافل شد، این است که میراث فرهنگی و تاریخی ایران نهتنها بخشی از هویت ما، بلکه یکی از مهمترین منابع اقتصادی کشور بهویژه در حوزه گردشگری محسوب میشود. ایران با داشتن این آثار میتواند بهعنوان مقصدی جذاب برای گردشگران داخلی و خارجی مطرح باشد و از آنها بهرهبرداری اقتصادی کند.
اما بیتوجهی به حفاظت از این آثار و عدم سرمایهگذاری در این زمینه، باعث شده که این جاذبههای گردشگری بهتدریج دچار آسیبهای غیرقابل جبران شوند و درآمدهای ناشی از گردشگری بهجای رشد، کاهش یابد.
اینکه امروزه شاهد بیتوجهیها به میراث فرهنگی خود هستیم، نشاندهندهی یک ضعف جدی در مدیریت این بخش از کشور است. باید درک کنیم که حفاظت از این آثار تنها وظیفهی دولت یا مسئولان نیست، بلکه این مسئولیت بر دوش هر ایرانی قرار دارد. این آثار، نهتنها برای نسلهای امروز که برای نسلهای آینده نیز اهمیت دارند و باید از آنها بهطور جدی دفاع کنیم. اگر امروز برای حفاظت از تخت جمشید، سیوسه پل و دیگر بناهای تاریخی کشور اقدامی نکنیم، فردا ممکن است دیگر چیزی از این آثار باقی نمانده باشد. برای جلوگیری از نابودی این سرمایههای ملی، باید حفاظت از آنها را به یک دغدغه عمومی تبدیل کنیم. نهادهای مسئول باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا این آثار را از تهدیدات مختلف حفظ کنند و مردم نیز باید در این مسیر همراهی کنند تا همگان بدانند که حفاظت از تاریخ، وظیفهای است که بر دوش همه ماست.
از میان اخبار