دوشنبه 8 دی 1404

نقدی بر رفتار تهاجمی اهالی هنر، این بار در برابر شهرام ناظری

وب‌گاه خبر آنلاین مشاهده در مرجع
نقدی بر رفتار تهاجمی اهالی هنر، این بار در برابر شهرام ناظری

اخیرا ویدئویی از سخنرانی جناب شهرام ناظری در دانشگاه سلجوق ترکیه منتشر شده است که در آن از تلاش‌های دولت ترکیه برای حفظ و پاسداشت میراث مولانا و زنده نگاه داشتن نام و مکتب مولانا تشکر شده است.

در این میان اما بسیاری از فعالان همیشه در صحنه فضای مجازی با به کار بردن تعابیری که در شان و شخصیت هنرمند بزرگی چون شهرام ناظری نیست، ایشان را مورد انتقادات شدید قرار داده‌اند، این همین رو نکاتی در تائید و حمایت از شهرام ناظری ذکر و یادآوری چند نکته که - صرفا دیدگاه نگارنده بوده و لزوما نیز نمی‌تواند صحیح باشد - می‌تواند راهگشا باشد.

نخست، بسیاری از ما شهرام ناظری را با اجرای آثاری از مولانا می‌شناسیم، از قضا مولانا را هم با صدای شهرام ناظری شناخته‌ایم، به عبارتی احتمالاً، شناخت‌مان از مولانا در حد همان آثاری‌ست که شهرام ناظری و تنی چند از بزرگان اجرا کرده‌اند. بررسی 49 آلبوم منتشر شده با صدای شهرام ناظری نشان می‌دهد که از میان 269 شعر یکتای اجرا شده در این آثار، 191 شعر از شعرای متقدم بوده که 85 شعر (معادل 45درصد) از اشعار مولانا اجرا شده است. در حالی که از میان 2283 شعر از اجراهای ادیب خوانساری، بنان، برنامه‌های گلهای رنگارنگ، گلهای جاویدان، گلهای تازه، یک شاخه گل و برگ سبز سهم مولانا تنها 132 شعر (معادل 5درصد) بوده است. همین آمار و انتشار آثار متعدد ایشان با محوریت اشعار مولانا (بدون در نظر گرفتن کنسرت‌ها و آثار غیر رسمی)، گواهی است بر تلاش‌های این آوازخوان بزرگ، در شناساندن مولانا میان دوستداران و اهالی موسیقی.

دوم، به فرض که سخنان جناب ناظری در این مجمع صحیح نبوده و مواردی که توسط ایشان بیان شده است، «ضد ایرانی»، «جنجالی» و از سر «چاپلوسی» برای دلربایی از عثمانی جماعت بوده و دل بسیاری از هنرمندان و دلسوزان فرهنگ و هنر ایرانی را به درد آورده است. بسیار خوب! در همین ایران عزیزمان که از جان دوستش می‌داریم شعرای بزرگی آرمیده‌اند، مقبره حافظ، سعدی و خواجوی کرمانی در شیراز، صائب تبریزی در اصفهان، خیام و عطار نیشابوری در نیشابور، فردوسی در مشهد و... قرار دارند، با بررسی وضعیت آرامگاه شعرا در ایران می‌توان از وضعیت سلامت آرامگاه‌های بزرگان ادبیات کشور مطلع شد. خبرگزاری ایسنا در خرداد سال 1402 طی گزارشی خبر از ویرانی بخشی از سازه آرامگاه سعدی داد، به گونه‌ای که بخش عمده‌ای از این مجموعه نیاز مبرمی به مرمت و بازسازی دارد (ایسنا،1402، کد خبر 85119511) در گزارشی دیگر از همین خبرگزاری در مهر 1404، وضعیت وخیم آرامگاه حافظ به همراه تصاویری تکان‌دهنده از این آرامگاه منتشر شد، این گزارش نشان می‌داد درها و پنجره‌های چوبی این آرامگاه‌ها موریانه‌زده شده و بخش‌هایی از آن‌ها، غیراصولی و غلط مرمت شده‌اند، مرمت‌هایی که به جای چوب، با سیمان و نئوپان انجام شده است. از طرفی تَرَک‌های بسیار زیادی در درها و پنجره‌ها مشاهده می‌شود. نوعی آشفتگی و بی‌نظمی در مقبره‌ها وجود دارد. در داخل بیشتر مقبره‌ها پر از زباله است (ایسنا،1404، کدخبر 1404072012578) درگزارشی دیگر در خبرگزاری مهر در بهمن 1399، خبر وضعیت وخیم مقبره الشعرای تبریز که آرامگاه بیش از 400 شاعر، عارف و رجال نامدار کشور است، منتشر شد (مهر، 1399، کد خبر5146564) شاید بهتر است بدانید که در گزارشی دیگر که در سال 99 و در خبرگزاری ایسنا منتشر شد در محل حفاری ایستگاه مترو قونقا تبریز، حوالی گورستان منتسب به شمس در تبریز معروف به گورستان گجیل استخوان‌هایی کشف شد که عمدتا نیز انسانی بوده‌اند (ایسنا، 1399، کد خبر 99033119303)

با مطالعه مستندات و بررسی‌های فوق و در نقطه مقابل آن بودجه‌های فراوان دولت ترکیه در راستای مرمت و بازسازی مقبره مولانا، تشخیص صحت و کذب بودن سخنان جناب شهرام ناظری چندان سخت نیست. حال جای آن دارد که از آن دسته سینه‌چاکان و غوغاگران فضای مجازی که برای دیده شدن خود و جذب مشتری، با سوءاستفاده از عواطف مخاطب ناآگاه، این محیط را آکنده از انواع توهین به ایشان کردند، کجا بودند که در برابر نه مولانا، که مزار حافظ و سعدی خودمان و آرامگاه‌هایی که تخریب می‌شوند افاضاتی بیان نفرموده و خمود و ساکن ماندند؟ جدای از موارد ذکر شده در طی سال‌های گذشته کدام جشنواره مرتبط با ادب، فرهنگ و هنر با هدف پاسداشت مقام بزرگان شعر و ادب پارسی در سطح ملی برگزار شده و دستاورد آن چه بوده است؟ کدام جشنواره شعر و موسیقی به طور اختصاصی به هر یک از این شاعران پرداخته که با شنیدن چند جمله درست در مراسم «بزرگداشت مولانا» (آن هم از زبان چهره‌ای که عمر خود را صرف شناساندن مولانا کرده است) به تریج قبای ایرانیت‌مان برخورده است؟ مگر همین چند ماه گذشته را فراموش کرده‌ایم که حکم تخلیه و تخریب آرامگاه خیام توسط یک روحانی به دلیل شادی مردم در مراسم تحویل سال 1404 صادر شد؟

سوم، عادت جمعی روزگاران دور ثابت کرده است که ما ملت مرده‌پرستی هستیم، در لغت‌نامه دهخدا در مقابل کلمه مرده‌پرست نوشته شده است: «‌فردی که مرده را پَرستد و به او اظهار علاقه کند و حرمت گذارد. به دیگران تا زنده‌اند وقعی و ارجی ننهد اما پس از مرگشان سوگواری کند و در شرح فضیلت و مقام‌شان افراط کند.» حضرت مولانا (که مقبره ایشان در ترکیه مورد عزت و احترام دوستدران‌شان است) نیز در شعری، این عادت ایرانیان را اینگونه توصیف کرده است: «گهی خوشدل شوی از من که میرم، چرا مرده‌پرست و خصم جانیم» این رسم و خلق ایرانیان، خاصه در مواجهه با چهره‌های شاخص، بارها برای بسیاری از مردم ثابت شده است. حکایت شهرام ناظری و سخنانش نیز سند همان حکایت است، با انتقادات و توهین فراوان صدای آنکس که زنده است را خاموش می‌کنند و بدون توجه به جایگاه اشخاص آنان را مورد عتاب قرار می‌دهند. بی آنکه لحظه‌ای با خود بیاندیشند برای بزرگداشت زندگان خود به سهم خود چه کرده‌ایم؟ چگونه یاد آن‌ها را گرامی داشته‌ایم و آیا آنچنان که لیاقتش را دارند، ارج نهاده‌ایم؟ هنوز یادمان نرفته که در زمان زنده بودن لطفی و مشکاتیان و شجریان چه رفتارهایی با آنان می‌شد، یا توسط سائسان و آمران با ممنوعیت و محدودیت‌های فراوان مواجه شدند یا لطف! هنردوستان آن‌ها را گوشه نشین کرد. نیز فراموش نکرده‌ایم که پس از مرگشان عزیز شمرده شدند و نامشان ماندگار شد.

چهارم، شاید بتوان دیگر خصصه جمعی ایرانیان را نداشتن حافظه تاریخی دانست. تجربیات بسیاری در این مورد در اطراف‌مان وجود دارد که مطالعه آن‌ها می‌تواند این ادعا را ثابت کند. این جمله از آن رو بیان شد که شاید اتفاقات حدود یک ماه گذشته و ماجرای آن مسابقه تلویزیونی را فراموش کرده‌ایم که شرکت‌کنندگان برای تخریب نمادهای ایران باستان با یکدیگر رقابت می‌کردند که با واکنش‌های متعددی در فضای مجازی نیز مواجه شد. همچنین بارها دیده شده که هموطنان عزیز و ایرانیان علاقه‌مند به آثار باستانی! با نوشتن یادگاری و کنده‌کاری کردن این آثار کمر به تخریب آن‌ها می‌بندند. بارها و بارها هم از اقدام مسئولان در راستای تخریب و گودبرداری و مرمت‌های غیراصولی اطراف آثار باستانی شنیده‌ایم، آیا چنین رفتارهایی که یا عامدانه و یا ناخواسته در راستای تخریب میراث باستانی‌مان صورت می‌گیرد، چیزی خلاف سخنان ناظری است؟ با وجود دارا بودن منابع سرشار از آثار باستانی کدام یک از آن‌ها به درستی حفظ شده و یا با تبلیغ آن در سراسر دنیا همانند آنچه در ترکیه اتفاق می افتد باعث جذب توریست و سرمایه عظیم مالی شده است؟ شاید یادآوری این خاطره نیز در راستای به روزرسانی حافظه تاریخی‌مان جالب توجه باشد که در اوایل تیرماه سال 1403 علیرضا قربانی به همراه تیم خود اقدام به برگزاری کنسرتی در تخت جمشید نمود، برنامه‌ای که با انتقاد بسیاری از سوی متخصصین و کارشناسان بناهای تاریخی مواجه شد اما ایشان بدون توجه به انتقادات و با کمترین ملاحظات نسبت به بروز آسیب‌های احتمالی به این بنای تاریخی و ملی، کنسرت خود را با همراهی خیل عظیمی از طرفداران به موسیقی پاپ ایرانی، برگزار کرد، با این حال واکنش‌ها به انجام این برنامه از سوی دوستداران و اهالی هنر بسیار اندک تر از آنچه اکنون اتفاق افتاده است بود.

با این تفاسیر شایسته است، قبل از آنکه به بهانه دیده شدن و دریافت مشتری بیشتر، کمر به تخریب هنرمندی که عمر خود را صرف گسترش و شناساندن شعر و موسیقی ایرانی کرده است، ببندیم و او را ضد ایرانی، چاپلوس، نمک‌گیر عثمانی، فاشیست و مواردی از این دست بنامیم، به این مهم فکر کنیم که خود برای بزرگانمان چه کرده‌ایم، با آنکه تمام اشعارشان فارسی هستند، چند بیت از آن‌ها را می‌دانیم، مطالعه کرده و در زندگی خود به کار می‌بریم، آیا با وجود آنکه مقبره بسیاری از این بزرگان در ایران قرار دارد از آن‌ها دیدن کرده‌ایم؟ این پرسش (بی‌پاسخ) در پایان نیز ضروری‌ست که آخرین بازدید متولیان میراث فرهنگی، مسئولان و گماشته‌گان دولتی، از آرامگاه بزرگان شعر و ادب پارسی، به چه زمانی برمی‌گردد و چه برنامه‌ای برای اشاعه فرهنگ، ادب و هنر این مرز و بوم دارند و چه مقدار بودجه برای حفظ و مرمت این آثار صرف شده است؟

*منتقد و پژوهشگر موسیقی

242243

کد مطلب 2162961