نوربالا | شیرجه زدن روی نان!
به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، بیشتر وقتها در سفرههای جبهه نان خشک و در نهایت پنیر و ماست بود. خیلی وقتها هم به رزمندهها در یک روز فقط یک قرص نان می رسید و بعضی وقتها هم به قدری درگیر جبهه و جنگ میشدند که خواب و خوراک از آنها گرفته میشد.
«مجید زارعی» یکی از نیروهای هلال احمر در دوران دفاع مقدس است. او خاطرهای دارد از زمانی که تا سه روز غذایی نخورده بود و از کسی هم طلبکار نبود. خاطره وی در ادامه میآید:
سال 1362 بعد از 3 روز پاکسازی منطقه از کومله و دموکرات غذا نخورده بودم. یک دفعه رد نان خشک را روی زمین دیدم. نشستم به جمعکردن و خوردن. مسئول بهداری من را دید، زد پشتم و گفت: «چکار میکنی؟» گفتم: «سه روزه که غذا نخوردهام!» او داخل ماشینی را که پر از نان بود، نشانم داد. من هم از شدت گرسنگی پریدم روی نانها و شروع به خوردن کردم.
از سمت چپ نفر دوم شهید قمی معاون شهید کاوه، نفر سوم شهید کاوه و نفر چهارم مجید زارعی
شهید کاوه وقتی این صحنه را دید، از من پرسید: «برای چی غذا نخوردی؟!» گفتم: «در این سه روز گردانها میگفتند از کدام گردانی؟ من هم میگفتم از هلالاحمر. آنها هم میگفتند: غذای شما را هلالاحمر باید بدهد.» شهید کاوه از این موضوع خیلی ناراحت شد. فرماندهان را صدا زد و به خاطر این اتفاق نهیبی به آنها زد. سپس به من گفت: «چکار کنم که مرا حلال کنی؟» من هم گفتم: «فقط باهم عکس بگیریم.»
مجید زارعی در سال 1364 و 10 روز بعد از ازدواج به جبهه اهواز رفت و مسئول یک بیمارستان صحرایی شد. 2 روز بعد از حضور در بیمارستان صحرایی، بعثیها منطقه را بمباران شیمیایی کردند. وی به همراه 6 پزشک دیگر که شیمیایی شده بودند، به بیمارستان امام حسین (ع) تهران منتقل شدند.
پایان پیام /