نوشتن از مادربزرگی که باغش را با خدا شریک بود
مهناز فتاحی نویسنده «باغ مادربزرگ» از روند نوشتن این کتاب میگوید و امیدوار است از آن یک سریال تماشایی بسازند.
به گزارش ایسنا، مهناز فتاحی متولد سال 1347 در همدان است و «باغ مادربزرگ» یکی از کتابهای او در حوزه جنگ تحمیلی است. از این نویسنده «طعم تلخ خرما»، «اردیبهشتی دیگر»، «پناهگاه بیپناه»، «گم بی»، «فرنگیس» و «من عروسک گلهانم» نیز به چاپ رسیده که برخی از آنها نامزد جوایز مختلفی از جمله جایزه کتاب فصل، جشنواره پروین اعتصامی، کتاب سال جمهوری اسلامی و جایزه جلال آل احمد شدهاند.
«باغ مادربزرگ» روایت زندگی مادربزرگ او «خانزاد مرادی محمدی» است که در زمان جنگ در پشت جبهه رزمیده؛ زنی قوی و مصمم برای نگهداری از بچههایی که پدرانشان به جبهه رفتهاند و کمک به آوارگان و جنگزدهها. گفتوگو با نویسنده این کتاب در ادامه میآید:
موضوع «باغ مادربزرگ» چیست و چرا نوشتنش مهم بود؟
درباره مادربزرگم است که یک زن دلیر کرد و بسیار مومن بود. گرچه از کودکی در ناز و نعمت بزرگ شده بود و ثروت داشت اما همیشه روی پای خودش میایستاد و خیلی هم پرتلاش بود. او در زمان جنگ مثل یک فرمانده عمل میکرد. پسرانش را جبهه فرستاد و دامادهایش هم هرکدام مشغول فعالیتی در همین زمینه بودند؛ از جمله پدر من که او هم در جبهه بود. او سه خانه داشت که یکی از آنها خانهای چندهزارمتری در روستاست. زمان بمباران همه نوهها را که تعدادشان هم زیاد بود جمع و مراقبت میکرد تا پدرها با خیال راحت در جبهه باشند. دو خانه دیگر را هم با وسایل در اختیار آوارگان جنگ گذاشت. بمباران شیمیایی حلبچه هم که شد باغش را در اختیار آوارگان گذاشت. میگفت این باغ را با خدا شریک هستم. میپرسیدیم چطور؟ میگفت وقتی کاشتن درختها یک نهال به اسم خودم کاشتم و یک نهال به نام خدا که بعد کمکم گم کنم نهال خودم کدام است و نهال خدا کدام. اینطور کل باغ برای خدا میشود. برای همین میوههای باغ را نمیفروخت و رایگان به مردم میبخشید.
روایت از کدام بخش زندگی مادربزرگ است؟
از زمان کودکی که خودش یادش میآمد تعریف کرد تا پایان عمر که کتاب را تحویل دادم. منتظر بود چاپ شود اما فوت کرد و کتاب خودش را ندید. برای ثبت خاطرات او با هفت دایی و مادر و خالهام گفتوگو کردم و تمام خاطراتشان را گرفتم. همینطور خاطرات آوارگان عراقی که او بهشان پناه داده بود. زمان زیادی برای ثبت خاطرات و نوشتن و جمعبندیشان صرف کردم.
کتاب تنها به روایتهای مربوط به مادربزرگ محدود میشود؟
یک بخش روایت است و یک بخش مستندات موجود و عکسها و.... یک بخش هم مصاحبه با «نوری باریکه» است؛ عراقیای از مردم حلبچه که مادربزرگم به او کمک کرده و پناهش داده بود. گشتم و او را پیدا کردم که حالا در سلیمانیه زندگی میکند و گفتوگویی تلفنی داشتم که کامل در کتاب آمده است.
کدام بخش از روایتها برایتان جذابتر است؟
مادربزرگ شیرزنی بخشنده بود و هرکاری از دستش برمیآمدم برای دفاع مقدس میکرد. خانه او مانند یک سرزمین بود و هرکسی آنجا وظیفهای برعهده داشت. جذابترین بخش این روایتها برایم روایت همان سرزمین است و زمانی که کودک بودیم و تمام نوهها برای در امان ماندن به خانه او پناه میبردند. این دور هم جمع شدن ما و زندگی بچههای شهری در روستا باعث بهوجود آمدن اتفاقاتی طنز میشد. نه چون خودم نوشتهام بلکه به دلیل بستری که وجود داشت این کتاب بسیار خواندنی شده است و مطمئن هستم میتواند یک سریال بسیار تماشایی شود.
چرا به نوشتن در حوزه دفاع مقدس علاقهمند شدید؟
پدرم نظامی بود و در همدان خدمت میکرد و برای همین در آن شهر به دنیا آمدم اما ما در اصل کرمانشاهی هستیم. پدر اهل ادبیات بودند و بسیار کتابخوان و همین باعث شد از دوران کودکی با دنیای شعر و داستان آشنا شوم و عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. اولین خاطرهنویسیهایم هم مربوط به دوران جنگ است که پنجم ابتدایی بودم. پدر جبهه بودند و زخمی شدند و فضای ملتهب در اثر بمباران شهرها ما را وادار به زندگی در روستا کرده بود. اولین متنها را درباره پدر و جنگ و دوری از دوستان نوشتم که در یک مسابقه برگزیده شد. بعد از آن شروع کردم به خاطرهنگاری درباره جنگ و البته خاطرات شخصی. نوشتن را ادامه دادم و مطالبم در مجلات «کیهان بچهها» و «رشد» چاپ میشد و آقای امیرحسین فردی و آقای حسین فتاحی هم کمکهای زیادی به من میکردند. در رشته زبان و ادبیات فرانسه در دانشگاه بوعلیسینای همدان هم تحصیل کردم و این رشته باعث شد با ادبیات، بهویژه شاهکارهای ادبیات جهان، آشنا شوم. ارشد را هم زبان و ادبیات فارسی خواندم. همه اینها مرا بیشتر از قبل به سمت نوشتن برد.
گویا مقام معظم رهبری روی «فرنگیس» تقریظ نوشتهاند.
«فرنگیس» نامزد جایزه ادبی جلال آل احمد و برگزیده کتاب سال دفاع مقدس شد. تقریظ حضرت آقا را هم گرفت و سال 97 جزو صد کتاب برتر دفاع مقدس شناخته و به چند زبان هم ترجمه شد.
انتهای پیام