نیازآذری: یکسال پیش منع تعقیب گرفتم / بعد از ماجرای طبری دیگر دنبال تدریس نرفتم / به بازپرس اطلاعات غلط دادند
نیازآذری، متهم پرونده طبری گفت: اصلا من هیچ شرکتی در ایران و دوبی نداشته و ندارم. از روز نخست هم این واقعیت را به بازجویان گفتم.
قاطعانه، سه مرتبه تأکید میکند: «من هیچ دخالتی در کار اقتصادی فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم». این جمله را کیومرث نیازآذری، استاد و رئیس اسبق دانشگاه مازندران میگوید. در منزلش در ساری میزبان ما میشود و از سهمگینی سکوتی میگوید که چه در زمان طرح اتهامات و چه پس از گرفتن منع تعقیب، انتخاب کرده و به صبر و سکوت پناه برده است.
نام کیومرث نیازآذری و فرزندش مصطفی، نخستین بار در پرونده پرحاشیه موسوم به پرونده طبری، بر سر زبانها افتاد و در افکار عمومی مطرح شد. پروندهای که در سال 1399 درست در آغازین ماههای پاندمی کووید19، با نام طبری گره خورد و خبرساز شد و بازتابهای متناقضی در داخل و خارج ایجاد کرد.
پس از گزارشهای صداوسیما درباره متهمان ردیفهای اول تا پنجم و طرح اتهاماتی علیه وی، نیازآذری، با پناهبردن به سکوتی پر از رنجش، روشنشدن ابعاد پرونده را به دست زمان سپرد و با ارائه مستندات، توانست در باب عدم ورود به فعالیتهای کلان اقتصادی و اتهامات مطروحه از قبیل قاچاق دو تن و 404 کیلوگرم طلا و دایرکردن شرکتهای تجاری در تهران و دوبی منع تعقیب بگیرد.
او به اتهام قاچاق طلا تحت تعقیب قرار گرفت، اما بعد از بررسیهای قضائی، روشن شد هیچوقت سهامدار یا مدیرعامل در هیچ شرکت داخلی یا خارجی مرتبط با پرونده، نبوده و فعالیت تجاری نداشته است.
خود او میگوید هیچ اطلاعاتی درباره فعالیت اقتصادی فرزندش نداشته و در رسیدگیهای قضائی و در حکم منع تعقیبش، به وضوح تصریح شده که کیومرث نیازآذری هیچگونه شراکت یا مراوده مالی و اقتصادی با فرزند خود -مصطفی نیازآذری، فعال اقتصادی و متهم ردیف پنجم پرونده طبری- نداشته است.
با استناد به بررسیهای موشکافانه و محرمانه دادستانی تهران و نظریه کارشناس گمرک منتخب و مورد وثوق دادستانی تهران تمام طلاهای وارداتی با اظهار قانونی و با پرداخت حقوق و عوارض گمرکی و از مرز مجاز وارد کشور و سپس ترخیص شده و تخلفی در فرایند واردات طلا پیش نیامده است. دو سال و اندی طول کشید تا این مسئله به منع تعقیب برسد.
نیازآذری میگوید: «در پرونده ما، دو فرد با هدف کاملا شخصی و ارائه اطلاعات اشتباه، مقامات را به شک و تردید انداختند و با تهمت و افترا، نه سبب دلشادی دشمنان ما، بلکه سبب دلشادی دشمنان ایران شدند. به باور من، در این فقره به قوه قضائیه بیش از ما ظلم شد و هزینه سنگینی هم به سیستم قضائی میهن تحمیل شد».
نیازآذری دکترای مدیریت آموزشی دارد و از سال 1385 تا نیمه اول سال 1399 رئیس دانشگاه آزاد مازندران بوده است. مشروح گفتوگو با نیازآذری را میخوانید.
حرفها و حدیثهای بسیاری درباره قاچاق دو تن و 404 کیلوگرم شمش طلا توسط شما در رسانهها مطرح شد؛ حقیقت پشت پرده اتهام این میزان قاچاق شمش طلا چه بود؟
منظور از قاچاق فقط شامل خروج غیرقانونی کالا از کشور نمیشود، بلکه ورود غیرقانونی هر کالایی به داخل کشور هم بدون پرداخت عوارض گمرکی، قاچاق محسوب میشود. در مورد داستان ما طوری در رسانهها درباره اتهام قاچاق طلا صحبت کردند که این شائبه در مردم به وجود آمد که رئیس سابق دانشگاه آزاد مازندران بشخصه در خودرو ترانزیت باری در مرزهای غربی کشور مستقر شده و در حال خروج دو تن و 404 کیلو طلا از کشور بوده که بازداشت شده است. ببینید اینکه اطلاعات اشتباه به افکار عمومی ارائه دادند و به آبروی ما لطمه بسیاری زدند، بحث من نیست. حقیقت این است که درخصوص این اتهام منظور از قاچاق طلا، واردات غیرقانونی طلا به داخل کشور است نه خروج آن. باید بگویم این اتهام هم معطوف به فعالیت اقتصادی فرزندم بوده و درباره این اتهام، نهتنها حتی یک گرم طلا از کشور خارج نشده، بلکه دو تن و 404 کیلوگرم طلا از مرز مجاز کشور وارد ایران و پس از پرداخت عوارض گمرکی و مالیات، ترخیص شده و نهتنها هیچ تخلفی در این باب صورت نگرفته، بلکه در دورهای که اوج احتیاج کشور به واردات طلا بود، نیاز روز کشور مرتفع شده است. در گزارش کارشناسی هم که در اختیار دارید به روشنی قید شده و کارشناس مورد وثوق شخص دادستانی تهران، به پرونده ورود کرده و مستندات و اسناد ما را بررسی موشکافانه کرده است.
پس منظور حفاظت قوه قضائیه که شاکی پرونده شما بود، از قاچاق طلا دقیقا چه بوده است؟
از روز نخست بحث ضابطان قضائی بر موضوع قاچاق طلا به داخل کشور استوار بود. در همه جای دنیا واردات طلا - به هر شکلی - به اقتصاد کشور کمک کرده و پشتوانه ارزی و اقتصادی ایجاد میکند. بحث ضابطان قضائی پرونده این بود که طلا به داخل کشور قاچاق شده و چهار درصد هزینههای حقوقی و گمرکی توسط واردکننده طلا پرداخت نشده است. ببینید نفس واردات طلا، به فرض محال حتی به صورت قاچاق، خدمت به اقتصاد کشور است. ضرر زمانی است که واردکننده طلا، حقوق و عوارض گمرکی را پرداخت نکند. بحث ضابطان این بود که آن چهار درصد که متعلق به انتفاع عمومی و به اصطلاح بیتالمال است پرداخت نشده و طلا به داخل کشور قاچاق شده است! به باور شخص من، اگر کسی جسارت داشته باشد و بتواند طلا به داخل کشور وارد کند و چهار درصد عوارض گمرکی بار را هم بپردازد، به اقتصاد کشورش کمک کرده و اگر چهار درصد را پرداخت نکند و قاچاق کند چهار درصد سود نامشروع کسب کرده است. طبق بررسیهای کارشناس گمرک که دادستانی تهران روی پرونده گمارد و طبق مستندات موجود در گمرک فرودگاه امام خمینی، ریال به ریال عوارض گمرکی طلای وارداتی پرداخت و پس از پرداخت تمام حقوق و مالیات و عوارض حقوقی و گمرکی، بار واردشده از مرز مجاز کشور ترخیص شده است. متأسفانه همانطور که دیدید رسانهها طوری القا کردند که ما دو تن و 404 کیلو طلا از کشور خارج کردیم. حتی حرفهایترین تجار و قاچاقچیان هم توان حمل دو تن طلا آن هم به صورت قاچاق را ندارند. اصلا توان پذیرش چنین ریسکی را ندارند. این امر و تأمین امنیت بار حتی از دولتها هم ساخته نیست پس چطور میتوان این دعوی را که از اساس غیرمنطقی است و شدنی نیست، پیش از هرگونه راستیآزمایی و بررسی مستندات قانونی، در افکار عمومی مطرح کرد! و علاوه بر تشویش اذهان عمومی و بدبینکردن مردم به عملکرد مدیران کشور، سبب سوءاستفاده رسانهها شد و خوراک خبری کذب برای رسانهها فراهم کرد! در این مورد حقیقتا به ما ظلم شد و گذشت زمان، حقیقت را برملا کرد.
شما میتوانستید پیگیری حقوقی کنید. این حق برای شما محفوظ است.
ما دنبال این نیستیم. انتشار گزارش تلویزیونی در سطح وسیع پیش از اثبات اتهام و خدشه واردکردن به آبروی افراد، چیزی نیست که بتوان با یک عذرخواهی یا اصلاحیه ترمیم کرد. در این باب خیلی به ما ظلم شد. خیلی اذیت شدیم اما سکوت کردیم.
شایعاتی در فضای مجازی و اطلاعات متناقضی هم از همان زمان مطرحشدن پرونده از دو سال پیش، توسط صداوسیما و خبرگزاریها مبنی بر حمایت شما از فرزندتان در مسئله واردات طلا و ارز و ورودتان به مسائل اقتصاد کلان پخش شد. با تبرئهای که اکنون در دست دارید، ارزیابی خودتان از این اتفاقات چیست؟ چرا این کار را کردند؟
آبان 1399 بود. بعد از کلاس درسم، در مسیر منزل دخترم بودم که در جریان ماجرا قرار گرفتم. اصلا یکهزارم درصد هم احتمال نمیدادم روزی به این بهانه یا با این مستمسک سراغ من بیایند. اصلا فکر نمیکردم. ببینید فرزند من درست از زمانی که به سن قانونی رسیدند فعالیت مستقل اقتصادی را شروع کردند و در کار اقتصادی خودشان فعالیت میکردند. اکنون بالغ بر 24 سال است که فعالیت تجاری مستقل دارند. من نه هیچ خبری از کار ایشان داشتم و نه هیچ دخالتی در کارشان میکردم. به اعتقاد من، همه آقایان هم به واقع خوب میدانستند که من هیچ خبری از فعالیت پسرم ندارم و هیچ ارتباط اقتصادی هم با او نداشتم. گویا دنبال بهانه میگشتند. اعتقادم این است که نیت شخصی داشتند و به بازپرس اطلاعات غلط دادند. بازپرس پرونده هم همراه آقایان به مازندران آمدند. همان روز نخست که بازپرس به ساری آمدند و با هم صحبت کردیم، ایشان هم درخصوص اتهاماتی که وارد شده بود، متعجب بودند. در پاسخ به سؤالاتی که میپرسیدند و مواردی که مطرح میکردند به ضرس قاطع گفتم موارد مطروحه هیچ سندیتی ندارد و کذب محض است. ولی متأسفانه عده بسیار معدودی دست به این کار زدند و باعث خوشحالی دشمنان من که نه، ولی باعث خوشحالی دشمنان ایران شدند. انعکاس خبر را هم که دیدید! هم در خارج از ایران و هم در داخل ایران خیلی با آبوتاب به قضیه پرداختند. با اقدام نادرست آقایان، دو شائبه در رسانهها ایجاد شد؛ خارج از کشور از این زاویه به موضوع پرداختند که مدیرانی که داخل کشور هستند، سالم نیستند. در داخل هم، آنهایی که به هر دلیل ذینفع بودند قضیه را دامن زدند و حواشی غیرواقعی را بزرگ کردند.
در آن شرایط چه کردید؟
ما بهجز کارهای حقوقی و قضائی، کار دیگری نکردیم. در حقیقت کار دیگری نمیتوانستیم کنیم جز اینکه خودمان رفتیم و مستندات خود را ارائه کردیم. بیش از یک سال است که این حکم صادر شده و یک سال از قطعیت حکم گذشته اما تازه امروز داریم درباره آن صحبت میکنیم.
چرا بعد از تبرئه، خبر را اعلام نکردید؟
ما نمیخواستیم تبرئه را خبری کنیم. نمیخواستیم مثل کسانی باشیم که عجله داشتند علیه ما اقدام کنند و خواهناخواه باعث آبروریزی ما شدند و اعتبار ما را خدشهدار کردند. ما واقعا نمیخواستیم مثل آنها باشیم و با عجله حکم تبرئه را در بوق و کرنا کنیم. ما چه زمان افتراها و چه بعد از تبرئه، سکوت کردیم. شاید باورتان نشود همه افرادی که ما را میشناختند و 90 درصد افرادی که با من تماس میگرفتند، میگفتند ما اصلا این اتهامات را باور نکردیم و باور نخواهیم کرد. حتی قبل از اینکه حکم برائت صادر شود این را گفتند. گفتند خوب میدانستیم آقایانی که علیه شما اقدام کردند اشتباه اقدام کردند و نتیجه چیزی شد که در دست شماست.
در گزارشها و اخبار از شرکتهای شما در دوبی صحبت میشد. این اتهامات به چه سرانجامی رسید؟
همه مواردی که ادعا کردند هم بررسی شد و اصلا پرونده به دادگاه نرفت. برای همه اتهامات مطروحه در همان مرحله بازپرسی، منع تعقیب صادر شد. نکته مهم اینکه درخصوص این اتهامات واهی، منع تعقیب صادر شد نه تبرئه. تبرئه برای زمانی است که پرونده به دادگاه برود در حالی که برای همه موارد مطروحه در همان مرحله بازپرسی، در شعبه پانزدهم بازپرسی دادسرای جرائم اقتصادی، منع تعقیب صادر شد و بازپرس شخصا به این علم رسیدند.
به این علم که اتهامات مطروحه بیاساس است؟
توجه داشته باشید که در این قبیل پروندهها بازپرس به تنهایی نظر نمیدهد بلکه طبق روال قضائی در کشور ما، بعد از صدور رأی در بازپرسی، دادستان باید قرار بازپرسی را تأیید کند تا قطعیت یابد. در این مورد، همین اتفاق افتاد و با تأیید دادستان تهران، رأی بازپرسی مبنی بر منع تعقیب قطعی شد. در پرونده ما دادستان تهران بر نظر بازپرس صحه گذاشته است. اصلا من هیچ شرکتی در ایران و دوبی نداشته و ندارم. از روز نخست هم این واقعیت را به بازجویان گفتم.
اصلا فعالیت اقتصادی نداشتید؟
اصلا کار اقتصادی نکردم. کار اقتصادی به این معنی که کالایی وارد یا صادر و در امر خرید و فروش فعالیت میکنند، کد اقتصادی و دفتر و دستک دارند، خیر. اصلا چنین فعالیتی نداشتم. در 20 سال اخیر فقط تدریس میکردم. از 1378 تا 1385 به صورت پارهوقت و از 1385 تا نیمه اول 1399 به صورت تماموقت.
کجا تدریس میکردید؟
دانشگاه آزاد واحد ساری درس میدادم.
چه رشتهای؟
رشته من مدیریت آموزشی است و دکترای مدیریت آموزشی هستم. تا نیمه اول سال 1399 فقط در مقطع دکترا در ساری و گرگان تدریس میکردم.
بعد از جریان طبری، ممنوعالکار شدید؟
ممنوعالکار نشدم.
منظورم این است که از ادامه فعالیت در مشاغل دولتی منع شدید؟
خیر، ممانعت هم نکردند. بعد از این اتفاقات، خودم دیگر دنبال تدریس نرفتم. در حال حاضر استاد راهنمای پایاننامههای دانشگاه هستم. پایاننامههایی که از قبل داشتم را هم همچنان دارم و استاد راهنمای دانشجویان مقطع دکتری در رشته مدیریت آموزشی هستم. اگر بگوییم ممانعت رسمی، واقعا خیر ولی جو بهوجودآمده در خانهنشینیام بیتأثیر نبود دیگر.
خودخواسته تصمیم گرفتید از آن فضا فاصله بگیرید؟
بله، دقیقا. هم از آن فضای غبارآلود فاصله گرفتم و هم خواستم صبر کنم تا ابعاد مسئله برای آقایان هم روشن بشود.
واکنش دانشجویانتان، چه آن موقع که اتهامات مطرح شد و چه اکنون که تبرئه گرفتید، چه بود؟
دانشجویانم تبرئه را نمیدانند. شما نخستین کسی هستید که مطلع میشوید. نخستین بار است که تبرئه من رسانهای میشود. بیش از یک سال است تبرئه آمده. از آذرماه سال گذشته که تبرئه گرفتم تا آذرماه امسال، بهجز افراد بسیار معدودی، با کسی دراینباره صحبت نکردم. افراد خیلی خاصی میدانستند. وقتی به این افراد درباره تبرئه میگفتم، میگفتند مگر چیزی شده بود که ما منتظر تبرئه شما باشیم! ما خودمان میدانستیم تمام موارد بیمبنا و بیجهت است و اقدام اینها اشتباه بوده است.
چرا رسانهای نکردید؟
همیشه سعی کردم بیحاشیه زندگی کنم. در این مدت حرف همه کسانی را که تعبیر و تحلیل منفی داشتند، شنیدم و تحمل کردم. معروف است که خدایا به من صبر بده تا بتوانم تمام عقاید مخالف را بشنوم. البته اینها عقاید مخالف نبود بلکه نیتهای فردی بود و ما همه را تحمل کردیم. انشاءالله خداوند عوض آن را به ما بدهد.
آقای نیازآذری در گزارشهای رسانهای از مسئولیت دولتی شما در سالهای خیلی دور، خیلی صحبت شد دقیقا از چه تاریخی تخصصی به تدریس روی آوردید؟
به دلیل علاقه ذاتی به امور آموزشی از سال 1378 به صورت نیمهوقت و حقالتدریسی در دانشگاه ساری دعوت به کار شدم. سیام آذر 1385 رئیس دانشگاه آزاد واحد ساری شدم و از سال 1390 رئیس دانشگاه ساری و استان مازندران شدم و تا مرداد سال 1397 در این سمت، خدمت کردم. مرداد آن سال مسئولیت را به فرد دیگری دادم و تدریس را شروع کردم که تا نیمه اول سال 1399 ادامه داشت.
پس از سال 1385 فقط در دانشگاه مشغول شدید؟ یا در زمره مدیران دوشغله فعالیت میکردید؟
خیر. دوشغله نبودم. آن سال به دانشگاه ساری رفتم و تماموقت در دانشگاه فعالیت میکردم.
بعد از اینکه تبرئه شدید و مشخص شد موارد مطروحه تهمت و افترا بوده، کسی پوزشخواهی نکرد؟
خیر. هیچکس چیزی نگفت.
گویا ارتباط شما با منسوبین مسئولین اسبق قضائی در این پرونده هم بی تأثیر نبوده نظرتان چیست؟
من اصلا چنین برداشتی نکردم و اصلا در این بازیها نبودم. حتی یک درصد هم این احتمال را نمیدهم. این نکته مهم را یادآور بشوم که قوه قضائیه به معنای قوه قضائیه، هیچ قصوری در حق ما نکرده و تقصیری ندارد. در این زمینه حتی به قوه هم ظلم شد. در پرونده ما، دو فرد بودند که شیطنت کردند. جوان و بیتجربه بودند. جوانی کردند دیگر. دوست داشتند دیده شوند.
در جریان تبرئه شما قرار گرفتند؟
بله. اصلا مصرانه پیگیر پرونده بودند و بیشتر از خود ما درباره سرانجام آن پرسوجو میکردند.
بعد از اینکه تبرئه شدید بابت مسائلی که برای شما به وجود آوردند عذرخواهی نکردند؟
خیر.
چه هدفی را دنبال میکردند؟ با انتشار این تهمتها و شایعات چه میخواستند؟
جوان هستند و احساسی به قضایا نگاه میکنند. همان زمان هم به این افراد که برای بازجویی به ساری آمده بودند، عرض کردم اشتباه میکنید.
از آشنایان قبلی بودند؟ به بیان دیگر از همشهریانتان بودند؟ شما را میشناختند؟ یا شما آنان را میشناختید؟
خیر. آشنایی قبلی وجود نداشت.
چرا شاکی شما حفاظت قوه قضائیه اعلام شد؟
این دو فرد در حفاظت قوه فعال بودند و شاکی پرونده ما بودند، در نتیجه حفاظت قوه به عنوان شاکی پرونده ما عنوان شد.
شما را منتسب کرده بودند به حمایت از فرزندتان و مشارکت در قاچاق دو تن و 404 کیلو طلا. اکنون که تبرئه شدید درباره موضوع صحبت میکنیم. علت این انتسابات چه بود؟
من هیچگونه دخالتی در کار اقتصادی و تجاری فرزندم نداشتم، نداشتم، نداشتم. من هیچوقت در امور فرزندانم ورود نکردم. ببینید شما هرچه شیطنت کنید هرگز نمیتوانید حقیقت را حبس کنید و مخفی نگه دارید. حقیقت حتما خود را بیرون میزند. به قول قدیمیترها تیغ برای همیشه زیر پوست نمیماند. با حبسکردن حقیقت نمیتوانید کاری پیش ببرید. آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. بقیه داستان با خداست.
پرونده فرزندتان در حال حاضر در چه مرحلهای است؟
در مرحله بازپرسی است و تحقیقات قضائی انجام شده است.
چشمانداز آینده را چطور میبینید؟ برنامههای خودتان چیست؟ تصمیم دارید فعالیت خود را در چه زمینهای ادامه دهید؟
در حال حاضر در دانشگاه ساری فقط پایاننامه دارم. کارم هم در دانشگاه فقط در حوزه پژوهشی است. اینکه مسیر کاری به کدام جهت پیش برود باید در وقت مناسب خود تصمیم بگیرم و هنوز تصمیمی دراینباره اتخاذ نکردهام.
--> اخبار مرتبط- رسیدگی مجدد به دو اتهام اکبر طبری
- نقض حکم محکومیت اکبر طبری صحت دارد؟
- تکذیب ادعای طبری درمورد بازداشتش
- تکذیب ماجرای دستگیری طبری توسط 50 مامور
- نحوه بازداشت اکبر طبری
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.