پنج‌شنبه 24 مهر 1404

هشدار / کودک فروشی بخاطر فقر در این شهر ایران

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
هشدار / کودک فروشی بخاطر فقر در این شهر ایران

اقتصادنیوز: حسین ایمانی جاجرمی می‌گوید وقتی اقتصاد خانوار فرو می‌پاشد، زنان و بچه‌ها هم مجبور به کار در خانواده می‌شوند. در مناطق محرومی مثل سیستان‌وبلوچستان یا جنوب کرمان حتی پدیده‌هایی مانند کودک‌فروشی دیده می‌شود.

به گزارش اقتصادنیوز، در پی ادعای معاون شهردار تهران مبنی بر اقدامات ویژه در زمینه «حمایت از 40 هزار زن سرپرست خانوار، ساماندهی 20 هزار معتاد و 7000 کودک کار»، حسین ایمانی جاجرمی، جامعه‌شناس، در گفت‌وگو با اقتصادنیوز از خطاهای ساختاری و سیاست‌گذاری‌های ناکارآمد در حوزه فقر شهری، زنان سرپرست خانوار و کودکان کار می‌گوید.

او با تأکید بر اینکه «فقر و نابرابری شهری ریشه‌های اقتصادی و سیاسی عمیق دارد»، معتقد است تا زمانی که برنامه‌های کلان برای اصلاح ساختارهای اقتصادی، مسکن و رفاه اجرا نشود، اقدام‌های شهرداری تنها «تسکینی موقت» خواهد بود.

آنطور که ایمانی جاجرمی به آن اشاره می‌کند برای حل ریشه‌ای مسائلی مثل دستفروشی زنان سرپرست خانوار، کودکان کار و فقر شهری، بیش از «ساماندهی‌های مقطعی» به اراده سیاسی و برنامه‌های کلان اقتصادی و اجتماعی نیاز است؛ امری که همچنان در سیاست‌گذاری شهری ایران غایب است.

مشروح گفت‌وگوی اقتصادنیوز با حسین ایمانی جاجرمی را بخوانید:

****

آقای جاجرمی! آنطور که معاون شهردار تهران گفته است اقدامات ویژه‌ای در زمینه حمایت از 40 هزار زن سرپرست خانوار انجام شده و 7000 کودک کار نیز ساماندهی شده‌اند. ادعایی که از واقعیت قابل مشاهده شهر تهران دور است، نگاه شما به این آمار چیست و در صورت اجرا چه قدر تاثیرگذار بوده است؟

ما در عمل چنین نتایجی نمی‌بینیم. چه در حوزه کودکان کار و چه زنان سرپرست خانوار، روند رشد فقر ادامه دارد. ساختار اقتصادی ایران سال‌ها است در رکود است؛ کوچک‌شدن اقتصاد، تحریم‌ها، ناکارآمدی و حجیم بودن دستگاه‌های دولتی باعث شده رشد اقتصادی و فرصت‌های اشتغال ایجاد نشود.

در این شرایط، معیشت خانوار کوچک می‌شود و خانواده‌ها برای بقا مجبورند تمام ظرفیت‌ها را به کار گیرند؛ از کار کردن زنان تا کار کودکان. این یک «استراتژی بقا» است. وقتی غذایی سر سفره نیست، خطوط قرمز قدیمی کنار می‌رود.

در برخی از مناطق محروم با پدیده کودک فروشی مواجهیم

اینکه «استراتژی بقا» بر بخش اقتصادی زندگی خانوار، به خصوص زنان و کودکان کار سایه انداخته است چه تبعات اجتماعی دارد؟

وقتی اقتصاد خانوار فرو می‌پاشد، بچه‌ها هم مجبور به کار می‌شوند. در مناطق محرومی مثل سیستان‌وبلوچستان یا جنوب کرمان حتی پدیده‌هایی مانند کودک‌فروشی دیده می‌شود. ضعیف شدن حمایت‌های دولت، کاهش اثر یارانه‌ها و کمبود فرصت‌های اقتصادی باعث شده این راهبرد بقا در جامعه پررنگ شود.

 برخی می‌گویند رشد طلاق و حضانت فرزندان توسط مادران، به افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار منجر شده است. نظر شما چیست؟

این نظر هم می‌تواند درست باشد. وقتی طلاق افزایش پیدا می‌کند و بچه‌ها معمولاً با مادر می‌مانند، زن مجبور به کار می‌شود. گروهی از این زنان تحصیلات یا مهارت بالا ندارند و به بازارهای غیررسمی مثل دست‌فروشی، کار در مترو و حاشیه شهر رو می‌آورند. چون برای آنها برنامه‌ای نداریم.

برنامه‌های شهرداری در حد سفره انداختن و دست نوازش بر سر کشیدن است

چرا اقدامات اجرایی شهرداری‌ها و دولت‌ها مانند یک مسکن است و تاثیرات آن به صورت پایدار در این بخش از جامعه دیده نمی‌شود؟

مشکل اینجا است که نگاه سنتی است؛ شهرداری ما در این زمینه ها چه می‌کند؟ توزیع غذا و اقدامات مقطعی، نه برنامه‌ای جامع برای کاهش نابرابری شهری. اگر فقط بر «آسیب‌های اجتماعی» زوم کنیم، مثل این است که خانه آتش گرفته و ما فقط آب روی شعله‌ها می‌ریزیم، بی‌آن‌که منبع آتش را خاموش کنیم. باید سیاست‌های رفاهی جدی برای فقر شهری، مسکن، آموزش و اشتغال وجود داشته باشد. مدیریت شهری ما نوآوری سیاستی ندارد. برنامه‌های شهرداری در حد سفره انداختن و دست نوازش بر سر کشیدن است که همین سیاست‌ها هم مقطعی است.

از طرفی ما شاهد آن هستیم که ساختار انتخابات شوراها هم اجازه نمی‌دهد افراد با دغدغه‌های اجتماعی جدی وارد شورا شوند. کسانی که امروز در مدیریت شهری هستند، پیوندی با مسائل واقعی گروه‌های کم‌درآمد و اجتماع ندارند. جای افراد دغدغه‌مند نیز در ساختار مدیریت شهری خالی است.

تا زمانی که ساختار اقتصادی و سیاست‌های کلان تغییر نکند، اقدام‌های شهرداری فقط می‌تواند «تسکین موقت» باشد. لازم است سیاست‌گذاران به طور جدی فقر و نابرابری را هدف قرار دهند: اصلاح بازار مسکن، نظام آموزش، وام‌های حمایتی و بازتوزیع منابع. در غیر این صورت، وضع فقر شهری تغییری نخواهد کرد.

این گروه‌ها دیگر مثل پنجاه سال پیش نیستند؛ آگاهند و می‌دانند که برخوردهای مقطعی مشکلشان را حل نمی‌کند. آن‌ها خواستار تغییرات بنیادی و پایدارند، نه فقط سرکشی هفتگی شهردار یا بسته‌های حمایتی کوتاه‌مدت.

تجربه سایر کشورها در این زمینه چه درسی برای ما دارد؟

در دبی یا کشورهای ثروتمند خلیج فارس، جمعیت بومی اصلا مشکل معیشتی ندارد چون دولت درآمدهای نفتی و تجاری را بین قبایل توزیع می‌کند. مشکل آنجا بیشتر مربوط به کارگران مهاجر است. اما در ایران بخشی از جمعیت بومی‌مان درگیر فقر حقیقی است.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
هشدار / کودک فروشی بخاطر فقر در این شهر ایران 2
هشدار / کودک فروشی بخاطر فقر در این شهر ایران 3