شنبه 10 آذر 1403

پاسخی به اظهارات مهدی نصیری درباره اسطوره‌سازی

خبرگزاری فارس مشاهده در مرجع
پاسخی به اظهارات مهدی نصیری درباره اسطوره‌سازی

خبرگزاری فارس، یادداشت - محمدحسین نظری، روزنامه نگار: اخیر و در آستانه سالروز رحلت امام خمینی (ره) آقای مهدی نصیری مطلبی در انتقاد به قدیس سازی از رهبران انقلاب اسلامی منتشر کرده است. به زعم او «یکی از انتقادات جدی وارد به انقلاب اسلامی، اسطوره سازی از برخی رهبران و بزرگان از جمله شخص امام خمینی (ره) تا حد معصوم یا شبه معصوم» است. نصیری ادعا می کند که «این امر، یکی از عوامل مهم برخی نابسامانی ها و ناکامی های عیان شده امروز جمهوری اسلامی است».

نصیری البته روشن نکرده که مراد او از اسطوره سازی چیست، اما از عباراتی که در متن آورده استفاده می شود که ظاهرا بحث بر سر جواز و امکان نقد و نشان دادن عیب و اشکال های رهبران انقلاب است. به هر حال ادعای او مشتمل بر اشکالاتی است که اجمالا از قرار زیر است:

1/ نصیری مدعی است که این انتقاد به «انقلاب اسلامی» وارد است. انقلاب اسلامی یک مفهوم کلی است و برای اینکه نقد او مصداق پیدا کند باید معلوم شود که دقیقا چه کسانی چنین خطایی مرتکب شده اند. مادامی که معلوم نشود افراد مورد اشاره آقای نصیری دقیقا چه کسانی هستند، «اسطوره سازی از رهبران» در خوشبینانه ترین وضع، یک ادعاست.

2/ نویسنده هیچ قرینه ای برای ادعای خود نشان نداده و معلوم نیست چطور نتیجه گرفته که انتقاد از امام راحل و دیگر رهبران جمهوری اسلامی ممکن نبوده و ایشان از گفتگو با دیگران تن زده اند و یا کسی از نشان دادن اشکالات آنها نهی شده است. بر مدعی لازم است ادعای قدیس سازی از رهبران و نهی و نفی انتقاد و اعتراض را مستند کند تا مخاطب حمل بر گزافه گویی نکند.

3/ مدعی در همین متن، مکرر به زد و خوردهای علمی در سنت شیعی اشاره کرده و مخاطب را از ملاحظات غیرعلمی برحذر داشته است. از چنین کسی انتظار می رود بپذیرد که حتی یک مصداق خلاف، نقض اعتبار مدعای او خواهد بود. برخی از این مصادیق که نشان می دهد نه تنها رهبران انقلاب نقدناپذیر نیستند، بلکه اساسا بر مبنای گفتگو با کارشناسان تصمیم می گیرند، به قرار زیر است:

الف. امام (ره) در نامه 6 فروردین 68 خطاب به آیت الله منتظری نوشتند: «والله قسم، من رأی به ریاست جمهوری بنی‌صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم.»

ب. امام (ره) در پیام 29 تیر 1367 درباره پذیرش قطعنامه پایان جنگ تحمیلی نوشتند:«و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتش‌بس موافقت نمودم.»

ج. در قضیه مذاکرات هسته ای، آیت الله خامنه ای بارها اعلام کردند که «خوشبین» نیستند. در فرآیند امضای برجام نیز بارها اظهار نارضایتی کردند، اما نه اصل مذاکرات متوقف شد و نه امضای برجام.

علاوه بر اینها هر سال ده ها جلسه دیدار و گفتگو میان رهبر انقلاب اسلامی با اصناف و اقشار مختلف اعم از مدیران، کارگران، معلمان، دانشجویان، نخبگان، صنعتگران و... برگزار می شود و همه آحاد ملت فرصت دارند که نظرات خود را رو در رو با رهبری در میان بگذارند. نقدهای جدی حتی به شخص ایشان مطرح می شود و اینها تنها موارد عمومی است که به نحو روشن در دسترس است و غیر از موارد خصوصی است که روزانه در جریان است. آقای نصیری نشان بدهند که در دموکاتیک ترین نظام های سیاسی کجا چنین خبرهایی است.

4/ مدعی اسطوره را خیالی و معادل افسانه فهمیده و اسطوره سازی را اشاعه امر خلاف واقع تلقی می کند. اسطوره ها بر خلاف افسانه ها پایگاه در باور دینی دارند و «از متن طبیعی زندگی نشات می گیرند و به همین دلیل در دوره های بعدی ادامه می یابند و به فراموشی سپرده نمی شوند.»(محمدعلی اسلامی ندوشن) اسطوره ها فاقد ضعف نیستند اما قوت هایشان غلبه دارد و به واسطه در آمیختن با باور مردم، از آنها به نیکی یاد می شود. بنابراین اسطوره اساسا ساختنی نیست، بلکه به واسطه رفتار و کردارش به نحوی فراطبیعی بر مردم پدیدار می شود و احیانا اگر قدسیتی در کار باشد، این از جانب خود مردم است نه برساخت دیگران.

5/ نصیری مدعی است کسانی در برابر پیغمبر و معصومین علیهم السلام می نشستند و با ایشان جدال می کردند. در اینکه ایشان اهل گفتگو بودند شکی نیست و از انبیاء و رسل جز این هم انتظار نمی رود، اما آیا اگر جدال کنندگان بجای بحث و جدل از آن بزرگواران راهنمایی می خواستند و از اوامر ایشان تبعیت می کردند، آنوقت جامعه مسلمین سالها تحت حکومت جور قرار می گرفت؟ قرائن بسیاری نشان می دهد که انتقاد و اشکال و بلکه سب معصومین نیز در صدر اسلام مجاز بود، اما جواز امری بر مطلوبیت آن هم دلالت می کند؟

6/ نویسنده مدعی است که «از عوامل مهم برخی نابسامانی ها و ناکامی ها» اسطوره سازی از رهبران انقلاب است. از آنجا که معلوم شد اسطوره سازی به معنای عدم جواز و امکان نقد و نظر در کار نبوده، می توان استفاده کرد که ناکامی ها و نابسامانی های مورد اشاره نصیری که از قضا مورد تایید آیت الله خامنه ای هم هست، اتفاقا ناشی از فربهی انتقاد از رهبران است. اگر چنین باشد بر خلاف ادعای نصیری، چاره در توجه بیشتر به گفتار و کردار رهبران است نه انتقاد و اشکال. چنانکه آیت الله خامنه ای در همین سخنرانی اخیر اشاره کردند که رهبر میدان مبارزه را مشخص می کند. لذا موفقیت جامعه اسلامی در گرو تبعیت از رهبر است نه قلت و ان قلت بر اظهارت او.

7/ رهبری در سیاست جدید یک امر کاملا مادی است و از حیث اینکه رهبر هم مثل سایر آحاد انسانی به خویش و نفس خویش و منافع خویش توجه دارد، لازم است که دائما در معرض اعتراض و انتقاد باشد تا احیانا منافع جمعی به خطر نیفتد. نصیری و همفکران او از رهبری انقلاب اسلامی درک و دریافتی کاملا مادی دارند و متوجه شئون معنوی الهی ولایت فقیه نیستند و از همین رو است که معتقدند حتی نقد معصومین علیهم السلام مطلوب و بلکه ماجور است. در حالی که ولایت فقیه تنها رهبری سیاسی به معنای سیاست جدید نیست، بلکه رهبری جامعه اسلامی یک مرتیه از ولایت الله است چنانکه قیام امام خمینی نیز قیام لله بود و البته این هم در میان نصیری و همفکرانش قابل هضم نیست، چه آنها انقلاب اسلامی را نیز مثل سایر انقلاب های قرون اخیر، به مثابه یک رخداد می فهمند نه یک جریان دائم. بنابراین رهبری جامعه اسلامی نقدناپذیر - به این معنی که امکان و جواز پرسش از او و گفتگو با او وجود نداشته باشد - نیست، اما هر انتقاد و اعتراضی نسبت به او مطلوب نیست.

8/ افزون بر همه اینها، کانال تلگرامی و رسانه هایی که در اختیار خود آقای نصیری است بزرگترین مثال نقض ادعای اوست. نصیری در سال های اخیر نسبت به رهبران جمهوری اسلامی از جمله آیت الله خامنه ای، مکرر اعتراض و انتقاد کرده اند و هر طور که خواسته صحبت کرده و چیزی نوشته است. خود این آزادی در طرح انتقاد نسبت به رهبران جمهوری اسلامی - که محدود به نصیری نیست و با توسعه رسانه ها هر کس می تواند هر آنچه دوست دارد بگوید و بنویسد - نشان می دهد که بحث از «اسطوره سازی و قدیس سازی» ادعای گزاف و افسانه ای ساخته ی ذهن مهدی نصیری است.

انتهای پیام /

شما می توانید این مطلب را ویرایش نمایید

این مطلب را برای صفحه اول پیشنهاد کنید محمدحسین نظری مهدی نصیری اسطوره سازی انقلاب اسلامی این خبر توسط افراد زیر ویرایش شده است