شنبه 3 آذر 1403

پاسخ پیشاپیش دو فعال اصلاح‌طلب به دغلبازی تکراری خاتمی

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
پاسخ پیشاپیش دو فعال اصلاح‌طلب به دغلبازی تکراری خاتمی

رئیس دولت اصلاحات گفت: راه طی شده‌ای که به جبهه اصلاحات رسیده، نباید فراموش شود.

به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: سید محمد خاتمی در دیدار با اعضاء شورای مرکزی حزب مردم سالاری گفت: آنچه من رسماً هم سال‌ها پیش به بزرگان گوشزد کرده‌ام اینکه قانون اساسی قطعاً نیاز به اصلاح دارد ولی باید شرایطی باشد که به نام اصلاح، اصول و موازین خوب و قابل قبول آن‌هم به نفع یک بینش و جریان حذف شود. در شرایط فعلی پیشنهاد من این است که انحراف‌هائی که در مسیر جامعه و حکمرانی و با توجه به آرمان‌های انقلاب و تلقی ویژه‌ای که مردم بخصوص اهل نظر از جمهوری اسلامی بودن نظام داشتند پیش آمده است و کمرنگ شدن حیثیت جمهوریت نظام و میداندار شدن نوعی تلقی از اسلام در عرصه حیات اجتماعی که صد در صد با مسلم‌ترین موازین جمهوریت اگر نگوئیم تضاد دارد لااقل ناسازگار است، تقویت جنبه جمهوریت نظام حتی با همین قانون اساسی اولویت دارد.

وی درباره اما و اگرهای ترکیب جبهه اصلاحات که اعتراضات و دو دستگی‌هایی را در پی داشته، گفت: در مورد تشکیلات، اولاً این مسئله به خود جبهه (اصلاحات) و دوستان دست اندکار برمی‌گردد ولی راه طی شده‌ای که به جبهه رسیده است نباید فراموش شود. به نظرم عواملی که این مسیر را ایجاب کرد همچنان موجود است و نمی‌توان از آن بازگشت. جبهه هنگامی به وجود می‌آید که احزاب و تشکل‌ها به تنهائی کارآیی و جایگاه خود را ندارند و وقتی جبهه تشکیل می‌شود شرط اول پایبندی اعضاء به مقتضیات فعالیت جبهه‌ای و تصمیمات و راهکارهائی است که معین می‌کند. و اینکه افراد حقیقی هم در آن حضور دارند، چون که بخش تحول‌خواه و در واقع اصلاح‌جویان جامعه بزرگ‌تر از احزاب و گروه‌ها است. چرا نباید صاحب‌نظران و کسانی که می‌توانند آن بخش‌هایی را که بهرحال عضو رسمی احزاب نیستند نمایندگی کنند حضور و مشارکت داشته باشند؟

خاتمی افزود: جبهه می‌تواند در دوران بی‌وفائی به احزاب و ضعف کارآمدی آنها، زمینه را برای حضور مؤثر احزاب در جامعه و در واقع تقویت جامعه مدنی کمک کند. و اما در مورد برنامه انتخابات اولاً چرا از من می‌پرسید. ثانیاً به نظرم برنامه دارند و من هم معتقدم زودتر باید تکلیف را مشخص کنند. و اما آنچه به من مربوط است اینکه انتخابات مهم است ولی اگر انتخابات از معنی تهی شود باید کوشید که ابتدا معنی آن به آن برگردد. اهمیت صندوق این است که بیان‌کننده رأی و نظر مردم است نه یک گروه و اگر از جایگاه خود خارج شد باید کوشید آنرا به جایگاه خود برمی‌گرداند. در مورد انتخابات پیشین گفتم اگر مطالبی که رهبری در باب انتخابات گفتند که همه جریان‌ها باید نامزد خود را داشته باشند و نیز این مطلب که عدم احراز صلاحیت معنی ندارد. با صلاحیت احراز می‌شود یا نمی‌شود همین هم اگر زودتر گفته شده بود و عملاً هم زمینه اجرای آن فراهم می‌آمد جریان‌ها می‌توانستند و می‌بایست فعالانه در انتخابات شرکت کنند. ولی وقتی شما نامزد مطلوب خود را ندارید طبعاً زمینه‌ای هم برای شرکت نمی‌بینید.»

در مورد این سخنان گفتنی است که اولاً خاتمی چه در دوره دولت داری و چه در فتنه 88 و پس از آن، بیشترین بی‌صداقتی و جفا را در حق اصول قانون اساسی و از جمله اسلامیت و جمهوریت و استقلال کشور داشته است. او و حامیانش بارها در انتخابات مختلف نامزد معرفی کرده، اما هنگام مواجه شدن با مطالبات بر زمین مانده مردم که مورد بی‌توجهی مدعیان اصلاحات قرار گرفته بود، ادعا کردند رئیس‌جمهور و مجلس اختیارات کافی ندارند. اما با این همه، باز هم در فصول انتخاباتی، در صف اول رقابت‌کنندگان برای کسب قدرت بودند.

خاتمی در عین حال با ایستادن کنار سران فتنه‌ای که دروغ تقلب در انتخابات را بهانه‌ای برای ایجاد آشوب در سال 1388 کرده بودند، نشان داد که به بیگانگان و گروهک‌ها بیش از مردم و نظام وفادار است و با وجود اعتراف به دروغ بودن ادعای تقلب (البته در محافل خصوصی)، کمترین شجاعت و صداقتی نداشت تا همین باور خود را علناً با مردم بازگو کند و هیزم‌کش نقشه آشوب‌افکنی سیا و موساد و ام‌آی‌سیکس نشود.

در موضوع انتخابات و رفتار دغلکارانه جبهه اصلاحات هم خاتمی در کنار جریان فریب و دروغ ایستاد. در این‌باره باید به فهرست 165 نفری نامزدهای اصلاح‌طلب در انتخابات مجلس اسفندماه گذشته اشاره کرد و سخنان حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران که فاش کرد: «خوشبختانه از 10 کرسی استان کرمان، 9 کرسی رقابتی داریم؛ همه نامزدهایی را که هدف گرفته بودیم، تأیید شدند. این سندی است که با همین شرایط می‌شود با یک فرمان عاقلانه حرکت کرد. ما در 10 دوره مجلس در کرمان، همیشه یک کف داشتیم که 3 کرسی بود و یک سقفِ 7 کرسی. در دوره پیش برای اولین بار به یک کرسی تن دادیم، چرا که در سطح کشور منفعل بودیم.

نقد اصلی، به اصلاح‌طلبان بود، به خاطر نیامدن در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات 1400. در انتخابات مجلس یازدهم، لیستی که برای تهران آماده شد، از لیستی که برای مجلس دهم آماده شد، قوی تر بود؛ اما تصمیم گرفته شد به دروغ به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم».

همچنین محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم‌میهن در تحلیلی نوشت: «جبهه اصلاحات، نه جبهه است، و نه اصلاح‌طلب... نمی‌شود که هر بار ما چک سفید امضا بدهیم و بگوییم ما کاندیدا نداریم. انتخابات دوم خرداد 1376، تلاشی برای روزنه‌گشایی بود. برخی بزرگان منتقد روزنه‌گشایی هستند و بعضاً، حتی این عبارت را به تمسخر به کار می‌برند. اوایل آبان‌ماه در تحلیل مفصل «نه جبهه، نه اصلاحات»، پیش‌بینی خود را نوشته و حتی پیشنهاد جدا شدن دو طیف را داده بودم؛ اما بزرگان و احزاب هر دو طیف ظاهراً مصلحت را در تداوم ساختار موجود می‌بینند. خروجی جبهه اصلاحات با ساختار فعلی این است که در آستانه هر انتخابات اعلام می‌کند شرکت نمی‌کنیم یا شش ماه مانده می‌گویند که «این انتخابات، انتخابات ما نیست» و تلویحاً توصیه می‌کنند نامزد هم نشوید. در همین انتخابات، شواهد نشان می‌دهد وضعیت از مجالس دهم و یازدهم بهتر است. این 110 نفری که در شهرستان‌ها به‌عنوان نامزد مطرح هستند و تعدادی که در تهران هستند، از مجلس دهم خیلی شناخته‌شده‌تر هستند. وضعیت تأیید صلاحیت‌ها از مجلس دهم و یازدهم بهتر است. آن هم در شرایطی که 90 درصد چهره‌های اصلاح‌طلب و اعتدال‌گرا - حتی اعضای دولت روحانی - برای شرکت در انتخابات نامزد نشدند. واقعیت این بود که اکثریت قریب به اتفاق نامزدهای بالقوه اصلاح‌طلب، خودشان به صحنه نیامدند. ردصلاحیت اصلی، توسط خود جبهه اصلاحات انجام شد. با تصمیمی که جبهه اصلاحات گرفت، بخش عمده‌ای از آنها که قصد نامزدی داشتند، منفعل و دلسرد شدند. در نتیجه، به نقطه‌ای رسیده‌ایم که مطرح می‌شود کاندیدای قابل قبولی نداریم. درحالی‌که این حرف اشتباه است. آقای مرعشی دبیرکل کارگزاران می‌گوید ما برای هر 10 کرسی استان کرمان، کاندیدای شناخته شده داریم. یا چهره‌ای در حد محمدباقر نوبخت در رشت کاندیدا و تأیید شده. آیا او فرد ناشناخته‌ای محسوب می‌شود و قابلیت مطرح شدن برای گزینه ریاست مجلس را ندارد؟ باید از جبهه اصلاحات پرسید که دقیقاً شما در این انتخابات و در صحنه سیاست، چه می‌کنید؟ ریشه این موضع انتخاباتی، فقط ترس از شکست است. عدم شرکت، هیچ توجیه دیگری ندارد.»