پشت پرده فعالیتهای یک اکانت آلبانینشین / چگونه شبکه ارتباطی میان تروریستها و باند حقوق بشریها لو رفت؟
این روزها که قابلیت جدید توئیتر فعال شده است، هویت یک اکانت آلبانینشین، بیش از پیش عیان شده و ادمین آن را ناچار به سکوت و عدم واکنش کرده است.
سرویس سیاست مشرق - این روزها قابلیت جدید شبکه ایکس هویت بسیاری از اکانتها را افشا کرده و حسابی سروصدا کرده است؛ بدنیست یکی از این اکانتها را زیر ذرهبین برده و سالها دروغپراکنی و انتشار اخبار فیک با چاشنی احساسات برای مردم ایران را با هم مرور کنیم.
آبان سال 94 یک اکانت با محوریت پوشش خبری احکام قضایی در ایران فعال شد. اولین پیام این اکانت در حمایت از سازمان تروریستی منافقین در 9 آبان این سال منتشر شد که نوشته بود: «بیانیه جبهه دموکراتیک ایران در محکومیت اقدام جمهوری اسلامی برعلیه سازمان مجاهدین». این اکانت ابتدا با عنوان «نه به زندان و نه به اعدام» شروع به فعالیت کرد و در وبسایت «جوانه» نیز گزارشهای توأم با شایعه و اطلاعات غلط درباره زندانیان منتشر کرد.
پروفایلهای اکانت کانون حقوق بشر ایران
تغییر نام و رویکرد اکانت
اکانت مذکور به مدت 7 سال با عنوان «نه به زندان نه به اعدام» فعالیت کرد و از لحاظ اثرگزاری و جذب مخاطب چندان موفق نبود. مرداد 1401، دقیقا یک ماه پیش از آغاز آشوبهای پائیزی، اکانت با انتشار یک اطلاعیه اعلام میکند که عنوان خود را به «کانون حقوق بشر ایران» تغییر داده است.
در این اطلاعیه تاکید میشود که "کانون حقوق بشری نه به زندان - نه به اعدام که پیشتر در سایت جوانه ها اخبار نقض حقوق بشر در ایران را منتشر میکرد، در پیشرفت کار خود و برای ارتقاء فعالیتها و رفع نواقص تکنیکی، طی روزهای آینده نام و آدرس خود را تغییر داد. "
پس از انتشار این اطلاعیه، اکانت مذکور نام خود را از «جوانه» به «کانون حقوق بشری ایران» تغییر داد. از آن پس، تمرکز فعالیتهای این مجموعه بر زندانیان سیاسی افزایش یافت؛ با این حال، بیشترین توجه آنها معطوف به زندانیانی بود که با اتهامات تروریستی، خرابکاری یا همکاری با کشورهای متخاصم روبهرو و عمدتاً محکوم به اعدام شده بودند، و سایر زندانیان برای آنها چندان اهمیتی نداشتند.
با آغاز آشوب سال 1401، توجه کاربران به فعالیت این اکانت به اوج رسید. دلیل اصلی این موج توجه آن بود که رسانههای فارسیزبان ضدانقلاب، بهصورت سازمانیافته و هماهنگ به اعتباربخشی به مطالب و ادعاهای «کانون حقوق بشر ایران» پرداختند. این روند تا جایی پیش رفت که حتی شبکه بیبیسی نیز تصاویر منتشرشده توسط این حساب را با ذکر منبع استفاده کرد. علاوه بر آن، رسانههایی مانند دویچهوله و همچنین اکانتهای وابسته به سازمان تروریستی منافقین، از محتوای این حساب بهعنوان منبعی ظاهراً معتبر برای انتشار ادعاهای کذب بهره برد.
از آن مقطع به بعد، آمارهای جعلی و اخبار کذبی که این اکانت درباره آشوبگران و وقایع مرتبط منتشر میکرد، بهسرعت به خوراک ثابت محافل ضدانقلاب در فضای مجازی تبدیل شد. هر زمان که شدت آشوب رو به کاهش میرفت، انتشار این حجم از دیساینفورمیشن به آشوبگران تنفس مصنوعی داد تا با بزرگنمایی و اطلاعات نادرست، شعله ناآرامیها دوباره روشن نگه داشته شود.
میزان حمایت رسانههای ضدانقلاب از اکانت کانون حقوق بشری
سناریو ساختگی کانون حقوق بشر ایران در سال 1401
اگر حوادث و حواشی سال 1401 را به یاد داشته باشید، نام حسن فیروزی حتماً برایتان آشناست. حسن فیروزی در واقع یک بدهکار مالی بود که برای فرار از طلبکاران خود، سناریوی بازداشت، شکنجه، کُما و حکم اعدام را جعل کرد و با کمک برخی رسانههای خارجی، آن را بهصورت گسترده در فضای مجازی منتشر ساخت.
در میانه این جنجال رسانهای، مسعود کاظمی از چهرههای اپوزیسیون خارج از کشور، ماجرای بازداشت، حکم اعدام و کُما رفتن حسن فیروزی را فکتچک کرد و این داستان را از ابتدا تا انتها «فیک و دروغ» خواند.
او توضیح داد که طی دو ماه، اکانتهایی با عنوان همسر، عمو یا دخترخاله حسن فیروزی برایش پیام میفرستادند؛ اما به محض اینکه از آنها عکس یا مدرک هویتی درخواست میکرد، همان اکانتها دیلیت میشدند. کاظمی همچنین گفت هیچ سندی از وجود واقعی چنین فردی ارائه نمیشد؛ نه شناسنامه، نه کارت ملی، نه گواهینامه، نه حتی خانواده، همسایه، بچهمحل، نشانی محل سکونت یا تاریخ دادگاه! تمام ماجرا بر پایه اکانتهای ناشناس و اطلاعات بدون پشتوانه ساخته شده بود.
اما نکته حائز اهمیت این است که این سناریو ساختگی ابتدا توسط اکانت کانون حقوق بشر ایران راهاندازی شد و بلافاصله اینترنشنال، صدای آمریکا و همه عناصر ضدانقلاب به آن دامن زدند.
افشای هویت اکانت توسط مشرقنیوز در سال 1401
در همان ایام مشرق در یک گزارش اختصاصی با عنوان «پشت پرده ماجرای شکنجه یک اعدامی در زندان اوین! » اعلام کرد که اکانت کانون حقوق بشر ایران به عنوان منبع این خبر، توسط شیرین عبادی هدایت شده و ادمین آن یکی از اعضای منافقین است. بعدها هم پس از هفتهها شایعهسازی، مشخص شد حسن فیروزی در تاریخ 3 بهمن 1401 در حالی که در سلامت کامل قصد خروج غیرقانونی از مرزهای آبی ایران را داشت، بازداشت و به تهران منتقل شده بود. او اعتراف کرد که تمام فایلها، تصاویر و ادعاها را خودش برای رسانههای خارجی ارسال میکرده و گفت: «حتی یک روز هم در پی حوادث اخیر کشور دستگیر نشدهام و در بازداشت نبودهام. هیچ جای بدنم کبود نیست و تحت شکنجه قرار نگرفتهام. از آنجایی که عکسهایم در شبکههای مجازی منتشر شده بود، مدیران رسانهای که با آنها در ارتباط بودم از من خواستند دستوراتشان را اجرا کنم.»
او درباره انگیزه اصلی این سناریو نیز توضیح داده بود: «به دلیل بدهی، از طلبکاران در فرار بودم. در 29 آبان از خانه فرار کردم و برای نجات از شرایط، سناریوی بازداشت و شکنجه را طراحی و آن را به رسانههای خارج از کشور منتقل کردم. قصد داشتم ماجرا را به اغتشاشات کشور ربط بدهم تا بتوانم از آن به نفع خودم استفاده کنم.»
اکانتی اجارهای با مأموریت عملیات روانی
کانون حقوق بشر ایران؛ اکانتی که نه یک نهاد معتبر حقوق بشری، بلکه یک صفحه توییتری هدایتشده توسط شیرین عبادی و ادارهشده توسط یکی از سمپاتهای سازمان تروریستی منافقین بود. این اکانت، در سالهای اخیر به بخشی از شبکه سازمانیافته دلالان حقوق بشری در اروپا تبدیل شد که نقش اصلی آن تولید خوراک رسانهای برای ماشین پروپاگاندای ضدانقلاب بود.
کانون حقوق بشر ایران، برخلاف نامش، نه شفافیت دارد و نه مسئولیتپذیری. مأموریت اصلی آن ساختن روایتهای احساسی، تزریق اخبار تأییدنشده و تولید سوژههای مناسب برای عملیات روانی دشمن است؛ سوژههایی که معمولاً حول محور «بازداشت»، «شکنجه»، «کُما»، «اعدام» یا «نقض گسترده حقوق بشر» میچرخند و هر بار با ادبیاتی اشکبرانگیز و افراطی منتشر میشوند.
شیوه کار این اکانت روشن است اول، یک خبر مبهم و فاقد هرگونه سند درباره فردی ناشناس منتشر میکند؛ سپس با کمک رسانههای تروریستی چون اینترنشنال و بیبیسی فارسی، آن را به بحرانی ملی تبدیل میکند؛ بعد با انتشار چند عکس نامشخص، فایل صوتی ساختگی یا ادعایی از «خانواده قربانی» (که معمولاً اکانتهای اجارهای هستند)، تلاش میکند سناریو را واقعی جلوه دهد. این الگو سالهاست بهعنوان ابزار رسانهای فرقه منافقین استفاده میشود.
پردهبرداری قابلیت جدید توئیتر از هویت اکانت کانون حقوق بشر ایران
اکنون این روزها که قابلیت جدید توئیتر فعال شده است، هویت اکانت کانون حقوق بشر ایران بیش از پیش عیان شده و ادمین آن را ناچار به سکوت و عدم واکنش کرده است. قابلیت نمایش موقعیت مکانی شبکه ایکس نشان میدهد که حساب کاربری کانون حقوق بشر ایران در آلبانی تاسیس شده و برای ردگمکنی با ویپیان آمریکا متصل است. ادمین این حساب کاربری تاکنون واکنشی از خود نشان نداده است؛ برخلاف دیگر حسابها که موقعیت مکانی آنها با اما و اگرهای ضدونقیض مشخص شده بود؛ اما لوکیشن حساب کاربری کانون حقوق بشر به طور قطع در کشور آلبانی یا همان پادگان اشرف 3 ارزیابی شده بود.
مهمترین چهره پشت پرده اکانت
مهمترین چهره پشتپرده این اکانت، شیرین عبادی است؛ فردی که نقش اصلی را در هدایت این شبکه و تولید سناریوهای حقوقبشری ساختگی ایفا میکند. شیرین عبادی در ایران حقوق خوانده و سالها در دستگاه قضایی کشور، در دوره قبل و بعد از انقلاب، مسئولیت داشته است. عبادی در سال 1381 جایزه صلح نوبل را دریافت کرد؛ جایزهای سیاسی که بسیاری از تحلیلگران آن را ابزار مصونیتسازی و فراهمسازی پشتوانه مالی و رسانهای برای پروژههای آینده او میدانند. این تحلیل بعدها توسط همسر سابقش، جواد توسلیان نیز تأیید شد.
عبادی از سالها پیش با محوریت برنامههای غربی علیه ایران، به یکی از چهرههای اصلی شبکه «کاسبان حقوق بشر» تبدیل شد. او هم از تحریمها حمایت کرده، هم برنامه هستهای ایران را باید «فوراً متوقف شود» دانسته و هم در انتشار گزارشهایی نقش داشته که مستقیماً مبنای تشدید تحریمهای ضدایرانی در سال 2008 قرار گرفت. این گزارشها در نهایت به صدور قطعنامه و فشارهای اقتصادی جدید علیه مردم ایران منجر شد.
از سال 1385، عبادی در کنار گروههای غربمحور، یکی از چهرههای اصلی کمپینهای ضدحجاب شد؛ و در سال 1388 نیز از کشور خارج شد تا فعالیتهای رسانهای و سیاسی خود را با آزادی کامل، اما در چارچوب اهداف اتاقهای فکر غرب ادامه دهد. نقش او در آشوبهای 1388 بعدها آشکارتر شد؛ تا جایی که برخی نزدیکانش تأکید کردند عبادی در تحریک و سازماندهی بخشی از ناآرامیها نقش کلیدی داشته است.
در سالهای بعد، عبادی بارها در شبکههای اپوزیسیون درباره «ضرورت براندازی» سخن گفته و در اعتراضات 96 نیز مدعی شد این موج اعتراضی میتواند از فتنه 88 هم فراتر برود. او حتی در جریان آشوبهای 1401، مردم را به کمپین خروج پول از بانکها دعوت کرد تا پیگیری از دستورات سرویسهای غربی به اقتصاد کشور صدمه وارد کند.
حمایتهای او از بهائیان نیز بخشی از شبکه ارتباطیاش در سالهای اخیر بوده است. طبق اظهارات همسر سابقش، عبادی و برخی اعضای این فرقه توافقی دوطرفه داشتند؛ عبادی با فعالیت حقوقی و رسانهای از آنان حمایت میکرد و آنان نیز با ظرفیتهای مالی و رسانهای خود به «برندسازی» و مطرح شدن عبادی کمک میکردند.
کانون حقوق بشر ایران نه یک نهاد مستقل و دلسوز در حوزه حقوق بشر، بلکه ابزار رسانهای یک شبکه سازمانیافته سیاسی است؛ شبکهای که هدف اصلی آن ساخت روایتهای سیاه از ایران، تحریک احساسات، داغ کردن سناریوهای ساختگی و فراهمکردن مستندات برای فشارهای سیاسی و اقتصادی علیه مردم ایران است و سابقه اسپانسر آن در کمپ اشرف نشان میدهد که اتفاقا این افراد برند نقض حقوق بشر در تاریخ معاص ایران هستند.