پشت پرده یک نفوذ اطلاعاتی در کاخ سفید / صهیونیستها چگونه ترامپ را در جنگ 12 روزه بازی دادند؟
محدودسازی آزادی بیان در نقد عملکرد اسرائیل، هزینههای نظامی و ژئوپلیتیک گزاف مانند جنگ عراق 2003 و آسیب به وجهه بینالمللی آمریکا، همگی نشان میدهند
سرویس سیاست مشرق - بررسی تاریخی چهار نمونه از نفوذ خارجی در سیاست ایالات متحده که که شامل نفوذ فرانسه در دوره انقلاب، بریتانیا و فرانسه در جنگ داخلی، بریتانیا در جنگ جهانی اول و اتحاد جماهیر شوروی در جنگ سرد، نشان میدهد که این تلاشها اغلب فرصتطلبانه، کوتاهمدت و محدود به شرایط خاص تاریخی بوده است. در مقابل، نفوذ اسرائیل در سیاست آمریکا ویژگیهایی متمایز دارد که آن را به پدیدهای منحصر بهفرد تبدیل میکند. این نفوذ برخلاف رویدادهای تاریخی گذشته، ماهیتی ایدئولوژیک دارد، مبتنی بر حمایت از ایده «اسرائیل بزرگ» و اهداف صهیونیستی است و از طریق لابیهای سازمانیافته مانند AIPAC، ائتلاف سیاسی با نومحافظهکاران و شبکههای مسیحیان صهیونیست تقویت میشود.
ویژگی مهم آن تداوم و پایداری است؛ در حالی که نفوذ فرانسه، بریتانیا و شوروی با تغییر شرایط کاهش یافتند یا خنثی شدند، نفوذ اسرائیل طی چند دهه در دولتهای مختلف ادامه یافته و در سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه نقش تعیینکنندهای دارد. افزون بر این، پیامدهای عمیقی برای حاکمیت و استقلال سیاسی آمریکا داشته است. تصویب قوانینی که انتقاد از دولت اسرائیل را «یهودستیزی» تعریف میکنند، تهدیدی بیسابقه برای آزادی بیان و دموکراسی آمریکایی به شمار میروند. تداوم و عمق این نفوذ میتواند استقلال تصمیمگیری و منافع ملی ایالات متحده را به خطر اندازد.
تأثیرگذاری قدرتهای خارجی بر سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده از ابتدای تأسیس این کشور وجود داشته و به اشکال مختلفی بروز کرده است. جورج واشنگتن در سخنرانی خداحافظی خود در سال 1796 نسبت به «نفوذ موذیانه خارجی» هشدار داد و آن را خطری برای حاکمیت و استقلال آمریکا دانست. تاریخ سیاسی این کشور نیز نمونههای متعددی از تلاش قدرتهای خارجی برای شکلدهی به تصمیمات واشنگتن ارائه میدهد، اما در بسیاری از این موارد، اقدامات بازدارنده داخلی مانند قوانین ضدجاسوسی یا فشار افکار عمومی، اثرگذاری آنان را محدود کرده است.
در دوره معاصر، نفوذ اسرائیل در سیاست آمریکا به سطحی بیسابقه رسیده و پرسشهای جدی درباره میزان استقلال راهبردی آمریکا ایجاد کرده است. این نوشتار با بررسی نمونههای تاریخی نفوذ خارجی، تفاوتها و ویژگیهای منحصربهفرد نفوذ اسرائیل را ارزیابی میکند تا مشخص شود که آیا این نفوذ واقعاً تهدیدی جدید و متفاوت برای حاکمیت ملی آمریکا محسوب میشود یا خیر.
نمونههای تاریخی نفوذ خارجی
فرانسه در دوره انقلاب تلاش کرد آمریکا را وارد جنگ با قدرتهای اروپایی کند که واکنش سریع واشنگتن، این نفوذ را خنثی کرد. در جنگ داخلی آمریکا، بریتانیا و فرانسه برای تضعیف ایالات متحده از کنفدراسیون حمایت کردند، اما این مداخله با پیروزی اتحادیه پایان یافت و پیامد بلندمدتی نداشت. در جنگ جهانی اول، بریتانیا با عملیات اطلاعاتی و تبلیغاتی، آمریکا را به ورود در جنگ تشویق کرد، اما پس از بحران، نهادهای داخلی آمریکا نفوذ خارجی را محدود ساختند. در دوره جنگ سرد نیز نفوذ شوروی در قالب جاسوسی ایدئولوژیک پیگیری شد، اما با اقدامات اطلاعاتی و قضایی آمریکا مهار گردید.
در مقابل، نفوذ اسرائیل نه تنها موقتی نبوده بلکه طی دههها تقویت شده و سازمانمند و نهادینه گشته است. شبکههای لابیگری قدرتمند، حمایت مالی انتخاباتی، و پیوند با جریانهای فکری و مذهبی داخلی آمریکا موجب شده این نفوذ در متن سیاستگذاری آمریکا جا خوش کند. این تأثیرگذاری در حوزههایی همچون سیاست خاورمیانه، مداخلههای نظامی و حتی تدوین قوانین محدودکننده آزادی بیان بروز داشته است.
مقایسه انواع نفوذها
مقایسه تاریخی نشان میدهد که نفوذ اسرائیل از سه جهت با موارد گذشته تفاوت دارد: نخست اینکه شدت و گستردگی آن بیشتر است و از تأثیر بر افکار عمومی تا جهتدهی به بودجه نظامی را شامل میشود. دوم اینکه اهداف آن عموماً ایدئولوژیک و بلندمدت بوده و به حفظ برتری منطقهای اسرائیل وابسته است، نه کسب منافع زودگذر. سوم اینکه پیامدهای آن تا سطح تغییر قوانین داخلی آمریکا و محدود کردن استقلال تصمیمگیری گسترش یافته است، امری که در موارد گذشته نظیر نفوذ فرانسه یا شوروی مشاهده نمیشود.
نفوذ اسرائیل پیامدهایی فراتر از سیاست خارجی دارد. محدودسازی آزادی بیان در نقد عملکرد اسرائیل، هزینههای نظامی و ژئوپلیتیک گزاف مانند جنگ عراق 2003 و آسیب به وجهه بینالمللی آمریکا، همگی نشان میدهند که این نفوذ میتواند برخلاف منافع ملی آمریکا عمل کند.
نتیجهگیری
نفوذ خارجی در سیاست آمریکا موضوعی تاریخی است، اما بررسی نشان میدهد که نفوذ اسرائیل از نظر عمق، سازمانیافتگی، مدتزمان اثرگذاری و پیامدهای آن، تفاوتی کیفی با موارد پیشین دارد. در حالی که تلاشهای قبلی قدرتهای خارجی محدود به دورههای بحران یا رقابتهای ژئوپلیتیک بودند، نفوذ اسرائیل به علت پیوند با نهادهای سیاسی داخلی و حمایت دوحزبی، به نیرویی پایدار و تأثیرگذار تبدیل شده است، یکی از شواهد این نفوذ را میتوان در جنگ 12 روزه علیه ایران مشاهده کرد.
این نفوذ ضمن جهتدهی به سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه و مشارکت در مداخلات پرهزینه نظامی، ارزشهای دموکراتیک و استقلال حکمرانی ایالات متحده را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در نتیجه ضرورت دارد که سیاستگذاران آمریکایی با نگاه دقیقتر و شفافیت بیشتر، ابعاد و پیامدهای آن را ارزیابی کنند. البته مخالفانی نیز وجود دارند که این نفوذ را نه تهدید، بلکه محصول اتحادی استراتژیک و مفید میان دو کشور میدانند. بررسی بیطرفانه این دیدگاهها برای حفظ منافع واقعی مردم آمریکا ضروری است.