شنبه 3 آذر 1403

پیامدهای استراتژی پرهزینه اوکراین / حمله به روسیه؛ تنها برگ برنده زلنسکی یا پاشنه آشیل کی یف؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
پیامدهای استراتژی پرهزینه اوکراین / حمله به روسیه؛ تنها برگ برنده زلنسکی یا پاشنه آشیل کی یف؟

اقتصادنیوز: گروهی از ناظران براین باورند که مجهز شدن اوکراین به تسلیحات پیشرفته و یا پیروی این بازیگران از استراتژی تهاجمی به خاک روسیه می تواند اهداف محدودی را برای کی یف محقق کند، اما در دراز مدت این بازیگر را به لحاظ دفاعی در موضع ضعف قرار خواهد داد.

به گزارش اقتصادنیوز، از زمان حمله تمام عیار روسیه به اوکراین در فوریه 2022، ایالات متحده کمک‌های نظامی گسترده‌ای را در اختیار کی‌یف قرار داد. اما این کمک‌ها مدت‌هاست که با محدودیت‌هایی همراه بوده است. برخی از آنها مربوط به نوع تجهیزات ارائه شده است، مانند محدودیت در انتقال موشک‌های دوربرد یا هواپیما. معضل دیگر نحوه استفاده از سلاح‌های ایالات متحده است. واشنگتن بسیاری از این محدودیت‌ها را برای محدود کردن توانایی اوکراین جهت هدف قرار دادن اهدافی در پشت جبهه طراحی کرده، چرا که واشنگتن از گسترش دامنه درگیری‌ها هراس دارد. این ماجرا به موضوعی بحث برانگیز تبدیل شده تا جایی که هم مقامات اوکراینی و هم منتقدان خارجی مدعی‌اند که دولت بایدن در مورد خطر تشدید تنش‌های روسیه رویکردی اغراق‌آمیز دارد و بیهوده توانایی‌های نظامی‌حیاتی کی یف را انکار می‌کند. قبل از ارزیابی این مسئله، مهم است در نظر بگیریم که حملات عمیق نظامی‌تا چه حد برای اوکراین ارزشمند خواهد بود. از طرفی دیگر اگر ایالات متحده محدودیت‌های خود را بردارد و اوکراین توانایی‌های لازم را به دست آورد، چگونه مسیر جنگ تغییر خواهد کرد. تنها در این صورت است که می‌توان قضاوت کرد آیا مزایای نظامی‌ارزش ریسک افزایشی را دارد یا خیر.

تنها برگ برنده اوکراین

به نوشته فارن افرز، از منظر نظامی، محدودیت‌های اعمالی بر اوکراین کمکی به فرآیند جنگ نکرده است. ارائه ابزار و مجوز به کی یف برای انجام حملات به عمق روسیه، مطمئناً قدرت رزمی اوکراین را بهبود می‌بخشد. اما بعید است که این تفاوت تعیین کننده باشد. برای دستیابی به متغیر تغییر دهنده بازی، اوکراین باید این حملات را با مانورهای زمینی کاملاً هماهنگ در مقیاسی وسیع ترکیب کند؛ تاکتیکی که نیروهای این کشور تا کنون از آن پیروی نکرده اند. در غیر این صورت، مزایایی که اوکراین از قابلیت حمله عمیق از آن خود می‌کند، احتمالاً برای تغییر روند بازی کافی نیست.

درگیری در اوکراین بیش از یک سال است که به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده است. هر دو طرف خود را در حوزه دفاعی آماده کرده اند که از نظر تاریخی شکستن آن بسیار دشوار است. هنوز هم می‌توان زمین را به دست آورد، اما هرگونه پیشرفت هم از نظر جانی و هم از نظر مادی، پرهزینه است. اوکراین برای غلبه بر سیستم دفاعی روسیه و تبدیل معادلات جنگ به نفع خود به اهرم‌هایی بیشتری نیاز دارد. پیشروی اخیر اوکراین در منطقه کورسک روسیه نشان می‌دهد که تغییر مسیر جنگ دشوار است. اوکراین به بخش غیرمعمولی از جبهه روسیه حمله کرد که به شکل غیرمعمول آماده نبود، همین گزاره به نیروهای اوکراینی امکان داد تا با سرعت بخش‌های بیشتری از خاک روسیه را از آن خود کنند. اما با ورود ذخایر روسیه، پیشروی اوکراین کند شده و بعید به نظر می‌رسد که این کشور بتواند در این زمینه پیشرفتی جدی داشته باشد. تصرف خاک روسیه ممکن است موقعیت چانه زنی اوکراین را در مذاکرات تقویت کرده، فشار روسیه بر سیستم دفاع اوکراین در دونباس را کاهش، یا ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را از نظر سیاسی تضعیف کند، اما بعید است که تصویر نظامی را به شکل قابل توجهی تغییر دهد.

چالش پیش روی کی یف

روش‌های متعددی وجود دارد که از طریق آنها توانایی حمله اوکراین به خاک روسیه می‌تواند مسیر جنگ را تغییر دهد. کی یف این توان را دارد تا اهداف لجستیکی و فرماندهی دوردست، پایگاه‌های هوایی یا دریایی روسیه، مناطق تجمع نیروی زمینی، کارخانه‌های تسلیحاتی یا زیرساخت‌های پشتیبانی، صنعت انرژی غیرنظامی یا مراکز کنترل سیاسی روسیه مانند کرملین را هدف قرار دهد. حمله یا تهدید به حمله به چنین اهدافی، کارآیی حملات روسیه را کاهش می‌دهد، توان دفاعی این کشور را تضعیف کرده، پایداری عملیات نظامی را در درازمدت کاهش داده و هزینه‌های جنگ را برای پوتین و طبقه رهبری روسیه افزایش می‌دهد. با این همه نیل به این خواسته پیامدهایی نیز به همراه دارد. سیستم‌های ضربه زن گران هستند. پهپادهای ارزان قیمت نمی‌توانند صدها مایل برای رسیدن به اهداف دور پرواز کنند. برای نیل به چنین خواسته ای به سلاح‌های بزرگ‌تر، پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر نیاز است.

کمک‌های ایالات متحده به اوکراین به واسطه افزایش هزینه‌ها محدود شده، گزاره ای که ارائه چنین سیستم‌هایی را بدون محدود کردن دیگر انواع مقررات غیرممکن می‌کند. به عنوان مثال، ناوگانی متشکل از تنها 36 جت جنگنده F-16 ایالات متحده، 3 میلیارد دلار از 60 میلیارد دلاری را که در آخرین لایحه کمک به اوکراین اختصاص داده شده، از آن خود می‌کند. حال اگر سیستم‌های گران قیمت نتایج نامتناسبی را به همراه داشته باشند، هزینه حاصل از آن می‌تواند به موضوعی پرچالش تبدیل شود. اما برای اصابت به اهداف دور نیاز به راهنمایی دقیق در باب تجهیز به فناوری آسیب پذیر در برابر اقدامات متقابل دارد. زمانی که یک طرف جنگ قابلیت‌های جدیدی را ارائه کرده، طرف دیگر با به کارگیری اقدامات متقابل فنی و تطبیق‌های عملیاتی به سرعت پاسخ داده است. سلاح‌های دقیق و در عین حال گران‌قیمت مانند موشک HIMARS یا گلوله توپخانه هدایت شونده Excalibur بسیار مؤثر بودند، اما بسیاری از این تجهیزات کارایی شان را در عرض تنها چند هفته به واسطه رویکرد تطبیقی نیروهای روسی از دست دادند.

اوکراین باید قابلیت‌های جدید خود را در مقیاس وسیع و به یکباره به کار گیرد و آنها را با مانورهای زمینی برای شکستن خطوط روسیه ادغام کند. بر اساس دکترین نظامی‌ایالات متحده، حملات عمیق با قطع موقت پشتیبانی از جبهه‌های کلیدی دشمن، "میدان نبرد" را شکل می‌دهد و فرصتی برای حمله به جبهه‌ها با نیروهای زمینی و هوایی خواهد داد. آن هم قبل از اینکه دشمن بتواند آرایش نظامی‌اش را بهبود بخشد. اجرای همه اینها چندان آسان نیست. ارتش اوکراین در حمله تابستانی خود در سال 2023 توانایی خاصی برای هماهنگ کردن نیروها در مقیاس مورد نیاز برای یک پیشرفت قاطع نداشت. سلاح‌های دوربردتر این هماهنگی را پیچیده تر خواهند کرد. در سال 2023، رهبران اوکراین استدلال کردند که همزمان سازی در مقیاس بزرگ در هنگام مبارزه با دشمن با هواپیماهای بدون سرنشین و توپخانه مدرن غیرممکن است. بسیاری از افسران آمریکایی تصور می‌کردند که مشکل آموزش ناکافی نظامیان اوکراین است. اما ماجرا چیز دیگری بود.

استراتژی پرهزینه اوکراین

هماهنگ سازی نیروی زمینی تنها راه تغییر سرنوشت جنگ نیست. به جای هدف قرار دادن مستقیم نیروهای نظامی روسیه، اوکراین می‌تواند از این قابلیت‌ها برای هدف قرار دادن صنایع روسیه که از جنگ حمایت می‌کنند، مانند تولید تانک و مهمات استفاده کند. پالایشگاه‌های نفت، نیروگاه‌ها و سایر بخش‌های زیرساخت انرژی کشور؛ یا مراکز کنترل سیاسی می‌تواند تلاش‌های جنگی روسیه را تحت تاثیر قرار دهد. با این حال، سابقه تاریخی چنین هدف‌گیری دلگرم‌کننده نیست. نیروهای متفقین کمپین‌های بمباران گسترده ای را برای تخریب شهرها و مکان‌های صنعتی آلمان و ژاپن در جنگ جهانی دوم به راه انداختند. نیروهای آمریکایی بارها به شهرهای کره شمالی و زیرساخت‌ها در جنگ کره و شهرهای ویتنام شمالی و زیرساخت‌ها در جنگ ویتنام ضربه زدند. این حملات هرگز عزم طرف مقابل را از میان نبرد. بمباران اتمی‌هیروشیما و ناکازاکی ممکن است در وادار کردن ژاپن به تسلیم شدن در سال 1945 تعیین کننده باشد، اما امروز هیچ بازیگری پیشنهاد حمله هسته ای به شهرهای روسیه را نمی‌دهد.

کمپین‌های بمباران در مقیاس کوچکتر عملکرد بهتری داشته اند. ایالات متحده و متحدانش چنین عملیاتی را در عراق در سال‌های 1991 و 2003، صربستان در سال 1999، افغانستان در سال 2001 و لیبی در سال 2011 انجام دادند. عراق و ایران در طول جنگ در سال‌های 1980-1988 به شهرهای یکدیگر حمله کردند. روسیه از زمستان 2022-2023 کمپین بمباران استراتژیک را علیه شهرهای اوکراین و زیرساخت‌های انرژی به راه انداخت. در هیچ یک از این موارد نتایج امیدوارکننده نبود. حملات روسیه به سیستم انرژی اوکراین، در هر صورت، اراده اوکراین برای مبارزه را سخت‌تر کرده است. در افغانستان، عراق و لیبی نیز، بمباران استراتژیک نتوانست امتیازاتی را به همراه داشته باشد. برای تأمین اهداف جنگی غرب، ترکیبی از نبردهای هوایی و زمینی هماهنگ شده بود. شواهد در مورد صربستان در سال 1999 متفاوت است. اسلوبودان میلوسویچ، رهبر صربستان، اکثر خواسته‌های ناتو را پس از بمباران چند ماهه ناتو پذیرفت، اما تفکیک اثرات بمباران از اثرات سال‌ها تحریم دشوار است.

برخی از تحلیلگران سودمندترین نتیجه بمباران استراتژیک را توانایی این اهرم در منحرف کردن تلاش نظامی دشمن از جنگ زمینی و به دفاع هوایی یا توانایی آن در نابود کردن تولید تسلیحات دشمن و در نتیجه تضعیف نیروهای میدانی آن می‌دانند. اما انجام هر یک از آنها در مقیاس به اندازه بزرگ، دشوار است. در طول جنگ جهانی دوم، قدرت‌های متفقین از بیش از 710 هزار هواپیما برای پرتاب بیش از دو میلیون تن بمب بر روی آلمان در طول سه سال و نیم استفاده کردند - و تولید تسلیحات آلمانی همچنان بین ژانویه 1942 و ژوئیه 1944 افزایش یافت. تنها در ماه‌های پایانی جنگ، پس از اینکه نیروی هوایی آلمان تا حد زیادی نابود شد، این کارزار عظیم نیروهای زمینی آلمان را ناتوان کرد. حتی با وجود بهره مندی از فناوری مدرن، امروز هیچ یک از تسلیحات غربی نمی‌تواند اوکراین را قادر به اجرای کارزاری کند که از نظر دامنه قابل مقایسه است. البته حملات عمیق گسترده تر به اوکراین کمک خواهد کرد. آسیب رساندن به کارخانه‌ها یا زیرساخت‌ها در داخل روسیه ممکن است به تقویت روحیه اوکراینی کمک کند، برای مثال، بمباران توکیو توسط آمریکا در سال 1942 برای روحیه آمریکایی‌ها در جنگ جهانی دوم نتیجه بخش بود. اما اکنون، مانند آن زمان، این توانایی وضعیت نظامی‌را در زمین تغییر نخواهد داد.

با در نظر گرفتن این موضوع، متحدان کی یف باید بپرسند که آیا مزایای نظامی‌اندک ارزش این خطر را دارد یا خیر. پاسخ به ارزیابی احتمال گسترش درگیری میزان تحمل دولت‌ها منوط است.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید
پیامدهای استراتژی پرهزینه اوکراین / حمله به روسیه؛ تنها برگ برنده زلنسکی یا پاشنه آشیل کی یف؟ 2
پیامدهای استراتژی پرهزینه اوکراین / حمله به روسیه؛ تنها برگ برنده زلنسکی یا پاشنه آشیل کی یف؟ 3
پیامدهای استراتژی پرهزینه اوکراین / حمله به روسیه؛ تنها برگ برنده زلنسکی یا پاشنه آشیل کی یف؟ 4