شنبه 3 آذر 1403

چرا انتخابات ایران حماسه‌ای شگفت است؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع

کیهان نوشت: 1- انتخابات 11 اسفند، یک حماسه بزرگ است. حماسه، در برابر دشمن اتفاق می‌افتد و این، فارغ از نتایج مهم انتخابات است. شاید کسانی، مسئولیت خود را نشناسند، یا نتوانند و یا نخواهند که به آن عمل کنند. جاهل غیرمقصر، معاف از بازخواست است و دانای قاصر یا مقصر، سزاوار بازخواست در محکمه وجدان. اما وقوع حماسه، معطل عمرو و زید نیست. هر چند وقت یک بار بحث در می‌گیرد که «انتخابات، حق است یا تکلیف؟ منتخبان قبلی به مسئولیت خود عمل کرده‌اند؟ انتخابات فایده دارد یا نه؟ و...». اینها در جای خود، قابل بحث است. اما فارغ از فضای بحث، حماسه آنجا اتفاق می‌افتد که مردمانی از همه کم‌برخوردارتر، پر‌تلاش‌تر، و سزاوار طلبکاری و نقد و اعتراض، انتخاب و انتخابات را با همه گلایه‌ها، چون جانِ گرامی، عزیز بشمارند. 2- آن جوانان پر از مطالبه و گلایه اما لبریز از نشاط مسئولیت‌شناسی، آن پیرمرد و پیرزن قدخمیده، آن جانباز سال‌ها بستری که از روی تخت رای می‌دهد، آن نوعروس و تازه‌داماد، آن کارگر گچ‌کار و نانوایی و کادر بیمارستان که با لباس کار پای صندوق رفته‌اند، آن روستایی محاصره شده در برف، و آن مستاجر شرافتمند که با تورم سنگین دست به‌گریبان است و با این وجود پای صندوق رفته، هر کدام‌شان یک حماسه‌آفرین و حجت بزرگ خدا هستند. آن روی حماسه‌آفرینی - اگر متوجه باشیم - بدهکاری یکایک ما به‌ویژه مسئولان، در قبال این مسئولیت‌شناسی است. 3- خواهر شهیدی هست که برای تامین معاش، نظافت خانه مردم را می‌کند و این، کار اغلب روزهای او در زمستان و تابستان است - و کدام شرافت و فضیلت، بالاتر از تلاش برای تامین روزی حلال؟-. این خواهر گرامی شهید، روز جمعه، از اول صبح تا 9 شب سر کار بود. خانه‌تکانی شب عید، خسته‌کننده است؛ اما در کنار انجام کار، دلش شور انتخابات را می‌زد؛ اینکه کارش کی تمام می‌شود تا بتواند رای بدهد؟! او از این ادا و اطوار‌ها و دوگانه‌سازی‌های جعلی «حق یا مسئولیت» بلد نیست. می‌تواند و حق دارد گله کند، اما هرگز نگفته که برای چه باید رای بدهم؟ آن شب هم دلش شور می‌زد، تا وقتی که حوالی ساعت 11 شب توانست رای بدهد و دلواپسی‌اش به خوشحالی بدل شود. برادر شهیدش، در 13 سالگی سر کار می‌رفته، اما تا مدت‌ها ناهار نمی‌خورده است. استادکار و هم شاگردی‌ها شک می‌کنند که نکند وسواس غذایی دارد. به خانواده‌اش می‌گویند شما برایش غذا بفرستید. خانواده، علت را جویا می‌شوند و او می‌گوید روزه گرفته تا با کسانی که غذا برای خوردن ندارند، غمخواری و همدردی می‌کند. خواهر شهید می‌گوید «شهدا حتی در میان خانواده خودشان هم چیز دیگری هستند، نورانی هستند». امتداد این نورانیت را می‌توان در حماسه محمد جهان‌آرا و یارانش دید که با دستان خالی، لشکر‌های مکانیزه صدام را به مدت 33 روز، پشت دروازه‌های خرمشهر زمینگیر کردند. اگر آن حماسه در متن مظلومیت نبود و دشمن پیش می‌تاخت - در حالی که بنی‌صدر‌ها در پایتخت مشغول از هم گسیختن شیرازه وحدت ملی بودند - آیا می‌شد حماسه فتح خرمشهر و فتوحات بعدی انقلاب اسلامی را تصور کرد؟ 4- وقتی پشت فرمان خودرو می‌نشینید، دوست دارید که مسیر، باز و هموار باشد تا بتوانید با سرعت مطلوب حرکت کنید. اما گاهی مسیر، پرپیچ‌وخم و گردنه است و همین، حرکت را کُند می‌سازد و از شتاب شما می‌کاهد. درست است که نمی‌توانید با حداکثر سرعت حرکت کنید، اما اگر متوقف نشدید و برنگشتید - ولو با سرعت پایین‌تر به سمت مقصد عبور کردید - شما موفق شده‌اید. پایوران جوخه‌های تحریف و تحریم و تخریب انتخابات در جبهه دشمنان ملت ایران، قطعا انکار خواهند کرد، اما انتخابات ما وسط میدان جنگی بزرگ برگزار شد و به این اعتبار، یک حماسه بزرگ است؛ هر چند که شاید می‌شد با اهتمام بیشتر مسئولان و طیف‌های سیاسی و رسانه‌ها، با تراز‌های بالاتری که مورد مطالبه رهبر حکیم انقلاب است، برگزار شود. 5- انتخابات در ایران با انتخابات در بسیاری از کشور‌های دیگر قابل مقایسه نیست و حال آنکه در اغلب کشورها، مشارکت‌های 40 تا 60 درصدی، روندی غالب است. چند کشور در دنیا سراغ دارید که یک سال قبل از انتخابات، در حالی که مدیران و احزاب هنوز تدارکی نکرده‌اند، هزاران تلویزیون و خبرگزاری و رسانه و کانال، در اثر مداخله‌جویی خارجی و دستکاری نیابتی، وارد میدان تحریف و تخریب و تحریم انتخابات بشوند؟! چند کشور هست که سیاستمدارانی در آن بالغ بر 30 سال در مسند‌های ارشد مدیریت کرده باشند، اما ادای اپوزیسیونی در بیاورند، شبهه بیافرینند و در تخریب و تحریم انتخابات، همان‌گونه رفتار کنند که دشمنان کشورشان می‌خواهند و می‌گویند؟ چند کشور سراغ دارید که سیاستمداران بازنده در انتخابات، جرأت کرده باشند که با 11 میلیون رای کمتر، مدعی تقلب شوند، زیر میز جمهوریت بزنند، آشوب برپا کنند، تحمل شوند، اجازه فعالیت دوباره داشته باشند و با این همه، باز هم زیر میز بزنند؟! اگر کشوری مبتلا به این حجم از دشمنی خارجی و خیانت داخلی شد، و با این وجود، به میدان جنگ و خونریزی نشد و توانست در امنیت و آرامش کامل انتخابات برگزار کند، قطعا موفقیتی بزرگی به‌دست آورده است. ایران ما، بارها تهدید به اشغال نظامی و گسترش جنگ نیابتی شد، اما توانست تهدید‌ها را عقب براند و بر وسعت پیروزی‌ها بیفزاید. در این مصاف بزرگ، طبیعی است که دشمنان از پا ننشینند و بزرگ‌ترین جنگ ترکیبی تاریخ را ساماندهی کنند. حجم خباثت پیاده‌نظام دشمن، جای شگفتی ندارد و از شدت هراس دشمنان نسبت به موفقیت‌ها حکایت می‌کند. تعجب و تأسفی اگر هست، درباره هر کسی است که این واقعیت مهم را ندید، به اندازه کافی تدارک متقابل نکرد، و یا مانند برخی سیاسیون ورشکسته به تقصیر، مُهره شطرنج دشمن شد. 6- برای جمهوری اسلامی که حدوثا و بقائا «مردم‌بنیاد» است، هر یک رای مردم ارزشمند است. از چشم‌انداز مطالبه امام (ره) و رهبری، باید برای اینکه آحاد مردم در تعیین سرنوشت خود مشارکت داشته باشند، اهتمام ورزید. در کنار این هدفگذاری ضروری و مطلوب که مسئولیت نخبگان و مسئولان را سنگین‌تر می‌کند، واقعیت این است که در همه کشورها، بخشی از مردم - فارغ از کیفیت انتخابات، میزان تاثیر، و شدت و ضعف رقابت‌ها - میل به مشارکت سیاسی یا حتی اجتماعی ندارند. در اغلب کشورهایی که جنگ سامان یافته ترکیبی هم علیه انتخابات‌شان وجود ندارد، مشارکت‌ها کمتر از 70 - 60 درصد است. (بماند که در برخی از این کشور‌ها الزام رای دادن برقرار است). به عبارت دیگر، بررسی موضوع نوسان نرخ مشارکت در کشور‌ها، درباره آن 70- 60 درصد مشارکت‌جو است، و نه صد درصد واجدان حق رای. 7- در همین زمینه، روزنامه اصلاح‌طلب سازندگی، هفته گذشته ضمن رو کردن دست کلاهبرداران سیاسی نوشت: «آنها که در انتخابات شرکت نمی کنند را می توان به سه دسته تقسیم کرد؛ دسته اول و بزرگ تر که معمولاً در همه کشورها یافت می شوند؛ نسبت به انتخابات بی تفاوتند و برای شان فرقی نمی کند چه کسی سکان هدایت کشور را به دست دارد. معمولاً از مسائل دورند. اگر دقیق شویم، تقریباً 30درصد هر جامعه را تشکیل می دهند و به ندرت بخشی از آنان در شرایط بسیار خاص و معمولاً تحت تاثیر هیجانات گسترده، کنش سیاسی نشان می‌دهند که اغلب هم زودگذر است. گروه دوم که آنها هم گروه بزرگی هستند، انگیزه و دلیلی برای حضور در انتخابات نمی بینند... اگر دقت کنیم، نه دسته اول، صحبتی از تحریم می‌کنند و نه گروه دوم، هدف شان تحریم است. اما دسته سومی هستند که اتفاقاً صدای بسیار بلندی دارند. آنها در همه این 45 سال پس از انقلاب، وجود داشته اند و بدون آنکه بشود آرای تحریم را شمرد، مدعی آن 30درصد همیشه خاموش و آن گروه بی‌انگیزه دوم شده و همه عدم مشارکت را به حساب پروژه خود زده‌اند، طوری که حتی عده ای را هم که به دلیل اوج کرونا و در ایام بی واکسنی از خانه خارج نمی شدند، جزو تحریم‌کنندگان قلمداد کردند و شد داستان ملانصرالدین که میخ افسار الاغش را بر زمین کوبید و گفت اینجا مرکز جهان است. هر کس هم پرسید از کجا می گویی؟ جواب داد که اگر قبول نداری، برو متر کن». 8- درباره طیف مدعیان اصلاح‌طلبی و اعتدال‌گرایی، نمی‌توان یکسره قضاوت کرد. برخی از آنها با وجود فشار تخریبی شدید، عقلانیت و شجاعت به خرج داده و به سهم خود برای رونق انتخابات نقش‌آفرینی کردند که جای تقدیر دارد. برخی هم (مانند یکی از سران فتنه 88 و برخی پدرخوانده‌های جبهه دوپاره اصلاحات) چون ناتوان از مشارکت مثبت و جذاب برای مردم هستند، خطا‌های قبلی خود را با خیانت‌های بزرگ‌تر می‌پوشانند. آنها دو بار در انتخابات 1398 مجلس و 1400 ریاست جمهوری و شوراها، از برخی نامزد‌ها حمایت کردند، اما چون کارنامه خسارت‌باری داشتند، نتوانستند پایگاه رای سابق را احیا کنند؛ تا جایی که نفر اول «لیست جمهور» در انتخابات شورای شهر (با امضای خاتمی) نتوانست حتی 39 هزار رای کسب کند. این واقعیت به جای آنکه موجب شرمندگی و جبران شود، به همراهی با جریان خارجی ضد انتخابات و بیگاری دادن بیشتر انجامید. آنها همچنان که در سال 1388، دروغ تقلب 11 میلیونی را پیش کشیده و حماسه ملی را به آشوب بدل ساختند، در انتخابات اخیر هم به دروغ گفتند نامزد ندارند و نمی‌توانند لیست بدهند یا دعوت به مشارکت کنند. به اذعان نشریات همسو، دست‌کم 165 نامزد در میدان رقابت داشتند، اما می‌دانستند که مردم، خاطره خوشی از میراث مدیریتی آنها ندارند. 9- اصلاح‌طلبان متعددی اذعان دارند که ادعای نامزد نداشتن، دروغ بود. متأسفانه این دروغ خائنانه، هماهنگ با پروژه دیکته شده خارجی، به افکار عمومی پمپاژ شد. درباره این دروغ بزرگ، دو روایت از اصلاح‌طلبان را بخوانید: - محمدجواد روح، سردبیر روزنامه هم میهن: «جبهه اصلاحات، نه جبهه است، و نه اصلاح‌طلب... در همین انتخابات، شواهد نشان می دهد وضعیت از مجالس دهم و یازدهم بهتر است. این 110 نامزدی که در شهرستان‌ها مطرحند و تعدادی که در تهران هستند، از مجلس دهم خیلی شناخته شده‌ترند. وضعیت تایید صلاحیت‌ها از مجلس دهم و یازدهم بهتر است. واقعیت این بود که اکثریت قریب به اتفاق نامزد‌های اصلاح‌طلب به صحنه نیامدند. رد صلاحیت اصلی توسط جبهه اصلاحات انجام شد. با تصمیمی که این جبهه گرفت، بخش عمده ای از آنها که قصد نامزدی داشتند، منفعل شدند. در نتیجه، به نقطه‌ای رسیده ایم که مطرح می شود کاندیدا نداریم. در حالی که این حرف اشتباه است. باید از جبهه اصلاحات پرسید که دقیقاً در این انتخابات و صحنه سیاست، چه می کنید؟ ریشه این موضع انتخاباتی، ترس از شکست است». - حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران: «خوشبختانه از 10 کرسی استان کرمان، 9 کرسی رقابتی داریم؛ همه نامزد‌هایی را که هدف گرفته بودیم، تایید شدند. این سندی است که با همین شرایط می شود با یک فرمان عاقلانه حرکت کرد. ما در 10 دوره مجلس در کرمان، همیشه یک کف داشتیم که 3 کرسی بود و یک سقفِ 7 کرسی. در دوره پیش برای اولین بار به یک کرسی تن دادیم، چرا که در سطح کشور منفعل بودیم. نقد اصلی، به اصلاح‌طلبان بود، به خاطر نیامدن در انتخابات مجلس یازدهم و انتخابات 1400. در انتخابات مجلس یازدهم، لیستی که برای تهران آماده شد، از لیستی که برای مجلس دهم آماده شد، قوی‌تر بود؛ اما تصمیم گرفته شد به دروغ به مردم بگوییم که کاندیدا نداریم». محمد ایمانی