چرا جنگلهای زاگرس میسوزد؟
*رضا رحیمی
دوباره با گرم شدن هوا در بسیاری از مناطق جنوبی و صعب العبور رشته کوه زاگرس، شاهد بروز آتش سوزیهای گستردهای هستیم که وجه اشتراک همه آنها غافل گیری و ناتوانی مسئولان در اطفای حریق است؛ رویدادهای تلخ و اسفناکی که علاوه بر نابودی بخش عظیمی از پوشش گیاهی مناطق مختلف به نابودی حیات وحش نیز منجر میشود.
اگرچه این اولین بار نیست که زاگرس با چنین بلایی رو به رو میشود و سالهای گذشته نیز شاهد آتش سوزی در جنگلهای این رشته کوه بوده ایم، اما این بار وسعت زیاد حریق، طولانی شدن بازه زمانی اطفاء و نیز انتشار گسترده تصاویر و ویدئوها در شبکههای مجازی موجی از اعتراض و نگرانی را در میان افکار عمومی کشور ایجاد کرد.
هر چند بررسیها نشان میدهد که تقریبا هیچ بخشی از رشته کوههای زاگرس از آتش سوزی در امان نبوده و طی سالهای گذشته بارها بخشهای مختلف این رشته کوه طعمه حریق شده است، اما عمده خسارتها و آتش سوزیهای وسیع را باید مرتبط با حدود جغرافیایی بین استان خوزستان و کهگیلویه و بویر احمد (منطقه خاییز) و در ارتفاعات منطقه شکارممنوع کوهسیاه در بوشکان شهرستان دشتستان استان بوشهر دانست.
منطقه خاییز در حد فاصل استانهای خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد از 5 شنبه 8 خرداد 1399 و برای چندمین بار طعمه حریق شد؛ آتشی که از سمت بهبهان در استان خوزستان شروع شده و به علت اینکه به موقع مهار نشد به محدوده استان کهگیلویه و بویراحمد سرایت کرد، به ارتفاعات رسید و گسترش یافت. جالب اینکه علت این آتش سوزی گسترده که نزدیک به یک هفته ادامه یافت، اختلاف دو دامدار اعلام شد.
کوه سیاه از در بوشکان شهرستان دشتستان استان بوشهر نیز روز چهارشنبه 7 خرداد 99 دچار آتشسوزی گسترده شد؛ آتشی که خسارات زیادی به نخلستانهای منطقه وارد کرد و دست کم 300 نخل در آتش سوخت و نهایتا 10 خرداد مهار شد.
در شهرستان دشستان همچنین پیشتر آتشسوزی منطقه دهرود و کوههای بیرمی منطقه خائیز تنگستان نیز باعث سوختن 620 هکتار از مراتع این مناطق شده بود و علاوه بر آن در ماههای فروردین و اردیبهشت نیز 31 مورد حادثه آتشسوزی در مراتع استان بوشهر به وقوع پیوست و 194 هکتار از مراتع استان دچار آتشسوزی شد.
همانطور که اشاره شد این آتش سوزیها محدود به سال جدید و سه استان مورد اشاره نبوده و مرور تاریخچه آتش سوزی در جنگلهای زاگرس به خوبی نشان میدهد که ابعاد اینگونه حوادث بسیار زیاد است؛ آنقدری که پیشتر فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری مدعی شده بود سالانه پانزده هزار هکتار از جنگلهای ایران دچار آتش سوزی میشود.
به عنوان مثال تنها در سال 1396، بیش از 700 هکتار از جنگلهای استان کهگیلویه و بویراحمد طعمه 110 مورد حریق شد. در این استان در سال 1398 نیز چیزی حدود 350 هکتار جنگل در آتش سوخت؛ حوادثی که مسئولان استانی عمده دلیل آنها را انسانی عنوان کرده بودند.
به هرصورت حجم زیاد آتش سوزی در جنگلهای زاگرس در سال جدید و نیز سالهای گذشته جدا از ابعاد خسارت این پرسش را در میان افکار عمومی مطرح میکند که اساسا دلیل این حجم از آتش سوزی چیست؟ آیا نمیتوان با اصلاح رویههای غلط و کاربست رویههای صحیحتر از وقوع چنین حجمی از خسارت جلوگیری کرد و یا خیر باید هر سال شاهد این آتش سوزیها باشیم و از شهروندان و مدیران ایرانی برای مقابله کاری ساخته نیست؟
در ادامه تلاش میشود تا به مجموعه دلایلی که در وقوع آتش سوزی در جنگلهای زاگرس موثر است، اشاره و نتیجه گیری درباره اینکه میتوان این رویهها را اصلاح کرد یا خیر به خوانندگان واگذار شود:
*س_الف - کمبود نیروی انسانی در سازمان و نهادهای مسئول_س* همیشه وقتی شاهد آتش سوزی در مناطق حفاظت شده زیر نظر سازمان محیط زیست و یا جنگلها و مراتع زیر نظر سازمان جنگلها و مراتع هستیم، یکی از بهانهها و دلایلی که مسئولان امر برای پوشش کاستیها و کم کاریها استفاده میکنند، مشکل کمبود نیروی انسانی چه در بعد نظارت و رصد و چه در بعد مقابله و اطفای سریع حریق است.
این موضوع را میتوان تا حدودی دست و تا حدودی نیز نادرست تلقی کرد. درست از این جهت که بالاخره در شرایط کنونی که این دو نهاد با ابتداییترین سیستمها در حال مدیریت منابع طبیعی کشور هستند، نیروی انسانی و یدی حرف اول را در پیش برد امورشان میزند و نادرست از این جهت که در عصر تکنولوژی و دنیای دیجیتال که گاها شاهد اختراع و به کارگیری دستگاههایی هستیم که کار چند ده انسان را در کوتاهترین زمان ممکن انجام میدهند، این دو سازمان عریض و طویل کشور گامهای موثری در این مسیر برنداشته اند.
*س_ب -- صعب العبور بودن و لزوم استفاده از بالگردهای مجهز_س* این یک واقعیت است که رشته کوههای زاگرس در بسیاری از مناطق به دلیل ارتفاع زیاد و صعب العبور بودن امکان دست رسی آسانی ندارند و در صورت طعمه حریق شدن به بالگردهای مجهز نیاز دارند. با این همه بررسیها نشان میدهد که در کشور ما بالگردهای مجهز و پیشرفته که آمادگی صد در صدی برای اطفای حریق در کوهستانها را داشته باشند، وجود ندارد. مصداق بارز این مسئله اینکه در آتش سوزی اخیر در ارتفاعات شکار ممنوع کوه سیاه استان بوشهر، دو بالگرد معین از استان مجاور یعنی استان فارس به منطقه اعزام شد که البته هر دو به دلیل نقص فنی موفق به اطفای حریق نشدند.
این یک مسئله بسیار مهم و اساسی است که مسئولان اجرایی باید برای آن چاره جویی کنند. به بیان دیگر مادامی که بالگردهای آماده، مجهز و در دسترس در استانها و مناطق حساس وجود نداشته باشد، صحبت کردن از اطفای حریق در مناطق صعب العبور زاگرس یک طنز تلخ بیشتر نیست.
*س_- ناتوانی در بسیج نیروهای مردمی توانمند_س* به رغم اینکه مدیران اجرایی ما نشان داده اند در حوادث طبیعی، چون سیل و زلزله قادر هستند نیروهای بسیج مردمی را به سرعت و به خوبی ساماندهی کرده و از توان حداکثری آنها در جهت رفع مشکل بهره ببرند، اما در زمینه آتش سوزی در جنگلها ما شاهد نوعی آشفتگی در مدیریت و بسیج نیروهای مردمی برای مقابله هماهنگ و برنامه ریزی شده با آتش سوزی هستیم؛ رویهای که چه بسا در گسترش آتش سوزیها نیز موثر است.
*س_- عدم پایش جنگلها و نظارت لحظهای سامانمند_س* همانطور که پیشتر اشاره شد ما در عصر دیجیتال و سیستمهای هوشمند مدیریتی قرار داریم که امکان رصد نقطهای و لحظهای را به کمک ابزارهایی، چون ماهواره ها، دوربینهای هوشمند، سیستمهای مانیتورینگ لحظهای و... را ایجاد کرده است. در چنین دورانی که با استفاده از سیستمهای مدیریتی به روز میتوان جنگلها را به صورت دقیق و لحظهای رصد و پایش کرد، هنوز مدیران اجرایی ما در این بخش افتخارات قابل ذکری را به دست نیاورده اند و در صدد هستند تا به صورت سنتی به مدیریت خود ادامه دهند.
*س_- کمبود امکانات سخت افزاری مناسب_س* لباسهای مناسب و استاندارد برای نیروهای اطفای حریق، دستگاههای ثابت و متحرک آب پاش، خاموش کنندههای دستی و متحرک، ماشین آلات مجهز و آماده، وسایل هوشمند اعلام خطر و... از جمله ابزار و نیازهای ضروری برای مقابله با آتش سوزی است که باید توسط افراد حرفهای و توانمند استفاده شود. با این حال همواره ما با گزارشهایی مواجه هستیم که نیروهای مردمی با ابزاری، چون بیل و سطل آب و بدون پوشش استاندارد و ایمن برای مقابله با آتش سوزی در جنگلها اقدام میکنند.
*س_
- فقدان آموزش و عدم آشنایی با ضرورتهای محیط زیستی_س* این یک واقعیت غیر قابل انکار است که در کشور ما آموزشهای ضروری و لازم در مورد ضرورتهای محیط زیستی و نحوه برخورد انسان با محیط زیست به شکلی که درکشورهای در حال توسعه ارائه میشود، ارائه نشده است. دانش آموزان و دانشجویان در دوران تحصیل خود با انبوهی از متون و علوم رشتههای مختلف و نیز فرمولها رو به رو هستند که شرسط قبولی آنها در مقطع بالاتر مطالعه چندین و چند باره آنهاست، اما هیچگاه مطالعه در مورد محیط زیست از شروط موفقیت آنها در تحصیل نبوده است.
از این گذشته دیگر شهروندان نیز با اینکه به صورت روزانه با انبوهی از آموزشها و خوراک رسانهای در زمینههای مختلف رو به رو هستند، اما کمتر با محتواهای آموزشی در حوزه محیط زیست رو به رو هست و اساسا نرخ سواد زیست محیطی در کشور ما به شدت پایین است؛ حقیقتی تلخ که این ادعای مسئولان که اکثر آتش سوزیهای جنگلها به واسطه عامل انسانی رخ میدهد را منطقی جلوه میدهد.
*عضو تحریریه تابناک و دانش آموخته دکتری جغرافیا