چرا سگ نجس است؟ | حکم نجس بودن سگ از کجا می آید؟
حکم و دلیل نجس بودن سگ ها از کجا می آید؟ در ادامه این حکم را کامل بخوانید و بفهمید چرا سگ ها نجس هستد
حکم و دلیل نجس بودن سگ ها از کجا می آید؟ در ادامه این حکم را کامل بخوانید و بفهمید چرا سگ ها نجس هستد
مسأله نجاست سگ، یکی از مسائل فقهی اسلام است که در جامعه امروزی، اطلاع از چگونگی آن برای بسیاری حائز اهمیت است. عدهای از سر کنجکاوی می خواهند بدانند که: چرا اسلام سگ را نجس میداند؟ و در کدام آیات یا روایات از متون دینی ما، علت نجاست سگ بیان شده است؟ برخی افراد در این حکم، شک و شبههای ندارند و تنها از "فلسفه نجاست سگ" سؤال میکنند و میخواهند بدانند آیا در اسلام، فقط "حکم نجاست سگ" بیان شده یا علاوه بر این، به فلسفه این حکم نیز اشاره شده است؟ حمله سگهای ولگرد به یک زن باردار سنندجی فاجعه آفرید
عده ای نیز دم از حقوق حیوانات می زنند و حکم نجاست را بر خلاف حقوق سگ می دانند!، از نگاه آنان سگ یک حیوان با وفا است و همین را دلیلی برای طهارتش می دانند. علاوه بر این از کوچک ترین دستاویزها برای اثبات سلیقه شان استفاده می کنند:
- مگر می شود سگ با این وفاداریش نجس باشد؟
- در قرآن و روایات از نجاست سگ سخنی به میان نیامده است!؟
- قرآن با نام بردن از سگ اصحاب کهف، از این حیوان تمجید کرده است!
- حضرت علی (ع) مردم را به یادگیری ده خصلت ارزنده سگ و به کار بستن این خصائص در زندگی توصیه فرمودهاند!
- و...
حال آنکه معلوم نیست نام بردن از سگ اصحاب کهف در قرآن چه ربطی به نجاست یا طهارت سگ دارد؟ وفاداری سگ و مفید بودنش، چه ربطی به عدم نجاست او دارد؟ و چگونه میتوان از سخن امیرالمومنین (ع) پی به طهارت سگ برد؟
اگر چنین باشد، آیا می توان سخن پیامبر (ص)، که بدعتگزاران را سگان دوزخ (1) می داند، دلیلی بر نجاست سگ گرفت؟! آیا اینگونه سخن گفتن صحیح است؟
همانطور که ملاحظه فرمودید، برخورد سلیقهای با مسائل و ربط دادن همه چیز برای اثبات سلیقه شخصی، بخصوص برای کسانی که صلاحیت اظهار نظر در مسائل شرعی را ندارند تا جایی پیش می رود که در اصل و اساس مسألهای تشکیک میکنند.
مفید بودن و وفادار بودن سگ برای حکم به طهارتش کافی باشد، پس خون که حیات انسان با کمبود آن در خطر میافتد، نباید نجس باشد؟ آیا کسی در فواید و نیاز انسان به خون و همچنین در نجس بودن آن شک دارد؟ آیا به بهانه اینکه انسان اشرف مخلوقات هست، میتوان نجاست خون او را انکار کرد؟
ما فعلاً قصد پرداختن به این سخنان را نداریم و در ضمن مباحث پیش رو به پاسخ آن ها اشاره خواهیم کرد.
در این نوشتار با جستوجو در منابع اسلامی از جمله قرآن و روایات معصومین علیهم السلام و... در پی یافتن ادله این حکم خواهیم بود، پس از آن به چند مسأله که فرع بر مساله نجاست سگ است، خواهیم پرداخت.
مسائلی از قبیل نجاست انواع سگ، خرید و فروش آن، نگهداری سگ در خانه، حقوق سگ به عنوان یک حیوان، فلسفه نجاست سگ در اسلام و در نهایت پاسخ به چند سوال.
اما لازم است قبل از آن، مفهوم و معنای «نجس» بخصوص در اصطلاح فقهی آن، مورد بررسی قرار گیرد و سپس اصل مساله را دنبال کنیم:
مفهوم نجس
واژه «نجس» از نظر لغت شناسان به معنای کثیفی، ناپاکی، ضدطهارت، ضد نظافت و به معنای پلیدی آمده است (2).
رستاخیز حیوانات منقرض شده در سال 2027 | بازگشت ماموت ها به زمین!
بهترین تعریف لغوی از راغب اصفهانی است که نجس را به معنای پلیدی ظاهری و باطنی می داند، او می نویسد: «النجاسه القذاره و ذلک ضربان: ضرب یدرک بالحاسه وضرب یدرک بالبصیره...» نجاست، قذارت وکثیفی است که بردو نوع می باشد:
1- آنکه با حواس انسان قابل درک است.
2- آنکه با دیده بصیرت درک می شود.
یعنی گاهی نجس دانستن چیزی بخاطر پلیدی باطنی آنست و تاثیر منفی بر روح و روان انسان می گذارد. راغب اصفهانی در ادامه برای معنای دوم، مصداقی را ذکر کرده و می گوید: «والثانی: وصف الله تعالی به المشرکین فقال: (اِنَمَا المُشرِکُونَ نَجَس)(3)...: خداوند تعالی مشرکان را به آن توصیف کرده و فرموده: (مشرکان نجس هستند)»(4)
نجس در اصطلاح فقهی
فقه اسلامی «نجس» به شیئی گفته می شود که بخاطر شدت پلیدی باید از آن دوری و اجتناب کرد، و نحوه اجتناب و دوری از آن را شرع بیان کرده است مثلا: آبی که با عین نجاست برخورد کرده، قابل نوشیدن نیست و نمی توان با آن، وضو و غسل گرفت؛ و با لباسی که نجس شده، نمی توان نماز خواند و....
پس نجس در فقه یعنی: شیئی که دارای شدت پلیدی است که باید به نحوی خاص، از آن دوری کرد؛ و نحوه اجتناب از آن را شرع مشخص می کند. یا به عبارتی دیگر نجاست چیزی است که به کار بردن آن در نماز و طواف و تغذیه، به دو جهت حرام می باشد: یکی شدت پلیدی که در آن هست و دیگری دستور به دوری و اجتناب از آن.
لفظ «نجس» با ظهور خود و تبادر، بر این معنا دلالت دارد. شیخ طوسی،(5) طبرسی،(6) آیه الله حکیم،(7) راوندی،(8) میرزا محمد مشهدی (9) و فخر رازی (10) در تفسیر «نجس» گفته اند: کلمه «نجس» نزد ما معنای روشنی دارد و آن نجاست فقهی است. (11)
عده ای نیز معتقدند پس از ظهور اسلام، کثرت استعمال لفظ نجس در این معنا به گونه ای بوده که سبب ثبوت حقیقت شرعیه شده است، یعنی هرگاه پس از اسلام این لفظ بدون قرینه بکار رود همین معنای فقهی از آن برداشت می شود نه معنای لغوی. (چنانکه واژه صلاه با اینکه قبل از اسلام به معنای دعا بود، پس از اسلام به معنای حرکات خاصی که نماز نام دارد، بکار می رود.) لازم به ذکر است، علاوه بر ابن زهره (12) و راوندی (13) که مدعی حقیقت شرعیه در این باره هستند، شیخ انصاری نیز می نویسد: در وجود معنای حقیقت شرعیه برای لفظ «نجس» جای شک ندارد. حال که چنین است روشن می شودکه، اگر واژه نجس در متن روایات آمد به کدامیک از این دو معنا خواهد بود:
- پلیدی تنها (معنای لغوی) یا،
- پلیدی خاصی که باید به نحوی خاص از آن دوری شود. (معنای فقهی)
علاوه بر این، تعابیر دیگری نیز هستند که شارع با آنها معنای نجاست فقهی را، قصد می کند. بعضی از این تعابیر عبارتند از:
«لاتشرب منه، لاتتوضاء منه، لاتصل فیه، یجتنب عنه، اذا اصابه یدک مع الرطوبه فطهره، صب علیه الماء و (14)...:
منوش از آن، وضو مگیر از آن، در آن نماز مگذار، از آن اجتناب کن، هرگاه دست مرطوبت آن را لمس کرد تطهیر کن، بر آن آب بریز و...»
نتیجه اینکه، هرگاه واژه «نجس» و «تعابیر مرادف آن» در متون اسلامی بکار رفت، معنای فقهی نجاست مد نظر است.
نجاست سگ در قرآن
پیش از این گفتیم یکی از سوالات مطرح در مساله نجاست سگ، اینست که: آیا در قرآن که کاملترین کتاب آسمانی است به نجاست سگ اشاره ای شده است یا نه؟
در قرآن کریم در سه مورد از سگ سخن گفته شده که عبارتند از:
1- ماجرای سگ اصحاب کهف: خداوند در سوره کهف در مورد سگ اصحاب کهف چنین می فرماید:
سگشان بر آستانه ی غار دو دستخود را دراز کرده بود.»(15) «... وَکَلبُهُم بَاسِط ذِرَاعَیهِ بِالوَصِیدِ...» (16)
در این آیه هیچ گونه اشاره ای به طهارت و نجاست سگ نشده است، نهایت استفاده ای که از این آیه می شود، اینست که:
- اصحاب کهف سگ نگهبانی را همراه داشتند.
- سگ در دهانه غار، یعنی محلی غیر از محل استراحت اصحاب کهف آرمیده بود (بِالوَصِیدِ).(17)
تنها نکته قابل توجه در اینجا، مساله همراه داشتن سگ است که در ذیل عنوان «نگهداری سگ در خانه» به آن خواهیم پرداخت. (که نگهداری سگ نگهبان اشکالی ندارد.)
2- ماجرای بلعم باعورا: خداوند در سوره اعراف، بلعم باعورا را به سگ تشبیه کرده است و چنین می فرماید: «فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ اَلکَلبِ اِن تَحمِل عَلَیهِ یَلهَث أَو تَترُکهُ یَلهَث» (18)
سخن از یک عالم دانشمند است که ابتدا در مسیر حق بود، به گونهای که کسی انتظار انحراف او را نداشت. سرانجام دنیاپرستی و پیروی از هوای نفس او را به سقوط کشاند. به نحوی که تشبیه به سگ شده است. اما چرا به سگ تشبیه شده؟ زیرا او بر اثر شدت هواپرستی و چسبیدن به لذات جهان ماده، یک حال عطشِ نامحدود به خود گرفته که همواره دنبال دنیاپرستی می رود نه به خاطر نیاز و احتیاج بلکه به شکل بیمارگونهای همچون یک «سگ هار» که بر اثر بیماری هاری، حالت عطش کاذب به او دست میدهد و در هیچ حال سیراب نمی شود.(19)
در این آیه نیز نه سخن از طهارت سگ است و نه سخن از نجاست آن آمده است.
نکته قابل توجه اینست که: اگر در آیه قبل، ذکر سگ اصحاب کهف دلیلی بر تمجید و طهارت او باشد، این آیه نیز به وجود نوعی مزمت و پستی در سگ دلالت دارد که سبب شده خداوند حالت یک عالم هواپرست را به آن تشبیه کند و می توان از آن بر نجاست سگ استناد کرد! اما حقیقت اینست که هر دو سخن، سست و باطلند.
3- حکم صید سگ شکارچی: خداوند در ابتدای سوره مائده می فرماید:
«یَسأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَ لَهُم قُل أُحِلَ لَکُمُ الطَیِبَاتُ وَمَا عَلَمتُم مِنَ الجَوَارِحِ مُکَلِبِینَ تُعَلِمُونَهُنَ مِمَا عَلَمَکُمُ اللَهُ فَکُلُوا مِمَا أَمسَکنَ عَلَیکُم وَاذکُرُوا اسمَ اللَهِ عَلَیهِ...»(20)
از تو سؤال میکنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ و (نیز) صید حیوانات شکاری و سگهای تربیت یافته....
در این آیه سخن از حلال بودن گوشت حیوانی است که توسط سگ شکاری صید شده است نه نجاست یا طهارت سگ. هرچند دلالت بر قابل استفاده بودن صیدی که توسط سگ شکاری انجام شده دارد و در روایات نیز آمده است که این صید را می توان پس از شستن محل تماس سگ استفاده کرد.
این سه آیه تنها مواردی بودند که در آن سخن از سگ به میان آمده، اما در آن نه اشاره به طهارت سگ شده نه نجاست آن. حال که ثابت شد قرآن دلالتی بر نجاست و طهارت سگ ندارد، آیا می توان نتیجه گرفت که پس سگ نجس نیست؟
آیا همه احکام باید در قرآن ذکر شده باشند؟
آیا می توان حکمی را فقط بخاطر عدم ذکر آن در قرآن انکار کرد؟(21)
آیا حرام بودن گوشت سگ در قرآن ذکر شده است؟
آیا کسی در حرام بودن گوشت سگ شک دارد؟ با اینکه در سوره انعام (22) محرمات فقط چهار موردند: 1- مردار (مَیتَه) 2- خون (دَماً مَسفُوحاً) 3- گوشت خوک (لَحمَ خِنزیر) 4- و حیوانی که برای بتها ذبح شده باشد.(أُهِلَ لِغَیرِ اللَهِ بِهِ). گوشت سگ که از اینها نیست، پس طبق این آیه اگر ذبحش کنیم حلال است!(23) بنابراین منکران نجاست سگ باید خوردن گوشت سگ را نیز به ناچار حلال بدانند با اینکه همه، آن را حرام می دانند.
پاسخ اینست که:
اولاً: قرآن کریم در احکام فقهی معمولا به کلیات بسنده کرده است. به عبارتی دیگر قرآن همچون قانون اساسی است که فروع قوانین مدنی، حقوقی، جزائی و... را در آن نمی توان یافت.
ثانیاً: تبیین و تفسیر آن را به پیامبر اکرم (ص) و به دنبال آن، امامان معصوم (ع) سپرده است، «وَ أَنزَلنَا اِلَیکَ الذِکرَ لِتُبَیِنَ لِلنَاسِ مَا نُزِلَ اِلَیهِم»(24) یعنی ای پیامبر ما ذکر بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را بر ایشان نازل شد (قرآن) تبیین و تفسیر نمایی و خود قرآن دستور داده که علاوه بر آنچه خداوند در قرآن بیان فرموده، از سخنان پیامبر (ص) و امامان (ع) اطاعت کنیم:«وَ مَا آَتَاکُمُ الرَسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُم عَنهُ فَانتَهُوا»(25) یعنی ای مردم هر چه را رسول الله (ص) به شما دستور داد، اجرا کنید و هر چه را نهی کرد باز ایستید.
اگر پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «اِنِی تَارِک فِیکُمُ الثَقَلَینِ کِتَابَ اللَهِ وَ عِترَتِی أَهلَ بَیتِی»(26)، من دو چیز گرانبها را در میان شما به امانت می گذارم که این دو از هم جدا نمی شوند «اِن تَمَسَکتُم بِهِمَا لَن تَضِلُوا أَبَداً»، اگر به هر دوی آنها تمسک کردید هلاک نمی شوید. سر این فرمایش پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) این است که تمام آنچه ما به آن احتیاج داریم در نص و ظاهر قرآن نیامده است و ما باید در کنار قرآن روایات پیامبر (ص) و ائمه (ع) را در نظر بگیریم. اما اگر گفتیم یکی را قبول داریم، اگر گفتیم «حَسبُنا کِتابُ الله»، و عترت را رها کردیم، ضمانتی برای هدایت ما نخواهد بود. این دو چیز را باید با هم داشته باشیم تا بتوانیم به هدایت برسیم.(27)
خلاصه اینکه برای به دست آوردن حکم شرعی، قرآن یکی از منابع استنباط احکام الهی می باشد، علاوه بر کتاب آسمانی ما، روایات معصومین (ع) یکی دیگر از منابع است که اگر حکمی در قرآن ذکر نشده بود باید به این روایات رجوع شود.
نجاست سگ در روایات
عمده دلیل برای حکم به نجاست سگ، روایات می باشند. احادیث زیادی در این باره وارد شده است بطوری که در کتاب ارزشمند وسائل الشیعه و بحارالانوار، ابواب مختلفی در این رابطه وجود دارد با عناوین: «بَابُ نَجَاسَه سُؤرِ الکَلبِ وَ الخِنزِیرِ»، «بَابُ طَهَارَه عَرَقِ جَمِیعِ الدَوَابِ وَ أَبدَانِهَا وَ مَا یَخرُجُ مِن مَنَاخِرِهَا وَ أَفوَاهِهَا اِلَا الکَلبَ وَ الخِنزِیرَ»، «بَابُ نَجَاسَه الکَلبِ وَ لَو سَلُوقِیاً»، «بَابُ جَوَازِ لُبسِ جِلدِ مَا لَا یُؤکَلُ لَحمُهُ مَعَ الذَکَاه وَ شَعرِهِ وَ وَبَرِهِ وَ صُوفِهِ وَ الِانتِفَاعِ بِهَا فِی غَیرِ الصَلَاه اِلَا الکَلبَ وَ الخِنزِیرَ وَ جَوَازِ الصَلَاه فِی جَمِیعِ الجُلُودِ اِلَا مَا نُهِیَ عَنهُ»، «بَابُ کَرَاهَه اتِخَاذِ کَلب فِی الدَارِ اِلَا أَن یَکُونَ کَلبَ صَید أَو مَاشِیَه أَو یُضطَرَ اِلَیهِ أَو یُغلَقَ دُونَهُ البَابُ»، «بَابُ تَحرِیمِ بَیعِ الکِلَابِ اِلَا کَلبَ الصَیدِ وَ کَلبَ المَاشِیَه وَ الحَائِطِ وَ جَوَازِ بَیعِ الهِرِ وَ الدَوَابِ» و...
هر یک از ابواب فوق، روایاتی را در بر دارد که بیان کننده نجاست سگ اند. کسی که از علوم دینی کمترین اطلاعی داشته باشد با دیدن عنوان این ابواب یقین به حکم نجاست سگ در اسلام می کند چه رسد به اینکه روایات هر باب را مطالعه و بررسی کند.
روایاتی که از پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) دربار نجاست سگ به ما رسیده اند، دو گونه می باشند:
دسته نخست: روایاتی که به صراحت در آن واژه نجس آمده است. مانند:
1- «سَأَلَ عُذَافِر أَبَا عَبدِ اللَهِ (ع) وَ أَنَا عِندَهُ عَن سُؤرِ السِنَورِ وَ الشَاه وَ البَقَرَه وَ البَعِیرِ وَ الحِمَارِ وَ الفَرَسِ وَ البَغلِ وَ السِبَاعِ، یُشرَبُ مِنهُ أَو یُتَوَضَأُ مِنهُ؟ فَقَالَ: نَعَمِ، اشرَب مِنهُ وَ تَوَضَأ. قَالَ قُلتُ لَهُ: الکَلبُ؟ قَالَ: لَا. قُلتُ: أَ لَیسَ هُوَ سَبُع؟ قَالَ: لَا وَ اللَهِ اِنَهُ نَجَس؟ لَا وَ اللَهِ اِنَهُ نَجَس.»(28)
عذافر از امام صادق (ع) از نوشیدن و وضو گرفتن با پس مانده آبی که بعضی از حیوانات (سنور، گوسفند، گاو، شتر، الاغ، اسب، استر و درندگان) نوشیده اند، سوال کرد. امام فرمود: بنوش و وضو بگیر. سپس از سگ سوال کردم. امام فرمود: نه. پرسیدم: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه به خدا، او نجس است. نه به خدا، او نجس است.
2- «عَبدِ اللَهِ بنِ أَبِی یَعفُور عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ (ع) قَالَ: اِنَ اللَهَ لَم یَخلُق خَلقاً أَنجَسَ مِنَ الکَلبِ(29).»
عبدالله بن ابی یعفور از امام صادق (ع) نقل می کند: همانا خداوند نیافرید خلقی را که نجس تر از سگ باشد.
عَنِ الفَضلِ أَبِی العَبَاسِ، قَالَ: سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن فَضلِ الهِرَه وَ الشَاه وَ البَقَرَه وَ الاِبِلِ وَ الحِمَارِ وَ الخَیلِ وَ البِغَالِ وَ الوَحشِ وَ السِبَاعِ، فَلَم أَترُک شَیئاً اِلَا سَأَلتُهُ عَنهُ؛ فَقَالَ لَا بَأسَ بِهِ؛ حَتَی انتَهَیتُ اِلَی الکَلبِ، فَقَالَ رِجس نِجس.»(30)
فضلمی گوید از امام صادق (ع) از پس مانده حیوانات (گربه، گوسفند، گاو، شتر،...) سوال کردم؛ و امام فرمود: اشکالی ندارد. تا اینکه از سگ سوال کردم؛ و امام فرمود: پلید و نجس است.
4- «سَأَلَ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ؛ فَقَالَ: رِجس نِجس، لَا یُتَوَضَأ بِفَضلِهِ، وَ اصبُب ذَلِکَ المَاءَ وَ اغسِلهُ بِالتُرَابِ أَوَلَ مَرَه ثُمَ بِالمَاءِ.(31)
راوی حکم سگ را از امام صادق (ع) سؤال کرد، حضرت فرمود: پلید و نجس است، از اضافه آبی که آشامیده نباید وضو گرفته شود، آن آب را بریز و (ظرف) را بار اول با خاک و سپس با آب بشوی.»
5- «عَن مُعَاوِیَه بنِ شُرَیح عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع) فِی حَدِیث أَنَهُ سُئِلَ عَن سُؤرِ الکَلبِ یُشرَبُ مِنهُ أَو یُتَوَضَأُ؟ قَالَ: لَا؛ قُلتُ أَ لَیسَ سَبُع؟ قَالَ: لَا وَ اللَهِ اِنَهُ نَجَس، لَا وَ اللَهِ اِنَهُ نَجَس.(32)
ابن شریح، حکم نیم خورده سگ را از امام صادق (ع) پرسید که آیا می توان از آن نوشید یا با آن وضو گرفت؟ حضرت فرمود: نه، راوی پرسید: آیا او یک درنده (مثل دیگر درندگان) نیست؟ فرمود: نه، به خدا سوگند، او نجس است. نه، به خدا سوگند، او نجس است.»
6- «عَن أَبِی سَهل القُرَشِیِ قَالَ: سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن لَحمِ الکَلبِ؛ فَقَالَ هُوَ مَسخ. قُلتُ: هُوَ حَرَام؟ قَالَ: هُوَ نَجَس؛ أُعِیدُهَا عَلَیهِ ثَلَاثَ مَرَات، کُلَ ذَلِکَ یَقُولُ هُوَ نَجَس.(33)
ابی سهل می گوید از امام صادق (ع) درباره گوشت سگ سؤال کردم، حضرت فرمود: از حیوانات مسخ شده است. گفتم آیا حرام است؟ امام فرمود: نجس است. سه مرتبه این سوال را تکرار کردم و هر سه بار امام فرمود: نجس است.»
و مواردی دیگر.
همانطور که در بحث لغوی گذشت، با وجود حقیقت شرعیه برای واژه نجس، این دسته از روایات برای اثبات حکم نجاست سگ کفایت می کنند، و به صراحت بیانگر آن هستند.
دسته دوم: روایاتی که واژه نجس در آنها ذکر نشده، اما با قرائن موجود در آن، نجاست سگ اثبات می شود. در این روایات، روش برخورد با سگ همانند روش بر خورد با نجاسات دیگر، بیان شده است. مانند:
1- «عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع) قَالَ: سَأَلتُهُ عَنِ الکَلبِ یَشرَبُ مِنَ الاِنَاءِ، قَالَ: اغسِلِ الاِنَاءَ.(34)
ابن مسلم می گوید از امام صادق (ع) سوال کردم: اگر سگی از ظرفی آب بیاشامد وظیفه چیست؟ آن حضرت فرمود: لازم است ظرف را بشوئید.»
2- «عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع) قَالَ اِذَا وَلَغَ الکَلبُ فِی الاِنَاءِ فَصُبَهُ.(35)
امام صادق (ع) فرمود: هرگاه سگ از ظرفی آب خورد، آن آب را دور بریز.»
3- «عَن أَبِی بَصِیر، عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع)، قَالَ: لَیسَ بِفَضلِ السِنَورِ بَأس أَن یُتَوَضَأَ مِنهُ وَ یُشرَبَ؛ وَ لَا یُشرَبُ سُؤرُ الکَلبِ اِلَا أَن یَکُونَ حَوضاً کَبِیراً یُستَقَی مِنهُ.(36)
ابی بصیر از امام صادق (ع) نقل می کند: نیم خورده سنور را می توان نوشید و با آن وضو گرفت، و نیم خورده سگ را نمی توان نوشید مگر از حوض بزرگی آب خورده باشد.»
4- «عَنِ الفَضلِ أَبِی العَبَاسِ، قَالَ قَالَ أَبُو عَبدِ اللَهِ(ع): اِن أَصَابَ ثَوبَکَ مِنَ الکَلبِ رُطُوبَه فَاغسِلهُ....(37)
فضل از امام صادق (ع) نقل می کند: هرگاه رطوبتی از سگ به لباس شما برخورد کرد، پس آنرا بشوی.»
5- «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ یُصِیبُ شَیئاً (مِن جَسَدِ الرَجُلِ)، قَالَ: یَغسِلُ المَکَانَ الَذِی أَصَابَهُ.»(38)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.
6- «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ السَلُوقِیِ فَقَالَ اِذَا مَسِستَهُ فَاغسِل یَدَکَ.(39)
محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق (ع) در مورد سگ سلوقی (40) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»
عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ یُصِیبُ شَیئاً (مِن جَسَدِ الرَجُلِ)، قَالَ: یَغسِلُ المَکَانَ الَذِی أَصَابَهُ.»(38)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.
6- «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ السَلُوقِیِ فَقَالَ اِذَا مَسِستَهُ فَاغسِل یَدَکَ.(39)
محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق (ع) در مورد سگ سلوقی (40) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»
7- «عَن عَلِی (ع)... قَالَ: تَنَزَهُوا عَن قُربِ الکِلَابِ، فَمَن أَصَابَ الکَلبَ وَ هُوَ رَطب فَلیَغسِلهُ؛ وَ اِن کَانَ جَافاً فَلیَنضِح ثَوبَهُ بِالمَاءِ.(41)
حضرت علی (ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، لباسش را بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.»
و مواردی دیگر.
همانطور که ملاحظه می کنید در احادیث بالا، حکم عدم جواز آشامیدن و وضو گرفتن از نیم خورده سگ به صراحت بیان شده است، که قرینه ای بر نجاست سگ است. به بیان ساده تر: در این دسته از روایات حکم نجاست سگ آمده است بدون اینکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و این حکم با تعابیر دیگری بیان شده است.
در نتیجه برای اثبات نجاست سگ، روایات دسته دوم نیز به تنهایی کفایت می کنند. این احادیث و روایات بقدری زیادند که هرگز نمی توان در اعتبار و قطعیت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنین ادله قاطعی برای هیچ مسلمان و مؤمنی جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند.
روایات دیگری نیز هستند که در خلال بحث های آینده به آنها اشاره خواهد شد:
دسته نخست: روایاتی که قانون خرید و فروش سگ را بیان می کنند.
دسته دوم: روایاتی که در مورد نگهداری سگ وارد شده اند.
دسته سوم: روایاتی که بیانگر حقوق سگ بعنوان یک حیوان است.
نجاست سگ و اجماع فقهاء
فقهای عظام شیعه، سگ را یکی از نجاسات می دانند و این حکم بین آنها اجماعی است.(42)
در مذاهب اسلامی، تنها گروهی که سگ را نجس نمی دانند مالکی ها یکی از فرق اهل سنت هستند که آنها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، باید به صورت تعبدی عمل شود. آنها با اینکه سگ را نجس نمی دانند، اما از روی تعبد ظرفی را که سگ لیسیده، هفت بار می شویند. شافعیه و حنابله نیز می گویند: این ظرف باید هفت بار تطهیر شود، که یک بار آن به صورت خاکمال است. آنها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمی دانند.(43)
محمد جواد مغنیه، در کتاب «الفقه علی المذاهب الخمسه» چنین می نویسد:
«الکلب نجس الا عند مالک، ولکنه قال: یغسل الاناء مِن ولوغه سبعاً، لا للنجاسه بل تعبداً. وقال الشافعیه والحنابله: یغسل الاناء مِن ولوغ الکلب سبع مرات احداهن بالتراب. وقال الامامیه: غسل الاناء مِن ولوغ الکلب مره بالتراب، ثُم بعدها مرتین بالماء»(44).
نجاست انواع سگها
در نجاست سگ فرقی بین انواع آن نیست، و حکم همه سگ ها یکی است. گروهی تصور کرده اند فقط سگهایی نجس هستند که از نگهداری آنها، نهی شده است، مثل سگهای ولگرد، اما سگهای نگهبان و سگ شکاری یا سگهایی که امروزه توسط پلیس و گروه های امداد بکار گرفته می شوند، پاک هستند. این تصور صحیح نمی باشد، انواع سگ ها چه شکاری و چه سگ چوپان و... نجس هستند و آب دهان و تمامی بدن آنها نجس است. این مطلب نیز از روایات معصومین (ع) استفاده می شود:
1. «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ السَلُوقِیِ فَقَالَ اِذَا مَسِستَهُ فَاغسِل یَدَکَ.(45)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگ سلوقی (یک نوع سگ شکاری معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»
عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ یُصِیبُ شَیئاً (مِن جَسَدِ الرَجُلِ)، قَالَ: یَغسِلُ المَکَانَ الَذِی أَصَابَهُ.»(38)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگی که خودش را به بدن مردی مالیده است، سوال کرد. حضرت فرمود: محل تماس سگ را بشوید.
6- «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ السَلُوقِیِ فَقَالَ اِذَا مَسِستَهُ فَاغسِل یَدَکَ.(39)
محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق (ع) در مورد سگ سلوقی (40) سوال کردم؛ حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»
7- «عَن عَلِی (ع)... قَالَ: تَنَزَهُوا عَن قُربِ الکِلَابِ، فَمَن أَصَابَ الکَلبَ وَ هُوَ رَطب فَلیَغسِلهُ؛ وَ اِن کَانَ جَافاً فَلیَنضِح ثَوبَهُ بِالمَاءِ.(41)
حضرت علی (ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگ ها بپرهیزید؛ و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، لباسش را بشوید و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشد.»
و مواردی دیگر.
همانطور که ملاحظه می کنید در احادیث بالا، حکم عدم جواز آشامیدن و وضو گرفتن از نیم خورده سگ به صراحت بیان شده است، که قرینه ای بر نجاست سگ است. به بیان ساده تر: در این دسته از روایات حکم نجاست سگ آمده است بدون اینکه لفظ نجس، ذکر شده باشد، و این حکم با تعابیر دیگری بیان شده است.
در نتیجه برای اثبات نجاست سگ، روایات دسته دوم نیز به تنهایی کفایت می کنند. این احادیث و روایات بقدری زیادند که هرگز نمی توان در اعتبار و قطعیت آنها اشکال کرد؛ و با وجود چنین ادله قاطعی برای هیچ مسلمان و مؤمنی جای هیچ گونه شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند.
روایات دیگری نیز هستند که در خلال بحث های آینده به آنها اشاره خواهد شد:
دسته نخست: روایاتی که قانون خرید و فروش سگ را بیان می کنند.
دسته دوم: روایاتی که در مورد نگهداری سگ وارد شده اند.
دسته سوم: روایاتی که بیانگر حقوق سگ بعنوان یک حیوان است.
نجاست سگ و اجماع فقهاء
فقهای عظام شیعه، سگ را یکی از نجاسات می دانند و این حکم بین آنها اجماعی است.(42)
در مذاهب اسلامی، تنها گروهی که سگ را نجس نمی دانند مالکی ها یکی از فرق اهل سنت هستند که آنها هم معتقدند احکام و دستورات مربوط به سگ، باید به صورت تعبدی عمل شود. آنها با اینکه سگ را نجس نمی دانند، اما از روی تعبد ظرفی را که سگ لیسیده، هفت بار می شویند. شافعیه و حنابله نیز می گویند: این ظرف باید هفت بار تطهیر شود، که یک بار آن به صورت خاکمال است. آنها تقدم خاکمال بر شستن را شرط نمی دانند.(43)
محمد جواد مغنیه، در کتاب «الفقه علی المذاهب الخمسه» چنین می نویسد:
«الکلب نجس الا عند مالک، ولکنه قال: یغسل الاناء مِن ولوغه سبعاً، لا للنجاسه بل تعبداً. وقال الشافعیه والحنابله: یغسل الاناء مِن ولوغ الکلب سبع مرات احداهن بالتراب. وقال الامامیه: غسل الاناء مِن ولوغ الکلب مره بالتراب، ثُم بعدها مرتین بالماء»(44).
نجاست انواع سگها
در نجاست سگ فرقی بین انواع آن نیست، و حکم همه سگ ها یکی است. گروهی تصور کرده اند فقط سگهایی نجس هستند که از نگهداری آنها، نهی شده است، مثل سگهای ولگرد، اما سگهای نگهبان و سگ شکاری یا سگهایی که امروزه توسط پلیس و گروه های امداد بکار گرفته می شوند، پاک هستند. این تصور صحیح نمی باشد، انواع سگ ها چه شکاری و چه سگ چوپان و... نجس هستند و آب دهان و تمامی بدن آنها نجس است. این مطلب نیز از روایات معصومین (ع) استفاده می شود:
1. «عَن مُحَمَدِ بنِ مُسلِم قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَنِ الکَلبِ السَلُوقِیِ فَقَالَ اِذَا مَسِستَهُ فَاغسِل یَدَکَ.(45)
محمد بن مسلم از امام صادق (ع) در مورد سگ سلوقی (یک نوع سگ شکاری معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده ای، دستت را بشوی.»
عَن عَلِی (ع)... قَالَ تَنَزَهُوا عَن قُربِ الکِلَابِ فَمَن أَصَابَ الکَلبَ وَ هُوَ رَطب فَلیَغسِلهُ وَ اِن کَانَ جَافاً فَلیَنضِح ثَوبَهُ بِالمَاءِ(46).
حضرت علی (ع) فرمود: از نزدیک شدن به سگها بپرهیزید و کسی که سگ مرطوبی را لمس کرد، بشوید لباسش را و چنانچه سگ خشک بود، بر لباسش آب بپاشید.»
و فتوای علما و فقها از قدیم تاکنون بر نجاست انواع سگ هایی که در خشکی زندگی می کنند، بوده است. فقط شیخ صدوق (ره) درمورد سگ شکاری فرموده است: مقداری آب به محل ملاقات بپاشید، کافی است و شستن لازم نیست (47). با این حال سگ را نجس می داند.
بنابراین، اگر سگ شکاری، حیوان حلال گوشتی را شکار کرد، محل اصابت با دهان سگ باید شسته شود. و اگر دست و بدن و لباس انسان با بدن سگ ها حتی سگ شکاری برخورد کند، در صورتی که بدن سگ و یا ملاقی تر باشد، نجس می شود (48).
خرید و فروش سگ
پس از بیان حکم نجاست سگ در اسلام، این سوالات مطرح می شود که:
آیا خرید و فروش آن جایز است یا خیر؟ اگر حرام می باشد، این حکم برای انواع سگ است یا برای بعضی؟ برای رسیدن به پاسخ این سوالات، بیان مقدمه ای ضروری است.
عدم دخالت نجاست در معامله
بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:
«یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می شود.»
بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:
«یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می شود.»
حکم تحریم خرید و فروش، دایر مدار منفعت و سود عقلایی است، نه نجس و پاک بودن. یعنی اگر شیئی سود عقلایی داشت معامله اش جایز است و الا جایز نیست، چه نجس باشد و چه طاهر بنابراین، نجاست شیء، نقشی در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنین گفته شود:
یکی از شرایط مبیع یعنی شیء مورد معامله داشتن منفعت و سود عقلایی یا به عبارتی مالیت داشتن آن است و چون عین نجاسات غالباً منفعت و سودی ندارند، مالیت نداشته و صلاحیت خرید و فروش را ندارند. اما هرگاه همین نجاسات دارای منفعت و سودی شدند، معامله آنها صحیح است و دارای مالیت بوده و قابل خرید و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلایی می شود و مالیت دارد، بنابراین خرید و فروش آن مجاز است.
پس نمی توان گفت: معامله مردار، خون و سگ چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته می شود: چون منفعت عقلایی و مالیت ندارند حرام است، اما اگر دارای منفعتی شد، معامله اش جایز است.(61)
لازم به ذکر است که در گذشته بیشتر نجاسات، منفعت حلالی نداشتند و بهمین خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات می دادند. این سبب شده تا عده ای تصور کنند معامله شیء نجس، مطلقاً حرام می باشد و علت تحریم هم چیزی جز نجاست نیست.
خلاصه اینکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمی شود تا کسی بگوید: چرا با اینکه انواع سگ سگ صید، شکار، ولگرد و زینتی نجس هست، اما معامله سگ صید جایز است ولی معامله سگ زینتی حرام است. چراکه ملاک در اینجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائی است، نه چیز دیگری.
روایات خرید و فروش سگ
روایات وارد شده، از خرید و فروش سگ نهی کرده و بهای آن را «سُحت (62)» می دانند. مثل:
1- عَن عَبدِ اللَهِ العَامِرِیِ، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن ثَمَنِ الکَلبِ الَذِی لَا یَصِیدُ؛ فَقَالَ: سُحت؛ وَ أَمَا الصَیُودُ فَلَا بَأسَ(63).
از امام صادق (ع) در مورد بهای سگی که شکاری نیست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهای) سگ صید اشکالی ندارد.
2- عَنِ الرِضَا (ع) فِی حَدِیث قَالَ: وَ ثَمَنُ الکَلبِ سُحت (64).
امام رضا (ع) در سخنی فرمود: بهای سگ، سُحت (حرام) است.
3- عَن أَبِی بَصِیر، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن ثَمَنِ کَلبِ الصَیدِ؛ قَالَ: لَا بَأسَ بِثَمَنِهِ وَ الآخَرُ لَا یَحِلُ ثَمَنُهُ(65).
ابی بصیر از امام صادق (ع) از بهای سگ شکاری سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ اما بهای دیگر سگها حلال نیست.
4- فِی حَدِیث أَنَ رَسُولَ اللَهِ(ص) قَالَ: ثَمَنُ الخَمرِ وَ مَهرُ البَغِیِ وَ ثَمَنُ الکَلبِ الَذِی لَا یَصطَادُ مِنَ السُحتِ(66).
رسول خدا (ص) در سخنی فرمود: بهای شراب، بهای زناکار، و بهای سگی که شکار نمی کند، سُحت (حرام) است.
5- عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی الوَشَاءِ، عَنِ الرِضَا (ع) قَالَ سَمِعتُهُ یَقُولُ: ثَمَنُ الکَلبِ سُحت وَ السُحتُ فِی النَار (67).
امام رضا (ع) فرمود: قیمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است.
بعضی به اشتباه برای حرمت خرید و فروش سگ اینگونه استدلال کرده اند:
«یکی از انواع معاملات حرام، معامله عین نجاست است. یعنی اگر چیزی نجس است، معامله آن حرام است. علما وقتی نظرشان این است که سگ نجس است، خودبخود معامله آن هم حرام می شود. اما اغلب علما معتقدند که اگر معامله عین نجاست، منفعت و سود عقلایی داشته باشد، در آن مورد حرمت آن برداشته می شود.»
حکم تحریم خرید و فروش، دایر مدار منفعت و سود عقلایی است، نه نجس و پاک بودن. یعنی اگر شیئی سود عقلایی داشت معامله اش جایز است و الا جایز نیست، چه نجس باشد و چه طاهر بنابراین، نجاست شیء، نقشی در حرمت معامله آن ندارد و بهتر است چنین گفته شود:
یکی از شرایط مبیع یعنی شیء مورد معامله داشتن منفعت و سود عقلایی یا به عبارتی مالیت داشتن آن است و چون عین نجاسات غالباً منفعت و سودی ندارند، مالیت نداشته و صلاحیت خرید و فروش را ندارند. اما هرگاه همین نجاسات دارای منفعت و سودی شدند، معامله آنها صحیح است و دارای مالیت بوده و قابل خرید و فروشند. مانند خون که نجس است، اما هم اکنون از آن استفاده عقلایی می شود و مالیت دارد، بنابراین خرید و فروش آن مجاز است.
پس نمی توان گفت: معامله مردار، خون و سگ چون نجس هستند حرام است. بلکه گفته می شود: چون منفعت عقلایی و مالیت ندارند حرام است، اما اگر دارای منفعتی شد، معامله اش جایز است.(61)
لازم به ذکر است که در گذشته بیشتر نجاسات، منفعت حلالی نداشتند و بهمین خاطر علما حکم به حرمت معامله نجاسات می دادند. این سبب شده تا عده ای تصور کنند معامله شیء نجس، مطلقاً حرام می باشد و علت تحریم هم چیزی جز نجاست نیست.
خلاصه اینکه صرف نجس بودن، سبب حرمت معامله نجاسات از جمله سگ نمی شود تا کسی بگوید: چرا با اینکه انواع سگ سگ صید، شکار، ولگرد و زینتی نجس هست، اما معامله سگ صید جایز است ولی معامله سگ زینتی حرام است. چراکه ملاک در اینجا انتفاع و عدم انتفاع عقلائی است، نه چیز دیگری.
روایات خرید و فروش سگ
روایات وارد شده، از خرید و فروش سگ نهی کرده و بهای آن را «سُحت (62)» می دانند. مثل:
1- عَن عَبدِ اللَهِ العَامِرِیِ، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن ثَمَنِ الکَلبِ الَذِی لَا یَصِیدُ؛ فَقَالَ: سُحت؛ وَ أَمَا الصَیُودُ فَلَا بَأسَ(63).
از امام صادق (ع) در مورد بهای سگی که شکاری نیست، سوال شد. حضرت فرمود: سُحت (حرام) است؛ اما (گرفتن بهای) سگ صید اشکالی ندارد.
2- عَنِ الرِضَا (ع) فِی حَدِیث قَالَ: وَ ثَمَنُ الکَلبِ سُحت (64).
امام رضا (ع) در سخنی فرمود: بهای سگ، سُحت (حرام) است.
3- عَن أَبِی بَصِیر، قَالَ سَأَلتُ أَبَا عَبدِ اللَهِ(ع) عَن ثَمَنِ کَلبِ الصَیدِ؛ قَالَ: لَا بَأسَ بِثَمَنِهِ وَ الآخَرُ لَا یَحِلُ ثَمَنُهُ(65).
ابی بصیر از امام صادق (ع) از بهای سگ شکاری سوال کرد، حضرت فرمود: اشکالی ندارد؛ اما بهای دیگر سگها حلال نیست.
4- فِی حَدِیث أَنَ رَسُولَ اللَهِ(ص) قَالَ: ثَمَنُ الخَمرِ وَ مَهرُ البَغِیِ وَ ثَمَنُ الکَلبِ الَذِی لَا یَصطَادُ مِنَ السُحتِ(66).
رسول خدا (ص) در سخنی فرمود: بهای شراب، بهای زناکار، و بهای سگی که شکار نمی کند، سُحت (حرام) است.
5- عَنِ الحَسَنِ بنِ عَلِی الوَشَاءِ، عَنِ الرِضَا (ع) قَالَ سَمِعتُهُ یَقُولُ: ثَمَنُ الکَلبِ سُحت وَ السُحتُ فِی النَار (67).
امام رضا (ع) فرمود: قیمت سگ سُحت است و سُحت در آتش است.
این دسته از روایات غالباً اشاره به سگ صید دارند، اما شامل سگهای دیگری هم که منفعت عقلایی دارند می شوند، چنانکه شیخ طوسی در مبسوط (68)، سگ گله و نگهبان را همانندِ سگ صید می داند.(69) از این روایات و سخن علما که قبلا گذشت استفاده می شود: هر سگی که منفعت عقلایی داشت، خرید و فروشش جایز؛ و الا حرام است. و اگر سگ های زینتی و سگ ولگرد و... خرید و فروش آنها حرام است بخاطر اینست که یا فاقد منفعت عقلایی بوده و یا منفعت قابل توجهی ندارند.
نگهداری سگ در خانه
مساله نجس بودن سگ، غیر از حرمت نگهداری از آن است. نگهداری از سگ برای کسانی که استفاده عقلایی از آن ندارند، کراهت شدید دارد؛ و در روایات، امری ناپسند دانسته شده است (70). بنابراین نگهداری سگ برای نگهبانی و شکار، و سگی که امروزه مورد استفاده پلیس و نیروهای امداد می باشد، مکروه نیست. (البته این به معنای عدم نجاست این سگ ها نمی باشد.)
در بعضی از روایات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد.(71) ما در اینجا به بیان برخی از روایاتی که به نحوی بر کراهت نگهداری سگ در خانه اشاره دارند، می پردازیم:
1- وَ قَالَ الصَادِقُ(ع): لَا تُصَلِ فِی دَار فِیهَا کَلب اِلَا أَن یَکُونَ کَلبَ صَید، وَ أَغلَقتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأسَ، وَ اِنَ المَلَائِکَه لَا تَدخُلُ بَیتاً فِیهِ کَلب وَ لَا بَیتاً فِیهِ تَمَاثِیلُ وَ لَا بَیتاً فِیهِ بَول مَجمُوع فِی آنِیَه.(72)
امام صادق (ع) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اینکه سگ صید باشد، و دربی برویش بسته شود، در این صورت اشکالی ندارد...
2- قَالَ رَسُولُ اللَهِ(ص): اِنَ جَبرَئِیلَ أَتَانِی فَقَالَ اِنَا مَعشَرَ المَلَائِکَه لَا نَدخُلُ بَیتاً فِیهِ کَلب وَ لَا تِمثَالُ جَسَد وَ لَا اِنَاء یُبَالُ فِیه.(73)
پیامبر اسلام (ص) فرمود: همانا جبرئیل بر من وارد شد و گفت: ما ملائکه بر خانه ای که در آن سگ و مجسمه و ظرفی که در آن ادرار می کنند، وجود دارد، داخل نمی شویم.
3- عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع): قَالَ یُکرَهُ أَن یَکُونَ فِی دَارِ الرَجُلِ المُسلِمِ الکَلبُ.(74)
امام صادق (ع) فرمود: ناپسند است در خانه مرد مسلمان سگ باشد.
4- عَن زُرَارَه عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع) قَالَ: مَا مِن أَحَد یَتَخِذُ کَلباً اِلَا نَقَصَ فِی کُلِ یَوم مِن عَمَلِ صَاحِبِهِ قِیرَاط.(75)
زراره از امام صادق (ع) نقل می کند: کسی سگی را نگهداری نمی کند مگر اینکه هر روز از عمل او کاسته می شود.
5- قَالَ أَمِیرُ المُؤمِنِینَ(ع): لَا خَیرَ فِی الکَلبِ اِلَا کَلبَ الصَیدِ أَو کَلبَ مَاشِیَه.(76)
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: خیری در نگهداری سگ نیست، به جز سگ شکاری و سگ گله.
6- عَن أَبِی عَبدِ اللَهِ(ع) قَالَ: لَا تُمسِک کَلبَ الصَیدِ فِی الدَارِ اِلَا أَن یَکُونَ بَینَکَ وَ بَینَهُ بَاب.(77)
امام صادق (ع) فرمود: سگ شکاری را در خانهات نگهداری مکن مگر اینکه بین تو و او دربی باشد.(محل زندگی او جدا باشد)
7- عَن أَبِی رَافِع قَالَ: جَاءَ جِبرَئِیل اِلَی النَبِی (ص) فَاستَأذَن عَلَیهِ- فَأذن لَهُ، فأبطأ، فأخذ رِدَاءَه فَخرجَ- فَقَالَ: قَد أذنا لَکَ- قَالَ: أَجل وَ لَکنا لا ندخل بَیتَاً فیه کَلب و لا صوره - فَنظروا فاذا فِی بَعضِ بُیُوتِهِم جرو -.(78)
از ابی رافع نقل کردهاند که گفت: جبرئیل بر رسول خدا (ص) نازل شد، و اجازه ورود خواست، رسول خدا (ص) به وی اجازه داد، اما جبرئیل وارد نشد، ناگزیر رسول خدا (ص) ردای خود را گرفت و بیرون شد و فرمود: ما به تو اجازه ورود دادیم؟ جبرئیل گفت: بله، و لیکن ما فرشتگان به خانهای که در آن سگ و یا مجسمه باشد داخل نمیشویم. رسول خدا (ص)- که گویا تا آن لحظه از وجود سگ در خانه خبر نداشت - نظر کرد و دید که در بعضی از مرافق خانه ایشان توله سگی وارد شده.(79)
از مجموع روایات استفاده می شود که نگهداری سگهای مفید مثل سگ نگهبان، با وجود اینکه کراهت ندارد،(80) اما بهتر است محل زندگی او جدای از محل زندگی انسان باشد، بگونه ای که حداقل بینشان دربی فاصله شود. یعنی خانهای جداگانه برای سگ ساخته شود.
و اگر در برخی روایات از نگهداری سگهای مفید هم نهی شده، در صورتی است که محل زندگی او جدا نباشد. اما نگهداری سگهای دیگر غیر از سگ شکاری و سگ نگهبان و هر سگی که برای کارهای عقلایی بکار گرفته می شود کراهت داشته و ناپسند است.
البته با توجه به مساله نجاست سگ که قبلا ثابت شد، این حکم معقول به نظر می آید و دستورات دین نسبت به دوری از نجاسات مؤید آنست. هرچند اسلام برای رفاه انسان، نگهداری سگهای مفید را مکروه نمی داند.
لازم به ذکر است با اینکه علامه طباطبائی متن آخرین روایت را مضطرب و آن را از روایات مجعول می داند.(81) اما به دلیل اینکه مجموع این روایات که می گویند: «جبرئیل و ملائکه وارد خانه ای که سگ در آن است، نمی شوند» ، روایات متضافرند،(82) و متضافر بودن برای حجیت کافی است، اگرچه سند تک تک آن ها ضعیف باشد.(83) بنابراین این روایات به وضوح دلالت بر کراهت شدید نگهداری سگ در منزل دارند.
زشتی و قبح سگبازی
از آنچه گفته شد معلوم می شود که در اسلام نگهداری و انس گرفتن با سگ بدون اینکه مورد استفاده عقلایی قرار گیرد توصیه نشده بلکه مورد کراهت و مزمت است. در سیره و سخنان معصومین (ع) نیز سگ بازی زشت تلقی شده و سگ بازان سزاوار ملامت اند.
نقل شده است هنگامی که امام حسین (ع) کنار قبر شریف پیامبر اکرم (ص) نشسته بود قاصدی آمد و گفت: امیر می خواهد به نزد او بروید. اما امام (ع) که می داند معاویه مرده است و این دعوت برای گرفتن بیعت است، این دعوت را نمی پذیرد و در پاسخ کسی که از بیعت با یزید سوال می کند می فرماید: «من هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد، چون یزید مردی است فاسق که فسق خود را آشکار کرده، شراب می نوشد، سگ بازی و... می کند و ما خاندان رسول خداییم».(84)
آری، امام (ع) سگ بازی را از مواردی می داند که سبب شده فسق یزید آشکار شود.
در جای دیگر امام حسین (ع) طی نامه ای معاویه را توبیخ کرده و چنین می نویسد: «آیا تو آن کس نیستی که... پسر بچه ای را که شراب می خورد و سگ بازی می کند به امارت می رسانی!»(85)
دقت در کلام امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) درک زشتی و قبح سگ بازی و انس با او، دشوار نمی باشد.
حقوق سگ به عنوان یک حیوان
اسلام دین تعادل و میانه روی است. این اعتدال و میانه روی را به وضوح می توان در دستورات اسلامی مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حیوانی نجس است، اما این سبب نشده تا حقوق او به عنوان یک حیوان، نقض شود. رعایت حقوق سگ به این نیست که به آن دست بزنی، و او را مونس و هم بازی خود قراردهی! بلکه با رسیدگی به آب و غذایش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعایت کرده ای. همانطور که به رعایت حقوق سایر حیوانات و سیرکردن و رفع تشنگی آنها در روایات اسلامی تأکید شده است.
پیشوایان و بزرگان مذهبی ما، با اینکه عقیده به نجاست سگ دارند، اما ظلم به این حیوان را روا ندانسته، حق و حقوقی برای آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامی این مساله به روشنی قابل درک است.
در کتب فقهی آمده است: اگر شخصی، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگیرد، دچار تشنگی شود، بر او واجب است که تیمم کند و آب را برای نوشیدن نگهدارد. صاحب جواهر (قدس سره)، پس از نقل این فتوا می نویسد: «وکذا الحیوان اذا کان کذلک وان کان کلبا»(87) (اگر از تشنگی حیوانی نیز بترسد، حکم همین است، گرچه آن حیوان، سگ باشد.)
شهید ثانی در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، می نویسد: «و لو کان للانسان کلب غیر عقور جائع و شاه فعلیه اطعام الشاه»(88) (اگر انسان، دارای سگ بیآزار و گوسفندی گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) یعنی نجات گوسفند بر سگ اولویت دارد.
صاحب جواهر، در این حکم به شهید ثانی ایراد گرفته و میگوید: «فیه منع، بل قد یقال باولویه الکلب لامکان ذبح الشاه بخلاف الکلب»(89) (حفظ جان سگ اولویت دارد. زیرا می توان گوسفند را سر برید؛ ولی این کار، در مورد سگ ممکن نیست.)
کلام این دو فقیه، گویای واجب بودن حفظ جان حیوان حتی سگ است، هرچند در این مورد اختلاف بر سر اینست که حفظ حیات کدامیک اولویت دارد.(90)
اگر فقهای اسلام در نظرات فقهی خود اینگونه حقوق حیوانات حتی سگ را در نظر می گیرند، بخاطر این است که سخنشان برگرفته از روایات معصومین (ع) است.
در متون روایی ما، روایات فراوانی هستند که توجه به حقوق سگ را به عنوان یک حیوان تأیید می کنند. در بعضی از روایات از اذیت و آزار سگ منع شده، در دسته ای دیگر به اطعام و سیرابکردن سگ توجه شده است. علاوه بر این روایاتی هستند که قاتل سگ را ملزم به پرداخت دیه میکند. از این روایات نیز شاید بتوان حق و حقوقی برای سگ در اسلام ثابت کرد. هرچند عدهای می گویند: روایات دیه سگ، حقی را برای این حیوان ثابت نکرده بلکه تنها خسارت مالی صاحبش را جبران میکند،(91) اما با در نظر گرفتن همه روایات، خلاف این مطلب ثابت می شود چرا که دیه انسان را نیز به ولی او می پردازند اما این سبب نمی شود خود آن شخص ارزش و قدری نداشته باشد. پس وقتی در دین اسلام برای سگ دیه قرار داده می شود، می توان نتیجه گرفت که به این حیوان، ارزش و بهایی داده شده است و پرداخت دیه به صاحب آن جبرانگر همین بهاء و ارزش فوت شده است.
نتیجه بحث
خلاصه اینکه مسئله نجاست سگ، یکی از مسائل قطعی فقهی اسلام است. با اینکه در قرآن اشاره ای به این مسئله همانند بسیاری از مسائل دیگر نشده است اما این حکم در روایات معتبر صریحاً بیان شده است. در عین حال نجاست سگ سبب نشده معامله آن حرام باشد، چرا که نجاست هیچ مدخلیتی در حرمت معامله نداشته، و حرمت خرید و فروش، دایر مدار این است که مبیع دارای منفعت عقلایی باشد یا نباشد. پس تنها معامله سگهایی که فاقد منفعت عقلایی می باشند، جایز نیست. اما در مورد فلسفه نجاست سگ روایات معصومین (ع) مطلق بوده و فلسفه حقیقی این حکم بر ما پوشیده است و فلسفه نداشتن یک حکم، غیر از ندانستن فلسفه آن است.
______ ارجاعات ______
(1) قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ های دوزخند. (کنزالعمال، ج1، ح 1094 و 1125).
(2) صفی پور، منتهی الارب فی لغه العرب، ص 1228: نجس ناپاک، پلید و خلاف طاهر. طریحی، مجمع البیان، ج4، ص11: نجس الشیء، اذا کان قذراً غیر نظیف. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج2ص253: النجس ضد الطاهر و زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج4ص255: النجس ضد الطاهر.
قال رسول الله (ص): اهل البدع کلاب اهل النار: بدعت گذاران سگ های دوزخند. (کنزالعمال، ج1، ح 1094 و 1125).
(2) صفی پور، منتهی الارب فی لغه العرب، ص 1228: نجس ناپاک، پلید و خلاف طاهر. طریحی، مجمع البیان، ج4، ص11: نجس الشیء، اذا کان قذراً غیر نظیف. فیروز آبادی، القاموس المحیط، ج2ص253: النجس ضد الطاهر و زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس ج4ص255: النجس ضد الطاهر.
(3) التوبه /28.
(4) راغب اصفهانی، مفردات، حرف نون، لفظ نجس.
(5) طوسی، تفسیر التبیان، ج5، ص234.
(6) طبرسی، مجمع البیان، ج5، ص20.
(7) سلسله الینابیع الفقهیه، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.
(8) مستمسک عروه الوثقی، ج1، ص368.
(9) کنز الدقائق، ج4، ص162.
(10) تفسیر کبیر، ج16، ص24.
(11) طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی، ص184.
(12) شیخ انصاری، الطهاره، ص325.
(13) سلسله الینابیع الفقهیه، ج1، ص359 به نقل از فقه القرآن.
(14) طهارت اهل کتاب و مشرکان، محمد حسن زمانی، ص188.
(15) نقش یک سگ نیز بر دیوار غار است، و بالای غار، صومعه ای قدیمی است و مسلمانان نیز مسجدی ساخته اند. (تفسیر نور ج 07 ص143)
(16) کهف /18.
(17) «وَصِید» چنان که «راغب» در کتاب «مفردات» میگوید: در اصل به معنی اطاق و انباری است که در کوهستان برای ذخیره اموال ایجاد میکنند، و در اینجا به معنی دهانه غار است. (تفسیر نمونه، ج12، ص406).
(18) اعراف / 176.
(19) تفسیر نمونه، ج 7، ص 25.
(20) مائده /4.
(21) عدد رکعات نماز دو رکعت صبح، چهار رکعت ظهر، چهار رکعت عصر، سه رکعت مغرب و چهار رکعت عشاء در قرآن ذکر نشده است، با اینکه از مسلمات بوده و اختلافی در آن نیست.
(22) انعام /145.
(23) آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، محمد تقی مصباح یزدی، ص53.
(24) نحل /44.
(25) حشر /7.
(26) وسائل الشیعه ج 27 ص33.
(27) آذرخشی دیگر از آسمان کربلا، مصباح یزدی، محمد تقی ص53.
(28) وسائل الشیعه ج 1 ص 226.
(29) وسائل الشیعه ج1 ص227.
(30) وسائل الشیعه ج3 ص413.
(31) وسائل الشیعه ج3 ص415.
(32) وسائل الشیعه ج3 ص416.
(33) وسائل الشیعه ج3 ص416.
(34) وسائل الشیعه ج1 ص225.
(35) وسائل الشیعه ج1 ص226.
(36) وسائل الشیعه ج1 ص226.
(37) وسائل الشیعه ج3 ص414.
(38) وسائل الشیعه ج 3 ص 416.
(39) وسائل الشیعه ج3 ص 416.
(40) منسوب به محلی.
(41) وسائل الشیعه ج3 ص 417.
(42) نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام، ج 5، ص 366 - 368، چاپ هفتم، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
(43) الفِقه علی المذاهِب الخمسَه، تألیف محمد جَواد مغنِیه، ص55.
(44) همان.
(45) وسائل الشیعه، ج3، ص416.
(46) وسائل الشیعه، ج3 ص417.
(47) با استفاده از مستمسک العروه الوثقی, ج 1 ص 363.
(48) توضیح المسائل مراجع, ج 1 ص 83.
(62) تأمین مال به کمک وسیله ای باطل، سحت شمرده شده است. «وفی الکافی، باسناده عن السکونی عن أبی عبد الله قال: السحت ثمن المیته و ثمن الکلب و ثمن الخمر - و مهر البغی و الرشوه فی الحکم و أجر الکاهن. أقول: ما ذکره فی الروایه انما هو تعداد من غیر حصر، و أقسام السحت کثیره کما فی الروایات، و فی هذا المعنی و ما یقرب منه روایات کثیره من طرق أئمه أهل البیت علیهم السلام» (المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص361.)
وسائل الشیعه ج17، ص119.
(64) - وسائل الشیعه ج17، ص 119.
(65) - وسائل الشیعه ج17، ص119.
(66) - وسائل الشیعه ج17، ص119.
(67) - وسائل الشیعه ج17، ص120.
(68) - وسائل الشیعه ج17، ص120.
(69) - امروزه سگهای «پلیس» و «امداد» نیز همین حکم را دارند.
(70) معارف و معاریف، سید مصطفی حسینی دشتی، واژه سگ.
(71) - مرحوم علامه حلی در کتاب منتهی می فرماید: نماز خواندن در خانه ای که در آن سگ باشد، کراهت دارد. (بحارالانوار، ج 62، ص 53. توضیح المسائل مراجع، ج1، مسئله 105.)
(72) من لا یحضره الفقیه، ج1، 246، باب المواضع التی تجوز الصلاه فیها و المواضع التی لا تجوز فیها..... ص240.
(73) الکافی، ج3، 393، باب الصلاه فی الکعبه و فوقها و فی البیع و الکنائس و المواضع التی تکره الصلاه فیها..... ص 387. الکافی، ج3، 395، باب الصلاه فی ثوب واحد و المرأه فی کم تصلی و صلاه العراه و التوشح..... ص393 بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج56، 177، باب 23 حقیقه الملائکه و صفاتهم و شؤونهم و أطوارهم..... ص144.
(74) بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج62، ص50 وسائلالشیعه، ج 11، ص530.
(75) بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج62، ص50.
(76) بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج62، ص 53 وسائلالشیعه، ج 11، ص530.
(77) بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار، ج62، ص 53.
(78) المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج5، ص 209.
(79) ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، ج5، ص336و337.
(80) مفتاح الکرامه 8/85 کتاب المکاسب 1/ 197 جواهر الکلام 22/138.
(81) ترجمه المیزان، ج5، ص 337 المیزان فی تفسیر القرآن، ج5، ص210.
(82) فصلنامه فقه اهل بیت فارسی، شماره 17 و 18، خرازی، سید محسن، حکم نقاشی و مجسمه سازی از نگاه شریعت.
(83) شرح این مطلب در کتاب «انوار الاصول» آمده است. رجوع کنید به: انوار الاصول، ج 2، ص 486.
(84) - الاخبار الطوال، ص 227.
(85)- الامامه والسیاسه، ج1، 203 و 204 و سیره معصومان، سید محسن امین، ترجمه: علی حجتی کرمانی، ج 4، ص 87.
(86)- تمام نهج البلاغه، ص 815 به نقل از تاریخ الیعقوبی ج 2 ص 203. و أنساب الأشراف، بلاذری ج 2 ص 163.
(87) جواهرالکلام، ج5/ ص114.
(88) مسالک الافهام، ج2/ ص250.
(89) جواهرالکلام، ج36/ ص437.
(90) این مسئله در رسائل فقهی علامه جعفری نیز مطرح شده است. (جعفری، محمد تقی، رسائل فقهی، مؤسسه نشر کرامت1377، ج1، ص 119-118.)
(91) انصاری، شیخ مرتضی، کتاب المکاسب، انتشارات علامه، ص 7، دو سطر به آخر.