دوشنبه 5 آذر 1403

چه کسی الظواهری را لو داد؟

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
چه کسی الظواهری را لو داد؟

پس از اعلام خبر کشته‌شدن ایمن الظواهری، این شائبه مطرح شد که شاید مقام‌های طالبان به صورت پنهانی با اهداف سیاسی، عامدانه محل اختفای او را به دولت ایالات متحده امریکا گزارش کرده باشند.

به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد، محمد طاهری در یادداشتی نوشت: همه روسای جمهوری امریکا بعد از 11 سپتامبر 2001 در امریکا، به نوعی وامدار این واقعه تروریستی بودند و هر کدام احساس وظیفه می‌کردند که برای جلب افکار عمومی، دست‌کم یکی از عوامل دخیل در این واقعه و سران جریان را حذف کنند. اتفاق‌های مشابهی در هر سه دوره ریاست‌جمهوری بعد از واقعه 11 سپتامبر اتفاق افتاده است. امریکا از سال‌ها قبل دنبال دستگیری یا کشتن ایمن الظواهری بود. پس از اعلام خبر کشته‌شدن ایمن الظواهری، این شائبه مطرح شد که شاید مقام‌های طالبان به صورت پنهانی با اهداف سیاسی، عامدانه محل اختفای او را به دولت ایالات متحده امریکا گزارش کرده باشند. واقعیت این است که امریکایی‌ها 3-4 سال پیش یک بار محل اختفای ایمن الظواهری را شناسایی کرده بودند. در آن دوران امریکایی‌ها از تحریک طالبان پاکستان خواستند که ظواهری را تحویل دهند، اما طالبان پاکستان نه تنها این کار را نکردند، بلکه محل اختفای او را عوض کردند تا از تیررس امریکایی‌ها در امان باشد. در مورد احتمال معرفی ظواهری از سوی طالبان، به لحاظ فرهنگی من معتقدم که سیر و سلوک مردم افغانستان اینگونه نیست. درست است که در عالم سیاست هیچ‌چیز ثابت نیست، اما معمولا طالبان در این قبیل مسائل دست به چنین کارهایی نمی‌زند. اتفاق‌های اینچنینی مسبوق به سابقه است. جریان اسامه بن‌لادن شاهدی بر این ماجرا است، در آن دوران پیش از اینکه امریکایی‌ها تصمیم به اشغال افغانستان بگیرند، امریکایی‌ها به طالبان پیشنهاد داده بودند که بن‌لادن را تحویل بگیرند و به جای آن از حمله چشم‌پوشی کنند، اما طالبان زیر بار نرفت و او را در مرزهای پاکستان پنهان کرد. تاریخ این را نشان می‌دهد که دست‌کم در گذشته طالبان چنین مرامی نداشته است.

ظن من بیشتر این است که پاکستانی‌ها اطلاعات در مورد محل اختفای ظواهری را به واشنگتن داده باشند. پاکستانی‌ها در این زمینه پیشروتر هستند و چندین بار هم تا حالا شاهد معاملاتی از این دست توسط پاکستانی‌ها بوده‌ایم.

مطلب دیگری که وجود دارد، از آنجایی که طالبان مبلغ هنگفتی پول نزد امریکا دارد و به‌شدت برای حل مشکلات اقتصادی به آن نیاز دارند، قطعا بدشان نمی‌آید که بتوانند که به طریقی مشکلات‌شان را با امریکایی‌ها حل بکنند. اما صورت قضیه این را نشان نمی‌دهد، چرا که طالبان براساس توافق دوحه قرار بود که محل اختفا و مامن هیچ‌یک از جریان‌های تروریستی نباشند، اما به هر حال ایمن الظواهری در خانه سراج‌الدین حقانی پناه داده شده بود، این را که نمی‌توان انکار کرد. در صورت قضیه و روی کاغذ این را می‌توان دید که رابطه امریکا و طالبان پس از این پیچیده‌تر می‌شود و رابطه پاکستان با امریکایی‌ها که در دوران عمران خان دچار افول شده‌بود، بهتر خواهد شد. شهباز شریف و جریان جدیدی که در پاکستان قدرت را در اختیار دارند، بر اساس نیاز به امریکا تلاش می‌کنند تا رابطه خود را با واشنگتن بهبود ببخشند و از هر فرصتی برای بهبود روابط استفاده می‌کنند. تحلیل من این است که اگر معامله‌ای صورت گرفته باشد از جانب پاکستانی‌ها است.

در عین حال می‌توان تحلیل دیگری هم داشت، چرا که در حال حاضر طالبان دست‌کم به سه دسته مختلف و گهگاه معارض تبدیل شده است: گروه بازماندگان ملاعمر، گروه حقانی و گروهی که طالبان حاکم هستند. این سه گروه همیشه باهم همسو نیستند و عدم تجانس‌هایی دارند و درگیری‌هایی دارند. علاوه بر این سه دسته نباید داعش خراسان را هم نادیده گرفت.

گروه القاعده، هر چند به‌شدت تحلیل رفته است، اما از سوی امریکا هنوز یک تهدید امنیتی جدی ارزیابی می‌شود. ایمن الظواهری، رهبر این گروه در جایی دورافتاده، در غارها، کوهستان‌ها و نقاط صعب‌العبور پنهان نشده است، بلکه در قلب کابل حضور داشت. منطقه شیرپور در وزیراکبر خان کابل، محلی که من شخصا در دوران ماموریتم سال‌ها در آن سکونت داشتم، جای دورافتاده یا پنهانی نیست. این نوع پناه دادن‌ها به معنای دهن‌کجی طالبان به امریکاست و شاید ترور بعدی شخص سراج‌الدین حقانی، سرپرست وزارت داخله طالبان باشد که محل اقامتش را در اختیار ظواهری قرار داده بود. اگر حقانی هدف حمله امریکایی‌ها قرار بگیرد، می‌توان گفت که مساله افغانستان بار دیگر به یک بحرانی جدی بین‌المللی تبدیل خواهد شد.

پیوندهای سببی طالبان و القاعده

اینکه طالبان همچنان رابطه نزدیکی با القاعده حفظ کرده است به این معنا نیست که همین رابطه را با دیگر گروه‌های افراطی هم داشته‌باشد. گروه طالبان و القاعده نه تنها پیشینه مشترکی با یکدیگر دارند، بلکه باهم قرابت فامیلی هم دارند. خانواده بن‌لادن از سال‌ها پیش با خانواده رهبران طالبان پیوند ازدواج برقرار کرده‌اند. به همین دلیل می‌توان گفت که رابطه طالبان با القاعده با گروه‌های دیگر افراطی و تروریستی از جمله داعش متفاوت است. روی دیگر سکه این است که طالبان با داعش در تعارض هستند تا اینکه همسو باشند. داعش به دلیل توفیقات صوری که در عراق و سوریه داشت، هنوز غره به آن پیروزی‌های خلق‌الساعه بود و وقتی که از آنجا رانده‌شدند، به دنبال جغرافیای تازه‌ای گشتند و به افغانستان آمدند. در طول این مدت چندین بار درگیری‌های خونینی میان طالبان و داعش اتفاق افتاده است. ظن من این است که ارتباط طالبان، از طریق خانواده جلال‌الدین حقانی با خانواده سران القاعده، باعث استوارتر شدن پیوند دو گروه شده است اما در برابر اختلاف میان طالبان و داعش روز به روز افزون‌تر می‌شود. اقدامات داعش نه تنها گهگاه مستقیما به نیروهای طالبان آسیب می‌رساند، بلکه عمدتا به ضرر طالبان هم هستند.

جغرافیای امن برای تروریست‌ها

پیش‌بینی می‌شود که این اقدام امریکا در هدف قرار دادن رهبر یکی از گروه‌های افراطی در خاک افغانستان، دیگر کشورهای صاحب منفعت در منطقه را هم تشویق کند که راسا برای حل مشکلات خود در خاک افغانستان وارد عمل شوند. جریان‌هایی که در شمال افغانستان، در ماه‌های اخیر خاک ازبکستان و تاجیکستان را هدف حملات پراکنده خود قرار داده‌اند، عمدتا وابسته به داعش هستند. داعش از طریق متشنج کردن مرزهای افغانستان، تلاش می‌کند که مرزهای افغانستان را ناامن کند. طالبان به اندازه کافی در داخل افغانستان مشکل دارد در نتیجه بعید است که در راستای ناامن کردن مرزهای افغانستان با دیگر کشورها فعالیت کند. اما داعش به دلیل اینکه در تخاصم با حاکمیت طالبان است، از این طریق در افغانستان و منطقه قدرتنمایی می‌کند. بعد از عملیات امریکا و با توجه به فقدان توانایی و اقتدار طالبان برای کنترل مرزها، هر آن باید منتظر اقداماتی مشابه از سوی همسایگان افغانستان برای مواجهه با عوامل ناامن‌کننده خاک خودشان در خاک افغانستان باشیم.

مجموعه شرایط نشان می‌دهد که وضعیت طالبان وضع خوبی نیست. طالبان در داخل نیز با جبهه مقاومت ملی افغانستان درگیر است که اخیرا نیروگیری خود را افزایش داده است و در مقابل طالبان ایستادگی می‌کند.

من بارها در نوشته‌هایم اعلام کرده‌ام که امروز بهترین پناهگاه برای گروه‌های تروریستی، جغرافیای افغانستان است. نمونه بارزش همین ایمن الظواهری بود که به عنوان یک نیروی خطرناک، دست‌کم از دیدگاه امریکایی‌ها به راحتی در منطقه وزیراکبرخان در قلب کابل زندگی می‌کرد. فارغ از اینکه طالبان از گروهی حمایت بکند، مانند القاعده یا حمایت نکند، مانند داعش، افغانستان بهترین پناهگاه برای گروه‌های تروریستی است.

همچنین بخوانید