چین میتواند آمریکا را به چالش بکشد / جنگ سردی بزرگ میان پکن و جهان غرب تشکیل شده است
گروه بین الملل خبرگزاری دانشجو_ «سند امنیت ملی دولت آمریکا حداقل دو موضوع اساسی را در رابطه با رویکردهای دولت کنونی آمریکا در مورد چین آشکار کرده است: اول، چین تنها قدرتی است که از توان مالی و نظامی کافی جهت به چالش کشیدن آمریکا در صحنه جهانی برخوردار است؛ و دوم اینکه واشینگتن از اهرمهای کافی جهت تغییر چین و نظام سیاسی آن در آینده نزدیک برخوردار نیست. درست به همین دلیل هم است که علی رغم حمایتهای گسترده آمریکا از تایوان، شاهد آن هستیم که دولت آمریکا همچنان با اکراه، به سیاستِ "چینِ واحد" متعهد است».
به گزارش خبرگزاری دانشجو؛ پایگاه خبری "دیلی صباح" در گزارشی، به طور خاص به این نکته اشاره کرده که رویکرد سیاست خارجی دولت بایدن در رابطه با چین، تا حد زیادی غیرمنطقی و عاری از بنیانهای قابل اتکا است. در واقع، این دولت نیز عملا راهبردهای دولت ترامپ در رابطه با چین را به کار میبرد با این حال، نکته اساسی در این میان این است که چین تسلیم فشارهای آمریکا نشده و حتی معادلات میدانی حاکی از این هستند که آمریکاییها از بسیاری جهات، قادر نیستند راهبردهای مهار را که در مورد شوروی به اجرا گذاشتند و موجب سقوط نهایی آن شدند را در مورد چین نیز عملیاتی کنند.
مسالهای که تا حد زیادی تحت تاثیر موقعیت برجسته چین در عرصه اقتصاد جهانی و متنوع بودن اهرم هایِ قدرتساز آن در حوزه بین المللی است.
پایگاه خبری دیلی صباح در این رابطه مینویسد: «راهبرد امنیت ملی دولت بایدن یا آنچه برخی ناظران و تحلیلگران به عنوان "دکترین بایدن" از آن یاد میکنند، حامل هیچ نکته و موضوعی نیست که بتوان از آن به مثابه مسالهای شگفتآور یاد کرد. به طور خاص با توجه به نوعِ مواجهه و برخورد دولت بایدن با پدیدههای مختلف بین المللی در دو سال اخیر (از زمان روی کار آمدن دولت بایدن در قدرت تاکنون)، مخصوصا در مورد مورد پروندههایی نظیر جنگ اوکراین و یا دوئل استرسآفرین آمریکا با چین در مورد مساله تایوان و سفر جنجالی نانسی پلوسی، رئیسی مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان، این موضوع به وضوح قابل مشاهده است.
از نقطه نظر فنی، سند راهبرد امنیت ملی دولت بایدن مجموعهای از اصول و نکات را از اسناد امنیت ملی دولتهای پیشین آمریکا عاریه گرفته است. این سندِ 48 صفحهای که ترکیبی عجیب از ایدئولوژی و عملگرایی است، دو مولفه اصلی و بنیادین امنیت ملی را شامل میشود: بزرگترین و مهمترین چالشها و تهدیدات (داخلی و خارجی) که آمریکا با آنها رو به رو است و برنامههای اقدامِ پیشنهادی جهت مقابله با این چالش ها.
قابل توجهترین بخش از دکترین دولت بایدن، دسته بندیِ تهدیدات علیه آمریکا به دو حوزه است: تهدیدات خاص و ویژه ژئوپلیتیک از ناحیه چین و روسیه و در عین حال، طیفی گسترده از تهدیدات از سوی مسائل عمومی در جهان نظیر تغییرات آب و هوایی و تروریسم و امثالهم که هیچ نسبتی با یک کنشگر خاص در عرصه بین المللی ندارند.
نکته قابل تامل این است که "چین"، بیشترین نقطه تمرکز سند امنیت ملی و راهبردهای دولت بایدن را به خود اختصاص داده است. این کشور به مثابه بزرگترین تهدید و رقیب برای چشم اندازهای جهانی آمریکا ترسیم شده است. هیچ موضوع دیگری در سند امنیت ملی دولت بایدن به اندازه مساله چین، به مثابه "چالشگر" اصلی علیه آمریکا معرفی نشده است. نگاه به متن سند مذکور این نکته را به وضوح آشکار میسازد که سیاستگذاران آمریکایی به شدت با چین هراسی درگیر هستند و سال به سال، چین را به موقعیتِ اصلیترین دشمن خود در عرصه بین المللی ارتقا داده اند.
زمان انتشار متن سند امنیت ملی دولت بایدن که تنها چهار روز قبل از برگزاری بیستمین کنگره ملی حزب کمونیست چین ارائه شد، نمودی عینی از تلاشهای واضح آمریکا جهت ایجاد مزاحمت و چالش برای رهبری چین بود. اضافه بر سفر جنجالی "نانسی پلوسی" به تایوان که سطح تنشها میان چین و آمریکا را به نحو قابل ملاحظهای افزایش داد، این دومین اقدامِ تحریک آمیز دولت بایدن در ماههای اخیر علیه پکن بود. در واقع این حرکت اقدامی از سوی جناح تندرو دموکراتها و دولت بایدن بود تا با تنش زایی علیه چین، شانسهای خود در بحبوحه انتخابات میاندورهای کنگره آمریکا را تا جای ممکن تقویت کنند.
جالبتر اینکه بایدن نسخهای موقت از سند امنیت ملی دولت خود را در ماه مارس سال 2021 منتشر کرد و تا به امروز تغییر چندانی در رویکردهای دولت آمریکا که با آن سندِ موقت سازگار نباشند، مشاهده نکرده ایم. درست به همین دلیل هیچ توجیه منطقی وجود نداشت که دولت بایدن با سرعت و تعجیل فراوان و قبل از برگزاری کنگره اخیر حزب کمونیست چین اقدام به رونمایی از نسخه جدید سند امنیت ملی دولت خود کند. بدون تردید این حرکت اقدامی تحریک آمیز از سوی دولت بایدن علیه چین بوده است.
در بخشی از سند امنیت ملی دولت آمریکا در مورد رویکردهای اصلی دولت آمریکا جهت مقابله با تبدیل شدن چین به یک قدرت برتر جهانی اینطور گفته میشود: "راهبرد ما در رابطه با جمهوری خلق چین ماهیتی سه گانه دارد: اول، سرمایه گذاری روی بنیانهای قدرت آمریکا در خانه. دوم، تقویت همکاریها و هماهنگیها با متحدان بین المللی آمریکا علیه چین و در نهایت، رقابت تنگاتنگ با چین جهت دفاع از منافع آمریکا و ساختن چشم اندازهای آتی مطلوبِ آمریکا".
سه مولفه اساسیِ رویکردهای دولت بایدن نسبت به چین که حول محورِ سرمایه گذاری، اتحادسازی و رقابت قرار دارند، مسائلی جدید در رابطه با رویههای واشنگتن درمورد پکن نیستند. سال هاست که آمریکا این رویکردها را در قبال چین اتخاذ کرده است.
آمریکا و پذیرش واقعیتهای غیرقابل انکار
سند امنیت ملی دولت بایدن تا حد زیادی بر تقویت بنیانهای رقابت فناورانه آمریکا با چین تاکید دارد. دلیل اصلی این مساله این است که این دولت نیز همچون دولت ترامپ سعی دارد تا در برابر موقعیت خاص و ویژه چین در عرصه معادلات فناوری جهان، ابزارهای در دسترس آمریکا را توسعه بخشیده و متنوع کند.
سند امنیت ملی دولت آمریکا حداقل دو موضوع اساسی را در رابطه با رویکردهای دولت کنونی آمریکا در مورد چین آشکار کرده است: اول، چین تنها قدرتی است که از توان مالی و نظامی کافی جهت به چالش کشیدن آمریکا در صحنه جهانی برخوردار است و دوم اینکه واشینگتن از اهرمهای کافی جهت تغییر چین و نظام سیاسی آن در آینده نزدیک برخوردار نیست. درست به همین دلیل هم است که علی رغم حمایتهای گسترده آمریکا از تایوان، شاهد آن هستیم که دولت آمریکا همچنان با اکراه، به سیاستِ "چین واحد" متعهد است.
سند امنیت ملی دولت بایدن همچنین تا حد زیادی در مورد ماهیت و حوزه رقابت با چین از سوی آمریکا، کلمات و واژگان روشنی را به کار میگیرد. این سند میگوید: "در رقابت با جمهوری خلق چین، همچون دیگر حوزهها و عرصه ها، این نکته کاملا روشن است که 10 سال آینده دههای حساس و حیاتی خواهد بود. آمریکا اکنون در یک نقطه عطف تاریخی قرار دارد. نقطهای که در قالب آن انتخابهایی که این کشور انجام میدهد و یا اولویتهایی را که دنبال میکند، راه و روندهای آتی این کشور را که موقعیت رقابتی آن را در آینده تعیین میکنند، مشخص میسازد".
سند امینت ملی دولت بایدن تا حد زیادی راه و روشهای همان دولتهای پیشین دولت آمریکا را در رابطه با رقبای جهانی این کشور نظیر چین و روسیه در پیش گرفته است. نکته قابل تامل اینکه در اسناد رسمی "ناتو" نیز به تازگی از چین به عنوان یک چالشِ جدی در مسیر منافع، امنیت و ارزشهای این سازمان یاد شده است. اتفاقی که برای نخستین بار حادث میشود.
گزاره "تهدید چین" در ناتو
ذکرِ گزاره تهدید چین در سند راهبردهای ناتو و همچنین برجسته سازی قابل توجه آن در سند امنیت ملی دولت بایدن، نوید بخش جنگ سردی جدید میان چین و جهان غرب در روزها و ماههای آینده است. با این حال، این جنگ سرد ماهیتی متفاوت از آنچه که پیشتر در قالب تنشها میان غرب و شوروری شاهد بودیم، خواهد داشت. یک تفاوت بنیادین و جدی میان چینِ امروز و شوروی سابق وجود دارد.
تفاوت اصلی این است که شوروی تا حد زیادی در یک حوزه جغرافیایی مشخص از قدرت و نفوذ برخوردار بود و آمریکا و ناتو به راحتی میتوانستند با آن برخورد کنند. اضافه بر این و البته مهمتر از همه، شوروی و ماهوارههایش بخشی از جامعه تجاری و بازرگانی جهان نبودند و از تاثیرات محسوسی نیز بر تجارت و اقتصاد جهانی برخوردار نبودند. در سوی دیگر، چین امروز یک کنشگر به کل متفاوت است. نفوذ مالی و تجاری چین صرفا به یک حوزه جغرافیایی مشخص محدود نیست.
نفوذ مالی چین در هر گوشه از جهان قابل مشاهده است. جدای از اینها در بحث رقابتهای تسلیحاتی و جنگ افزارهای مدرن نیز چین رقابت تنگاتنگی را با جهان غرب دارد. برای چهار سال، دولت ترامپ در جریان جنگ تجاری خود علیه چین تلاش کرد تا با وضع تعرفههای سنگین بر کالاها و خدمات چینی و اِعمال محدودیت بر تجارت با چین، به اقتصاد این کشور ضربه بزند و آن را منزوی سازد. با این حال، وی در این رابطه دستاوردهای چندانی را کسب نکرد. رویههای مقابلهجویانه چین در این رابطه چند لایه و چند وجهی بوده و هستند.
چین با توجه به تغییر معادلات و وضعیت سیاسی و اقتصادی جهان، تا حد زیادی سپر دفاعی اقتصادی خود را بهبود بخشیده و تقویت کرده است. چین همچنین به نحو فزایندهای در حال مدیریت شرایط جهت تبدیل "یوآن" به مثابه رقیبی جدی برای دلارِ آمریکا در چهارچوب معادلات اقتصادی جهان است. باید اذعان کرد که چین به نحو قابل قبولی برای مقابله با تلاشهای محدودکننده آمریکا علیه خود، آمادگی دارد. در این راستا این کشور به جای سیستم مالی "سوئیفت"، به دنبال جایگزین سازی سیستم مالی CIPS است.
در عرصه توان دریایی نیز چینیها با کسب اختیارات و نفوذ در بنادرِ اقصی نقاط جهان، به شدت حوزه عملیاتی نیروی دریایی خود را گسترش بخشیده اند. از این منظر، چینیها حتی میتوانند در نظام تدارکاتیِ دریایی مطلوب غرب نیز چالشهایی اساسی را ایجاد کنند.
سند امنیت ملی دولت بایدن به صراحت اعتراف کرده که چین در شرایط کنونی برای اقتصاد جهانی کنشگری ضروری است. در واقع این سند پذیرفته که چین، اتحاد جماهیر شوروی نیست. باید بدانیم که واشینگتن توان به راه انداختن یک جنگ سردِ جدید علیه چین در صحنه جهانی را ندارد. این کشور حتی در مورد موضوعات مهم جهانی به همکاری با چین نیز نیاز دارد. با این حال، لحن سند امنیت ملی دولت آمریکا تا حد زیادی بر گزاره "تهدیدِ چین" تاکید دارد. مسالهای که نشان دهنده روابط تند و پرتنش میان چین و آمریکا در آینده است».