کارگردان "توقف ممنوع": سراغ بازیگران اصلی پرونده هستهای رفتیم / روایتی از گفتوگو با ولایتی، احمدینژاد و صالحی
پژوهشگر مستند "توقف ممنوع" معتقد است اشکال اساسی در مستندسازی از پرونده هستهای این است که به جای بازیگران اصلی سراغ کارشناسان رفتهایم. کارگردان آن نیز میگوید بیطرفانه فیلم ساخته است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مجموعه مستند «توقف ممنوع» روایتی تاریخی از پرونده انرژی هستهای در ایران است که چندی پیش از شبکه افق سیما پخش میشد. این مجموعه علاوه بر پرداخت تاریخی به این سوژه بسیار مهم، در گفتوگو با چهرههای مهم سیاسی و دستاندرکاران این حوزه که نقشی در شکلگیری تاریخ هستهای ایران داشتهاند، روایتی از اتفاقات رخ داده را برای مخاطبان بیان میکرد.
از جمله چهرههای مشهوری که در برابر دوربین این مستند نشستند میتوان به محمود احمدینژاد رئیسجمهور اسبق ایران، علی اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی هستهای در دولت یازدهم و دوازدهم (حسن روحانی)، بهروز کمالوندی معاون صالحی، علی اکبر ولایتی و... اشاره کرد.
به مناسبت 20 فروردین و روز ملی فناوری هستهای، گفتوگویی با روزبه اهوازی تهیهکننده و کارگردان و مرتضی سیدینژاد پژوهشگر مستند «توقف ممنوع» داشتیم که در زیر آن را میخوانید.
تسنیم: در ابتدا گزارشی از روند تولید این مستند و شکلگیری سوژه آن بفرمایید.
به نظرم لازم است هر 5 سال یکبار درباره پرونده هستهای، یک دوره تاریخ شفاهی جمع کنیم. از این نظر، چنین مستندی باید ادامه پیدا بکند، چرا که هر دورهای حساسیتهای خودش را دارد و بازیگران آن دوره شاید دوست نداشته باشند در آن مقطع روایت خودشان را بگویند. اگر 5-10 سال بگذرد و روایتها جمع بشود، بهتر میتوانند صحبت کنند.اهوازی: فروردین سال 1394 بود که برحسب اتفاق تلویزیون را روشن کردم؛ آقای ظریف و موگرینی را دیدم که اعلام میکردند ما به توافقی رسیدهایم و قرار است توافقنامهای امضا شود که البته گام بعدی آن تا تیرماه پیش رفت. با آقای سلیم غفوری که آنموقع مدیر گروه مستند شبکه افق بود، تماس گرفتم و پرسیدم: «نظرت چیست مستندی درباره تاریخ شفاهی هستهای کار کنیم؟» گفت: خیلی خوب است و شروع کنید.
کار را شروع کردیم و طرح را خرداد یا تیرماه دادیم و قرارداد هم در شهریور بسته شد. تحقیقات اولیه کار را با آقای سیدینژاد شروع کردیم و در آبان ماه تحقیقات کار اولمان تمام شد. همان روزها بود که آقای غفوری مدیر شبکه مستند شد و آقای اکبرشاهی به جای ایشان آمد. به ما گفت که «خروجیهایتان را بیاورید.»
کارگردان مستند "عزیز": تا به حال فرمایشی، تشریفاتی و با سیاستگذاریهای مردانه درباره "زنان" فیلم ساختیممدل کاری ما اینگونه اینطور نیست که آزمون و خطا کنیم بلکه اول کار را روی کاغذ میبندیم و سپس روی میز مونتاژ میرویم. برهمین اساس، کل کار را تایپ کرده و 2 برنامه را رافکات زده بودیم.
پیش آقای اکبرشاهی رفتیم و فیلمنامهها را دید؛ گفت: «کلاً عوضش کنید، چرا که جهتدهی دارد.» به ایشان گفتیم چه کار کنیم و او کمیل نقیپور را به ما معرفی کرد. با کمیل صحبت کردیم و 5-6 ماه با او پیش رفتیم. وقتی تحقیقات ایشان تمام شد و کاردرآمد، قرار شد تعداد مصاحبههای ما اضافه شده و به 40 نفر برسد. همچنین رویکرد کار کمی عوض شد. هرچند سعی کردیم بیطرفی را حفظ کنیم و تأکید میکنم در فیلمنامه نهایی بیطرفی کاملا حفظ شده است.
تسنیم: اشاره کردید، رویکرد کار کمی عوض شد؛ این تغییر به این دلیل نبود که بگویند مذاکرات به بار نشسته و بهتر است با اتخاذ سیاستهایی با این موضوع برخورد کرد؟
اهوازی: نه اصلاً اینگونه نبود.
حتی بگذارید نکته جالبتری به شما بگویم؛ از سویی دیگر، از زمانی که بنده در تلویزیون هستم، ندیدهام اجازه بدهند کسی در تلویزیون سیگار بکشد، اما در یک پلانِ خیلی حیاتی از مستند میبینید که آقای «اکبر اعتماد» پیپ روشن میکند! به نظرم شبکه افق در این موضوع بسیار آوانگارد عمل کرد و ازشان تشکر میکنم.
تسنیم: به لحاظ فکری چی؟
دکتر صالحی بسیار تشکر میکرد و میگفت: «اولین بار است که گروهی سراغ من آمده و میگویند بیا تاریخ شفاهی بگو و بیان کن که چه گذشت.»اهوازی: ما با دو جریان فکری جلو رفتیم. جریان فکری اولمان آقای شریفی است که هم بچه حزب اللهی هست و هم نگاه به سمت چپ دارد. او اکنون رئیسِ گروه رسانه دکتری دانشگاه تهران است، اما نگاهش به سمت آقای روحانی، ظریف و... است. از سوی دیگر، نگاه و طیف فکری آقای نقیپور به سمت آقای جلیلی است. پژوهش ما یک بار توسط آقای شریفی نوشته شد و یک بار هم توسط آقای نقیپور، اما برای اینکه تعادل را برقرار کنیم، آقای سیدینژاد پای کار آمد و به نظرم تعادل برقرار شد. در ساخت این مجموعه به این نکته دقت داشتیم که آن چیزی که کشور میخواهد را نشان بدهیم، نه آن چیزی که یک فرد یا گروه خاص مدنظر دارد.
یک مستند در جستجوی مشکلات خودروسازی؛ تحریم، سهامداری، قیمت دستوری یا دستهای پشت پرده؟!تسنیم: داخل کشور با 2 طیف مختلف فکری در موضوع هستهای مواجهیم بهاین صورت که عدهای معتقدند باید مذاکرات به بار بنشیند تا بتوانیم امکاناتی را بگیریم و در نقطه مقابل هم عدهای میگویند ما نباید از حق هستهایمان کوتاه بیاییم. به نظر شما خواسته اصلی چیست؟
اهوازی: برداشت خودم را میگویم.
توقف ممنوع حدود 7 سال طول کشید و واقعاً سخت بود؛ 3 بار با آقای احمدی نژاد مصاحبه کردیم. حتی چند بار سراغ آقای هاشمی رفسنجانی رفتیم، اما نشد با او مصاحبه کنیم و در نهایت ایشان فوت کرد. به نظرم سخنان او سرمایه محتوایی برای ما بود که از دستش دادیم. با توجه به اینکه مقامات پای کار میآمدند و باید با آنان مصاحبه میگرفتیم، خیلی کارمان سخت بود. خاطرم هست در مصاحبه با آقای ولایتی سؤالی پرسیدم که ایشان عصبانی شد. این موضوع در حالی است که من برای او فیلم انتخاباتی ساخته بودم و از قبل مرا میشناخت. یعنی یکجور رابطه دوستی و رفاقت کوچک داشتیم.
با این حال، واقعیت اینجاست که ما نیاز به انرژی داریم. از روز اول انقلاب میبینیم که با مجموعهای از تحریمها روبهرو هستیم که برایمان محدودیت ایجاد میکنند. این محدودیتها کشور و مردم را عقب میاندازد. شاید اگر این تحریمها وجود نداشت، کشور خیلی پیشرفت میکرد.
تسنیم: این تغییر رفتار تحت تاثیر چه عواملی بوده است؟
سیدینژاد: به نظرم بهتر است بیشتر درباره خود مجموعه صحبت کنیم؛ هدفی که ما داشتیم جمعآوری همه نظرات راجع به پرونده و فعالیتهای هستهای بود و واقعاً خودمان را صاحب نظر نمیدانستیم که اکنون بخواهیم الان وارد آن پرونده بشویم.
وقتی در فاز اول کار را متوقف کردیم، یکی از دلایل ما این بود که حس کردیم کار در سطح کارشناسها باقی مانده و فقط آنان اظهارنظر میکنند.یکی از موضوعاتی که فراموش شد و باید به اشاره کنم این است که وقتی در فاز اول کار را متوقف کردیم، یکی از دلایل ما این بود که حس کردیم کار در سطح کارشناسها باقی مانده و فقط آنان اظهارنظر میکنند. در اتاقفکری که تشکیل دادیم احساس کردیم که باید کار را به سمت بازیگرهای اصلی این پرونده ببریم و به همین دلیل به سمت تاریخ شفاهی رفتیم. در حقیقت، گفتیم که باید سراغ شاهدین اصلی ماجرا در برهههای مختلف زمانی برویم.
تسنیم: یعنی مقامات، مسئولین و رئیسجمهور؟
سیدینژاد: بله دقیقاً.
احساس کردیم که بهتر است از کارشناسان عبور کنیم، چرا که کارشناسان نظرات مختلفی میدادند و هرکسی از زاویه دید خودش و حزبش صحبت میکرد. به نظرم سخنان این کارشناسان، مسئله را جناحی کرده بود.
بنده معتقدم یکی از دلایل آسیبشناسی پرونده هستهای این است که بحث در سطح کارشناسان باقی مانده است. این موضوع در حالی است که وقتی سراغ شخصیتهای اصلی ماجرا رفتیم، احساس کردیم که حرفهای نگفته بسیاری دارند؛ خاطرم هست که دکتر صالحی بسیار تشکر میکرد و میگفت: «اولین بار است که گروهی سراغ من آمده و میگویند بیا تاریخ شفاهی بگو و بیان کن که چه گذشت.» فکر میکنم که همین موضوع برای آقای احمدی نژاد هم جذاب بود که جلوی دوربین آمد.
مستند «سایهها» به آنتن رسید / نگاهی متفاوت به فضای مجازی از دل پیشرفتهای جهانیاهوازی: تاکید میکنم که ما اصلاً به صورت جهتدار با اینها حرف نمیزدیم و فقط ازشان میخواستیم که ماجرا را تعریف کنند.
در مدیریت منابع انسانی روشی وجود داد که وقتی دو نفر از نیروها با همدیگر درگیر میشوند، باید هر دو را بنشانید و ازشان بخواهید که روایتشان از اتفاقی که رخ داده را تعریف کنند. در نهایت، هر دو روایت را کنار هم بگذارید تا ببینید در این بین، آیا کسی احساس گناه میکند یا خیر؟ در بررسی پرونده هستهای و این مجموعه مستند نیز دقیقاً همین کار را کردیم. یعنی محمود احمدی نژاد از سمت خودش صحبت کرده و علیاکبر صالحی نیز نکاتش را بیان کرده است. بهروز کمالوندی و باقری هم نکاتی را بیان میکنند. سپس سراغ تاریخ ابتدای انقلاب میرویم و صحبتهای افرادی مثل امراللهی و اعتماد را هم میبینیم.
وقتی مجموعه این صحبتها را روبهروی هم میگذارید، تضادهایش مشخص میشود. معتقدم همین تضادهاست که حقیقت را مشخص میکند. جالب است بدانید به دلیل اینکه در بخشی از صحبتهای آقای امراللهی به تناقض برخورد کردیم، یک بار دیگر از آقای اعتماد مصاحبه گرفتیم. درحقیقت، دوبار از او مصاحبه گرفتیم. همین تناقضگوییهاست که بیننده را به فکر وامیدارد. در این تناقضگوییهاست که خیلی راحت تاریخ شفاهی را میتوانید استخراج کنید.
مشکل بزرگمان این بود که افراد کمی از دولت آقای روحانی پای کار آمد.سیدینژاد: ما سعی کردیم مجموعهای از روایتهای موازی از پرونده هستهای و از زاویه دید هر شخصیتی را فراهم کرده و سپس در مقام توصیف این ماجرا برویم. بههرحال ما شرایط را توصیف کردیم و درباره تصمیمها و اتفاقاتی که در پرونده رخ داده است، اظهارنظر نکردیم.
کشفی که در پروسه ساخت این مستند کردم، این بود که اگر از شخصیتهای اصلی گذر کنیم، کارشناسها حرفهای خیلی زیادی برای تحلیل دارند، اما به نظرم خود آن شخصیتها مغفول قرار گرفتند. شاید کار شما خبرگزاریها و خبرنگارها باشد که سراغشان بروید و حرفهای اصلی ماجرا را از زبان آنها بشنوید. فکر میکنم مصاحبههایی که از این شخصیتها گرفتیم، اگر پیادهسازی شود، میتواند تبدیل به کتابی قابل توجه درباره پرونده هستهای بشود.
تسنیم: در فرایند تولید، مصاحبهای بود که نتوانید منتشر کنید؟
سیدینژاد: هیچ فشار یا خودسانسوری وجود نداشت و فشاری هم از سوی شبکه افق احساس نکردیم که بگویند فلان جمله را بگذارید یا نگذارید.
اهوازی: اصلاحاتی که میدادند درحد اشکال تایپی بود؛ مثلاً میگفتند عبارت «اسبق» بشود «سابق»؛ خودم انتظار نداشتم و فکر میکردم برخورد دیگری با این مستند میشود.
سیدینژاد: حتی همه حواشی مربوط به سال 1388 را هم داشتیم و تصویر میرحسین موسوی، کروبی و... را نشان دادیم. تنها افسوسام این است که برخی از شخصیتهای اصلی صحبت نکردند و ما نتوانستیم آنها را برای مصاحبه بیاوریم؛ مثلاً آقای لاریجانی یا جلیلی. البته آقای باقری به جای آقای جلیلی آمد، با این حال، دوست داشتیم خود او جلوی دوربین بیاید.
اهوازی: 2-3 بار قول داد که میآید و حتی دوربین برایش بردیم، اما آخرین بار گفت: «وقتی آقای باقری آمده، من دیگر حرفی برای گفتن ندارم.»
تسنیم: در ماجرای هستهای، عموم مردم، اصل ماجرا را در 2 مقطع میبینند؛ یکی، دوران آقای احمدینژاد است که انرژی هستهای را رسمی و بطبع سیاستی اتخاذ میکند. مقطع دوم، سال 1392 است که دولت عوض شده و حسن روحانی رئیسجمهور میشود؛ در مستند شما از طیف آقای احمدینژاد افراد زیادی را میبینیم که در رأس آنها خود اوست، اما از طیف مقابل، افراد کمی را میبینیم. حتما آنان هم ادلهای برای سیاستهای خود داشتند و لازم بود سخنان آنان نیز مطرح شود. اما به نظر میرسد از این طیف، نماینده چندانی نداشتید. دلیل این موضوع چه بود؟
سیدینژاد: آقای خرازی را از آن طیف داشتیم و آقای کمالوندی هم آمد. حتی شاید بتوان گفت که آقای صالحی نیز متعلق به همان طیف است که مقابل دوربین آمد. با این حال، معتقدم که نتوانستیم مهرههای اصلی را برویم. ما حتی سمت رئیس دولت هفتم و هشتم هم رفتیم، اما شرایط بهگونهای بود که نمیتوانست و برای همکاری نیامد.
اهوازی: معتقدم بهدلیل اینکه ماجرای هستهای موضوع گفتوگوی ما بود، نمیآمدند.
همین الان، اگر به آقای فلان زنگ بزنید و بگویید میخواهیم با شما مصاحبه کنیم، میپرسد: «راجع به چه موضوعی؟» به محض اینکه بگویید هستهای، پاسخ میدهد: «من نیستم.» چرا؟ چون در جریان ریز صحبت شما نیست. آقای صالحی را بارها و بارها هماهنگ کردیم تا بالاخره توانستیم دعوت به مصاحبه کنیم. وقتی پیش او رفتیم، در ابتدای مصاحبه خیلی با احتیاط عمل میکرد، اما زمانی که متوجه شد، راجع به چیز دیگری صحبت میکنیم، منعطف شد. باور کنید که بعدش تشکر کرد و گفت: «اصلا فکرش را نمیکردم شما بخواهید اینطوری با من صحبت کنید! فکر میکردم آمدهاید جهت دار صحبت کنید!»
سیدینژاد: ما فقط میخواستیم شرایط را توصیف کنیم و شاید بار اول بود که اینطور برخورد را میدیدند. بهشان میگفتیم فقط آن شرایط را برای ما توصیف کن و قصهاش را بگو. به نظرم این روش، خوب جواب داد ولی متأسفانه با بعضیها نتوانستیم وارد گفتوگو بشویم.
اهوازی: منظور شما آقایان عراقچی، ظریف و روحانی است. غیر از اینها، آقایان صالحی و کمالوندی که پای کار آمدند. این 5 نفر مهرههای کلیدی این ماجرا بودند. از تیم لاریجانی هم هیچکس نیامد و دلیلش را نمیدانم.
تسنیم: شاید اگر این فیلم در این سالها ساخته میشد، این افراد میآمدند. به عبارت دیگر، اگر الان سراغ آقایان روحانی و ظریف بروید، راحتتر حاضر به مصاحبه شوند.
سیدینژاد: به نظرم لازم است که هر 5 سال یکبار درباره پرونده هستهای، یک دوره تاریخ شفاهی جمع کنیم. از این نظر، چنین مستندی باید ادامه پیدا بکند، چرا که هر دورهای حساسیتهای خودش را دارد و بازیگران آن دوره شاید دوست نداشته باشند در آن مقطع روایت خودشان را بگویند. اگر 5-10 سال بگذرد و روایتها جمع بشود، بهتر میتوانند صحبت کنند.
اهوازی: البته همانطور که میدانید این کار تا قبل از برجام است و برای بعد برجام نیز صحبتهایی کردهایم، چرا که از برجام به بعد داستان عجیب و غریب دیگری دارد. به نظرم این کار باید انجام شود؛ شاید امروز به درد افراد کمی بخورد اما 50-100 سال دیگر آیندگان راجع به آن حرف میزنند، چون تاریخ کشور است و به واسطه همین موضوع سختیهای زیادی به کشور وارد شده است.