کتابی که حاج قاسم دوست داشت آن را ببیند
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران توانا، آیین رونمایی و معرفی کتاب با عنوان «حاج جلال» باحضور حمیدرضا حاجی بابایی نماینده مجلس، علیرضا مختارپور رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، علی رمضانی مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران، آساطوریان مترجم کتاب، لیلا نظری نویسنده کتاب و آرسن آواکیان سفیر ارمنستان در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب برگزار شد.
حاج جلال کتاب جنگ نیست کتاب زندگی است
حاجی بابایی ضمن تشکر از وزارت ارشاد گفت: حاج جلال گمنام بود. او سه بار در جبهه مجروح شد. بعد از این که فرزندش در عملیات رمضان به همراه شهید سلیمانی باعث شکست دشمن شدند به تلافی دشمن نماز جمعه همدان را بمباران کرد. در این حمله حاج جلال و مادرش مجروح شدند. در عملیات بیتالمقدس 2 به دلیل خمپارهای که در نزدیکی او اصابت کرد جانباز اعصاب و روان و در کربلا 5 جانباز شیمیایی شد. دو فرزندش که از فرماندهان زمان جنگ بودند شهید شدند. دو داماد او نیز شهید و یک فرزندش جانباز 50 در صد است.
وی افزود: او گمنام بود تا این که شهید سلیمانی سال 1397 به دیدارش رفت. بعد از این دیدار گروهی را فرستاد تا زندگینامهاش نوشته شود. این زندگینامه را به نویسنده خوب خانم نظری سپردند. او طی دو سال کتاب را به رشته تحریر در آورد. شهید سلیمانی همیشه دوست داشت این کتاب را ببیند اما کتاب چهار ماه بعد از شهادت شهید آماده شد و در لبنان به عنوان کتاب ماه انتخاب شد، آنها کتاب را به عربی چاپ کردند. چاپ انگلیسی نیز توسط 2 معلم گرانقدر در ایران انجام شد. نسخه فارسی کتاب نزدیک به چاپ شصتم هست.
حاجی بابایی ادامه داد: کتاب حاج جلال کتاب جنگ نیست کتاب زندگی است. گاهی برای زندگی کردن باید جنگید. حاج جلال سبک زندگی است. او نشان داد یک خانواده برای کشورش و اعتقاداتش چقدر حاضر است هزینه بپردازد. قطعاً چنین کشوری و چنین خاکی ماندگار خواهد بود.
در حین ترجمه بارها و بارها اشک در چشمانم حلقه زده
آساطوریان مترجم کتاب گفت: در مقدمه کوتاه ترجمه ارمنی این کتاب نوشته شده این زندگی نامه یک خانواده ساده و معمولی ایرانی است که در آن شجاعت و آزادی خواهی یک ملت بزرگ منعکس شده است. طی 20 سال گذشته بیش از 20 جلد کتاب از ادبیات ایران به زبان عربی ترجمه و چاپ کردم از جمله کلیله دمنه و شاهنامه فردوسی اما ترجمه کتاب حاج جلال برای من بسیار دشوار بود نه به خاطر ساختار نوشتاری و ادبیاتی، بلکه به خاطر ابعاد روحی و روانی. صمیمانه اقرار میکنم در حین ترجمه بارها و بارها اشک در چشمانم حلقه زده و نتوانستم ادامه دهم.
وی عنوان کرد: وقتی این کتاب را به من معرفی کردند فکر کردم موضوعش جنگ است. اما بعد دریافتم در مورد صلح و آزادی خواهی است. ما ارامنه متأسفانه طعم تلخ جنگ را از دیرباز تا امروز چشیدهایم. کسانی که در راه وطن و دین و ایمان از خود گذشتگی کردند را در صف مقدسین قرار میدهیم. در این جا سر تعظیم در مقابل حاج جلال حاجی بابایی و همه خانوادههای شهدا دفاع مقدس ایران و شهدای ارامنه فرود میآورم.
حاج جلال را فقط باید زندگی کرد
لیلا نظری نویسنده کتاب در پایان گفت: حاج جلال را فقط باید زندگی کرد. او دنیا جدیدی را به روی من باز کرد همسر حاج جلال میگفت ما 8 سال تمام عزادار بودیم بازی دختر بچههای ما عزاداری و پسرانمان مشق جنگ میکردند. امیدوارم با این اثر چشم مخاطبان را از زاویه خانواده نسبت به وقایع جنگ گشوده باشم. بنده در حال بازنویسی این کتاب با زبان کودکانه هستم.
پایان پیام /