گفتوگویی متفاوت با خبرنگاری خاص؛ دیپلماسی صلهرحم و ماجرای کادو ندهندگان
تهران - ایرنا - حالا دیگر خیلیها با ماجرای دیپلماسی صلهرحم و دوستان خوب و بد تاجیک آشنا هستند. کادو دادن و ندادن به او هم که برای خودش ماجرای دارد. برخی از این کار به نیکی یاد میکنند و برخی هم نمیپسندند. در روز خبرنگار همراه شدهایم با خبرنگاری خاص با رفتار خاص. «محمد تاجیک».
محمد تاجیک را بیشتر سینماییها میشناسند. بیش از 20 سال سابقه در حوزه تهیه و توزیع اخبار سینمایی دارد و در این مدت حتی یک روز هم کارش را ترک نکرده است. او گلچینی از اخبار و مطالب سینمایی را جمع آوری و برای دوستانش ارسال میکند. عاشق کادو دادن و کادو گرفتن است و به بهانه هدیه از اهالی سینما یاد میکند. به بهانه روز خبرنگار به سراغ تاجیک رفتیم و از او درباره تجربههایش در خبررسانی و بلاگری پرسیدیم. متن این گفت و گو در ادامه آمده است.
در کدام شبکه های اجتماعی فعال هستی و مجموعا چند گروه و کانال داری؟
یک کانال هزار نفره در تلگرام دارم و حدود 2 هزار نفر هم در واتساپ عضو کانالم هستند. روزانه برای سه هزار نفر هم به صورت خصوصی اخبار و مطالبم را ارسال می کنم. در واتساپ گروه با بیش از 256 عضو نمی شود زد. برای همین هفت گروه مختلف درست کردهام. در توییتر و فیس بوک و اینستاگرام هم فعال هستم. خیلی از سینماگران مثل تهمینه میلانی، رضا کیانیان، پرویز پرستویی، نرگس آبیار، پوران درخشنده و... عضو کانالها و گروههای من هستند. تعداد فیلمسازان و بازیگرانی که هر روز خبرهای من را دنبال میکنند بیش از صد نفر است. سیاستمداران اصلاح طلب و اصولگرا هم عضو هستند.
در دهه هشتاد وبلاگی راه انداختم که خیلی پرمخاطب بود. وبلاگم خیلی دیده می شد. 50 درصد مخاطبانم از طریق جستجوی گوگل بود. اسم خیلی از بازیگران و کارگردانها را که در گوگل میزدی، اول از همه وبلاگ من میآمد. یک بار آقای کیمیایی راجع به یازده سپتامبر جملهای انتقادی گفته بود. من آن قسمت را در وبلاگ گذاشتم. برایم کامنت انگلیسی آمد که چرا یازده سپتامبر را زیر سوال برده ای.
افرادی که این اخبار را میخوانند چه واکنشی دارند؟
خیلی ها می گویند ما در صفحات تو را که میبینیم انگار یک مجله کامل را خواندهایم. من همه جور مطالبی منتشر میکنم. آقای دکتر شکرخواه می گفت تو اگر دانشجوی رشته دکترای روزنامه نگاری بودی بهترین نمره را به تو می دادم. بعضی ها فکر میکنند کراپ کردن (بریدن) و کپی کردن به معنای روزنامه نگاری آنلاین است. اما تو انتخاب های درستی داری.
من مطالب سینمایی خوب همه جا را انتخاب و منتشر میکنم. صفحه من یک جور بریده جراید است. چه انتقاد و چه تعریف و تمجید را در صفحاتم میگذارم. در طول روز همه محتواها را در توییتر و کانالها و سایتها و مجلات رصد میکنم. حتی وقتی خبری سینمایی را در جاهای مختلف میشنوم منتشر میکنم. روی منابع خیلی حساسم که معتبر باشد.
اگر کسی بخواهد اطلاعات کاملی از اوضاع سینما داشته باشد صفحات من را نگاه می کند. آقای جنتی، وزیر فرهنگ اسبق در فیس بوک من بود و اخبارم را تایید و تکذیب می کرد. بعضا به من می گویند تاجیک از تو بعیده این خبر یا تیتر را بزنی؟ یعنی من را آدم معتبری می دانند. من دوست دارم این اعتبار را حفظ کنم. یک بار از قول یک منبع معتبری نوشتم که چه کسانی ممکن است دبیر جشنواره شوند.
همه به گزینه ها زنگ میزدند و تبریک می گفتند. می گفتند تاجیک این خبر را زده. تاجیک که خبر الکی نمی زند. امروز دیدم کارگردان فیلم زالاوا اعتراض کرده بود. اعتراضش را همه جا پخش کردم. با این که خودم این فیلم را ندیدهام. من فیلم بدون قرار قبلی را خیلی دوست دارم و چهار بار دیدمش. مضمونش زیارت حرم امام رضا (ع)، بازگشت به خویشتن و وطن پرستی است. من این فیلم را تبلیغ کردم. پنج سال دیگر هم این فیلم را تبلیغ می کنم. از سریال یاغی بیشتر اخبار انتقادی را منتشر کردم. فکر می کنم انتقادهایی که از این فیلم می شود درست است.
در طول روز چند ساعت آنلاین هستی؟
خیلی ها معتقدند من 24 ساعته در اینترنت هستم. خسرو دهقان از من می پرسید تو کی شام می خوری؟ ولی واقعا من هم اندازه بقیه آدم ها برای اینترنت وقت می گذارم. ولی هدفمندتر در اینترنت میچرخم. بعد از 20 سال می دانم کدام قسمت ایرنا یا ایسنا یا فلان روزنامه خوب است. در ماه حدود 200 هزار تومان پول اینترنت می دهم. یک سالی اینترنت خبرنگاری ثبت نام می کردند که من ثبت نام نکردم و بعدا پشیمان شدم. چون فیلم منتشر می کنم، مصرف نتم خیلی زیاد است.
میگویند تو خبرگزاری تک نفره هستی
تصمیم نداری در رسانهای به عنوان خبرنگار ثابت مشغول به کار شوی؟
از سال 80 تا 85 خبرنگار ثابت ایسنا بودم. هر کدام از رسانه ها محدودیت هایی دارند. به من میگویند تو خبرگزاری تک نفره هستی. دوست دارم روزی به ده نفر زنگ بزنم و حالشان را بپرسم. حتی اگر هیچ خبری به من ندهند. درآمد من از کارهای پروژهای است. برای یک سری مجلات مطلب می دهم. می توانم آگهی هم برای کانالهایم بگیرم. ولی دوست ندارم برده آگهی دهندگان بشوم. یکی از دوستان پزشکم یک بار به من آگهی داد. باید مشخص باشد که این مطلب آگهی است و بابتش پول گرفتهام.
همان زمانی که ایسنا بودم به همه نشریات مطلب می دادم. حتی برای یالثارات هم نوشتهام. چون خیلی فراجناحی هستم. البته سلیقه ام با یالثارات یکی نیست. ولی در انتقاد از فیلم های مبتذل و شانه تخم مرغی با یالثارات همسو بودم. الان در رسانههای سینمایی ثبات وجود ندارد. زمانی که در ستاد خبری جشنواره ها کار می کردم، بعد از دو سه ماه فهرست خبرنگاران سینمایی تغییر می کرد. یعنی خیلی از آدمها عوض می شدند.
در این ماجرای کادوی تولد، طنز خوبی به وجود آمد. همه می دانند که این کار شوخی و بازی است. من می گویم زندگی را زیاد جدی نگیرید. مگر من چقدر به کادو احتیاج دارم؟
انگیزهات از دیپلماسی صله رحم و ماجرای کادو دادن و کادو گرفتن چیست؟
بخش قابل توجهی از مطالب منتشر شده توسط من مذهبی است. برخی فکر می کنند من ریاکار هستم. وقتی این مطالب را منتشر می کنم حال خودم و خیلی ها خوب میشود. علمای مذهبی خیلی روی صله رحم تاکید دارند و میگویند باعث طول عمر می شود. حتی روانشناسان هم میگویند حال همدیگر را بپرسید. من به این نتیجه رسیدم که صله رحم را به صورت یک پروژه بسیار مهم پیگیری کنم.
استاد علی نصریان قبلا می گفت از وقتی پیامک آمده، کسی حال احوالپرسی ندارد. من دیدم همه گرفتار کار و زندگی شدند. وقتی کسی فوت میکند، مطالب زیادی در ستایش او نوشته می شود. چرا وقتی زنده است درباره او نمی نویسیم؟ من تولد آدم ها را تبریک می گویم. اگر کسی موفقیتی پیدا میکند و جایزه میگیرد درباره اش مینویسم. حرفم این است که فقط فیلمها و مطالب سینمایی مهم نیستند؛ بلکه کسانی که این آثار را تولید میکنند هم آدمهای مهمی هستند.
یک چالشی درست کردم به اسم کادو دادن و کادو گرفتن. این چالش خیلی سو تفاهم برانگیز بود. در این ماجرای کادوی تولد، طنز خوبی به وجود آمد. همه می دانند که این کار شوخی و بازی است. من می گویم زندگی را زیاد جدی نگیرید. مگر من چقدر به کادو احتیاج دارم؟ یکی از فیلمسازان می گفت من کرونا گرفته بودم. همین که می دیدم تو در اینترنت شوخی می کنی و مسخره بازی درمیآوری حالم خوب می شد. خودم از خیلی فیلمسازان و بازیگران کادو گرفتهام و به آنها کادو دادهام. فرامرز قریبیان به من کادویی داد که خیلی برایم ارزشمند بود. او از بازیگری انصراف داده؛ ولی کادوی من را فراموش نمیکند.