گلاره ناظمی، داور بینالمللی فوتسال: کاش زنان همیشه روی بیلبوردها باشند نه در مواقعی خاص / مجوز پخش بازیهای لیگ برتر زنان را گرفتیم / کجای دنیا ساعت 10 صبح مسابقه فوتبال میگذاشتند؟
گلاره ناظمی: با نصف رقم قرارداد یک بازیکن فوتبال آقایان میشود یک تیم فوتبال زنان را به مدت یک فصل اداره کرد.
گلاره ناظمی در این سالها همه بالا و پایینهای فوتبال ایران را دیده. او مسابقات لیگ را برگزار کرده، در لیگ فوتسال زنان سوت زده و در بالاترین سطح مسابقات بینالمللی زنان و مردان به عنوان داور دعوت شده.
به گزارش اعتمادآنلاین؛ او از زمان صفایی فراهانی و دادکان تا به امروز با همه رییس فدراسیونها کار کرده اما دلیل ماندگاریاش نه لابی کردن که عملکرد قابل قبولش بوده. این را میشود هم از پیشرفت شخصی خودش و هم از پیشرفتی که در برگزاری مسابقات فوتبال زنان تا به امروز داشته فهمید.
او آنقدر موفق بوده که همه، حتی آنهایی که انگیزهای سیاسی هم دارند متفقالقول هستند که او یکی از چهرههای ماندگار موفق زنان در دوران معاصر بوده و به همین خاطر هم عکسش را گذاشتند در بیلبورد پرحاشیه میدان ولیعصر کنار عکس مریم میرزاخانی و فروغ فرخزاد و سایرین.
به بهانه شروع فصل لیگ برتر زنان و داستانهای آن بیلبورد و موفقیتهای سال گذشته گلاره ناظمی با ایشان گفتوگویی ترتیب دادیم که در ادامه خواهید خواند.
*وقتی این مصاحبه پخش میشود لیگ جدید زنان شروع شده. از این لیگ و شرایط مسابقات در فصل جاری بگویید.
امسال پانزدهمین سال برگزاری لیگ را شاهد هستیم و از 29 مهر ماه آغاز میکنیم. سالی که داریم شروع میکینم از لحاظ تعداد تیمهای شرکتکننده با سالهای قبل تفاوت دارد. امسال متاسفانه دو تا از تیمهایمان را از دست دادیم. تیم همیاری و ذوبآهن اصفهان. در واقع لیگ امسال ما تحتتاثیر مشکلات مالی قرار گرفته. البته ما در 5 رده مسابقات داریم و امیدواریم که در تمامی ردهها بتوانیم به خوبی کار را پیش ببریم و امیدوارم که حمایت لازم از طرف باشگاههای فوتبال مردان نسبت به تیمهای فوتبال زنان وجود داشته باشد و ما شاهد انصراف تیمهای بزرگی مثل ذوبآهن در لیگ فوتبال زنان نباشیم.
*گفته میشد استقلال و پرسپولیس هم قرار است در لیگ حضور داشته باشند گویا به نتیجه نرسید. اینطور نیست؟
براساس صحبتهایی که آقای وزیر فرمودند ما این استقبال را میکردیم که تیمهای بزرگ استقلال و پرسپولیس و سایر تیمهای لیگ برتری بیایند وارد شوند، ولی متاسفانه صحبتها در حد همان حرف باقی ماند و ما هیچ درخواستی از طرف تیمهای لیگ برتری مخصوصا این دو تیم در هیچ یک از ردهها نداشتیم متاسفانه.
*چرا؟
احساس میکنم باید شرایطی وجود داشته باشد که تیمها ترغیب شوند. من خودم دنبالش هستم که پیدا کنم واقعا چرا؟ نیمی از جمعیت ما را زنان تشکیل میدهند و به حق نشان دادند اگر شرایط برای آنها فراهم باشد بسیار توانمند هستند. اما به هر حال تیمهای باشگاهی ما به جز تعدادیشان نظیر سپاهان و ملوان و ذوبآهن تا به امسال این حمایت و نگاه را نداشتند. فوتبال بانوان مثل آقایان آن درآمد را ندارد پس این مستلزم دیدگاه آن مدیری است که در راس هرم قرار دارد. روی خیلی از باشگاههای ما اسم باشگاه فرهنگی ورزشی درج شده. هر باشگاهی اگر بخواهد آن مسوولیت فرهنگیاش را انجام دهد باید فعالیت بیشتری در این زمینه انجام دهند.
*شنیدم شما موفق شدید مجوز پخش فوتبال لیگ زنان را بگیرید. توضیح میدهید.
بله. مجوز پخش اینترنتی با یکسری شرایط خاص که مقرر شده برای فوتبال زنان صادر شده که امیدوارم با حمایت باشگاهها و هیات فوتبال استانها و سازمان لیگ این اتفاق رقم بخورد و بتوانیم مسابقات امسال را با پخش اینترنتی داشته باشیم.
*از کدام پلتفرم پخش میشود؟
هنوز مشخص نیست. ما هنوز در حال بررسی هستیم و درنهایت در سطح کلان ریاست تصمیم میگیرد که با چه پلتفرمهایی همکاری کنیم. یکسری مراحل دارد که باید طی شود. خبری که میتوانم بدهم این است که این شرایط برای ما مهیا شده.
*با صداوسیما رایزنی کردید؟
در این خصوص نه، ولی حالا فکر کنم این مرحله اول که پخش اینترنتی است را پشتسر بگذاریم و موفق عمل کنیم بعد انشاءالله در آینده این شرایط را در صداوسیما پیگیری کنیم.
*با پخش مسابقات اسپانسرینگ هم بهتر میشود و درآمدزایی بالا میرود.
قطعا این یکی از مزایاست. لیگ باید اسپانسر داشته باشد. ما دو سال است در جام باشگاههای آسیا نماینده داریم. یکی از شرایطی که لیگ حرفهای قلمداد شود همین داشتن اسپانسر است. پخش اینترنتی کمک شایانی میکند به دیده شدن باشگاهها و جذب اسپانسرها. قطعا نه در سطح آقایان و نه در سطح خیلی بالا ولی میتواند یک درآمدی برای باشگاهها داشته باشد.
*شنیدم عکاسان آقا هم میتوانند در لیگ زنان فعالیت کنند.
این مساله در حیطه تصمیمگیری حراست و نهاد مربوطه است. در این خصوص و برای فصل جدید هنوز متاسفانه دستورالعمل یا ابلاغیه جدیدی صادر نشده. اما ما عکاس و فیلمبردار خانم داریم که طی یکی، دو سالی که به ما ابلاغ شده باید از این افراد استفاده کنیم از اینها استفاده کردیم و خب تا حد زیادی موفق بودند. اما در مورد حضور آقایان دستورالعمل یا مجوز جدیدی نداریم.
*در مورد کنار رفتن ذوبآهن و آن درصدی که حق سازمان لیگ است و میدهد برای فوتبال زنان بحث زیاد بوده. غیر از این سازمان لیگ کمک دیگری میتواند بکند؟
سازمان لیگ طبق مصوبهای که شما فرمودید، درصدی که سهم سازمان لیگ بوده را به باشگاههایی که در بخش بانوان تیمداری میکنند، میبخشد. این بزرگترین کمکی است که سازمان لیگ میتواند به باشگاهها کند. در وظایف سازمان لیگ تیمداری نیست. نباید این را هم فراموش کنید که اگر تیمهای لیگ برتر داراری این امتیاز هستند، تیمهای خصوصی مثل زارع باطری سنندج یا کیان نیشابور که در لیگ برتر آقایان نیستند این امتیاز شامل حالشان نمیشود. پس توقع میرود با وجود اینکه همه درگیر مشکلات مالی هستیم به هر جهت با درنظر گرفتن شرایط آن تیم خصوصی تصمیم درستی گرفته شود. ما باشگاهی داریم که در یک منطقه محروم تیمداری میکند و تیم لیگ برتری هم ندارد که ما بتوانیم به آنها کمکی بکنیم. من فکر میکنم سازمان لیگ طبق مصوبهای که داشته در سالهای گذشته تا حد زیادی کمک کرده در رابطه با حضور تیمها. ولی از یک جایی به بعد دیگر دست ما نیست.
*لیگ فوتبال زنان در چند سال گذشته از لحاظ شکل اجرا پیشرفتهای قابلتوجهی کرده. چطور توانستید این شرایط را به وجود بیاورید.
ما هنوز خیلی کار داریم و باید رویه خیلی بهتر و مثبتتری داشته باشیم. قطعا زمانی که ما لیگ فوتبال زنان را شروع کردیم خیلی مشکلات داشتیم و اصلا لیگ نبود. ما امسال پانزدهمین سال لیگ برتر را برگزار میکنیم.
اگر بخواهیم با لیگ مردان مقایسه کنیم خیلی نوپا هستیم. مهمترین کار این است که شکل و شمایل را با کمک باشگاهها و هیاتهای فوتبال به سمتی ببریم که لیگ منظم و پویایی داشته باشیم. مثلا ما قبلا مسابقات را در صبح برگزار میکردیم. ولی طبق بررسیهایی که انجام دادیم فهمیدیم که این کار منطقی نیست که یک نفر ساعت ده صبح فوتبال بازی کند. در هیچ جای دنیا ده صبح بازی برگزار نمیشود. همه بازیها را به بعد از ظهر منتقل کردیم. گرچه این کار هزینههای بیشتری دارد ولی تلاش کردیم کیفیت مسابقات بالا ببرد. الان دو تا تیم ما کنار رفتند و لیگ ده تیمه شد. ما قطعا دوست نداریم تعداد کم شود اما حالا که تعداد کم شده باید به دنبال کیفیت بالاتر برویم. این چند سالی که شرایط حضورم در سازمان لیگ بوده با حمایت مسوولان این سازمان این نگاه را دنبال کردیم که تفاوتی میان آقایان و خانمها وجود نداشته باشد. هر چیزی که برای آقایان بود برای خانمها مطالبه کردیم. از برگزاری و حتی شرایط. شما حتی توپ مسابقات را هم ببینید، توپی که برای مسابقات خانمها استفاده میشود همان توپی است که در لیگ برتر آقایان استفاده میشود. قبلا توپها متفرقه بود.
خب اینها چیزهای کوچکی است که واقعا تاثیرگذار است. یا توپ جمعکنهای ما همه لباسهای یکدست و یک شکل دارند. همینطور عکاسان و تصویربرداران. اینها کارهایی است که ما برای یکسان کردن و منظم کردن و زیباتر کردن مسابقات لیگ برتر انجام دادیم. من هنوز معتقدم خیلی بیشتر باید کار بکینم ولی توی چند سال گذشته تلاش کردیم مسابقات را تا جای ممکن به سمت حرفهای شدن پیش ببریم.
*وزیر ورزش دولت آقای روحانی گفته بود رقم گردش مالی فوتبال لیگ آقایان هزار میلیارد است. میدانید گردش مالی لیگ خانمها چه درصدی از این رقم است؟
الان دقیقا نمیتوانم بگویم، چون رقم دقیق را ندارم. ولی باید بگویم خیلی خیلی کمتر از لیگ برتر آقایان است. شاید نصف مبلغی که برای یک بازیکن در لیگ برتر آقایان هزینه میشود، برای یک فصل هزینه یک تیم لیگ برتر زنان کفایت میکند.
*بزرگترین قراردادی که بسته شده در لیگ زنان بالای یک میلیارد است یا پایین یک میلیارد؟
به میلیارد اصلا نرسیدیم. قطعا پایین یک میلیارد.
*شما سال گذشته از لحاظ عملکرد فردی سال فوقالعادهای را پشتسر گذاشتید. از قضاوت در فینال جام جهانی فوتسال مردان بگویید؟
من فینالهای زیادی را قضاوت کردم اما فینال جام جهانی و اصلا فضای جام جهانی به نظرم با تمام مسابقاتی که تا آن روز قضاوت کرده بودم تفاوت داشت. قطعا به خاطر شرایط مسابقات جام جهانی همه چیز در حد نهایت و غایت خودش برگزار میشود، به همین دلیل یک تجربه متفاوت برای ما بود. قرار گرفتن در فینال جام جهانی بزرگترین آرزویم بود که به آن رسیدم. بعد از 21 سال که در رشته داوری فوتبال و فوتسال قضاوت کردم.
*مسیر 21 ساله به فینال رسید. از این مسیر بگویید. قطعا سختیهایی هم داشته.
قطعا. زمانی که کلاسهای داوری درجه سه شرکت کردم ما فدراسیون فوتبال نداشتیم. یک انجمن فوتبال بود. یعنی حتی یک ساختار منظمی وجود نداشت. همین مسیر را برای من خیلی طولانی کرد. الان دوستان و داوران جوانی که وارد مسیر شدند، مسیر را با زمان کمتری طی میکنند. درستش هم همین است، چون اگر قرار باشد 21 سال طول بکشد یک داور به قضاوت مسابقهای برسد که آرزو دارد قطعا مسابقات بعدی را از دست میدهد. اما برای شروع کار یکسری اتفاقاتی افتاد که این مسیر سخت ما، برای کسانی که میخواهند در آینده وارد شوند هموار شود، ولی خب از شرایط تمرین بخواهم بگویم باید اشاره کنم به نبود امکانات. مسابقاتی که در شهرستانها برگزار میشد و امکان دسترسی نبود. با همه این تفاسیر ما سعی میکردیم حضور داشته باشیم. کلاسهایی برگزار نمیشد زیر نظر فدراسیون. الان کلاسها منسجم برگزار میشود و ما میتوانیم در این کلاسها بهروز باشیم.
ما چون آن زمان زیرنظر فدراسیون نبودیم خیلی از امکانات آقایان را نداشتیم و اینها همه خیلی مسیر را سخت کرد. در آن کلاس اولی که شرکت کردم و بیش از 20 نفر بودیم هیچکس به جز من مسیر را ادامه نداد، ولی من باتوجه به علاقهای که داشتم میخواستم به انتهای مسیر برسم و بگویم این انتها دارد، چون خیلیها میگویند داوری آخری ندارد. خیلی از دوستان داوران را جزو ورزشکاران به حساب نمیآورند. خیلی از جاها هستند که دیده نمیشوند. داوران شاید روی سکو قرار نگیرند. شاید مدال به دست نیاورند. داوران از همان ابتدا هم خیلی مظلوم بودند و شاید خیلیها اصلا داوران را نشناسند. ولی شاید آن اتفاقی که برای من افتاد و حضور در فینال جام جهانی مردان شاید توانست تا حدی نگاهها را این سمت جذب کند. ولی خیلی از دوستان هستند که تلاش میکنند ولی متاسفانه این نگاه روی آنها نیست و فراموش میشوند.
*بازیکنان بزرگ حاضر در جام جهانی با قضاوت یک خانم راحت کنار آمدند؟
در مسابقاتی که زیرنظر فیفا و یوفا برگزار میشود از خیلی سال پیش داوران زن در مسابقات مردان به کار گرفته شدند. شاید برای آن بازیکنانی که این شرایط را دیده بودند مساله خیلی عجیب نبود ولی خب قطعا قرار گرفتن توی جام جهانی چرا. این نخستین جام جهانی بود که از داوران زن استفاده شد و امیدوارم در مسابقات داخلی خودمان هم این اتفاق بیفتد. از نظر جهانی و حتی کشورهایی که حتی داوران زن را در لیگ خودشان دیده بودند برایشان جای تعجب داشت. ولی استقبال هم کردند. واقعا من تفاوتی ندیدم بین دیدگاه بازیکنان نسبت به قضاوت یک خانم یا یک آقا. آنها ما را به همان اندازه که توان داشتیم برای اداره بازی قبول میکردند.
*مدال طلای فینال مسابقات را هم گرفتید؟
بله. در همان بخشی که مدال طلا و کاپ قهرمانی مسابقات به تیم قهرمان داده میشد آقای اینفانتینو مدال طلا را به تیم داوری هم داد.
*رقم نمیخواهم بگویید ولی از نظر مالی خوب بود حضور در مسابقات جهانی؟
به هر جهت اگر بخواهیم با مبالغی که اینجا میگیریم قیاس کنیم خوب بود. ولی داوران ایرانی به خاطر شرایطی که وجود دارد هنوز حقالزحمههایشان را دریافت نکردهاند.
*یعنی پول جابهجا نمیشود؟
نه. شرایطش ولی برسد درست میشود.
*یعنی پول شما هم جزو پولهای بلوکه شده فدراسیون است؟
بله مثل طلبهایی که فدراسیون دارد و به خاطر شرایط نمیتواند مبالغ را دریافت کند. داوران هم از این قاعده مستثنی نیستند.
*قبل از شروع مسابقه از زمان بازنشستگی شما در داوری پرسیدم و استقبال نکردید.
در مورد استقبالش چیزی نگفتم. من میخواستم ببینم شما سن مرا چقدر حساب کردید (با خنده) وگرنه تا هر زمانی که شرایطش را داشته باشم. چه از نظر شرایط جسمانی چه مصدومیتها اگر مشکلی نباشد ادامه میدهم. فعلا برنامه خاصی برای اینکه بگویم تصمیم دارم داوری را بگذارم کنار یا دیگر مسوولیتها را ندارم.
*شما چندین کار با هم انجام میدهید حالا مسوولیت فوتبال ساحلی هم به اینها اضافه شده در مورد راهاندازی لیگ فوتبال ساحلی زنان بگویید؟
الان چند سال است فوتبال ساحلی آمده زیرنظر سازمان لیگ. با توجه به اینکه قسمت برگزاری بانوان شرایط خاصی دارد ترجیح بر این است که یک خانم در قسمت برگزاری مسابقات زنان باشد. به این دلیل تصمیم بر این شد که فوتبال ساحلی بانوان هم زیرمجموعه لیگ زنان قرار بگیرد. من در قسمت برگزاری هستم. در مورد انجام دادن چند کار همزمان باید بگویم این یکی از ضعفهای فعلی است که کسی نمیتواند بگوید داوری شغل محسوب میشود. داوری شغل نیست. داوری فوتسال خانمها که اصلا. چون هر هفته باید یک هزینهای انجام بدهیم که برویم داوری کنیم و برگردیم. یعنی باید شغلی داشته باشیم که بتوانیم برای داوری هزینه کنیم. قضاوتهای خارج از کشور هم در سال یکی، دو بار است.
*در مورد آقای کوپال ناظمی که برادرتان هست هم سوال کنم. ایشان به شما حسودی نمیکند؟
نه اتفاقا. کسانی که مصاحبه مرا قبلا دیدند و شنیدند میدانند من همیشه گفتم چندان از داوری خوشم نمیآمد، یعنی علاقهای به داوری نداشتم و یکی از مشوقهای اصلیام کوپال بود که اصرار داشت داوری را ادامه بدهم. با توجه به شناختی که از روحیات من داشت و میگفت دقت خیلی بالایی داری مطمئنم در داوری خیلی موفق میشوی. الان هم خیلی خوشحال است که من توی این مسیر قرار گرفتم. در بحث بینالمللی هم نه فقط کوپال که خیلی از داوران ما در این زمینه متضرر شدند. به خاطر تغییرات خیلی زیادی که در کمیته داوران انجام میشود. هر مدیری که مستقر میشود یک شناخت و باور دارد. متاسفانه داوری که در آن برهه قضاوت میکند تا بخواهد به رییس کمیته بعدی خودش را نشان بدهد زمانبر باشد. برای ورود به لیست بینالمللی یک محدودیت سنی داریم. خیلی از داوران بزرگی داریم که در لیگ برتر آقایان داریم که قضاوت میکنند و مورد اعتماد کمیته داوران هستند ولی داور بینالمللی نیستند. این هم یکی از مشکلاتی است که فکر میکنم با اعتماد بیشتر به داوران برطرف میشود. زمانی به سطح به لیگ برتر نرسند که فرصت بینالمللی شدن را از دست بدهند.
*کدام مشهورترید؟
این را باید از شما بپرسم.
*نه مثلا توی خیابان میروید ایشان را بیشتر میشناسند یا شما را؟
هر جفتمان را. خب ببینید مسابقات فوتبال ایران که پخش میشود خیلیها داوران را میشناسند. مسابقات بینالمللی که ما میرویم پخش چندانی نمیشود فقط در حد اخبار و مصاحبههای بعدش ما را میشناسند.
*ایشان بازیهای پرسپولیس و استقلال هم سوت زدند و دیدم از سوی تماشاچیان ناملایمتیهایی هم میبینند.
این ناملایمتیها به من هم میرسد.
*میخواستم همین را بپرسم. ترکشهایش به شما هم رسیده؟
ترکشهایش به من هم میخورد.
*حمله میکنند به صفحه شما؟
بله. نظرشان را میگویند. البته با نامهربانی. متاسفانه این یک معضل است. این را هم بگویم در مورد تیم ملی که در جام جهانی فوتسال حضور داشت. داور آن مسابقهای که ایران در آن باخت و حذف شد به من میگفت از دیروز نمیتوانم بروم توی صفحهام. به خاطر آن ضربه آزادی که ایران گل کرد و داور نپذیرفت. داور به من میگفت تا به حال در زندگیام اینقدر فالور نداشتم. هم فالور و هم پیام. از من میپرسید اینها را برایم ترجمه کن.
*کاش ترجمه نکرده باشید!
نه! ترجمه نکردم، ولی گفتم عصبانی هستند سر آن صحنه. داور میگفت من که سر آن صحنه تصمیمگیر نبودم و داور دیگری تصمیم گرفت. من فکر میکنم این خیلی جالب نیست. فوتبال برای همه ما جذاب است و من این را درک میکنم ولی داوران خیلی تحت فشار هستند. باور کنید در مسابقات بینالمللی اینقدر تحت فشار نیستیم. من ابلاغ میگیرم برای قضاوت و کوپال هم ابلاغ میگیرد در سطح ایران. ولی خیلی تحت فشار است. نه فقط او که همه همکارانش. چه قبل از مسابقه و بیانیههایی که میدهند چه بعد از مسابقه. امیدوارم با آمدن VAR این مشکل و فشار روانی تا حد زیادی از روی داور برداشته شود، چون ما خودمان هم میدانیم اشتباهات هست. همانطور که بازیکن و مربی اشتباه میکنند، اما وقتی رنگ مطرح میشود یا بعضا چند اشتباه پشت سر هم اتفاق میافتد شاید برای آن هوادار قابل قبول نباشد و نظرش هم قابل احترام باشد اما نوع واکنششان شاید بعضی جاها منصفانه نیست. داوران هم حق دفاع از خودشان را ندارند اما من با قطعیت میگویم داوران ما برای رسیدن به لیگ برتر شرایط خیلی سختی دارند. هیچ داوری نمیآید در زمین بازی که به اشتباه سوت بزند. اما خب اشتباه تا زمانی که وار در فوتبال نباشد وجود خواهد داشت.
*در کانالهای هواداری قبل از بازی طرفداران هر دو تیم به داور حمله میکنند و میگویند پول گرفته و... اما من میگویم مگر میشود هر دو طرف شاکی باشند؟ آیا شنیدهاید که داوران پیشنهادی داشته باشند یا خود برادر شما؟
یکی از این حربههاست. اینکه یک داوری برای قضاوت انتخاب میشود هواداران فکر میکنند با فشار میتوانند تا حد زیادی تاثیرگذار باشند در سوتهایی که داور میزند. اما این حربه خیلی قدیمی شده. داوران کاملا آشنا هستند و وقتی ابلاغ را میپذیرند خودشان را آماده میکنند. در مورد سوال دومتان اما برای من به شخصه و برای کوپال و برای سایر داوران با شناختی که از داوران دارم از نزدیک تا به حال چنین چیزی را نه دیدم و نه شنیدم، آنهم در بازیهای لیگ برتر که همه حرفهای هستند.
*در مورد فعالیتهای شخصی سوال کردم. چند وقت پیش تصویر شما روی بیلبورد پرحاشیه میدان ولیعصر هم قرار گرفت. واکنشی نشان دادید؟ نظرتان چیست؟
نه. من توی اخبار دیدم آن تصویر را. آن بیلبورد گلچینی بود از زنان ایران. فکر کنم برای اولینبار عکسی از من روی بیلبورد رفت. به عنوان یک داور میگویم. شاید برای ورزشکاران دیگر این اتفاق افتاده بود اما برای من این نخستینبار بود که این نگاه را دیدم. خیلی خوب است که ما خانمها را در هر حیطهای که هستند فراموش نکنیم ولی به قول شما آن پیامدها را داشت. من خیلی خوشحال بودم از این اتفاق ولی خوب است که این چیزها برای یک زمانه خاصی نباشد و همیشه خانمها مورد توجه قرار بگیرند. مثلا اگر در رویدادی هستیم یا موفقیتی به دست میآوریم، میتوانیم سهمی داشته باشیم از دیده شدن. نه فقط شخص من. کل جامعه داوری. ما با پوششی که داشتیم نشان دادیم توانستیم با این شرایط در این مسابقات قضاوت کنیم. توانستیم فیفا را متقاعد کنیم. زمانی ما در مسابقات شرکت میکردیم و تیمهای ما را بر میگرداندند. ولی الان میرویم با همین پوشش در مسابقات شرکت میکنیم. امیدوارم این حمایت باشد همیشه. من خودم به شخصه به خاطر پوششی که داشتم در هیچ مسابقهای به مشکل نخوردم تا به امروز. این بیلبوردی که زده شد برای من به شخصه جذاب بود چون برای اولینبار بود چنین چیزی میدیدم.
چند نفر از ورزشکاران دیگر هم گفتند کاش نه در یک زمان مشخص با پیامدهای سیاسی، که در این همه سال که فعالیت میکردیم دیده میشدیم. چقدر خوب است زنان سهمی از بیلبوردهایی که توی شهر هست سهم ببرند و دیده میشوند. چهرهها دیده شوند و انگیزه بشود برای سایر دخترانی که میخواهند در این راه حضور داشته باشند.
*شنیدم شما آدم لابیگری نیستید اما در فضای فدراسیون فوتبال و سازمان لیگ لابی خیلی مهم است. چطور در محیطی که لابی کردن برای بالا رفتن خیلی مهم است دوام آوردید؟
خیلی من با این جمله شما موافق نیستم. یک جاهایی شاید وجود داشته باشد اینها. اما این فقط مختص به اینجا نیست. خیلی جاها به این شکل است. من نزدیک به چهارده سال است که در حال برگزاری لیگ هستم. قبل از آن هم به عنوان داور کار میکردم. از 16 سالگی در فوتبال هستم. الزاما بقای شما بسته به این نیست که لابی داشته باشید. اگر شما بتوانید آن توانایی خودت را داشته باشی و کار را به درستی انجام دهی درست میشود. من آدمی نیستم که در کارم صددرصد موفق بوده باشم اما تلاشم را کردم که مسابقات فوتبال را از مجتمع برسانم به لیگ که به صورت رفت و برگشت برگزار شود. مسابقاتی که زیرنظر سازمان لیگ برگزار میشد فقط یک لیگ برتر بود اما الان در 5 رده برگزار میشود. فوتبال ساحلی هم اضافه شده. این خودش اتفاق خوبی است. شما اگر تلاش کنی و خوب کار کنی قطعا آن سازمان و نهادی که هست به توانایی و تجربه شما بها میدهد. در این 15 سال سازمان لیگ برای شما هزینه کرده و شما هم این تجربیات را به دست آوردی و آنها حالا میخواهند از این تجربه استفاده کنند. من به شخصه هر جایی که این نیاز باشد و علاقه به همکاری وجود داشته باشد فعالیت را به دیده منت انجام میدهم.
خیلی وقتها از من میپرسند دوست داری شغلت را عوض کنی و من پاسخ میدهم عاشقانه تیمهای فوتبالم را دوست دارم چون یک روند رو به رشدی را از تکتکشان دیدم تا به اینجا رسیدند. مثل درختی که به بار مینشیند. نگرانم که این دست کسی بیفتد که خدای نکرده نابود شود. به همین دلیل تا زمانی که شرایط برایم مهیا باشد و خودم هم تواناییاش را داشته باشم کار میکنم. اینکه بتوانم پاسخگوی باشگاهها باشم چون وظیفه ما خدمترسانی به باشگاههاست. باشگاهها هستند که ما هستیم و سازمان لیگ وجود دارند. تلاش من این است تا زمانی که هستم بتوانم مسابقات را برگزار کنم و دختران از مسابقه دادن لذت ببرند. هر زمانی که این شرایط مهیا نباشد یا تمایلی به همکاری وجود نداشته باشد یا خودم نتوانم مسوولیت را به فرد دیگری میسپارم.
*در مورد انتخابات پرحرف و حدیث فدراسیون فوتبال هم توضیح بدهید. اینکه میگفتند حضور شما در مجمع مهندسی انتخابات است و برخی نامزدها با شما تماس نگرفتند که رای شما را جذب کنند.
بعضی دوستان تلاش کردند از شرایط خاص بهرهبرداری کنند براساس لیست داوران. در اساسنامه فدراسیون فوتبال آمده یک داور که در فدراسیون فوتبال فعال است. اسمی که آورده شده منحصرا به رشته فوتبال مربوط نیست. این به نظر کمیته داوران برمیگردد. در انتخاباتهای گذشته همیشه داور فوتبال معرفی شده بود که این به نظر خودم عادلانه نبود. نه فقط من که هر کدام از داوران ما که در جام جهانی قضاوت داشتند میتوانند در انتخابات حضور داشته باشند. ما باید یک مقدار نگاه کنیم مجمع فدراسیون فوتبال، مجمع فدراسیون فوتسال و فوتبال ساحلی هم هست. این به صورت کلی عنوان میشود فدراسیون و مجمع فوتبال. شاید این تغییرات به نظر خیلیها آمد که انجام شده تا فلانی رای بیاورد. واقعیت اما این است که اصلا چنین چیزی نبود. من هیچ تماسی نداشتم. صادقانه میگویم چون آقای میرشاد ماجدی برای اولینبار یک داور فوتسال را وارد مجمع کرد. این اتفاق باید خیلی زودتر رخ میداد. ولی این فرصت داده شد و این یک حمایت از جامعه فوتسال زنان بود. اگر بخواهیم مظلومترین قشر را نام ببریم من میگویم داوران بانوی فوتسال. این اتفاق رخ داد و جا دارد تشکر کنم هم از دبیرکل وقت آقای کامرانی فر هم آقای ماجدی که این حق را به جامعه فوتسال دادند تا من کوچک در مجمع حضور داشته باشم. تغییرات همیشه با یکسری جهتگیریها انجام میشود ولی واقعا اینگونه نبود.
*واقعا تماسی نبود؟
نه واقعا. من سالهاست در فدراسیون و سازمان لیگ کار میکنم. شاید خیلی از آدمها برای پرزنت کردن خودشان نیاز به معرفی داشته باشند ولی من با تمامی دوستان از زمانی که آقای صفایی فراهانی بودند کار کردم و شناخت کافی دارم.
*بهترین فدراسیون از گذشته تا به امروز؟
در هر کدام از دورهها موفقیتی بود و بیانصافی است که بخواهیم یک دوره را...
*نه دیگر! یکی را معرفی کنید.
زمان آقای صفایی فراهانی و آقای دادکان یک مقدار متفاوتتر بود. به هر جهت خیلی از مشکلات هم به مرور پیش آمد و کار را برای روسای فدراسیون سختتر کرد این را باید در نظر بگیریم. باید آدمها را با شرایط زمان خودشان محک زد. در مورد داوری میگویند داروی الان سختتر شده، چون نگاهها نسبت به داوری بیشتر است. تصویربرداریای که میشود، زوایایی که نشان داده میشود. خیلی از این چیزها در گذشته نبود. اما همان داوران هم باید با شرایط خودشان بررسی شودند. داوران فعلی هم با امکانات فعلی. اما آن دورهها نه به گفته من که به اعتقاد خیلیها دوره درخشانی بوده.
*آقای کامرانیفر جزو معدود داورانی بود که رده بالای مدیریتی در فدراسیون فوتبال را گرفت اما با پایان خوبی همراه نشد. شما سقف فعالیت تشکیلاتیتان در مدیریت فوتبال را کجا میبینید؟
من اگر بتوانم همین لیگ فوتبال را به سرانجامی برسانم و در همه ردهها از پایه تا بزرگسالان و حتی برگزاری جام حذفی که مدنظرمان است را منظم برگزار کنیم و به سطح حرفهای برسانم فکر کنم به موفقیت خودم رسیدم و بیشتر از این به چیزی فکر نمیکنم.
*در بعد بینالمللی چه؟
در حال حاضر چون دارم داوری میکنم به آن فکر نکردم. شاید در آینده این اتفاق رقم بخورد. ولی در حال حاضر دوست دارم تا زمانی که داور هستم کار داوری کنم و تا زمانی که در سازمان لیگ هستم مسابقات زنان را به سرانجامی برسانم.
*در یکی از مصاحبهها گفتید در طول فعالیت گاهی عرصه آنقدر تنگ شد که میخواستید کنارهگیری کنید. منظورتان چه بود؟
یک زمانی بعد از مسابقات جهانی یک مقدار حمایت از طرف فدراسیون بیشتر شد و فدراسیون فهمید زنان میتوانند در سطح جهان قضاوت کنند. ولی تا قبل از آن خیلی نادیده گرفته میشدیم. شاید به خاطر خانم بودن ما یا اینکه آنها فکر میکردند خانمها داوران خوبی نمیشوند. شاید این قیاس آزاردهنده بود. اینکه میگفتند مثلا در فلان زمینه آقایان بهترند. واقعیت این است که در تمامی رشتهها جنسیت تعیین نمیکند چه کسی تواناتر است. قطعا کسی که تلاش میکند میتواند برتری خود را نشان دهد. اما یک جاهایی این دیده نشدن آدم را دلسرد میکند. شما تصور میکنی داری راهی میروی که به هیچ جایی نمیرسد ولی بعد از اینکه فینال المپیک را قضاوت کردم و رفتم در جام باشگاههای اروپا رسانهها باعث شد دیده شویم و حمایت هم بیشتر شد. حرف آدم شنیده میشد و حاضر بودند قدمی بردارند. ولی پیش از این فقط خودت بودی و خودت و موانعی که کار را سختتر میکرد. قطعا اینها آدم را دلسرد میکند و میخواهد رها کند. ولی من ادامه دادم و خوشحالم که توانستم به عنوان اولین خانم در مسابقات جهانی حضور داشته باشم امیدوارم از این به بعد این مسیر ادامه پیدا کنم و اتفاقات خوبی برای سایر همکارانم رقم بخورد.
*آقای حسین شمس گفت مراقب باش بلایی سرت نیاورند. پس مشکلات جنایی نبوده (با خنده).
(با خنده) نه اقای شمش خیلی شوخ طبع هستند. موقعی که برای جام جهانی دعوت شدم یک تعدادی از داور بودیم که کاندیدا شدیم و درنهایت من و آقای محرابی با ارزیابیهایی که صورت گرفت انتخاب شدیم. ایشان به مزاح میگفتند مواظب سلامت خودتان باشید. این اتفاقاتی که گفتم مال خیلی سال پیش بود که این حمایتها وجود نداشت.
چکیده گفتوگو
*حضور استقلال و پرسپولیس در لیگ برتر زنان در حد حرف باقی ماند
*مجوز پخش بازیهای لیگ برتر زنان را گرفتیم
*برای حضور عکاسان آقا در مسابقات لیگ برتر زنان مجوز صادر نشد
*قبلا مسابقات لیگ زنان صبح برگزار میشد. آخر کجای دنیا ساعت ده صبح مسابقه فوتبال میگذاشتند؟
*با نصف رقم قرارداد یک بازیکن فوتبال آقایان میشود یک تیم فوتبال زنان را به مدت یک فصل اداره کرد
*رقم قرارداد فوتبالیستهای لیگ برتر زنان به میلیارد نرسیده
*21 سال طول کشید تا به آرزویم در داوری رسیدم
*هنوز پاداش قضاوتم در فینال جام جهانی را بابت تحریمها نگرفتم
*هواداران وقتی از قضاوت کوپال ناراحت میشوند به صفحه من هم حمله میکنند
*در جام جهانی فوتسال لیتوانی ایرانیها به صفحه داور بازی ایران حمله کردند. آن داور از من میخواست فحشهایی که برایش نوشته بودند را ترجمه کنم
*تیمهای لیگ برتر زنان مثل فرزندانم هستند
*در انتخابات فدراسیون فوتبال هیچ کدام از نامزدها با من تماس نگرفتند که به آنها رای بدهم
*دوران آقایان صفایی فراهانی و دادکان بهترین دوران فدراسیون فوتبال بوده
تماشاخانه