دوشنبه 5 آذر 1403

«گورباچوف» و «فروپاشی شوروی» به روایت کتاب‌ها در ایران

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
«گورباچوف» و «فروپاشی شوروی» به روایت کتاب‌ها در ایران

یک مترجم آثاری درباره شوروی و گورباچوف معتقد است، انقلاب اسلامی در نابودی اتحاد جماهیر شوری نقش مؤثری داشته است.

این مترجم که کتاب‌هایی درباره شوروی و رهبران آن به زبان فارسی ترجمه و منتشر کرده است، در گفت‌وگو با ایسنا درباره تأثیر انقلاب اسلامی بر سیاست‌خارجی گورباچف، با بیان این‌که در خاطرات او به ایران اشاره‌ای نشده است، می‌گوید: وقوع انقلاب اسلامی قطعا در حیات و ممات شوروی تأثیر بسیار زیادی داشته است. اگر عمیق نگاه کنید، تجاوز نظامی شوروی به افغانستان در واقع یک‌نوع واکنش به وقوع انقلاب اسلامی در ایران و هراسی که از گسترش اسلام سیاسی در منطقه وجود داشته، بوده است؛ زیرا این موضوع به منافع اتحاد جماهیر شوروی می‌توانسته آسیب بزند.

او می‌افزاید: یکی از دلایل اصلی حمله به افغانستان، هراس از گسترش اسلام سیاسی بوده است و خود جنگ افغانستان در اضمحلال نظام شوروی و نهایتا سقوط آن تأثیر مهمی داشته است. با این حساب، انقلاب اسلامی در نابودی اتحاد جماهیر شوروی نقش مؤثری داشته است.

اشتری برای شناخت بهتر شوروی در دوران گوباچف با بیان این‌که کتاب‌های بسیاری در این زمینه منتشر شده است، این کتاب‌ها را پیشنهاد می‌کند: «زندگی‌نامه گورباچف» به قلم خود او که در انتشارات موسسه روزنامه اطلاعات منتشر شده است، «خاطرات ادوارد شواردنادزه» که یار نزدیک گورباچف بود و در سیاست‌ها اصلاحی او تأثیر زیادی داشت. خود من کتابی با عنوان «انقلاب‌های 1989» ترجمه کرده‌ام که برای کسانی که می‌خواهند حال و هوای سال‌های پایانی شوروی را درک کنند، کتاب مفیدی می‌تواند باشد. «کلاه پوستی» نوشته ولادیمیر واینوویچ گرچه به صورت داستان و طنز است اما می‌تواند حال و هوای حکومت شوروی را در دهه‌های پایانی اش، خیلی خوب نشان دهد. «شوروی ضد شوری» نوشته ولادیمیر واینوویچ هم می‌تواند تصویر خوبی از وضعیت بهداشت، اقتصاد، آموزش وپروش و وضعیت مسکن در شوری دهه 70 و 80 به خواننده بدهد.

مروری کوتاه بر کتاب‌های معرفی شده:

«خاطرات میخائیل گورباچف» ترجمه فریدون دولتشاهی در انتشارات موسسه روزنامه اطلاعات منتشر شده است.

در معرفی این کتاب آمده است: گورباچف، رهبر سابق شوروی که شوری در دوران او برچیده شد، در زندگینامه خود از حضورش در حزب، دلگیر شدن از کمونیسم، روابط با ایالات متحده و تلاشش برای ایجاد یک انقلاب صلح آمیز می‌گوید. میخائیل گورباچف در این کتاب خاطرات خود، به یک عمر نگاه می‌کند که آینه سرنوشت مردم روسیه است. گورباچف از آزار و شکنجه خانواده‌اش تحت سلطه استالین تا اولین قدم‌های سیاسی‌اش و ظهورش در درون حزب کمونیست، وقایعی را که منجر به سرخوردگی خود وی شد، بازگو می‌کند؛ وقایعی که بدون آن که رخ دهند، سقوط نهایی کمونیسم هرگز اتفاق نمی‌افتاد.

میخاییل سرگی‌یویچ گورباچف سیاستمدار اهل روسیه است. او هشتمین و آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی بود. او از سال 1985 تا 1991، دبیرکل حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی بود. وی هم‌چنین از سال 1988 تا 1991 رئیس دولت اتحاد جماهیر شوروی بود؛ به این‌صورت که از سال 1988 تا 1989 به‌عنوان صدر هیئت رییسه شورای عالی شوروی، از سال 1989 تا 1990 به عنوان رییس شورای عالی شوروی و از سال 1990 تا 1991 به عنوان رییس‌جمهور اتحاد شوروی. از نظر ایدئولوژی، او در ابتدا به مارکسیسم - لنینیسم پایبند بود اما از اوایل دهه 1990 به سمت سوسیال دموکراسی متمایل شد. بسیاری در غرب گورباچف را به‌خاطر پایان جنگ سرد ستایش می‌کنند اما معروف است که او در روسیه از محبوبیت کمی برخوردار است. علت این را اولا نقش مهم او در فروپاشی شوروی و ثانیا مصائب اقتصادی پس از آن می‌دانند. با این‌حال، بعضا نظرسنجی‌ها اعلام می‌کنند که اکثریت مردم روسیه از اهداف پرسترویکای گورباچف و آزادی‌های حاصل از آن خشنود و راضی هستند.

خاطرات «ادوارد شوارد نادزه» وزیر امور خارجه سابق اتحاد جماهیر شوروی با عنوان «تامل در گذشته و آینده: ادوارد شواردنادزه» با ترجمه علیرضا اصلانی و پروین تواضع در دفتر مطالعات سیاسی و بین‌الملل وزارت امور خارجه منتشر شد است.

در بخشی از پیشگفتار این اثر آمده است: «خاطرات شواردنادزه از چند جهت اهمیت دارد. از لابه‌لای حوادث زندگی وی می‌توان روند تغییرات این چهره سیاسی برجسته حکومت شوروی را گام به گام تحلیل کرد. او که از درون حزب کمونیست برخاسته بود و در کنار گورباچف نقش تاثیرگذاری داشت و همچنین شاهد فروپاشی نظام تک حزبی و تک بعدی شوروی بود، سیر تکاملی را در زندگی شخصی‌اش طی کرده است. چنان که می‌توان ردپای تجدید نظرطلبی و میانه‌روی در دوران حکومت و وزارت را اتفاقات دوران کودکی و جوانی او دید. همچنین در این خاطرات می‌توان سیر تغییرات جامعه شوروی و از هم گسیختن نظام کمونیستی بسته آن‌جا را مشاهده کرد. خواندن این کتاب به تحلیل چنین جوامعی عمق بیشتری می‌بخشد.»

«کلاه پوستی» نوشته ولادیمیر وانوویچ با ترجمه بیژن اشتری در نشر ثالث عرضه شده است.

کتاب کلاه پوستی اولین بار در سال 1989 منتشر شد. این رمان درواقع هجویه‌ای گزنده بر زندگی در شوروی است.

واینوویچ در 1980 از شوروی به اتهام بی آبرو کردن سرزمین پدری تبعید شد. با این حال، کتاب کلاه پوستی... به یمن باز شدن فضای سیاسی دوران گورباچف در شوروی به چاپ رسید. دیالوگ‌های استعاری، شخصیت‌پردازی‌های سریع و موثق و طنز انتقادی قدرتمند از جمله خصوصیات این اثر است. خواننده احساس می‌کند بازدیدکننده‌ای است در سرزمین عجایب، سرزمینی آکنده از شوخ طبعی.

«شوروی ضد شوروی» نوشته ولادیمیر واینوویچ با ترجمه بیژن اشتری که در نثر ثالث منتشر شده است.

«شوروی ضدشوروی» مجموعه‌ای از مقالات، مطالب و داستان‌های کوتاه درباره موضوع کتاب است. این کتاب درباره زندگی در شوروی دوران برژنف و خروشچف است و فکر می‌کنم برای کسانی که می‌خواهند هرچه بیشتر با ساز و کار زندگی در جامعه (حکومت) رو به فروپاشی آشنا شوند، مفید باشد. همچنین این کتاب برای کسانی که تاریخ کمونیسم و شوروی را دنبال می‌کنند می‌تواند مفید باشد.

عنوان کتاب نیز ارجاعی به یکی از مطالب داخل کتاب است. از نظر نویسنده حکومت شوروی خود مرتکب اعمالی می‌شد که ضد نظام شورایی بود که داعیه‌اش را داشت.

«انقلاب‌های 1989» نوشته ویکتور شبشتین یا ترجمه اشتری در نثر ثالث منتشر شده است.

در معرفی ناشر آمده است: این داستانی با پایان خوش است. هر کسی که لذت مردم را در خیابان‌های برلین [شرقی]‌، پراگ یا بوداپست در اواخر 1989 شاهد بوده، هرگز آن صحنه‌های شگفت‌انگیزِ جشن و شادی را از یاد نخواهد برد. اراده مردم طی فقط چند ماه بر جباریت پیروز شد. در این ماه‌های سرگیجه‌آور، انقلاب‌هایی رخ داد که تقریباً می‌توان آنها را کاملاً مسالمت‌آمیز خواند. این انقلاب‌ها چهره جهان را برای همیشه تغییر داد. روایت این کتاب در همین‌جا، در نقطه اوج امید، خوش‌بینی، شکرگزاری صادقانه و ضیافت‌های عظیم خیابانی تمام می‌شود. یکی از بی‌رحم‌ترین امپراتوری‌های تاریخ زانو زد. شاعران و فیلسوفانی که در زندان بودند، ناگهان تبدیل شدند به رؤسای جمهور و وزرای دولت. در آن شب سردِ نوامبر که دیوار برلین فرو ریخت، چنین به نظر می‌رسید که انگار زخم‌های بازِ قرن بی‌رحمِ بیستم عاقبت روند بهبودی خود را آغاز کرده است. این رؤیاها اصلاً احمقانه نبود. برخی از کارشناسان _ از همه قابل توجه‌تر، فرانسیس فوکایاما _ از خود بی‌خود شدند و پایان تاریخ و پایان تعارض‌های ایدئولوژیکِ آتی را اعلام کردند.

«اندیشه‌هایی درباره گذشته و آینده: فروپاشی به روایت گورباچف» گروه مترجمان، اداره نشر وزارت امور خارجه.

کتاب حاضر یکی از منابع مهم درباره فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق به شمار می‌آید. نویسنده کتاب میخائیل سرگئی گورباچف، طراحی اصلاحات اقتصادی و سیاسی در شوروی با عنوان پروسترویکا و گلاسنوست است. کتاب از سه فصل تشکیل شده است. در فصل اول با عنوان «انقلاب اکتبر: مفهوم و اهمیت آن»، گورباچف «شکل‌گیری انقلاب اکتبر در روسیه و تاثیر کلیشه‌های دوران تزاری در تحولات دوران استالین را نقد می‌کند و نشان می‌دهد که حزب کمونیست در دوره رهبری او در واقع به دنبال از بین بردن تکیه‌گاه‌های نظام توتالیتر استالین، از جمله تکثر سیاسی، از بین بردن وحدت و حزب و دولت و الغای انحصار دولتی مالکیت بوده است. او خود را نخستین رهبر حزب کمونیست می‌داند که از درون بر استالینیسم غلبه کرد». گورباچف برنامه اصلاحات خود را برای مبارزه با بنیان‌های نظام کمونیستی (مانند مناسبات مالکیت، ساختار قدرت و مسئله انحصار حزب) تحت عنوان پروسترویکا مطرح می‌کند؛ سپس رهیافت گلاسنوست (آشکارگویی) را مطرح می‌سازد و تهدیدات اصلی اصلاحات را نومیدی و نداشتن اعتقاد به اصلاحات، نارضایتی اقتصادی، مشکلات قومی، کودتای اوت 1991، منفعت طلبی یلتیسن و روسای سایر جماهیر می‌شدند. گورباچف در بخش دوم با طرح این سؤال که «آیا حفظ اتحاد شوروی ممکن بود؟» فروپاشی را فاجعه بزرگ برای مردم جمهوری‌ها دانسته می‌نویسد «آن زمان با تجزیه کشور مخالف بودم و اکنون هم بر این باورم که این کار اشتباه بزرگی بود و حفظ شوروی امکان داشت». در این بخش توجه خاصی به مسائل قومی شوروی و نقش آن در تحولات دوره حاکمیت گورباچف شده است. در بخش سوم که «تفکر نوین: دیروز، امروز، فردا» نامیده شده، گورباچف به طرح دیدگاه‌های خود در مورد جهان پس از فروپاشی شوروی می‌پردازد و در مورد مسائل مهم اظهار نظر می‌کند که از آن جمله است: آینده جهان، سلاح‌های کشتار جمعی، سازمان ملل، اتحاد اروپا، سازمان‌های منطقه‌ای، ملی‌گرایی، حق تعیین سرنوشت، منافع ملی، تفکر نوین، روابط روسیه و آمریکا، خطراتی که جهان را تهدید می‌کند، جهانی شدن حقوق بشر و تسامح برای صلح و محیط زیست.